|
جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میكند. اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کردهاید، بهتر است چند دقیقهای دست از سر قبضهای پرداخت نشده آب، برق و گاز....و قسطهای عقب مانده شهریه بچهها بردارید و فقط با برداشتن 10 گام ناقابل، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید: گام 1. خانمها مقدماند ! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید. شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواستههای خانمتان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد! اما حالا وقتش شده که به قول معروف، چشمهایتان را بشویید و جور دیگر ببینید. گام 2. خواباندن بچهها هم لذتی دارد، امتحان کن د هفتهای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچهها را شما به عهده بگیرید، تا حداقل خانمتان یک ساعت سرو صدای بچهها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب، انجام کارهای شخصی عقبافتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود. گام 3. عذرخواهی هم کلمه مفیدی است ! در این یک مورد با شما همدردی میکنیم، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر میآید، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سختترین کار روی زمین خواهد بود. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد، چر ؟ از این جهت که هر چقدر در بگومگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید، زودتر از پا میافتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سختتر و خستهکنندهتر میشود . اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید، رفتار آرام و متانتآمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنشهای رفتاری است، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید، میتوانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود. گام 4. از همسرتان برای اینکه شما را تحمل میکند تشکر کن د شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید، چه رسد به عمل کردن به آن. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کردهاید، مورد به مورد را شرح داده و بهخاطر آنها عذرخواهی کنید نه! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آنچنان زمان و مکان را گم کند که ساعتها همسرش را چشم انتظار نگه دارد. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار سادهای نیست و بهخاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید، کفایت میکند . گام 5. کمی و فقط کمی از ریخت و پاشهای خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمیآید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید. از ما به شما نصیحت، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جداییها بوده! گام 6. برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شامهای خاطره انگیزی میافتید که در یک رستوران دنج خوردهاید؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای اینچنینی باز هم زمانی را معین کنید؟! میتوانید بچهها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید گام 7. آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید. این برای خانمها نکته مهمی است. گام 8. شما هم به تمدد اعصاب نیاز دار د گاهی وقتها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و مسئولیتهای خود فاصله بگیرید. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزشهای مورد علاقهتان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفتهتان شده و وقتی به خانه برمیگردید، به مردی ایدهآل برای زندگی تبدیل شده باشید. گام 9. مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیر د هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید. اگر شما به هر دلیلی نمیتوانید دعوت پدر و مادرتان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید گام 10. فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوهکن بودید یادتان میآید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی میکردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید؟! اما احتمالاً دیگر مدتهاست که خبری از آن فرهاد کوهکن نیست و او هم در میان روزمرهگی هر روزهتان گم شده . اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که میتوانید برای گرم کردن آتش زندگیتان انجام دهید، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید
![](http://shoper.persiangig.com/image/33a8byx.jpg)
اگر شما به تازگی نامزد کردهاید و تمایل دارید روابط تان مستحکم تر شود برای همسرتانیک نامهی عاشقانه بنویسید!
بله ، شما اگر نامزد کردهاید یا چندین سال است که ازدواج کردهاید ، برای این که روابط تان مستحکم شود نامهی عاشقانه به همسرتان بنویسید .
در این مقاله با ما همراه شوید تا اظلاعات بیشتری را به دست بیاورید :
برای این که توجه فردی که به او علاقه مند هستید را بیشتر جذب کنیدیک نامه برای او بنویسید .زیرا با نوشتن این نامه دگرگونیهای در دل و قلب طرف مقابل تان ایجاد خواهید کرد . هیچ شک نداشته باشید که نوشتنیک نامهی عاشقانه میتواند رابطهی بینیک زن و مرد را دگرگون کند .
شما در نامهی میتوانید مسائلی از قبیل : اعتمادی که به نامزدتان دارید ، اظهار عشق و علاقه ، و ... را داشته باشید .
در ابتدای دوران نامزدی معمولا افراد نسبت به طرف مقابل شان خجالتی هستند و مدتی طول میکشد تا نسبت بهیکدیگر عادت کنند ، شما با نوشتن نامههایی میتوانید این صمیمت را تسریع بخشید .
نوشتن نامه دارای چندین حسن مثبت میباشد :
مانند این که اگریکی از نامزدها مثلا خانمیا آقا مجبور باشد مدتی را از شخص دیگر دور باشد ، با خواندن نامههایی که بین شما رد و بدل شده است میتواند شما را در هر لحظه در کنار خود احساس کند .
شاید پیش خود بگویید : تلفن که هست ؟؟ با تلفن صحبت میکنیم ؟
بله این موضوع درست است که با تلفن نیز میتوانید صحبت کنید اما اگر شما به تازگی نامزد کرده باشید و بعدا شوهر آینده تان بخاطر انجام کاری مجبور است مدتی از شما دور باشد ، شما به خاطر زمان کمی که بایکدیگر نامزد شدهاید شاید خجالت بکشید که به او بگویید دلتان برای او تنگ شده است ، دوست دارید هر چه زودتر برگردد تا او را ببینید ، اما تمام این موضوعات را میتوانید در نامه مطرح سازید تا همسرتان از این موضوع و از علاقهی شما نسبت به حودش اطلاع پیدا کند .
نتیجهی دیگری که نوشتن نامه دارد به ترتیب زیر میباشد :
شما شاید کیلومترها ویا حتی قارهها از همسریا نامزدتان دور باشید اما شمایا او با خواندن نامههای دیگری همیشه این احساس را دارید که او نزدیک شما است و دوری را کمتر احساس میکنید .یا این که شما احساسات ویا صحیتهایی را که نمیتوانید در مقابل نامزدتان ابراز کنید بر روی کاغذ میآورید
زیرا شاید زمانی که چشم در چشم نامزدتان باشید خجالتیا هر صفت دیگری مانع از انتقال صحبتهای تان به دیگری شود . برای این که همسریا نامزدتان با هر بار خواندن نامهیاد شما در ذهنش نداعی شود ، میتوانید از عطر مخصوصی که شما همیشه از آن استفاده میکنید به نامه بزنید تا او با خواندن نامه ، حتی بوی عطر شما را نیز استشمام کند .
اصطلاحاتیا کلمات خاصی که همیشه به کار میبرید را برای جلب توجه او با رنگ دیگری بنویسید تا او با رسیدن به این کلمههای لبخندی به نامهی شما بزند .
![](http://www.bo2aks.com/uploads/gallerydir/779/9.jpg)
هرگز بنظر نمیرسـد کـه خبرهای بدی در رابطه های تازه و نو وجود داشته باشد. معمولا نامزدها اولیل رابطه در مورد هر چیزی با یکدیگر موافقند، از نوع غذایی که در رستوران سفارش می دهـنــد گرفته تا مقدار کره ای که در سینما روی ذرت بو داده خود می ریزند. متاسفانه، در نهـایـت لبخندهای ساده حاکی از رضایت و موافقت و نیز ابراز علاقه های پـر شـور و نشاط پایان می یابند.
زمانی فرا میرسد که جمله دو کــلمه ای معروف گفته شده و احساسات سرد و بی روح موجود در آن آشکار می گردد. هرچند گـفتن “دوستت دارم،” لـزوما جهتی صـحیح برای حـرکت کـردن نـــیست. این عبارت کوچک باید برای زمان مناسبش کنار گذاشته شـده و نباید همانند نقل و نبات در عروسی مرتب بالا انداخته شود.
گفـتن این کـه صادقانه به شریک زندگی خود علاقمندید، ارزشش بسیـار والاتـر از ادعای دروغین دوسـت داشتــن او می باشد. دروغگویی همچنین ممکن است یک رابطه خوب بالقوه را به خطر بیندازد.
این قانون در مورد زن و مرد هر دو صادق است ، از آنـجـایی که زن و مرد گاهی اوقات مایل میگردند احساسات خود را طریق نشان دادن علایق خـود بــه دیـگری بــزرگ جلوه دهند. این به آن معنا نیست که برخی از زوج ها هـرگـز هـمـدیـگر را دوست نخواهند داشت، بلکه منظور این است که نباید گرفتار لحظات لذت بــخش کاذب و زودگذر شد و آنچه که واقیعت درونی نیست را بروز داد.
واقعیات را به او نشان دهید
از قدیم گفته اند “دو صـد گفته چو نیم کردار نیست،” این جمله در مورد روابط خانوادگی نـیـز صادق است. ما عادت میکنیم جمله ای قدیمی و تکراری را بارها و بارها بشنـویـم، اما برای اینکه آن کلمات مؤثر واقع شوند، باید عمل خـود را نـیـز به آنها اضافه کنیم.
پس دفعه بعدی که به نامزدتان میگویید که برای شما ارزشمند اسـت، فــراموش نـکنید که چگونگی احساس خود را در عمل به او نشان دهید.
برای این کار لازم نیست برایش گوشواره الماس بخرید. چرا به او محبت نمیکنید و او را جایی که همیشه دوست داشته برود، نبرید؟
گفتن به یک زن کـه او دنـیـای شـمـا است خیلی آسان اســت، اما آیا ثابت نمودنش هم به این آسانی است؟
چه تعدادی از شما در این لحظه از رابـطه تان به نامزدتان خود می گویید که برای او هر کاری انجام میدهید و در فـرصـت بـعـدی خــلاف جـهـت حرک کرده و اوقات فراغت به جای این کـه وقــت خود را با همسرتان سپری کنید با دوستان خود به گردش و تفریح میروید؟
یک راه دیگر برای فهمیـدن ایـنکه نامزدتان شما آیا واقعا همان کسی است که میخواهید باقی عمر خود را با او سپری کنید ایـن است که مطمئن شوید دارای دیدگاهی یکسان درباره آینده میباشید.
آیا هر دوی شما خودتان را چندین سال دورتر در حـال مشـارکـت برای بدست آوردن خانه ای برای زندگی و ارتقای خانواده ای صمیمی تصور میکنید؟
اگر به همگی سؤالات فوق به یک نحو پاسخ میدهید، به رابطه خود امیدوار باشید.
از سال های دور، رعایت بعضی از اصول آداب معاشرت امری بدیهی شمرده می شد اما با ایجاد تغییراتی در جوامع ، رعایت این اصول دیگر به اندازه سابق مرسوم نیست و هر کس به فراخور اوضاع و احوال ، این نکته ها را رعایت می کند؛ اما شاید بد نباشد که بعضی از آنها را برای نوعروسان و نودامادها و زوج های جوان یادآوری کنیم ( به شرطی که نگویید این از اصول «زن ذلیل» بودن است!)
1 -همیشه در را برای همسرتان باز كنید.
این شـایـد مـهـمتـرین قـانون آداب مـعـاشرت برای مردان باشد. خواه همسرتان در حـین ورود بـه خودرو شما ، رستوران، باشگاه و یا هر جای در دار باشد، باید همیشه در را برایش باز نگاه دارید تا او عبور كند. هرگاه چندین در وجود داشت یك به یك آنها را برایش بگشایید.
هرگاه بسته ای به همراه دارد آن را برایش حمل كنید.
ایـن كـار به او نشان می دهد كه شما برایش احترام قائل هستید و آسایش و راحتی وی را خواستارید.
2 - كمك كنید كت، مانتو یا بارانی اش را بپوشد.
همواره به همسر خود در تـن كـردن پالتو یـا بارانی اش كـمك كنـید. این عمل ساده و در عین حال در جلب محبت او مؤثر است.
3 - در رستوران و مجامع عمومی ، هنگام نشستن به او كمك كنید.
هرگاه او خـواسـت كنـار شـما بـنـشیـند، با بیرون كشیدن صندلی و بازگرداندن آن به سمت جلو ( الـبـته وقـتـی وی كاملاً روی صندلی نشست) به او در نشستن روی صندلی كمك كنید.
4 -دست او را بگیرید.
وقتی بر روی سطح ناهمـوار قدم می زنید دست خود را به همسرتان تقدیم کنید ؛ این کار باعث كمك به وی می شود خصوصاً زمانی كه او كفش پاشنه بلند به پا كرده باشد.
5 - در اجتماعات و میهمانی ها ، نیازهای او را جویا شوید.
با آنكه این كار را اكثر مردان انجام می دهند، امـا بـاز كـمـك زیـادی به متشخص بودن ما می كند. هنگامی كه در اجتماعات حضور دارید ، هـمـواره از وی بـپرسید كه آیا نـوشیـدنـی یـا غـذا میل دارد كه برایش بیاورید. به او نـشـان دهـیـد كـه بـه آسـایـش و نیازهای وی اهمیت می دهید.
6 - در راه پله، كنار ِ وی راه بروید.
«هیچگاه در راه پله پشت یك خانم حركت نكنید». بهتر است كنار و یا اندكی جلوتر از وی حركت كنید. ایـن قـانـون در هنـگـام عبـور از پیاده رو نیز باید رعایت شود.
7 - وقتی با هم قدم می زنید، شما از قسمت بیرونی پیاده رو حركت كنید.
این به همسرتان اجـازه می دهـد كه از رفـت و آمـد خـودروها دور باشد. اگر اتومبیلی نـاگهان از كنـار شـما عبور كند و آب كنار خیابان را به سمت شما بپاشــد، ایـن شما هستید كه خیس خواهید شد و نه خانمتان!
خیلی سخت است؟ بلی ،اما این بهایی است كه شما باید برای متشخص بودن بپردازید.
8 - هرگاه بسته ای به همراه دارد آن را برایش حمل كنید.
ایـن كـار به او نشان می دهد كه شما برایش احترام قائل هستید و آسایش و راحتی وی را خواستارید.
9 – هنگام عبور از خیابان «او» را جا نگذارید! سعی کنید پا به پای او راه بروید و هر دو با هم به آن طرف خیابان برسید.
* شما چه نکته ی خاصی را به موارد بالا اضافه می کنید؟
یکی از رفتارهای باطنی و ظاهری زنان ویژگی خود نمایی آنها میباشد خواه یا نا خواه هر زنی این ویژگی را در خود ارا میباشد و عضو جدانشدنی از سرشت زن میباشد البته به خاطر داشته باشیم این خود نمایی به منظور نشان دادن خود به جنس مخالف نیست اگر این چنین بود رفتار زنان در مهمانی های زنانه نیز متفاوت بود اما متاسفانه برخی از آقاین با خودنمایی همسرانشان دچار مشکلات عمده ای می شوند...
یکی از رفتارهای باطنی و ظاهری زنان ویژگی خود نمایی آنها میباشد خواه یا نا خواه هر زنی این ویژگی را در خود ارا میباشد و عضو جدانشدنی از سرشت زن میباشد البته به خاطر داشته باشیم این خود نمایی به منظور نشان دادن خود به جنس مخالف نیست اگر این چنین بود رفتار زنان در مهمانی های زنانه نیز متفاوت بود اما متاسفانه برخی از آقاین با خودنمایی همسرانشان دچار مشکلات عمده ای می شوند و این به علت عدم اطلاع از شناخت زنان میباشد البته این هم نباید فراموش کرد که خود نمایی با خود فروشی تفاوت دارد چرا که خودنمایی غیر اردای اما خود فروشی ارادیست به طور کلی برخی از رفتارهای زنان زمین تا آسمان با آقایان متفاوت است و اگر ما این تفاوتها را ندانیم قادر نخواهیم بود که در زندگی زناشویی خود موفق عمل کنیم به عنوان مثال آرایش زنان برخی از زنان پس از آرایش اعتماد به نفس بالایی پیدا می کنند به طوریکه محال است جایی بروند و آرایش را فراموش کنند حتما دخترانی را می شناسید و دیدید و یا شاید خود از آندسته باشید که حتی اگر قرار باشد دقایقی به بیرون از منزل روید چند برابر این زمان را در منزل وقت صرف آرایش کردن می کنید جالب اینکه بدونیم زنان ایرانی در آریش رتبه دوم در دنیا را به خود اختصاص داده اند اما زیبایی و اعتماد به نفسی که با رژ لب و مداد چشم و سایه و لاک و پنکیک و ... بدست به آید با یک شستشوی صورت از بین میرود آرایش کردن مانعی ندارد و اشکالی هم ندارد چرا که باعث جذاب تر شدن صورت و ظاهر می شود اما فراموش نکنیم که این جذابیت حدی دارد و در کل سعی شود جذابیت باعث این نشود که اگر در خیایبن راه میروید از کوچیک و بزرگ کسی از قلم نیفتاده باشد که شما رو زیارت نکند برخی زنان از اینکه در خیابان به آنها توجه شود شدیدا لذت میبرند و زمانی که مثلا به منزل بر میگردند از اینکه مردم زیاد به آنها نگاه کرده اند خشنود هستند اما برعکس همسر آنها یعنی شخصی که باید بیشترین توجه را داشته باشد از این موضوع رنج میبرد خود نمایی در آقایان مقطعی بوده و در سنین خاصی اعمال می شود وبیشتر هم برای جنس مخالف نمایان می شود تا جنس موافق مثلا در مهمانی های مردانه که هیچ زنی وجود ندارد آقاین ترجیح می دهد با لباس کاملا معمولی حتی با لباس خانه آن مهمانی را سپری کنند تا اینکه کت و شلوار به تن داشته باشند اما زنان این نوع رفتار را نمی پذیرند در خیلی از خانواده ها نیز این مشکل به صورت نمایان قابل لمس است بهتره قبل از ازدواج خصوصیات باطنی و ظاهری جنس مخالف را بشناسیم تا بعدا بهتر بتوانیم با برخی مسائل کنار بیاییم خودنمایی در زنان خوب یا بد یک مسئله انکار ناپذیر است اما این مطلب به منزله این نیست که چون در وجود زنان است بیاییم و از شور به درش کنیم و از حد طبیعی خارج کنیم و آنقدرآرایش کنیم آنقدرطرز پوشش را تغییر دهیم که فقط و فقط هدف خودنمایی باشد اگر اینگونه شود این زنان یا دختران خود را به دیگران عرضه می کنند و با خودنمایی تفاوت دارد همانطور که عرض شد خود نمایی غیر ارادیست اما خود فروشی و توجه طلبی ارادی و مشکل روانی محسوب می شود برخی از رفتار به علت عدم توجه به آنها در محیط زندگی برای آنکه خالی از عقده های داخل منزل شوند آنقدر آریش زننده و آنقدر لباسهای آنچنانی به تن می کنند که دیگه صدای اطرافیان هم جنس خود را هم در می آورند یک نکته ای را در پرانتز باید عرض کنم خوب رابطه دوست دختر و دوست پسر تقریبا عادی شده و خانواده ها با این موضوع کنار آمده اند حالا یا اجبارا و یا اخلاقا اما دختران توجه داشته باشند پسری که با تعدا زیادی دختر رابطه دوستی تشکیل داده و شما آنرا هر روز با یک دختر مشاهده می کنید که خوب معمولا سرو وضع دخرتانی که انتخاب می کند هم زیاد جالب نیست و در اصطلاح عامیانه جلف تلقی می شوند همسری را برای خود انتخاب می کند که هم از نظر پوشش و هم از نظر سبک آرایش کاملا مغایرت با دوست دخترهای خود دارد پس این نکته را به خاطر داشته باشید دختری به عنوان همسر برگیزده هر پسری میباشد که از هر نظر وارسته و شکیل و سنگین و متین باشد چرا که زندگی یک رابطه ساده دوستی نیست بلکه یک شراکت است خیلی وقتها مشاهده کردید شاید در دوستان خود که مثلا فلان دوست شما که از نظر شما اومول محسوب می شود چقدر زود شوهر کرده و عجب شوهری دارد اما اون یکی که خیلی بروز میباشد و ... هنوز در منزل پدر زندگی می کند اینکه در دوران خاصی انسان بیشتر توجه طلب و خود نما می شود کاملا عادی است اما خودنمایی را از حد و مرز خود اگر عبور دهیم حالت وسواس به خود می گیرد بدین ترتیب شما وسواس پیدا می کنید که الزاما باید طوری آرایش کنید که جلب توجه کند واگر امروز که بیرون می روید کمتر از روز قبلی به شما نگاه کنند یک مشکلی در خود میبینید و آن روز شب نمی شود آقایان نیز باید به این نکته توجه داشته باشند همانطور که طرز پوشش انها برای همسرشان ارزشمند است شما نیز باید به طرز پوشش خود بها دهید زنان نیز در رنگ شناسی و در اصطلاح SET کردن بیشتر تبحر دارند اگر به شما پیشنهاد می دهند که فلان کت شما به شلوار پای شما بیشتر می خورد در اینجا باید توجه داشته باشدی که همسر شما خودنمای یخود را به شما انتقال می دهد.
پس اگر می خواهید در مهمانی همه تعریف سر ووضع شما بکنند به حرف همسر خود گوش کنید به خاطر داشته باشید بعضی از خانمها شاید در برداشت اول از گیر دادن هضوهر خود به نوع پوشش آنها ناراحت شوند اما زمانی که تصور کنند که پوشش آنها و در کل وجود آنها برای شما ارزشمند است نظرشان تغییر می کند اما شیوه بیان نیز بسیار مهم میباشد مثلا اگر قصد دارید به یک مهمانی بروید و رنگ یا نوع مانتو همسر شما و یا لباس مجلسی همسر شما با آن مهمانی مطابقتی ندارد به جای اینکه با داد و بیداد بگویید این چیه تنت کردی و ... بهتر است با متانت و آراستگی و آرامی به او تذکر دهید که لباس انتخابی اون برای مهمانی امپب مناسب نیست و به نظر شما پوشیدن فلان لباس برای همسرتان زیبنده تر است در کل در زندگی خیلی از مشکلات کوچک روی هم انباشته می شود و باعث بوجود آمدن مشکلات به مراتب بزرگتری می شود مشکلات کوچک را جدی بگیرید و با آرامی آنها را رفع کنید از تفاوتهای رفتاری میان زنان و مردان یا کلا دختران و پسران درونگرا بودن و برون گرا بودن است زنان و دختران راجع به روابط زناشویی خود حتی روابط جنسی خود خیلی راحت با دوستان خود صحبت می کنند این در حالیست که مردان هرگز در این موراد با یکدیگر صحبت نمی کنند هر چقدر هم که رابطه نزیدی با دوستان خود داشته باشند این هم از رفتارهای عمومی زنان به شمار می آید که برخی از مردان با آن مشکل دارند که براحتی و باصحبت کردن می توان آنرا برطف کرد.
![](http://p30life.ir/thumb/normal/914_.jpeg)
چرا زمانی که بعضی از افراد وارد یک مجلس، عروسی، جشن تولد، یا حتی مجلس ختم میشوند، توجه همگان به سوی آنها جذب میشود؟
چطور همسرمان را مجذوب خود کنیم و زیباییها و جذابیت خود را افزایش دهید، اما چطور؟
چرا زمانی که بعضی از افراد وارد یک مجلس، عروسی، جشن تولد، یا حتی مجلس ختم میشوند،توجه همگان به سوی آنها جذب میشود؟ این موضوع بخصوص برای خیلی از خانمهای متاهل آزار دهنده است زیرا از این که همسرشان با زن دیگری که جذابتر از آنها باشد ملاقات کنند، میهراسند.
هنگامی که شخصی وارد مکانی میشود و توجه همگان به او جلب میشود، قدرت جذابیت افراد مینامند; زیرا ممکن است که این شخص اصلا زیبا نباشد و فقط جذاب باشد، افرادی که جذاب هستند با افرادی که زیبا هستند، فرق میکنند و دارای تفاوت هستند. شخصی ممکن است زیبا باشد اما اصلا جذاب نباشد. جذاب بودنتان است که بقیه را جذب میکند تا زیبا بودن. حال توصیههایی که میتوانید اجرا کنید تا شما هم به مانند این افراد برای شوهرانتان جذاب باشید:
1- در وحلهی اول: کسی که به نظرتان جذاب میآید و تمایل دارید مانند او باشید; سعی کنید یکسری از رفتار و اعمال او که به نظرتان خوب است، یا به نطرتان جالب و جذاب میآید را تقلید کنید و همان اعمال و رفتار را انجام دهید، البته با توضیح اینکه نه عینا آنها را تکرار کنید، بلکه با کمی تقلید. زیرا در این صورت هم در پیش چشم همسرتان کوچک میشوید و هم شخصی که رفتار او را تقلید میکنید متوجه این امر، یعنی تقلید شما میشود; در این صورت عملتان بازتاب و تاثیر پیشبینیشده را نمیگذارد، پس بستگی به تلاش و سیاست زنانهی شما دارد.
2- وقتی وارد مجلسی میشوید، شخصی را مشاهده میکنید که همهی مهمانان را مجذوب خود کرده است و تمام توجهات به سوی او معطوف است، اصلا حالت ناراحتی یا افسردگی به خود نگیرید، شما هم سعی کنید به جای ناراحتی، در گفتگوها شرکت کنید، با صحبتها، سخنهای شیرین و جالبی که به کار میبرید، از جنبهی دیگر توجهات را به خود جلب کنید; زیرا همان طور که میدانید امروزه و قرن 21 دورهای است که تمام افراد به دنبال علم هستند، صحبتهای خوب و مثبت، اطلاعات جدید، ... تعاریف شما در رابطه با این مطالب برای بقیه افراد جالب است. زیرا خداوند به هر کس نوعی از جذاب بودن را هدیه کرده است، برخی جذابیت ظاهری دارند یعنی: دارای صورت زیبا و جذابی هستند، برخی دیگر دارای جذابیت ذاتی هستند یعنی دارای روح و منش بالایی هستند، برخی دیگر در رفتارهایی که انجام میدهند برای دیگران جذاب هستند و ... حتی اگر زیبا هم نباشید فقط کافی است به این سر درونی خود پی ببرید و به راحتی میتوانید دیگران را مجذوب خود کنید.
3- هیچ وقت تمام اسرار خود را برای دیگران بر ملا نکنید، برای مثال به کسی نگویید چون من زیبای ظاهری ندارم، بر روی جنبهی رفتاری خود کار کردهام تا این نقاط را تقویت کنم، شاید تاکنون زیبایی ظاهری شما به چشم بقیه نیامده باشد، یا حتی آنها شما را زیبا میدانستند، اما زمانی که این مطلب را بازگو میکنید، در این موقع بقیه به این موضوع پی میبرند، شاید تا امروز حتی فکری در مورد زیبایی شما به ذهنشان خطور نکرده بود. به خاطر داشته باشید، زیبایی اصلی را خودتان به خودتان هدیه میدهید نه هیچ کس دیگر. تعریفهایی که از خود و شخصیتتان در برابر دیگران انجام میدهید، شما را زیبا یا زشت جلوه میدهد پس مراقب صحبتهایتان باشید.
4- سعی کنید برای خود و شوهرتان هر روز ایدهها، نظرها، طرحهای جدیدی را ارائه دهید. زندگیتان با روز گذشته تفاوت داشته باشد. مثلا: در تعطیلات به مسافرت بروید، حتی اگر از لحاظ مالی دارای بودجه خوبی نمیباشید میتوانید به یک پیکنیک ساده و معمولی بروید، به یک کنسرت بروید، مهم این است که با رفتن به این مکانها ار حالاتهای عادی و روزمرگی زندگی خارج شوید،
5- نکتهی بعدی و آخرین مساله این است که همیشه لباسهای خوب بپوشید، منظور از لباسهای خوب این نیست که شما دائما لباس بخرید بلکه حتی شما با لباسهای قدیمی خود نیز میتوانید زیبا باشید فقط اینکه لباسهایتان تمیز و مرتب باشند، دارای یک هارمونی جالب باشند. و کفشهایتان همیشه مرتب و واکس زده باشند، موهایتان همیشه شانه زده باشد; زیرا تمام این مسائل در جذب کردن بقیه افراد به سوی شما موثر میباشد و نقش بسزایی را ایفا میکنند.
اگر از خانم ها و آقایون سوال کنید که چه خصوصیتی در همسرشان وجود دارد که بیش از هر چیز برایشان جالب و جذاب است مطمئن باشید که هر دو جنسیت، شوخ طبعی را در ابتدای لیست خود قرار خواهند داد. این واژه آنقدر مورد استفاده قرار گرفته که در زبان انگلیسی سرواژه ای به صورت (GSOH) نیز برای آن ساخته اند.
هم خانم ها و هم آقایون هر دو به یک میزان به دنبال یافتن حس شوخ طبعی در شریک زندگی خود هستند. به هر حال کاملاً طبیعی است که هر کس به دنبال همسری باشد که خوش مشرب، جذاب و خوشمزه باشد.
می توان گفت که این روزها شوخ طبعی به شکل مقوله ای در آمده که در میان عامه ی مردم رواج زیادی پیدا کرده. لازم به ذکر است پژوهشگرانی که در مورد شوخ طبعی تحقیق و بررسی می نمایند سال هاست که متوجه اختلافاتی در مورد مفهوم و کاربرد حس شوخ طبعی در میان خانم ها و آقایون شده اند. به این معنا که خانم ها علاقه دارند با مردی ازوداج کنند که با مزه باشد، و برایشان جک های خنده دار تعریف کند؛ این در حالی است که آقایون تمایل دارند با خانم هایی ازدواج کنند که به جک های مضحک و مسخره ی آنها بخندند.
بر اساس اظهارات اریک برسلر روانشناس دانشگاه مک مستر در کانادا تعریف خانم ها و آقایون از حس شوخ طبعی به یک معنا نیست. او در تحقیقاتش که در جلد بعدی ماهنامه ی تکامل و سلوک انسانی به چاپ خواهد رسید، تعداد بسیار زیادی از خانم ها و آقایون را مورد پرسش قرار داده است. این افراد پاسخ های جالبی به سوال های پژوهشگران داده اند. برسلر و تیمش به این نتیجه دست پیدا کرده اند که خانم ها بیشتر به دنبال مردی هستند که "تولید کننده" ی شوخی باشد و آقایون نیز بیشتر به خانم هایی گرایش دارند که با روی باز از شوخی آنها "استقبال" کنند.
جفری مولر روانشناس در رشد تکاملی انسان در دانشگاه نیو مکزیکو و نویسنده کتاب "ذهنیت همسریابی" معتقد است که این نوع تقسیم مفهومی شوخی در میان جنسیت ها کاملاً قابل درک و پیش بینی است. خانم ها انتخابگر تر از آقایون هستند و به این دلیل که آنها مردهای شوخ طبع را ترجیح می دهند، آقایون خود به خود آموزش می بینند که حس شوخ طبعی خود را زنده نگه داشته و خودشان را با مزه جلوه دهند تا به این ترتیب هم بر روی خانم ها تاثیر گذار واقع بشوند و هم مردهای دیگر را از میدان به در کنند.
جان موریل پروفسور کالج ویلیام و ماری در ویرجینا که به مدت 25 سال است که بر روی شوخ طبعی مطالعه و تحقیق می کند، معتقد است که : "آقایون خیلی راحت با گذاشتن القاب و نام های مستعار بر روی مردهای دیگر آنها دست انداخته و به آنها طعنه می زنند." این در حالی است که خانم ها یک چنین کاری را انجام نمی دهند و کمتر اتفاق می افتد خانم ها را ببینید که برای یکدیگر جک بسازند و یا شوخی هایی کنند که به شخصیت طرف مقابل توهین شده باشد.
یکی از تفاوت های اصلی این است که آقایون اغلب از شوخی استفاده می کنند تا به نوعی با هم جنس های خود رقابت کرده و حس برتری خود را به آنها بقبولانند. این در حالی است خانم ها از شوخی و خنده صرفاً به عنوان عاملی برای عمیق تر شدن پیوندهای عاطفی استفاده می کنند. تحقیقات گویای این مطلب هستند که آقایون زمانیکه در کنار یک خانم هستند با دوستان پسر خود شروع می کنند به شوخی و خنده.
تطمیع حس شوخ طبعی برای آقایون آنقدر مهم است که یک لبخند از طرف جنس مونث می تواند به عنوان تثبیت کننده ی علاقه ی جنسی در ذهن آنها است. مجموعه تحقیقات یک پژوهشکده ی آلمانی نیز گویای این مطلب است که زمانیکه یک خانم و آقای غریبه به هم می رسند و شروع می کنند به یک گفتگوی عادی، میزان خنده های خانم در طول بحث به عنوان عاملی محسوب می شود که میزان علاقه ی او به طرف مقابل را تعیین می کند، و نشان می دهد که او تا چه حد جذب آقا شده. همچنین همین میزان خنده های خانم است که آقا بر اساس آن تصمیم می گیرد که دفعه ی آینده باز هم او را ملاقات کند یا خیر. از سوی دیگر میزان خنده های آقا هیچ ارتباطی به میزان علاقه ی او به خانم ندارد.
برسلر می گوید که تحقیقاتش همچنین گویای این مطلب نیز هستند که شوخی به احتمال زیاد بخاطر انتخاب جنسی صورت می پذیرد چراکه در روابط رمانتیک خنده و شوخی بسیار مطلوب جلوه می کند. شاید خانم ها به حس شوخ طبعی دوستانشان بی اهمیت باشند حال چه دختر و چه پسر، اما تمایل دارند که همسرشان از این حس برخوردار باشد.
دان نیلسون پروفسور زبان شناسی دانشگاه آریزنا امریکا می گوید خانمی که حس شوخ طبعی آقا را به مسخره می گیرد، این کار او برای آقا مایوس کننده و دلسر کننده به حساب می آید. بسیاری از آقایون در این حال احساس تهدید زیادی را از سوی طرف مقابل دریافت می کنند. همچنین آقایون خانم هایی که بیش از اندازه شوخی می کنند را نیز به عنوان تهدید برای خود محسوب می کنند، به این معنا که این احتمال را می دهند روزی خودشان هدف زبان تیز و تند خانم قرار بگیرند. او می گوید: "من احساس می کنم که هر مردی در دنیا عاشق شوخ طبعی و خوشمزگی است."
نیلسون می گوید مردهای مضحک و با مزه خیلی جذاب هستند چراکه دارای خلاقیت بسیار بالایی می باشند، آنها حتی قابلیت دیدن اشیاء موجود در درون یک جعبه بسته را نیز دارند. آنها همچنین دارای "دید مضاعف" هستند. او می گوید آنها توانایی درک نقطه نظرات متفاوت طرف مقابل را نیز دارند. او می گوید هر دوی این خصیصه های اخلاقی مورد پذیرش خانم ها هستند.
البته خود نیلسون هم برای شوخ طبعی حد و اندازه خاصی قائل می شود. در حقیقت اینطور هم نیست که آقایون بگویند ما به هیچ وجه دلمان نمی خواهد همسرمان شوخی کند. از این گذشته مردهایی که این حس را می ستایند، اغلب نسبت به سایر مردها مطمئن تر، بالغ تر، و آگاه تر هستند. آنها ارزش و اعتبار بالایی به همسرشان می دهند و از این بابت هیچ ترس و تهدیدی را نیز متوجه خودشان نمی بینند.
البته خانم هایی که به دنبال مردهایی هستند که موافق حس شوخ طبعی آنها بوده و ازآن استقبال کنند، دارای عزت نفس بالاتری هستند و برای شخصیت خود ارزش بالاتری قائل هستند.
اکثریت قریب به اتفاق پژوهشگران خانواده و ازدواج نیز موافق آراء فوق الذکر هستند.
جان گاتمن یکی از موسسین موسسه ازدواج و خانواده در سیاتل امریکا و کارشناس روابط زناشویی به این نتیجه رسیده است که زمانیکه شوخی و خنده به عنوان عامل از بین برنده ی تنش ها و تعارض ها به کار برده می شود، زندگی ها دوام بیشتری پیدا می کنند. مطالعات جامع دیگر نیز حاکی از این مطلب هستند که افرادی که با همسران خود خنده و شوخی می کنند و به طور روزانه موجبات خنده و شادی یکدیگر را فراهم می آورند، زندگی خیلی خوشحال تری را دنبال خواهند کرد.
جنبه سرزنده، شوخ، و فکاهی مغز قابل تقدیر است حتی اگر زوجین در مورد چیزی که عامل خنده است با هم موافق نباشند.
از جمله عواملی كه سلامت خانواده را تهدید می كنند عبارتند از:
1- عدم شناخت و آگاهی به اصول زندگی مشترك:" توانایی" در" دانایی " است . برای ازدواج و زندگی مشترك موفق ، كسب دانایی هایی لازم است و مانند هر امر دیگری باید مهارت های مربوط به آن را كسب كرد و در فرآیند زندگی مشترك به كاربرد. در برخی از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به یكدیگر، عدم آگاهی نسبت به اهداف و انگیزه های ازدواج ، بی انصافی ها، پیش داوری ها، فریب كاری ها ، عدم احساس مسئولیت و بی توجهی به اصول اخلاقی ، بنیاد خانواده متزلزل می شود.مهمترین عاملی كه موجب آسیب پذیری خانواده می شود، عدم شناخت و انحراف از هدف های ازدواج است. زن و شوهری كه هدف های ازدواج و تشكیل خانواده را نشناخته و یا فراموش كرده اند، در كدام مسیر حركت می كنند؟ كدام روش و وسیله را برای نیل به كدام هدف انتخاب می كنند؟ هنگامی كه راجع به خانواده صحبت می شود، معمولا زن ها و شوهرهابه گونه ای برخورد می كنند كه گویا همه چیز را درباره خانواده می دانند. هركس به خود اجازه می دهد راجع به خانواده اظهار نظر كند و چون هركس در خانواده رشد كرده ، تصور می كند دانش و آگاهی لازم را دارد. در حالی كه این طور نیست و برای انجام هر كاری و ایفای هر نقشی به آموزش ، كارآموزی و مهارت آموزی نیاز است.
2- سست شدن باورهای مذهبی: شاید مهمترین عاملی كه بنیاد خانواده را تهدید می كند، سست شدن باورهای مذهبی و اصول اخلاقی و فقدان معنویت باشد. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش كنند و در حضور و غیاب یكدیگربه گونه ای برخورد كنند كه خدا غایب است، با دست خود كانون خانواده را به سوی تزلزل و نابودی سوق داده اند . یكی از رسم های پسندیده هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر می رسد این رسم به معنی آن است كه زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و به آنچه كه قرآن گفته عمل می كنند و قرآن را در زندگی و پیوند مشترك خود حاكم و داور قرار می دهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشان می دانند . حال چنانچه این وضعیت تغییر كند و این اعتقادات و باورها سست شود و از بین برود ، سلامت و تعادل خانواده به خطر می افتد. زمانی كه ارزش ها، نگرش ها و باورهای حاكم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبی ، مصلحت گرایی، مادی گرایی و سودطلبی استوار باشد، بی شك روابط انسانی از معنویت تهی می شود. این نوع روابط بسیار سست و شكننده خواهد بود و به محض بروز موقعیتی خاص مانند بی پولی ، تنگدستی ، بیماری ، كهولت و افزایش سن و نظایر آن از درون متلاشی می گردد و با هر بهانه ای از هم می گسلد .
3- عدم صداقت و فریبكاری: جوهر روابط سالم میان زن و شوهر صداقت است. صداقت اعتماد را بنیاد می نهد. زن یا شوهری كه با همسر خود صادق نیست و با دادن وعده و وعیدها می خواهد زندگی كند ، با رفتار خود كانون گرم و صمیمی خانواده را دچار تزلزل می كند. زن و شوهری كه از واقعیت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخیلات زندگی می كنند ، آیا می توان گفت كه زندگی زناشویی موفقی خواهند داشت ؟ گاهی اوقات پنهان كردن حقایق ( مخفی كاری ) و فریب دادن (فریب كاری ) موجب می شود اركان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسیب ببیند.
4- عدم توجه به نیازهای همسر: زوج های موفق كسانی هستند كه در صدد ارضای نیازهای همسر خود می باشند. بنابراین هر زن یا شوهری وظیفه دارد نیازهای جسمی و روحی همسرش را بشناسد و در مقام ارضای آنها برآید.ارضای نیازها به طریق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ایجاد امنیت روانی زوجین منجر می شود و در نتیجه سلامت خانواده تأمین می گردد. برای مثال هر انسانی نیاز به " امنیت "، "محبت" ، "توجه و احترام " دارد. لذا هرگاه این گونه نیازها از طرف همسر تأمین نشود ، فرد احساس ناامنی روانی می كند و بهداشت روانی خانواده مختل می شود.
5- ابهام و افراط در انتظارها : به طورمعمول مشخص كردن انتظارها در روابط ، باعث معین شدن وظایف و حدود روابط افراد می شود. در خانواده هایی كه انتظارهای متقابل زن و شوهر مشخص نشده است، روابط آسیب پذیراست و زوجین دقیقاً نمی دانند نسبت به یكدیگرچه وظایفی برعهده دارند.تفاوت و تعارض در انتظارات موجب می شود فضایی نامساعد و كینه توزانه به وجود آید. گاهی اوقات داشتن توقعات بیش از حد از همسر، مثل اینكه انتظار داشته باشیم او همچون فرشته باشد ، یا معلومات بسیاری داشته باشد ، یا در نظم و ترتیب سرآمد دیگران به حساب آید، سلامت خانواده را در معرض تهدید قرار می دهد.
6- دخالت دیگران: اكثر پژوهش های انجام شده در ایران درباره طلاق ، این حقیقت را منعكس كرده كه دخالت دیگران مانند اقوام و آشنایان ، والدین زن یا شوهر موجب شعله ورشدن اختلافات زن و شوهر می گردد و در نهایت به طلاق و جدایی منجر می شود. زن یا شوهر به ویژه در اوایل زندگی مشترك توسط دیگران به طور ناشیانه راهنمایی و یا در برخی موارد تحریك می شوند.گاهی اوقات مادرشوهر یا پدرشوهر و مادرزن یا پدرزن علیرغم علاقه ، در زندگی مشترك فرزندانشان مزاحمت ها و آسیب هایی را به وجود می آورند.
7- مسائل اقتصادی و مالی: انسان ها نیازهای مادی دارند كه باید در حد متعادل ارضا شود، اما مسائل مادی نباید همه امور را تحت الشعاع قرار دهد. زندگی زناشویی نشیب و فراز دارد و زن و شوهر باید با رعایت صرفه جویی، قناعت و عدم تجمل گرایی، مسائل اقتصادی زندگی مشترك خود را تنظیم و اداره كنند. گاهی اوقات مسائل مالی و اقتصادی بهانه هستند و زمانی كه از زن یا شوهر سؤال می شود كه چرا با یكدیگر سازش ندارید؟ به این گونه مسائل اشاره می نمایند و در نهایت "عدم توافق" و "عدم تفاهم" را عامل اصلی طلاق و جدایی معرفی می كنند. بدیهی است كه این عامل كلی و مبهم ( عدم توافق ) نمی تواند ما را به سوی شناخت عواملی كه سلامت خانواده را تهدید میكنند، هدایت كند.
8- موانع فرهنگی و طبقاتی: گاه فرهنگ زن یا مرد به لحاظ عدم تناسب یا تضاد، سلامت خانواده را تهدید می كند. برای مثال ناهماهنگی فرهنگی و طبقاتی زن و شوهر ( مانند فرهنگ شهری در مقابل فرهنگ روستایی ) گاهی باعث تهدید بنیاد خانواده می شود. متأسفانه بعضی افراد به تعهدات اخلاقی و ارزش های حاكم مقید نیستند و این مسئله موجب می شود زن و شوهر در ظاهر زیر یك سقف با یكدیگر زندگی كنند، اما روح آنها از همدیگر فاصله داشته باشد. در این وضعیت زن یا شوهر با " منم منم" گفتن !! و تفاخر به اصل و نسب خود، سعی می كند همسر خود را سرزنش و تحقیر كند. بدیهی است در چنین خانواده ای احساس حقارت هر یك از زوجین موجب می شود فضای روانی و عاطفی نامساعدی به وجود آید و زوجین از یكدیگر متنفر شوند.
9- هوسرانی و ازدواج مجدد: عامل دیگری كه سبب آسیب زایی خانواده می شود تنوع طلبی یا هوسرانی است كه فرد به فرمان احساسات خود ، با فرد دیگری غیر از همسر خود ارتباط برقرار می كند و رابطه خود با همسر قبلی را سست می نماید . در این شرایط عواملی از قبیل زیبایی و یا ثروت طرف مقابل موجب گرایش به روابطی خارج از چارچوب خانواده یا برقراری روابط پنهانی می شود. این وضعیت موجب می شود روابط زن و شوهر مخدوش گردد، بنیاد خانواده سست شود و سرنوشت فرزندان به خطر افتد.
10- سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات: مهمترین عامل آسیب پذیری خانواده ، بروز سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات است. بنابراین هر یك از زن و شوهر به سهم خود مسئولیت دارند كه از به وجود آمدن سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات پیشگیری كنند.
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .
وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .
وقتی کسی را دوست دارید ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیا ست .
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است .
وقتی کسی را دوست دارید ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .
وقتی کسی را دوست دارید ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .
وقتی کسی را دوست دارید ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .
وقتی کسی را دوست دارید ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .
وقتی کسی را دوست دارید ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .
وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .
وقتی کسی را دوست دارید ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .
وقتی کسی را دوست دارید ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید .
وقتی کسی را دوست دارید ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .
وقتی کسی را دوست دارید ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .
وقتی کسی را دوست دارید ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .
وقتی کسی را دوست دارید ، این طور نیست ؟
![](http://aidana.com/wp-content/uploads/2011/06/beachcouple1.jpg)
این جمله را تا به حال شنیده اید که تنها کسی که میتواند تغییر کند خود شما هستید. ایام خاص در زندگی شما مثل سالگرد ازدواج یا روزهای جشن و شادی مثل نوروز و...بهترین زمان برای ایجاد تغییرات در کسی که آن خود شما هستید میباشد .
در اینجا به توصیه های شری و باب استریتف در این خصوص برای زوجها میپردازیم.
به فراهم آوردن محیط آرام و مناسب برای تفکر و اندیشیدن فکر کنید.
در مورد چیزیکه در ازدواج خود اشتیاق و آرزوهای آن را دارید فکر کنید.
به احساس خوشحالی و غم ، عدم تفاهم ، ضرر ، دست آوردها ، بیماری ، شکست ، عشق ، پذیرش ، غصه ، رویاها و غیره بیاندیشید که البته بخشی از زندگی شما هستند.
ازدواج یک تعهد نسبت به سهیم بودن در افکار ، احساسات و تجربیات ذاتی است. این ممکن است به اندازه " سهیم بودن در رختخواب ، غذا و دوستان نیازمند سخاوت و اعتقاد و ایمان نیز باشد
یک ازدواج موفق ازدواجی نیست که در آن تمام تفاوتها و تمایزها از بین برود ، بلکه ازدواجی است که در آن " هر زوج از تنهائی طرف مقابل حمایت میکند."
اینجا سوالاتی است که میتوانید با هم داشته باشید تا بتوانید روابط بهتری با همسرتان ایجاد کنید را برای شما بازگو میکنیم:
1: آیا عشق ما به اندازه عشق اوایل ازدواجمان عمیق است ؟ چگونه جوابی که میدهم نشانگر احساسات من است ؟
2: در مورد اینکه یک زمانی را برای بررسی روابط خود اختصاص دهیم چه احساسی دارم ؟
3: چه احساسی دارم وقتی از تو انتقادهای طعنه آمیز میکنم؟
4: در مورد تو چه احساسی دارم؟
5: در مورد ایجاد برخی تغییرات در زندگی خود چه احساسی دارم؟
6: در مورد اینکه چه تغییراتی در زندگی ما طی سال گذشته رخ داده است چه احساسی دارم؟
7: آرزوهایمان نسبت به اولین روز ازدواجمان چه تغییری کرده است؟ جوابی که میدهم چگونه نشانگر احساسات من است ؟
8: چطور میتوانیم ازدواج خود را پر بار کنیم ؟ جوابی که میدهم چگونه نشانگر احساسات من است؟
9: چگونه به این عادت دچار شدیم که نسبت به هم بی فکر باشیم؟جوابی که میدهم چگونه نشانگر احساسات من است ؟
10: در مورد اینکه هر کدام از ما دو نفر گاهی یک کار کوچک ، جدی و دوست داشتنی برای طرف مقابل انجام دهد چه احساساتی دارم ؟
11: آخرین باری که اجازه دادم بدانی از اینکه تو را در زندگی خود داشته باشم چقدر خوشحالم چه زمانی بود ؟ چه احساسی دارم .
همانطور که در این سوالات مشاهده کردید اینکه خودتان چه احساسی هنگام پاسخ به این سوالات دارید خیلی مهم است ,برای اینکه هم با تفکر بیشتری پاسخ میدهید و هم اینکه متوجه شوید که برای خوشایند و یا ناراحت کردن همسرتان مغرضانه با سوالات پاسخ نداده اید.
چرا مردها ،وقتي زنها ناراحت مي شود و احساساتي برخورد مي كنند از اين حالت عصباني مي شوند؟
بارابارا در كتاب خود مي نويسدو دلايل مختلفي را بيان ميكند كه عبارتند از:
دليل اول:
مردها با اين احساس بزرگ شده اند كه مسئوليت راست و درست كردن همه موارد با آنهاست
اينو همواره به خاطر داشته باشيد كه :هيچ عاملي به اندازه يافتن راه حل براي مردها مهم نيست.مردها همواره به راه حل فكر مي كنند.
هنگامي كه مرد زندگيتان مي بيند كه از چيزي ناراحت هستيد ،ذهنش به طور جاري و خودكار مي گويد:"راه حل، راه حل...حتي ممكن است به راه حل هم نرسد .اما موضوع اين نيست. موضوع آن است كه با پرسيدن سوالهايي در مورد مشكلاتتان سعي مي كند تا براي خود وقت بيشتري تدارك ببيند.ممكن است ساكت شده و چنين به نظر بيايد كه در خود فرو رفته .ممكن است فكر كنيد كه اهميت چنداني براي احساساتتان قائل نيست در حالي كه او خود را شواليه شما مي داند كه مي بايست به كمك و نجاتتان بشتابد.
پس وقتي مشكلاتتان را با همسرتان در ميان مي گذاريد و يا آسيب پذيريتان را برايش فاش مي سازيد خود را مسئول مي داند كه براي مشكل شما راه حل پيدا كند
هنگامي كه در يافتن راه چاره عاجز و ناتوان مي ماند ،احساس ناراحتي مي كند و حس مي كند كه شما را مايوس كرده است.
دليل دوم :
مردها خود را مسئول درد و رنجتان مي دانند و چنان چه نتوانند ناراحتيتان را برطرف كنند ،احساس گناه خواهند كرد.
آيا تا به حال اين سوال برايتان پيش امده كه چا وقتي ناراحت هستيد و براي دلداري نزد نامزد و يا همسرتان مي رويد ،او خشمش را متوجه شما مي كند؟
بخش ممكن است به اين دليل باشد كه اونتوانسته به شما كمك كنه و و بخش ديگر به اين دليل كه خودش مسبب ناراحتيتان بوده است.
مردها عادت دارند كه ياس هايشان را به شكل خشم ابراز كنند،به جاي اين كه احساسات ديگري را از خودشان نشان بدهند.چرا كه احساس خشم از هر احساس ديگري امنيت بيشتري برايشان دارد.
پس هنگامي كه شوهرتان به خاطر احساتي بودنتان از دستتان عصباني است،احتمالا احساسي از قبيل رنجش و احساس گناه را تجربه مي كند در واقع هر گونه احساسي را به غير از خشم تجربه مي كند.
دليل سوم:
مردها غالبا احساساتي برخورد كردن زن ها را فرض بر اين مي گذارند كه وضعيت روحيتان خرابتر از آن است كه تصورش را مي كنيد.آنها مي ترسند،كه مبادا هرگز دست از گريه كردن بر نداريد.
براي اغلب مردها نشان دادن احساسات قوي نظير ناتواني و يا ترس بسيار مشكل است.تنها هنگامي چنين احساساتي را از خودشان بروز مي دهند كه وضع انها خيلي خراب باشد.بنابراين وقتي مي بينند كه از چيزي ناراحت هستيد فرض را بر اين مي گذارند كه وضعتان بايد خيلي خراب باشد.
مردها نمي توانند بفهمند كه زن ها چطور مي توانند راجع به يك مورد چنان احساسات قوي را در يك لحظه تجربه كنند،بدون اين كه تعادل رواني و احساسي خود را از دست بدهند.
مردها فكر مي كنند به محض شروع به گله و شكايت ديگر دست از اين كار بر نداشته و تا ابد به اين كار ادامه مي دهيد
مردها نمي دانند كه يك زن مي تواند يك لحظه عصباني باشد و لحظه ديگر بسيار بخشنده و مهربان.مردها به سختي مي توانند از يك حالت احساسي به حالت احساسي ديگر تغيير وضعيت بدهند،بنابر اين فرض را بر اين مي گذارند كه اين تغيير حالت براي زنان ،نيز غير ممكن است به همين دليل است كه هنگامي كه مي بينند كه زنها خيلي ناراحت هستند ،وحشت مي كنند.
بر گرفته از كتاب "رازهايي در مورد مردان"اثر بارا برا دي آنجليس
خوب خانم ها راه حل چيست؟ به نظرتان چطوري با همسرتان رفتار كنيد كه اين وضع پيش نياد
براي اين كه راه حل رو بدونيد منتظر پست بعدي باشيد
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 26 / 3 / 1390برچسب:احساسات,خشم,مردان,زنان, :: 1:50 قبل از ظهر :: توسط :
![](http://hamaknoon.persiangig.com/plus.JPG)
چه خوب بود اگر امکان داشت تمامی زوجها در دوران نامزدی ، می توانستند یکدیگر را خوب بشناسند و ازاین فرصت در جهت شناخت هرچه بهتر طرف مقابل کوشش کنند. واقعاً چه تعداد روابط ناسالم پایان پذیرفته بود تنها اگر طرفین معنای «بیست و چهار ساعت با هم بودن زیر یک سقف» را درک کرده بودند و با مسائل و موضوعاتی روبرو بودند که به طور معمول از رویارویی با آن اجتناب می کنند. مسائل و موضوعاتی که به واسطه ی دیدارهای محدود آخر هفته و یا حداکثر چند بار در طول هفته اصولاً امکان پذیر نبود و فرصتی نیز رخ نمی داد تا بروز کرده و یا به عبارت دیگر «رو شوند». این مقاله به شما کمک می کند تا هر دو عواقب مثبت و منفی نامزدی طولانی با شخص مورد علاقه تان را درک کنید.
جنبه های مثبت نامزدی طولانی
در نامزدی های طولانی شما قسمتهائی از شخصیت همسرتان را خواهید شناخت که به طور معمول امکان ندارد بر آنها آگاهی یابید، مگر آنکه با هم زندگی کنید. برای شناخت شخصی که به طور متناوب و نه پیوسته او را می بیند، هیچ راهی بهتر از اینکه عملاً با او زندگی کنید، وجود ندارد.
در دیدارهای کوتاه افراد اغلب بهترین رفتارشان را نشان می دهند، اما واقعیت در زمان طولانی تر آن هم هنگامی که با هم زیر یک سقف زندگی کنید، آشکار می شود.
هنگامی که با کسی زندگی می کنید، عادتها، نگرش ها و رفتارهائی را از او می بینید که هرگز از او سراغ نداشتید. چرا که او را در محل زندگی دائم و یا به عبارتی «منطقه ی امن» او که همانا خانه اش باشد، می بینید.
او را هنگامی که خسته، مریض، عصبانی و مأیوس است، می بینید. زندگی مشترک قدرت و خویشتن داری می طلبد و ایجاب می کند که طرفین، سازش و انعطاف پذیری هائی از خود نشان دهند. تنها با زندگی مشترک است که طیف کامل تری از عکس العمل های احساسی و روحی شریک زندگیتان بر شما فاش می شود.
ویژگی هائی که باعث می شوند، عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگی شما را بعد از شروع زندگی مشترک تضمین کند. ممکن است، دریابید که سبک زندگی شما و همسرتان با یکدیگر هماهنگی و همخوانی ندارند و این چیزی است که هرگز نمی توانستید بفهمید مگر آنکه همخانه بودید.
در این دامنه زمانی در می یابید که قالبیت و توانائی همسرتان در خلق ارتباط حقیقی و کانونی گرم، به چه میزان است.
همانگونه که قبلاً نیز گفتم، زندگی مشترک، قدرت و خویشتن داری می طلبد و ایجاب می کند که طرفین سازشکار و انعطاف پذیر باشند. به این دلیل که عادات و خواسته های دو انسان متفاوت و منحصر به فرد، حال با یکدیگر ادغام می شوند. تنها وقتی که مجبورید با هم راجع به امور اقتصادی، غذا، مسئولیت های خانه، تملکات و... تصمیم بگیرید، می توانید از اینکه آیا همسرتان همراه خوبی است، مطمئن شوید.
از ازدواج به دلائل نادرست و زندگی مشترک زود هنگام و نسنجیده برحذر باشید. گرچه زندگی مشترک می تواند تجربه ی شیرینی از یک رابطه باشد، اما چنانچه زود هنگام، نپخته و نسنجیده بدان وارد شوید، اشتباهی بزرگ خواهد بود.
دلایل نادرست مثل:
به این دلیل که می خواستند زودتر «مستقل» شوند. به این دلیل که یکی از طرفین می ترسیده است که دیگری را از دست بدهد و ...
زندگی مشترک پیش از رسیدن دو طرف به پختگی لازم و تعهد می تواند عملاً موجب تسریع فروپاشی رابطه گردد و چنانچه آمادگی تحمل فشارهای زندگی مشترک را ندارید، ممکن است رابطه تان زیر بار تنشی که زندگی مشترک زود هنگام با خود به همراه خواهد آورد، از هم بپاشد.
جنبه های منفی نامزدی طولانی
ممکن است رابطه تان را که هنوز به ازدواج نیانجامیده است، با توقعات زیاد و نابجا از همسرتان که برای شما همه کار انجام دهد، تخریب کنید.
ممکن است انگیزه و تمایلتان را نسبت به تعهد مادام العمر از دست بدهید.
اگر شخصی در ارتباط با شما از مزایای زندگی خانوادگی بهره مند باشد، انگیزه ای نخواهد داشت تا از شما بخواهد با او زندگی مشترکی را آغاز کنید.»
بعضی از اشخاص که نسبت به تعهد هراس دارند ممکن است خود را پشت نامزدی پنهان کنند تا صمیمیتی را که محتاجانه به دنبالش هستند؛ تجربه کنند و در عین حال از تعهد نهائی و خاتمه دوران نامزدی و مسئولیت های آن راحت باشند.
چنانچه به زندگی مشترک با کسی می اندیشید، و ساختار رسمی و سنتی ازدواج را ترجیح می دهید، قبل از شروع زندگی مشترک می بایستی که در باره ی تمامی موضوعات فوق با همسرتان مذاکره و گفتگو کنید تا از سوء تفاهم های احتمالی جلوگیری کنید. ممکن است بخواهید تا برای خود یک مهلت زمانی در نظر بگیرید. به عنوان مثال، نه ماه الی یکسال؛ تا اینکه در خلال این مدت بتوانید رابطه تان را مجدداً ارزیابی کنید و بفهمید که آیا آمادگی ازدواج را دارید یا نه.
![](http://www.fardanews.com/files/fa/news/1388/12/16/46643_416.jpg)
رفتارها و برخوردهای خانواده «عروس» و «داماد» از زمان آشنایی تا روزی كه دو خانواده در مجلسی به نام« بله بران» بر سر مسائل و موضوعهای مختلف مرتبط با تشكیل زندگی مشترك زوجهای جوان بحث میكنند ، معمولا شكل و شمایلی مودبانه دارد. هر دو خانواده با مهربانی با هم تعامل میكنند.
آن ها فقط به دنبال خوشبختی دو جوان هستند و میخواهند هرچه زودتر زندگی مشترك آن ها «سر» بگیرد ، اما وقتی پای مسائل مالی به میان میآید ، معمولا شكل رفتارها تغییر میكند و هر یك از طرفین تلاش میكنند تا شرایط خود را به شكلی مودبانه و محترمانه به طرف مقابل تحمیل كنند.این وضعیت معمولا در اغلب خانوادهها تكرار میشود و البته تعداد محدودی از خانوادهها نیز در شرایطی عاقلانه و برابر با هم به تفاهم میرسند و دیگر كار به چانه زنی بر سر میزان مهریه و تعداد و نوع سكه و... نمیرسد. یكی از مهم ترین مباحثی كه در چنین جلساتی مایه دردسر و گاه اختلاف میان خانواده داماد و عروس میشود مساله تعیین مهریه است. در شرایطی كه قانون در زمینه ازدواج تنها به مسائلی كلی توجه دارد و همچنین ثابت كردن هر یك از مشكلات و مسائل خانوادگی در زمان بروز اختلاف، نیاز به طی كردن مسیری سخت و دشوار دارد ، طبیعی است كه زنان به عنوان بخش آسیبپذیرتر در مشكلات خانوادگی تلاش میكنند تا در همان ابتدای زندگی كه آقا داماد محو جمال و خلق و خوی عروسخانم شده و حاضر است برای او « جان» فدا كند ، از داماد یك تضمین درست و حسابی بگیرند. البته برخلاف خود داماد ، معمولا خانواده او كه آخر و عاقبت كار را میبینند ، كمی معقولانه فكر میكنند و به همین دلیل به سادگی ممكن است زیر بار مهریه سنگین نروند اما در نهایت و در اغلب خانوادهها نیز آنچه كه به عنوان مهریه تعیین میشود ، چندان منطقی نیست و به همین دلیل در زمان بروز اختلافهای خانوادگی نمیتواند مشكل چندانی را از هر دو طرف حل كند و معمولا تبدیل به گرهی كور میشود كه بر شدت مشكلات نیز اضافه میكند.
مهریه بر خلاف تصور بسیاری از زوجهای جوان تضمین زندگی مشترك نیست بلكه به لحاظ دینی و مذهبی، هدیهای است كه در زمان عقد داماد به عروس میدهد.
آنچه كه سبب شده تا وجود مهریه در عقدنامه كاركردی تضمینی پیدا كند ، از یك طرف رقم بالای مهریههای امروزی و از سوی دیگر وجود عبارت « عندالمطالبه » در مقابل میزان مهریه است و این به آن معنی است كه از زمان عقد و وقوع نكاح آقا داماد به میزان مهریه درج شده در عقدنامه به همسرش بدهكار است و زن هر زمانی كه بخواهد میتواند این حق را با بهانه و بیبهانه مطالبه كند و كسی هم حق ندارد او را از مطالبه این حق منع كند. اگر داماد قصد پرداخت مهریهای كه تعیین میكند را نداشته باشد آن ازدواج شرعا مشكل دارد. بسیاری از افراد تصور میكنند تعیین مهریه سنگین مسالهای دینی است و این مساله مورد تاكید و تایید دین اسلام هم هست، اما اسلام به عنوان دینی كه به ازدواج خیلی بها می دهد ، شرایط بسیار سادهای را برای ازدواج در نظر گرفته و از نظر این دین، ازدواج در حد یك قرارداد ساده اما مقدس است. با این نگاه تاكید اسلام نیز بر مساله مهریه تنها در حد و اندازه یك هدیه است و البته دین ما مانعی برای اینكه مرد بخواهد در ابتدای زندگی هدیهای بزرگ به همسرش بدهد و یا اینكه طرفین تضمینهای دیگری را هم برای ازدواج تعیین كنند ایجاد نكرده است.
چگونه در زندگی خانوادگی تضمین به دست بیاوریم؟
مطالبه مهریه در بسیاری از خانوادههای ایرانی تنها زمانی صورت میگیرد كه كارد به یكی از استخوانهای زن رسیده باشد و او برای رهایی از شرایط مشقت بار زندگی، مهریه خود را به اجرا میگذارد تا بتواند در مقابل بخشش آن، از همسر خود طلاق بگیرد البته در موارد متعددی نیز به اجرا گذاشتن مهریه با هدف كسب درآمد مالی از سوی زن صورت میگیرد. در موارد بسیار محدودی نیز زن و شوهر با توافق مهریه را پرداخت و دریافت میكنند ، اما زمانی كه كار به دادگاه میرسد معمولا مهریه برای درخواست طلاق و یا گرفتن حضانت فرزندان به اجرا گذاشته میشود. حالا اگر از همین مسیر به عقب بازگردیم و به زمان تعیین مهریه برسیم میتوان نكات فراوانی را در این زمینه بیان كرد.
یكی از این نكات این است كه در دنیایی كه انسانها برای حفاظت از اموال و اشیای قیمتی و جان خود انواع و اقسام بیمه نامهها را تهیه میكنند ، مهریه هم میتواند یك بیمهنامه برای حفظ زندگی مشترك و یا مانند كمربند ایمنی زندگی مشترك باشد.
مهریه در واقع مالی است كه مرد طبق توافق با همسرش برای او تعیین میكند.
یكی از ویژگیهای مال خوب و واقعی هم این است كه به سرعت و به سادگی و با راحتی وصول شود و اگر قرار باشد فردی برای دریافت چیزی كه از نظر شرع و قانون از شیر مادر هم برای او حلال تر است به زحمت بیفتد ، قطعا یك جای كار مشكل دارد.
ویژگی دیگر مهریه این است كه در اثر گذشت زمان از ازرش آن كاسته نشود. در كشوری مانند ایران چیزهایی مانند سكه طلا و زمین به عنوان مهریه میتواند قابل توجه باشد زیرا این چیزها نیز اغلب با افزایش تورم به اندازه آن و یا كمی بیشتر رشد میكند .
اما این مساله كه زنی یك چك مثلا 200 میلیونی از همسر خود داشته باشد و هر زمان كه بخواهد بتواند آن را به اجرا بگذارد و علاوه بر ضبط اموال همسرش، قطع كردن تلفن همراهش، توقیف اتومبیل و خانهاش، مانع از خروج او از كشور شود و او را به زندان بیندازد؛ مسالهای است كه با توجه به اتفاقهایی كه در سالهای اخیر در دادگاههای خانواده رخ داده، میتواند آرامش روانی مردان را به خطر بیندازد و حتی سبب شود برخی از آنها برای فرار از خطر احتمالی پرداخت مهریه هیچگاه وسیله یا خانهای به اسم خود خریداری نكنند یا اینكه بخشی از اموال خود را از همسرشان پنهان كنند. ضمن اینكه چنین مسالهای برای برخی زنان نیز زمینه سوءاستفادهای جدی را فراهم میكند.
تعیین تكلیف مسالهای مانند مهریه و مسائل مالی در ازدواج ، به اندازه تعیین تكلیف مسالهای مانند تعیین خط مرزی در میان كشورها مهم و حساسیت برانگیز است.
به همین دلیل بهتر است هر دو طرف با نگاهی واقع بینانه نسبت به این مساله تصمیم گیری كنند. تجربه نشان داده مردان و زنانی كه درباره مهریه تصمیم احساسی میگیرند خیلی زود لطمه میخورند و شیوه مناسب در این مقطع این است كه هر دو طرف، به هر اندازه هم كه عاشق هم باشند بهتر است عاقلانه فكر كنند و پس از آن عاشقانه زندگی كنند.
ای بلبلان سرگشته ٬ ای پرندگان بی خانمان ٬ بیایید با دل من هماهنگی کنید شما هم ترانه ی غم بسرایید ...
آنگاه که دشت و کوهسار جامه ی گل نگار رجبیه برتن و پیر می کنند . آنگاه که درختان برای جشن رجب خود را به نیکوترین و با شکوه ترین زیورها می آرایند و همگان از غصه ها و غم های جانکاه دست بر می دارند و با شاخه های پر گل و در برابر لاله های نوین خود می نشینند و برای بوته های گل سرخ یاقوت گون نغمه ی شادی از دل بر می کشند ٬ صد آه وهزاران افسوس که غم و اندوه من پایان پذیر نیست ... آری این منم که تا ابد بی پدر خواهم بود ...
ای ابرهای سبک پی که دمی از پرتو خورشید همچون دوشیزگان پر آزرم گلگون می شوید و گاهی در دریای پر گهر آسمان همچون زورقی سفید فام به نظرم می آیید بیایید به همدردی دل تنگم سر در هم آرید و سیل آسا اشک از دیده بیفشانید . باغبان طبیعت به پاس این همه گهرهای گرانبها ٬ خرمن ها از خوشبوترین و دل انگیزترین هدیه ها و گلهای بهاری به شما پیشکش می کند ولی من اگر سیل از اشک دیده فراهم کنم سر به خاک آسوده ام ... این منم که تا ابد برای پدر سرگشته خواهم بود ...
ای جویبار با من هم داستان شو ... مویه کنان ٬ شیوه زنان ٬ از فراز سنگ ها و از این دره ها ٬ از راه های پر پیچ و خم بگذر ... سنگ بر سینه زن و برو که به پاداش این رنج های دلخراش روزی در آغوش نرم دلپذیر دریای پر چین و شکن نیلی رنگ جای خواهی گرفت ولی دریغا که من برای همیشه از آغوش گرم و پرحرارتی به دور افتاده ام ... من دیگر پدر ندارم تا با مهر و محبت سرشار مرا به سینه ی فراخ و مردانه اش بفشارد ...
ای ماه تندتر گام بردار تا چند خیره خیره در دیدگان اشک آلودم می نگری ! برو و در آغوش آن افق سر بلند چون کودکی ناز پرور بخواب و این شب پر درد و الم را بر من کوتاه گردان و خوش باش که شب های دیگر باز هم از افق خاور سر بر می آوری ... ولی افسوس که خورشید سعادت آسمان زندگی من برای همیشه غروب کرده و صد افسوس که با این همه گریه ها و ناله های من هرگز سر از خواب گران بر نخواهد داشت ...
ای پرندگان سحرخیز که بامدادان پیش از آن که دوشیزه ی آسمان سر از بالین افق بردارد با نوای شورانگیز خود مرا از خواب بر می انگیختید ٬ ای نسیم صبحگاهی که نیکوترین و شورانگیزترین عطرها را برای خوشایند دل من از گلزار بر می گرفتی و با وزش دلپذیرت گیسوانم را شانه می زدی اکنون بروید ٬ دست از من بردارید و بگذارید بخواب ابد فرو روم .من آن عزیزی را که به مهرش سر از بالین بر می داشتم از دست دادم . شما را به خدا بروید . از این پس طره ی گلهای چمن را بیارایید که من دیگر پدر ندارم تا بر گیسوانم شانه و بوسه زند ...
ای بنفشه های خوشبو ٬ ای سرخ گلهای دلفریب ٬ بروید برای وصف زیبایی های خود دلی دیگر بجویید دل زیبا پرست من تا واپسین دم زندگی از مرگ پدری عزیز داغدار خواهد بود ...
اما تو ای نسیم بلند پرواز ٬ بیا و از این پس برای تسکین دل شکسته و غمبار من مرهمی بپرداز . بیا ای پیک آسمان ها بدان جا که آرامگاه روح عزیزم هست پرواز گیر و پیام مشتاقانه ی مرا به پدرم برسان و بگو فرزند دل شکسته ی تو از مسافتی دور از آن تیره ی خاکدانی که زمینش می نامند بر گونه تو که همیشه گلگون بوده و هست ٬ بوسه میزند و تا آنگاه که جان در بدن دارد شقایق های خوشرنگ روییده بر خاک مزارت را با اشک دیده آبیاری خواهد کرد ...
نقش زن در تحکیم رابطه همسران غیرقابل انکار است. در گذرگاههای مختلف زندگی بشر، آثار عمیقی از رد پای زنان؛ هم در زندگیهای پایدار و هم در زندگیهای مترلزل و فرو ریخته شده، به چشم میخورد . این امر خود نشانگر اهمیت مسئولیت خطیر زنان در
عرصه ی حفظ ، تداوم و تعادل یک رابطه ایدهآل و مستمر در مبحث همسران میباشد.
مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
تفاوتهای فردی همواره در طبیعت خلقت انسان از جایگاه ویژهای برخوردار است و بر همین الزام، پیوسته تعارفات کوچک و بزرگ میان همسران وجود داشته است. زنان قابلیتهای بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان میتوانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی بهشیوه رفتاری همسرشان دارد. بهعبارتی میتوان گفت:مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت. در اینجا میخواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاستهای زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایههای یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم، بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که میخواهند بدانند «چگونه میتوان شوهر خود را بهمهری مستمر و عمیق آلوده گرداند؟!»
1- صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.
2- همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
3- زن و شوهر میتوانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
4- پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
5- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
6- شما میتوانید از زندگی کردن با مرد خود لذّت ببرید، بدون آنکه خود و خواستههایتان را به فراموشی بسپارید.
7- گاهی اوقات اگر بهطور واضح تقاضا نکنید، چیزی بدست نخواهید آورد.
8- گفتنیها را بگویید، امّا بهموقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
9- بهیاد داشته باشید معمولاً مردها آنگونه که شما به آنها مینگرید، بهخود نمینگرد.
10- شاید نتوانید مرد خود را کاملاً کنترل کنید، امّا قطعاً میتوانید بر او تأثیر بگذارید.
11- در برنامهریزیها بهصورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
12- احترام شما، در گروی رفتار شماست.
13- برنامههای خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
14- به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
15- در طی روز از کلمات محبّتآمیز استفاده کنید.
16- بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند . اینگونه نباشید!
17- بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
18- میزان وابستگی و دلبستگی یک زن میتواند قابلیتهای شوهرش را برای توجه نشان دادن به او تحتالشعاع قرار دهد.
19- هراز گاهی از او به خاطر حسناتش تمجید کنید.
20- گاهی گفتگوی متعادل میتواند قفلهایی که بر زندگی عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
21- هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
22- برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد.
![](http://funshad.com/Pics/FunShad.Com-20090625-f4552671f8909587cf485ea990207f3b.jpg)
گروهی از دانشمندان آمریکایی کشف کردند گوش چپ که اطلاعات خود را به نیمکره راست مغز ارسال می کند گوش "عشق" است و بنابراین عبارات احساسی را برای درک بهتر باید در این گوش نجوا کرد.
به گزارش مهر، مغز انسان به دو نیمکره راست و چپ تقسیم می شود. بخش چپ مغز منطق، توجه به جزئیات، زبان، علم و استراتژیها را نشان می دهد و طرف راست تصورات، اشراق و سیر و سلوک، دید همزمان، تخیلات و احساسات را حاکمیت می کند.
هر یک از این بخشهای مغز قسمت مخالف بدن را کنترل می کنند. بنابراین منطقی است که تصور شود یک جمله احساسی اگر مستقیما از طرف چپ بدن ارسال شود سریعتر به مراکز احساسی می رسند.
به طور طبیعی چشم راست با زکاوت بیشتری می تواند رنگها را درک کند این درحالی است که بهتر است مادران گونه چپ کودک را ببوسند و یا با دست چپ کودک را در آغوش بگیرند.
در حقیقت دانشمندان دانشگاه ساسکس انگلیس در تحقیقات خود نشان دادند که 85 درصد از زنان چپ دست یا راست دست کودک خود را با دست چپ در آغوش می گیرند. به این ترتیب واکنشهای فیزیکی و احساسی کودک مستقیما به طرف راست مغز مادر می رسند.
براساس گزارش تایمز، به تازگی گروهی از محققان دانشگاه "سم هاستون" آمریکا با آزمایش هزار و 120 نفر مشاهده کردند که گوش چپ در این افراد "گوش عشق" است. به طوری که 69 درصد از موارد خاطر نشان کردند تمام عبارات شیرین و عاطفی را هنگامی که از راه گوش چپ می شنوند بهتر درک می کنند و تنها 56 درصد از موارد اگر این عبارات را با گوش راست بشوند می توانند عمق آنها را درک کنند.
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 22 / 3 / 1390برچسب:عشق,زندگی,دوس داشتن,دوستت دارم,متن عاشقانه,شعر عاشقانه,شکست عشقی,گوش,گوش چپ,چپ, :: 8:38 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
همانطور كه با دوستانتان در مورد همه چیز حرف میزنید و كمتر چیزی است كه از آنها مخفی باشد، با همسرتان نیز صحبت كنید.
حتماً شما هم شنیدهاید كه اگر بخواهید در زندگی مشترك خود موفق شوید، اول از همه باید دوست همسرتان باشید. اگر فكر میكنید این كار غیرممكن است یا تاثیری ندارد، مطمئن باشید مرتكب اشتباه بزرگی شدهاید؛ اشتباهی كه حتی شاید زندگی شما را از بین ببرد.
بنابراین بهتر است با انجام كارهایی خاص و در عین حال ساده، با همسرتان رابطهای دوستانه برقرار كنید. مطمئن باشید این كار بسیار ساده و در عین حال ارزشمند است.
با او صحبت كنید. همانطور كه با دوستانتان در مورد همه چیز حرف میزنید و كمتر چیزی است كه از آنها مخفی باشد، با همسرتان نیز صحبت كنید. از هر موضوعی استفاده كنید تا بتوانید بیشتر با هم صحبت كرده و احساساتتان را بیان كنید.
در حقیقت موضوع صحبت چندان مهم نیست و این كار تنها راهی برای نزدیك شدن بیشتر شما به یكدیگر است؛ میتوانید در مورد آب و هوا، خاطرات گذشته، دوستان، ورزش یا هر موضوع دیگری صحبت كنید. فقط نگذارید سكوت میان شما فاصله ایجاد كند.
وقتی را برای خودتان اختصاص دهید. لازم است هر از گاهی، شما 2 نفر تنها و بدون حضور هیچ كس ـ حتی بچهها ـ با هم باشید. این ساعتهایی كه شما با هم تنها هستید، میتواند به برطرف شدن مشكلات زندگی كمك كند.
وقتی همسرتان در محل كارش است، به او زنگ زده و از این طریق با او در ارتباط باشید. همانطور كه اگر از دوستی خبر نداشته باشید، به او زنگ میزنید و حالش را میپرسید، به همسرتان هم بدون هیچ دلیلی زنگ بزنید. با این كار به او نشان میدهید كه چقدر برای شما مهم است و چقدر به او اهمیت میدهید.
در زندگی مشترك خودخواه نباشید. خودخواهی به هر نوع رابطهای آسیب میزند و منجر به قطع آن رابطه میشود. بنابراین به نیازها و خواسته های همسرتان بیشتر اهمیت داده و به او نشان دهید كه برای شما چقدر مهم است.
اعتماد را در زندگی ایجاد كنید. اعتماد در هر رابطه دوستانهای باید وجود داشته باشد. بنابراین شما هم سعی كنید در زندگی خود این ویژگی را به وجود آورده و حتی آن را پرورش دهید. برای موفقیت و آرامش بیشتر در زندگی، همسرتان باید بتواند به شما اعتماد كند؛ بنابراین برای او فردی قابل اعتماد باشید.
اما چگونه میتوان به نعمت بزرگ آرامش دست یافت؟ آیا صرف استفاده از قرصهای مسکن و آرامش بخش میتواند برایمان آرامش به ارمغان آورد؟ یا اینکه راههای بهتر و طبیعیتر و بدون عوارضی نیز جهت دستیابی به آرامش وجود دارد؟
در بسیاری از مواقع افراد تصور میکنند تنها با حفظ یک رژیم غذایی متعادل و رعایت مواردی که پزشکان به آن توصیه میکنند میتوان به طول عمر زیاد و سلامت زیستن کاملا امیدوار بود. اما این دسته از افراد از این مسئله غافل هستند که انسان موجودی است دو وجهی؛ یک وجهش دارای جسم و وجه دیگرش دارای روح و روان است.
از قدیم نیز گفتهاند که عقل سالم در بدن سالم است. به واقع اگر افراد به مسائل روحی و روانی خود توجه نکنند بسیار امکان دارد وجود استرس و اضطراب و عدمتعادل روحی در آنها به بروز بیماریهای وخیم جسمانی بینجامد.
استرس و اضطراب تأثیرات مخربی دارند که ممکن است احتمال بروز عوارض قلبی و سکته قلبی را در افرا د تشدید کنند.
بسیاری از کارشناسان توصیه میکنند افراد به هنگام عصبانیت به پیادهروی تند بپردازند که این مسئله میتواند در کاهش استرس و اضطراب در افراد مؤثر باشد.
فعالیت ورزشی، بهویژه پیادهروی شیوه فوقالعاده مؤثری برای برطرف کردن فشار روحی است.
امروزه میلیونها نفر از مردم جهان برای مقابله با ناراحتیها و فشارهای روحی روزمره، بعد از کار روزانه خود به فعالیتهای جسمانی مانند نرمش کردن، دویدن در پارک، دوچرخه سواری با دوستان، پیاده روی و غیره میپردازند و از این فعالیتها لذت میبرند.
پیادهروی، بهترین و ارزانترین راه برای کنترل فشار روحی است. پیادهروی، صرفنظر از سرعت گامها، بهطور طبیعی میزان استرس را کم میکند. فعالیتهای ورزشی مناسب، بهطور قابل توجهی در مقابله با استرس نقش دارند.
دوش آب سرد نیز از دیگر راههای مقابله با فشارهای روحی و روانی است. سرگرم کردن خود به کار یا مطالعه نیز میتواند در شرایط خاص به آرامش افراد کمک کند؛ البته ایجاد احساس آرامش تنها به این عوامل بستگی ندارد و بیشتر بهخود فرد و خواست وی برای رسیدن به آرامش و تمرینات روحی و روانی که وی برای رسیدن به این مقصود انجام میدهد، وابسته است.
تا کی میخوای ردم کنی ...پیش همه بدم کنی
میخوای که از عشق خودت...رسوایی عایدم کنی
حالم خرابو داغونه ...بی مهریات فراوونه
اگه منو نخوای دیگه ... نفس برام نمیمونه
گریه هامو نمیبینی...غصه هامو نمیدونی
فریاد قلب زخمیمو ...از تو چشام نمیخونی
فرقی برات نمیکنه ... که من بمونم یا برم
حتی دلت نمیسوزه ...که پیشه چشمات بمیرم
اینقده دل شکسته ام ....از این زمونه خسته ام
تو از پیشم رفتی و من ....هنوز به پات نشسته ام
![](http://www.goodlightscraps.com/content/i_love_you/i_love_u_15.gif)
دانستن این که چه وقت جمله "دوستت دارم" را بیان کنیم، نیاز به مهارت دارد. این عبارت تنها دو کلمه دارد اما وقتی شخصی برای اولین بار این عبارت را در رابطه اش به کار می برد، رویداد عظیمی رخ می دهد. اگر آن را بسیار زود بگویید، خطر کرده و ممکنست شخصی را که دوست دارید، بترسانید. اگر این جمله را خیلی دیر بگویید، خطر کرده و ممکنست این حس را به طرف مقابل القا کنید که به او توجهی ندارید. اگر بتوانید از رابطه خود یک قدم به عقب بردارید، به احساسات خود فکر کنید و زمان صرف کنید، می توانید این جمله را در بهترین زمان آن اظهار کنید.
اولین قدم این است که در مورد چگونگی احساسات خود فکر کنید. شما می خواهید بدانید که آیا حقیقتا شخصی را که با او هستید، دوست دارید یا خیر. اگر احساس شما یک دوست داشتن ساده بوده و امیدوارید که در آینده عاشق او شوید، اکنون زمان مناسب آن نرسیده که به اشتباه عشق خود را ابراز کنید. هر چند وقت یک بار به طرف مقابل فکر می کنید؟ هدف شما از این رابطه چیست؟ اگر می خواهید رابطه ای متعهدانه با این شخص داشته و عشق نابی به او دارید، زمان گفتن این جمله نزدیک است. ممکنست بخواهید در مورد زمان گفتن این جمله، فکر کردن را آغاز کنید.
به رابطه خود فکر کرده و ببینید که تا چه حد پیشرفت کرده است. آیا پدر و مادر او را ملاقات کرده اید؟ هر چند وقت یک بار او را می بینید و با او حرف می زنید؟ آیا هر دوی شما به رابطه خود متعهد هستید و اغلب در مورد آینده صحبت کرده و برنامه ریزی می کنید؟ شاید وقت گفتن این دو کلمه رسیده باشد.
وقت گذاشته و زمان اظهار این جمله را تعیین کنید و لحظه ای خاص را بیافرینید. شاید می خواهید یک قرار خاص برای این لحظه بگذارید و یا این دو کلمه را بعد از یک لحظه خاص مثل دیدن یک شهاب آسمانی و یا یک مکالمه منحصر بفرد بیان کنید. این را بدانید که ممکنست شما این دو کلمه جادویی را بیان کنید اما دوست یا همسر شما در پاسخ به شما این جمله را نگوید، تمام تلاش خود را بکنید تا از این بابت ناراحت نشوید. شاید او به زمان بیشتری نیاز دارد تا به شما بگوید که دوستتان دارد.
![](http://s-rashidi.com/blog/wp-content/uploads/2011/03/%D8%A8%D9%87%D8%A7%D8%B1.jpg)
متولدین فروردین
که به جهان بیاموزید که عشق "معصومیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "اعتماد" است.
متولدین اردیبهشت
که به جهان بیاموزید که عشق "صبر و تحمل" است و از جهان بیاموزید که عشق "بخشش و گذشت" است.
متولدین خرداد
که به جهان بیاموزید که عشق "آگاهی" است و از جهان بیاموزید که عشق "احساس" است.
متولدین تیر
که به جهان بیاموزید که عشق "فداکاری" است و از جهان بیاموزید که عشق "آزادی" است.
متولدین مرداد
که به جهان بیاموزید که عشق "شور و نشاط" است و از جهان بیاموزید که عشق "فروتنی" است.
متولدین شهریور
که به جهان بیاموزید که عشق "نیاز" است و از جهان بیاموزید که عشق "کمال" است.
متولدین مهر
که به جهان بیاموزید که عشق "زیبایی" است و از جهان بیاموزید که عشق "هماهنگی" است.
متولدین آبان
که به جهان بیاموزید که عشق "هیجان" است و از جهان بیاموزید که عشق "تسلیم شدن" است.
متولدین آذر
که به جهان بیاموزید که عشق "صمیمیت" است و از جهان بیاموزید که عشق "وفاداری" است.
متولدین دی
که به جهان بیاموزید که عشق "عقلانی" است و از جهان بیاموزید که عشق "از خود گذشتگی" است.
متولدین بهمن
که به جهان بیاموزید که عشق "اغماض" است و از جهان بیاموزید که عشق "یگانگی" است.
متولدین اسفند
که به جهان بیاموزید که عشق "رحم و شفقت" است و از جهان بیاموزید که عشق "همه چیز" است.
یک پژوهش در استرالیا نشان میدهد که زنان بیشتر عاشق مردان معمولی میشوند که حضور بیشتر در منزل دارند و اکثر وقت خود را به کار اختصاص نمیدهند.
یک پژوهش که در استرالیا صورت گرفته است حاکی از آن است که زنان مردان معمولی را بیشتر از مردان شاهزاده و میلیونر و قهرمانان ورزشی برای ازدواج می پسندند.
این پژوهش که بر روی تعداد زیادی از زنان استرالیایی انجام شد نشان می دهد که زنان استرالیایی از مردان معمولی به خاطر حضور بیشتر در منزل، احترام وقت قرارها و حضور به موقع در آنها بیشتر از مردان مهمی که اکثر وقت خود را به کار خود اختصاص می دهند تمایل دارند.
این پژوهش شامل مقایسه مردان معمولی با شاهزاده ها، میلیونرها و قهرمانان ورزشی می شد که نتایج آن اهمیت مردان معمولی برای زنان را نشان می داد.
![](http://www.khoshtarh.com/images/photoshop_tutorials%20/heart/Heart.gif)
1) برای همدیگر وقت صرف می کنیم .
2) به همه می گویم که دوستش دارم .
۳) برای قدردانی از محبت هایش ، نامهٔ عاشقانه ای برایش می نویسم .
۴) در جمع از او تعریف می کنم .
۵) وقتی غمگین است سعی می کنم ناراحتی اش را بفهمم و او را درک کنم .
۶) همیشه در اتفاقات خوب و مهم زندگی او را سهیم می کنم قبل از این که دیگران چیزی بدانند.
۷) در همه مراحل زندگی باهم برنامه ریزی می کنیم .
۸) همواره مراقبش هستم و به نیازهایش توجه خاصی نشان می دهم .
۹) آرامش را در همه حال حفظ می کنم .
۱۰) باورهایم را نسبت به او همواره حفظ می کنم .
۱۱) پس از به پایان رسیدن روزهای پرتحرک ، شب ها همه چیز را برایش تعریف می کنم .
۱۲) اولین کسی هستم که تولدش را تبریک می گویم .
۱۳) به کارهایی که برایم انجام می دهد توجه می کنم و قدردان محبت های او هستم .
۱۴) ازدواجمان را از موهبت های الهی می دانم .
۱۵) برای سلامتی اش صدقه می دهم .
۱۶) در یک مکان یادداشتی محبت آمیز برایش پنهان می کنم و او را راهنمایی می کنم تا پیدایش کند.
۱۷) در همه لحظات زندگی با گذشت رفتار می کنم .
۱۸) سعی می کنم که همیشه سرزنده و شوخ طبع باشم .
۱۹) کارهایی که نشان دهندهٔ محبتم نسبت به اوست برایش انجام می دهم .
۲۰) هرگاه از او خیلی عصبانی هستم به نکات مثبتش هم فکر می کنم .
۲۱) اگر احساس کنم از وسایل شخصی اش چیزی کم دارد ولی خودش نمی خرد، حتماً برایش تهیه می کنم .
۲۲) همه هدایایی را که به من داده است ، از صمیم قلب دوست دارم .
۲۳) همیشه دل آرام یکدیگر هستیم.
امسال مردی را به سمت خودتان جذب کنید که بخاطر خودتان دوستتان دارد و رابطهای مطمئن و صمیمی بسازید که همیشه آرزویش را داشته اید.
1. دریچههای قلبتان را باز کنید و شگفتزده شوید. اگر این مقاله را میخوانید یعنی درهای قلبتان را برای دریافت یک عشق جدید باز کردهاید. درست است؟ اما اینکه واقعاً دریچههای قلبتان را به روی عشق باز کنید یعنی حتی بااینکه دنبال آن فرد استثنایی برای خودتان هستید، عشق را از هر جایی که بیاید میپذیرید. مرد زندگیتان باید به طریقی که اصلاً انتظارش را ندارید از راه برسد و شکلی باشد که هیچوقت تصورش را نمیکردید. تنها راه پیدا کردن آن فرد این است که افراد گوناگونی را زیر نظر داشته باشید.
2. تازمانیکه متعهد نشدهاید، خیلی امیدوار نباشید. مردی استثنایی را ملاقات کردهاید که اوقات بسیار زیادی را با او میگذرانید. به نظرتان میرسد که باید فقط روی او تمرکز کنید؟ نه، به هیچوجه. راه انتخابهای دیگر را باز بگذارید مگراینکه او از شما بخواهد که به او متعهد شوید. مسئله پیچاندن او نیست، مسئله این است که حس خودتان بودن را حفظ کنید به جای اینکه یک مرد را مرکز زندگیتان کنید. همچنین باعث میشود خیلی نیازمند آن فرد به نظر نرسید و طوری به نظر او خواهد آمد که درخواست او بوده که به هم متعهد شوید.
3. زبان بدنتان را نرمتر کنید. دفعه بعدی که با مردی قرار میگذارید و بیرون میروید، لحظهای صبر کنید و ببینید بدنتان چه میکند. این احتمال وجود دارد که اعصابتان باعث میشود شانههایتان را سفت کنید یا دستهایتان را به هم قلاب کنید. ما زنها اینقدر اسیر خودمان میشویم که فراموش میکنیم زنانگی که مردها اینقدر عاشقش هستند را نشان دهیم. پس به جای این، دستهایتان را آرام کنید، شانههایتان را بیندازید و وقتی در حضور او هستید، پشتتان را صاف نگه دارید. بعد ببینید که چطور نرم نرمک به شما و دلتان نزدیک میشود.
4. خیلی به جلو نگاه نکنید. در آخرین قرار ملاقاتتان به چه فکر میکردید؟ اگر شما هم مثل اکثر زنها باشید، احتمالاً میبینید که خیلی وقتها این افکار ذهنتان را مشغول میکند: آیا دوستم دارد؟ آیا شوهر خوبی برایم میشود؟ آیا دوست دارد رابطه با من را ادامه دهد؟ تمرکز بر آینده و ای کاشها نه تنها باعث میشود نتوانید از لحظاتتان لذت ببرید و کشف کنید که آن مرد واقعاً کیست، بلکه باعث میشود نتوانید هیچوقت با بخشی از او که بیشترین اهمیت را دارد یعنی دلش، ارتباط برقرار کنید.
5. بدوناینکه او را مسئول بدانید احساساتتان را با او درمیان بگذارید. باز دیر کرده است. حرف از رابطه قبلی اش به میان میکشد. یادش رفته است زنگ بزند. اینها همه داستانهایی است که بیشتر وقتها پیش میآید--حتی بعد ازاینکه با هم ازدواج کنید. بیشتر زنها فکر میکنند حرف زدن درمورد این چیزها فقط مرد را دورتر میکند اما رمز موفقیت این است که با بیان احساساتتان به طریقی واضح بدون متهم کردن او، به سمت خودتان بکشانیدش: "وقتی درمورد زنهای دیگر حرف میزنی واقعاً حس بدی پیدا میکنم. دوست ندارم رمز و رازی بینمان بهوجود بیاید. نظر تو چیست؟"
6. دست از تظاهر به آنچه که نیستید بردارید. چندبار تابحال شده وقتی با مردی هستید، خودِ واقعیتان را پنهان کنید؟ تصور میکنید اگر چیزهای عجیب درمورد خودتان را برملا کنید، او را بترساند یا اگر با نظر او مخالفت کنید، او را از خودتان دور کنید. اما هیچ چیز بهتر از حقیقت نیست. البته منظورمان این نیست که در همان جلسه اول همه چیز را بیرون بریزید. منظور این است که نیازی نیست آدم کاملی باشید تا بتوانید کسی را عاشق خودتان کنید. پس دست از خودسانسوری بردارید و اجازه بدهید شما را بهخاطر آنچه که هستید دوست بدارد.
7. برای دریافت کردن کانال را عوض کنید. ممکن است تصور کنید که برای اینکه به مردی نشان دهید که موردی خوب و عالی هستید، باید برایش شام درست کنید، کارهایی برایش انجام دهید یا رابطه را جلو ببرید. اما واقعیت این است که مردها عاشق این میشوند که چقدر خودشان برای شما مایه بگذارند، نه برعکسش. یک مرد خوب دوست دارد که خوشحالتان کند و کارهای خوب برایتان انجام دهد. پس اجازه اینکار را به او بدهید!
8. همیشه خودتان را اول بگذارید. برای خانمها طبیعی است که دیگران را به خودشان مقدم بدانند اما اگر میخواهید عشق را در مردی شعلهور کنید، اینکه نیازهای او را بر خودتان پیش بدانید کاملاً خلاف آنرا انجام میدهد. درست است که در هر رابطهای باید دادن و گرفتن به یک اندازه وجود داشته باشد اما با این وجود لازم است که هوای خودتان را داشته باشید. وقتی مردی ببیند که با خودتان با مهربانی و احترام رفتار میکنید، زنی را با عزت نفس و اعتماد به نفسی سالم خواهد دید که هر دو ی آنها برای شاد کردن او بسیار جذاب هستند.
9. به طرفتان فرصت بدهید. آیا زیادی قد کوتاه است؟ سنگین وزن است؟ خیلی سنش پایین است؟ خیلی جدی است؟ یا به اندازه کافی جدی نیست؟ خیلی زن ها بودند که اوایل آشنایی شوهرانشان اصلاً برایشان قابل تحمل نبودند و الان حتی نمیتوانند یک روز را بدون آنها سپری کنند.
وقتی مردی وارد زندگیتان شد، آن را یک فرصت بدانید و حداقل تا 3 جلسه ملاقات به او فرصت دهید، مگر اینکه حسابی با دیدنش توی ذوقتان خورده باشد و اصلاً نتوانید با او بودن را تصور کنید. شاید آن مرد مرد ایدآل شما نباشد اما اگر بیشتر به او نزدیک شوید میتوانید چیزهای بیشتری درموردش کشف کنید.
10. یادتان باشد، حرف نادرست را نباید به مرد درست بزنید. اگر حرفی که میزنید از ته دلتان باشد، مردی که قرار است عاشقتان شود نخواهد ترسید. او تلاش خواهد کرد مشکلات را از میان بردارد و اینکار باعث میشود به هم نزدیکتر شوید. البته، باید بگذارید او هم به همین اندازه احساس امنیت کند و حرفهایش را با شما درمیان بگذارد. وقتی پایهای محکم از پذیرش و اطمینان متقابل برای رابطهتان ساختید، دیگر عشقی منتظر نخواهد ماند و شعلهور خواهد شد.
تغییر عادتهایتان نیازمند زمان و تمرین است. مطمئنم اگر اینطور شود عشقی که همیشه آرزویش را داشتید در زندگیتان پدیدار میشود.
![](http://behzistimalekan.blogfars.com/fotofiles/1/105518.jpg)
در رمان نویسی، نشانه های عشق واقعی به سمت ملودرام گرایش دارد. تپش قلب، بی خوابی، بی اشتهایی، به حرکت درآمدن پرده ها و آتش بازی. اما اگر چنین چیزهایی را حس کردید، آنقدر که اسیر هوس شده اید، عاشق نشده اید. اگر هوس را کنار بگذاریم، نشانه هایی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، نشانه های انکارناپذیر از عشق حقیقی - و سلامت احساسی - هستند.
به راحتی علت اینکه نمی خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید را توضیح می دهید
باوجود اینهمه بیماری های مختلف دیگر هر روز با یکی بودن به اندازه گذشته جذابیت ندارد. مسئله تمایل به تک پر بودن نیست مسئله حرف زدن درمورد آن است. تعداد زیادی از زن ها و مردها تک همسری هستند و احساس می کنند که تمایلشان برای چشم پوشی از بقیه به همسرشان قدرت بیشتری می دهد. اما وقتی دوست داشته باشید که این حس و تمایل خودتان را توضیح دهید نه تنها عاشق هستید بلکه فردی منطقی و فهمیده نیز به نظر خواهید رسید.
دفترچه خاطرات گذشته تان را دفن می کنید.
“من دفترچه خاطراتم را دفن کرده ام!” این جمله نه تنها تک پر بودن فرد بلکه برنامه داشتن برای آن را نشان می دهد مخصوصاً وقتی می گویید که هیچکس از آشنایانتان به پای معشوق فعلیتان نمی رسد. تمایل شما برای خلاص شدن از آن، نشان از این واقعیت دارد. همچنین نشانه این است که دیگر هیچ تمایلی برای دیدن عشق های قبلیتان ندارید و این یعنی در این رابطه دیگر میلی به برگشت وجود ندارد و فقط می خواهید به جلو بروید.
شاید با خودتان فکر کنید که منصفانه نیست که دفترچه خاطرات را در شومینه بیندازید و بسوزانید، به همین دلیل اطلاعاتتان را روی لپ تاپ شخصیتان که دست هیچکس به آن نمی رسد ذخیره می کنید. تعهد، تعهد است. اگر تظاهر کنید که دفترچه خاطراتتان را دور ریخته اید یعنی تظاهر به متعهد بودن می کنید. پس بزرگ شوید: اگر به اندازه کافی بزرگ شده اید که کسی که دوستش دارید شما را جدی بگیرد، پس یعنی به اندازه کافی هم بزرگ شده اید که خودتان خودتان را جدی بگیرید. در روابط متعهد دیگر جایی برای دوز و کلک نیست.
جایی می روید که از آن متنفر هستید.
اینکه دلتان بخواهد که با عشقتان جایی بروید که به شدت از آنجا متنفر هستید و اصلاً هم به خاطر آن ناراحت نشوید یکی از نشانه های خوب عاشق شدن است.
وقتی تازه شروع به قرار گذاشتن کرده بودید وسوسه می شدید که این رابطه را بر هم بزنید. در مرحله بعدی رابطه برای خودتان می ایستید و کارهایی که دوست ندارید را به هیچ وجه انجام نمی دهید. این فرایند کاملاً لازم است چون اگر قرار است یک عشق واقعی وجود داشته باشد باید بر مبنای اینکه خود واقعیتان کیست بنا شود نه کسی که طرفتان دوست دارد باشید. اما وقتی در آخر به عشق می رسید نیاز به اثبات مداوم خودتان با تاثیرات معشوقتان نرم تر می شود و این حس بخشش به خاطر عشقتان سخاوتتان را جبران می کند.
لازم نیست خوب حواستان به همه چیز باشد تا همه چیز ۵۰-۵۰ باشد. اما وقتی حس کنید که عدالت و مساوات و احترام بینتان وجود دارد آنوقت برای انجام کاری که از آن متنفرید اما طرفتان به آن علاقه دارد تمایل بیشتری پیدا می کنید. به عبارت دیگر، آن فرد از آن کار یا اتفاق مهمتر می شود.
اگر ولخرج باشید صرفه جوتر و اگر خسیس باشید دست و دلبازتر می شوید
مسئله پول نیست بلکه میل به امتحان کردن اعتقادات اصلی به خاطر ارزش گذاشتن به فردی دیگر و دیدگاه و نظرات اوست. هر رابطه خوبی ما را تغییر می دهد. اگر با عشقتان بودن باعث می شود یک بخش اصلی از خودتان را تغییر دهید فقط نشانه عشق نیست، بلکه نشاندهنده احترام و میل به یادگرفتن از همدیگر است. این یعنی رابطه تان اینقدر امن هست که بخواهید در آن دست به امتحان کردن کاری جدید بزنید.
ریا و دورویی را فراموش کنید. باید اینقدر جرات، قدرت و انرژی داشته باشید تا سیستم اعتقادی خودتان را چه سیاست، سقط جنین، غذای چینی، مسافرت، بچه دار شدن، باغبانی، پول یا هر عقیده دیگری به چالش بکشید.
هیچ کاری نکردن اما با هم بودن فوق العاده به نظر می رسد
در مراحل اول رابطه عطش عمیقی برای شناختن همدیگر وجود دارد اما این دوران کمی ترسناک هم به نظر می رسد چون ممکن است طرف مقابل کسی نباشد که شما فکر می کردید یا بدتر از آن، شما آن کسی نباشید که طرف مقابلتان می خواسته است. بااینکه در ابتدای رابطه هیچ چیز قطعی نیست اما شما فکر می کنید که اینطور است به همین خاطر دوست دارید همیشه با هم باشید و کاری انجام دهید، چه در ملاء عام چه محرمانه.
در این دوران همیشه دنبال جایی هستید که با هم بروید و کاری که با هم انجام دهید. اگر زن و شوهری هستید که به رابطه جنسی علاقه دارید، کارهایی که می کنید هم پیرامون این رابطه خواهد و بقیه کارها اهمیت زیادی نخواهد داشت. اما وقتی آن عطش جنسی اولیه فروکش کرد دوست دارید پز همدیگر را به بقیه بدهید چون حس می کنید که خوب با هم جور شده اید و به آن افتخار می کنید.
وقتی حس کنید که هیچ کاری نکردن اما با هم بودن هم می تواند لذت بخش باشد یعنی عاشق شده اید چون مراحل قبلی که مرحله ترس، رابطه جنسی و پز دادن است را پشت سر گذاشته اید. حالا رابطه فقط به شما دو نفر منحصر می شود نه آدم ها یا کارهای دیگر. درواقع بااینکه در زندگی طبیعی همدیگر وارد شده اید اما با هم بودن برایتان فوق العاده ترین چیزی است که می توانید فکر انجامش را بکنید.
حاضرید خودتان بودن را به خطر بیندازید
خودتان بودن مهمترین مسئله ممکن است. بقیه مواردی که در این مقاله ذکر کردیم همه مستلزم این است که خودتان باشید اما وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید دوست دارید بداند که شما که هستید و شما را برای آنچه که هستید دوست بدارد نه آنچه که تظاهر می کنید هستید. وقتی در یک رابطه عاشقانه واقعی باشید می توانید صادق و رک و راست باشید و از فرصت ها استفاده کنید.
بخش نیرنگ آمیز عاشق بودن این است که می تواند شما را ترغیب کند خودتان باشید. شما دوست دارید کسی که قرار است شریک زندگیتان شود همیشه خوشحال و خوشبخت باشد و تنها راه آن این است که خودِ واقعیتان باشید. مطمئناً الان که او را اینقدر دوست دارید دلتان نمی خواهد با دروغ با او زندگی کنید اما باید مراقب باشید که به چه اعتراف می کنید. یادتان باشد که بین صداقت و دورویی سکوت است. اگر اینقدر بزرگ شده اید که عاشق شوید، پس اینقدر عاشق شده اید که بفهمید بعضی وقت ها باید ساکت باشید.
این روزها خیلی دلم تنگ می شود...
دلم برای گریه های بی دلیل تنگ می شود.
دلم برای خنده های از ته دل تنگ می شود.
دلم برای همه بچه های خوب دنیا تنگ می شود.
دلم برای همه آدم های پاک و بی ریا تنگ می شود.
دلم برای همه مادربزرگ های پیر و مهربان تنگ می شود.
دلم برای همه لحظه های دلتنگی ام تنگ می شود.
دلم برای کودکانه ترین لحظه های شاد زندگی ام تنگ می شود.
دلم برای همه لحظه های بارانی سکوت و دعا تنگ می شود.
دلم برای همه چیزهای خوب خدا تنگ می شود.
این روزها خیلی دلم برای خدا تنگ می شود...
چشمانت روشن
و چشمانم تاریک
روز را به تو می بخشم
تا شبم را پر ستاره کنی
با سکوت خیلی از مشکلها خودبه خود حل میشه
وقتی میخوای کسی ندونه که عاشقی
وقتی بخوای هیچکس نفهمه دلگیری
وقتی نخوای کسی بدونه ازش بدت میاد
و حتی وقتی که داری تو تنهایی پرپر میزنی
سکوت چقدر میتونه به آدم کمک کنه
وقتی به وقتش ازش استفاده کنیم
اما
خیلی وقتها
نباید سکوت کردوما سکوت میکنیم
مثل وقتی که آخرین فرصت و
برای گفتن دوست دارم از دست میدیم
![](http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/7aseman/B58.jpg)
همیشه با بدست آوردن اون كسی كه دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ، گاهی وقتا لازم هست كه ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی ، همه ما با اراده به دنیا می آییم با حیرت زندگی میكنیم و با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی كردن ، پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مكن و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشدافسوس...آن زمان كه باید دوست بداریم كوتاهی میكنیم آن زمان كه دوستمان دارند لجبازی میكنیم و بعد...برای آنچه از دست رفته آه می كشیم
فرق من و تو: گفتی عاشقمی، گفتم دوستت دارم. گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم، گفتم من فقط ناراحت میشم. گفتی من بجز تو به كسی فكر نمی كنم، گفتم اتفاقا من به خیلی ها فكر می كنم. گفتی تا ابد تو قلب منی، گفتم فعلا تو قلبم جا داری. گفتی اگه بری با یكی دیگه من خودمو می كشم، گفتم اما اگه تو بری با یكی دیگه، من فقط دلم میخواد طرف رو خفه كنم. گفتی ... ، گفتم... . حالا فكر كردی فرق ما این هاست؟ نه! فرق ما اینه كه: تو دروغ گفتی، من راستشو
گفت: می خوام برات یه یادگاری بنویسم گفتم: كجا؟ گفت : رو قلبت گفتم مگه میتونی ؟ گفت : اره سخت نیست آسونه گفتم باشه بنویس تا همیشه یادگاری بمونه یه خنجر برداشت گفتم این چیه ؟ گفت : هیسس ساكت شدم گفتم : بنویس چرا معطلی خنجرو برداشت و با تیزی خنجر نوشت دوستت دارم دیوونه اون رفته ؟ خیلی وقته؟ كجا ؟ نمیدونم اما هنوز زخم خنجرش یادگاری رو قلبم مونده
دل بیتاب من با دیدنت آرام می گیرد اگر دوری زآغوشم نگاهم كام می گیرد مرا گر مست می خواهی نگاهت را مگیر از من شب و شمع بود و من بودم و غم شب رفت و شمع سوخت و من ماندم و غم
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه گذاشتن سدی در برابر رودیست كه از چشمانت جاری است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه پنهان كردن قلبی است كه به اسفناك ترین حالت شكسته است. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه نداشتن شانه های محكمی است كه بتوانی به آن تكیه كنی و از غم زندگی برایش اشك بریزی. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلكه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است كه مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی.
دروازه بان اسطوره ایه فوتبال ایران درگذشت![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/103.gif)
![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/103.gif)
روحش شاد
![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/103.gif)
من خودم شخصا خیلی دوسش دارم
![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/103.gif)
خدا رحمت کنه![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/79.gif)
![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/103.gif)
از طرف وبلاگ و به نوبه ی خودم تسلیت میگم![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/103.gif)
![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/103.gif)
![](http://joooj.ir/wp-content/plugins/wp-o-matic/cache/161d8_jpfw4ysakcx1mqdwptm4.jpg)
ناصر خان خدا رحمتت کنه![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/54.gif)
![](http://sare2008.persiangig.ir/image/baby.jpg)
تعدادى از متخصصان این پرسش را از گروهى از بچه هاى ٤ تا ٨ ساله پرسیدند که: «عشق یعنى چه؟»
پاسخ هایى که دریافت شد عمیق تر و جامع تر از حدّ تصوّر هر کس بود. در اینجا بعضى از این پاسخ را براى شما می آوریم:
• هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت دیگر نمی توانست دولا شود و ناخنهاى پایش را لاک بزند. بنابراین، پدربزرگم همیشه این کار را براى او می کرد، حتى وقتى دستهاى خودش هم آرتروز گرفت. این یعنى عشق. (ربکا، ٨ ساله)
• وقتى یک نفر عاشق شما باشد، جورى که اسمتان را صدا می کند متفاوت است. شما میدانید که اسمتان در دهن او در جاى امنى قرار دارد. (بیلى، ٤ ساله)
• عشق هنگامى است که یک دختر به صورتش عطر می زند و یک پسر به صورتش ادوکلن می زند و با هم بیرون می روند و همدیگر را بو می کنند. (کارل، ٥ ساله)
• عشق هنگامى است که شما براى غذا خوردن به رستوران می روید و بیشتر سیب زمینى سرخ کرده هایتان را به یکنفر می دهید بدون آن که او را وادار کنید تا او هم مال خودش را به شما بدهد. (کریس، ٦ ساله)
• عشق هنگامى است که مامانم براى پدرم قهوه درست می کند و قبل از آن که جلوى او بگذارد آن را می چشد تا مطمئن شود که مزه اش خوب است. (دنى، ٧ ساله)
• عشق هنگامى است که دو نفر همیشه همدیگر را می بوسند و وقتى از بوسیدن خسته شدند هنوز می خواهند در کنار هم باشند و با هم بیشتر حرف بزنند. مامان و باباى من اینجورى هستند. (امیلى، ٨ ساله)
• اگر می خواهید یاد بگیرید که چه جورى عشق بورزید باید از دوستى که ازش بدتان می آید شروع کنید. (نیکا، ٦ ساله) (ما به چند میلیون نیکاى دیگر در این سیاره نیاز داریم)
• عشق هنگامى است که به یکنفر بگوئید از پیراهنش خوشتان می آید و بعد از آن او هر روز آن پیراهن را بپوشد. (نوئل، ٧ ساله)
• عشق شبیه یک پیرزن کوچولو و یک پیرمرد کوچولو است که پس از سالهاى طولانى هنوز همدیگر را دوست دارند. (تامى، ٦ ساله)
• عشق هنگامى است که مامان بهترین تکه مرغ را به بابا میدهد. (الین، ٥ ساله)
• هنگامى که شما عاشق یک نفر باشید، مژه هایتان بالا و پائین میرود و ستاره هاى کوچک از بین آنها خارج می شود. (کارن، ٧ ساله)
• شما نباید به یکنفر بگوئید که عاشقش هستید مگر وقتى که واقعاً منظورتان همین باشد. اما اگر واقعاً منظورتان این است باید آن را زیاد بگوئید. مردم معمولاً فراموش میکنند. (جسیکا، ٨ ساله)
و سرانجام ...برنده ما یک پسر چهارساله بود که پیرمرد همسایه شان به تازگى همسرش را از دست داده بود. پسرک وقتى گریه کردن پیرمرد را دید، به حیاط خانه آنها رفت و از زانوى او بالا رفت و همانجا نشست. وقتى مادرش پرسید به مرد همسایه چه گفتی؟ پسرک گفت: "هیچى، فقط کمکش کردم که گریه کند"
وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟ با اینکه ممکن است اولین واکنشتان به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط باشد، اما بهترین راهکار این است که واقعیت را بپذیرید و سعی کنید آن فرد را فراموش کنید.
"اگر ندیده بودمت، دوستت نمی داشتم. اگر دوستت نداشتم، عاشقت نمی شدم. اگر عاشقت نشده بودم، دلم برایت تنگ نمی شد. اما همه این کارها را کردم، می کنم و خواهم کرد."
درد دوست داشتن کسی که هیچ علاقه ای در قلبش به شما احساس نمی کند، نابودتان می کند. شما هم کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟ پس احتمالاً با احساسات نومیدانه مربوط به آن آشنا هستید. وقتی فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که می خواهید، این احساسات قوی تر هم می شوند.
بیشتر آدم ها با امید اینکه روزی بتوانند آن فرد را به دست بیاورند روزگار می گذرانند اما این امیدها هیچ وقت به واقعیت بدل نمی شوند و آنها را با چشمانی گریان و دلی پردرد بر جای می گذارند. عشق نافرجام را همه ما احتمالاً تجربه کرده ایم. منتظر وصال یک عشق شدن ممکن است شکستن قلبتان را به دنبال داشته باشد. با اینکه به نظر دشوار می آید اما فراموش کردن و ادامه زندگی بهترین کاری است که می توانید انجام دهید.
وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟
واقعیت را بپذیرید: وقتی عاشق کسی هستیم احساس می کنیم که آن فرد تنها کسی است که می تواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمی توانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمی توانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم. پس بااینکه ممکن است احساس کنید می توانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد.
پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید. دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث می شود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.
فراموش کنید: برهم خوردن یک رابطه عاطفی سخت ترین قسمت است. تا می توانید گریه کنید، بعد همه عکس ها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان می آورد، بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی که شما را به یاد او می اندازد دوری کنید. درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان می کنند، مثل گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت می برید. این کار باعث می شود دیگر در مورد آن فرد خیالپردازی نکنید و به جنبه های دیگر زندگی هم نگاه کنید.
عاشق شوید: اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئناً خیلی از خودش مایه نمی گذارد. به جای آویزان شدن برای با او بودن، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید. به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرلازم نپردازید. با گذشت زمان یاد می گیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید.
عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کرده اید و به نظر می رسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید. با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا می شوید که می تواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.
![](http://salam-azizam.persiangig.com/image/mahsa.gif)
میان ماندن و نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی امان بگو :
دل اگر دل باشد ،
آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد
- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
گذشته در چشمانم مانده است
عبور ثانیه ها ی رد شده در تمام نگاه هایم مشهود است
چشمانت را با شقاوت تمام به روی حقایق بستی
صبور میمانم و بی تفاوت می گذرم
که نفهمی هنوز هم دوستت دارم
- – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
بی تو بودن را معنا می کنم با تنهایی و آسمان گرفته
آسمان پر باران چشم هایم
بی تو بودن را معنا می کنم با شمع , با سوزش ناگریز شمعی بی پروانه
بی تو بودن را چگونه میتوان تفسیر کرد
وقتی که بی تو بودن خیلی دشوار است ؟
""بقیه ی شعر و متن ها در ادامه ی مطلب""
ادامه مطلب...
![](http://nima007.persiangig.com/other/mostafa.jpg)
● عشق رگ ها را باز میکند.
تحقیقات نشان دادهاند که عشق و دوست داشتن تشکیل پلاکها را در رگها کاهش میدهند. در تحقیقی به تعدادی خرگوش کلسترول خوراندند و تعدادی از آنها محبت را تجربه کردند، محققان دریافتند که در این دسته خطر حمله قلبی و تصلب شرایین کاهش داشته است.
● با عشق ایمن شوید.
محبت پر قدرت ترین تجربه احساسی است، و مطالعات نشان میدهد که وقتی محبت را احساس میکنید، تعداد زیادی سلولهای ایمنی و اندورفین تولید میشود. حتی تماشای یک فیلم رومانتیک و عاشقانه، سبب افزایش ایموگلوبین میشود.
● با افرادی که دوست دارید در تماس باشید.
تماس با انسانها، به عنوان یک تکنیک قوی، تولید اندورفین، هورمون رشد و DHEA را افزایش میدهد و از طرف دیگر استرس را کاهش میدهد. در حقیقت بیمارانی که با افراد دیگر در تماس میباشند، نسبت به بیمارانی که تنها میباشند زودتر بهبودی مییابند. بنابراین برای یکدیگر پیام عاشقانه بفرستید، یکدیگر را در آغوش بگیرید و سبب بهبودی سلامت همدیگر بشوید.
● افزایش عمر با محبت به خانواده
افراد پیر یا صد ساله توسط خانواده هایشان دوست داشته و گرامی داشته میشوند. طبق مطالعات، افرادی که زندگی شادی دارند، کمتر دچار بیماری میشوند و عمرشان هم افزایش پیدا میکند. یک رابطه معنادار با خانواده به طور خودکار به وجود نمیآید، بلکه باید برای آن تلاش کرد و سپس آن را نگه داشت.
اگر برای روابط خود در خانواده اهمیت قائل شوید، احساس عشق، محبت و تعلق خاطر در خانواده به وجود میآید. در خانواده خود، اعتماد، کمک به یکدیگر، عشق، صلح و صفا، گوش دادن به حرفهای طرف مقابل، انسانیت، صداقت و عدا لت را حکمفرما سازید.
● افزایش عشق در زندگی
اگر عشق با سلامتی برابر است، چگونه آن را آشکار سازیم؟ باید برای آن وقت و انرژی به کار ببرید. راههای عشق ورزیدن به معشوق خود را بیاموزید. برای نمونه یک غذا بپزید یا ظروف را بشویید. یا یک کارت پستال برای وی بفرستید تا به این طریق او را خوشحال کنید. نیازی نیست که پول زیادی صرف کنید، بلکه باید نشان دهید که مواظب وی هستید و او را تحسین میکنید. باید محبت خود را ابراز کنید. امیدوارم به نتایج مثبتی در زمینه عشق ورزیدن به طرف مقابل خود، برسید.
ایران ناز
![](http://manigroup.ir/wp-content/uploads/2009/08/wwwmanigroup1.ir)
محققان ادعا میکنند علاقه یک زوج معمولی به یکدیگر دو سال و شش ماه و 25 روز بعد از ازدواج رو به افول میگذارد.
به گزارش دیلی، مشاوران ازدواج در تحقیقهای جدید خود مدعی شدهاند گرچه تصوراتی مبنی بر این که پس از گذشت میانگین 7 سال علاقه زوجها رو به کم شدن رفته و ارتباطات کمرنگ میشوند وجود دارد اما تحقیقات جدیدتر از رخ دادن این تحولات پس از دو سال و شش ماه و 25 روز بعد خبر میدهند.
پس از این دوران اگر عشق به طور کامل از بین نرود مطمئنا سرد شده و دلیل آن توقف تلاش شوهران برای تمیز نگهداشتن خانه و رعایت کردن نظافت و در عین حال عدم رسیدگی به ظاهر توسط خانمهای منزل است در واقع پس از این زمان تلاشها برای راضی نگهداشتن طرف مقابل به شدت کاهش پیدا میکند.
تحقیق جدید روی 5000 زوج عنوان میکند که پس از سومین سالگرد ازدواج 83 درصد زوجها حتی دیگر به خود زحمت جشن گرفتن سالگردشان را هم نمیدهند و از کنار آن به راحتی میگذرند.
یک سوم زنانی که در این تحقیق شرکت کردهاند اعتراف کردند که دیگر سعی برای زیبا نگهداشتن خود نمیکنند و شامهای دو نفره آنها در محیطهای آرام به حداقل رسیده است.
نکته جالب دیگر این تحقیق دعوای زوجها بر سر دستگاه کنترل از راه دور تلویزیون بوده است که نشان داده بیش از 70 درصد زوجها بر سر این موضوع اختلاف دارند و تا کار به بحث نکشد این وسیله را به دیگری نمیدهند.
روانشناسان راه چاره این مشکلات را نشان دادن توجه سابق همچون ماههای اول ازدواج به همسر و کمکهای کوچکی همچون تمیز کردن خانه و رفتن به رستورانهایی که با آن خاطره دارید را بر شمردهاند.
![](http://loxblog.com/fckeditor/editor/images/smiley/msn/40.gif)
نتایج تحقیقات دانشمندان آمریکایی نشان می دهد که زنان با برخورداری از یک توانایی شگفت انگیز می توانند تنها با گوش دادن به صدای مرد تشخیص دهند که تا چه حد می تواند همسر مناسبی باشد.
محققان دانشگاه کالیفرنیا کشف کردند که زنان توانایی شگفت انگیزی دارند که به آنها کمک می کند تنها با گوش دادن به صدای یک مرد، ایده آل بودن وی را برای شروع یک زندگی مشترک شناسایی کنند.
این محققان دریافتند که زنان تنها با گوش دادن به صدای ضبط شده مردان حتی اگر به زبان دیگری صحبت کرده باشند می توانند پی به قدرت بدنی مردان و اینکه تا چه حد در زندگی محکم هستند ببرند.
این دانشمندان به منظور دستیابی به این نتایج، صدای مردان مختلف را از قبایل بولیوایی تا چوپانان آند و دانشجویان رومانیایی و آمریکایی ضبط کردند. در این آزمایش از تمام این مردان خواسته شد که یک جمله واحد را با یک لحن عادی بیان کنند.
سپس نیروی فیزیکی این مردان برپایه فشار دست، دور قفسه سینه و عضلات بازو اندازه گیری شد.
براساس گزارش تایمز، در ادامه گروهی از زنان صدای ضبط شده این مردان را گوش دادند و تنها با شنیدن حداقل دو کلمه از لحنی که کلمات با آنها ادا شده است به نیروی بدنی مرد پی بردند. این ارزیابی با اطلاعات جمع آوری شده در خصوص نیروی بدنی مردان منبطق بود.
طلوع نور، همراه است با آغازی که برای هرکدام از ما رنگ و طرحی منحصر و مخصوص به خود دارد. از خانه بیرون میزنیم؛ صبحانهخورده یا نخورده، شاد یا غمگین، باانرژی یا بیحال و کمرمق؛ در تمام حالتهای ممکن، از خانه به قصد رفتن به محل کار خارج میشویم و در این بیرونآمدن از یک محیط و واردشدن به محیطی دیگر، عملاً یکسری تغییرات، ما را دچار خود خواهد نمود؛ محیط گرم و صمیمی خانه و دنیای خارج از آن با مختصات ویژه و مخصوص به خود.
هر کدام از ما وقتی قدم در محیط بیرون از خانه میگذاریم، بخشی از تابلوی آنروز و یا تکّهای از پازل جامعه را کامل مینماییم؛ تابلویی با هزارانهزار تکّه که هریک از ما به آن حس و وجود میبخشیم. شما خودتان در لحظاتی کوتاه، تصور نمایید که اگر آدمهایی اخمو، گیج و گنگ و ناراحت و عصبانی با بیحالی تمام خواسته باشند این پازل را کامل نمایند، چه اتفاقی میافتد و سرنوشت آن تابلو چه خواهد شد؟!
هر کدام از ما، عادات مخصوص به خود را داریم؛ دیر یا زود خوابیدن، فضایی که برای خوابیدن انتخاب مینماییم و... در جهت مقابل، تمام آدمها بیدارشدنشان هم تابع برخی عادتها و تکرارهاییست که بر اثر کثرت انجام، به یک تیپ شخصیتی تبدیل شدهاند.
بیدارشدن در ساعات مختلف، فارغ از آنکه سحرخیزی را همیشه باید درنظر داشته باشیم، یک مسألهی کاملاً طبیعی و فردیست که در دنیای ماشینی و آپارتمانی امروز، برخی را بهشدت دچار دیر بیدارشدن نیز نموده است؛ خستگی ناشی از رفتوآمدهای طولانی، دیرخوابیدنها و روبهروی تلویزیون خوابرفتنها، شامخوردنهای انتهای شب و مهمانیهایی که گاه تا پاسی از شب ادامهمییابد، همه و همه برای بیدارشدن در ساعات نخستین روز، ما را دچار مشکل مینماید.
اما در هر ساعت از روز که بیدار شدیم، باید خود را برای یک زندگی زیبا و دوستداشتنی به تمامی معنای کلمه مهیا نماییم. خوردن صبحانهای هرچند مختصر، دوشگرفتن و تغییر هرچند اندک در پوشش و ظاهر، میتواند به این مهم کمک نماید که «بازسازیشده»، قدم در اجتماع گذاریم. اگرچه نحوهی خوابیدن و تعداد ساعاتی که به بدن فرصت میدهیم تا نیروهای از دسترفتهی خود را بازیابی نماید، مهم است اما در همان دقایقی که بیدار میشویم هم میتوانیم تغییراتی اساسی و درخور توجه در خود بهوجود آوریم.
گوشدادن به خبرهای صبحگاهی رادیو، فقط چند دقیقه گوشدادن به یک موسیقی آرام و التیامدهنده، خوشوبش با اهل منزل، حتی قدم در کوچه نهادن به بهانهی خرید نان، همه در بازیابی روحی ما تأثیر بهسزایی میتواند داشته باشد که در بیشتر مواقع از آن غافلیم.
اگر بپذیریم که همراهشدن با دریای خروشان جامعه در ساعاتی میتواند تأثیر متقابل داشته باشد، هر کدام از ما میتوانیم منبع بیکران شادی و انرژی برای اطرافیان خود باشیم؛ همصحبتی شاد و پرانرژی، همکاری سرحال و بانشاط ، همسایهای خوشرو و مهربان ، همکلاسی آرام و دوستداشتنی، همسری مهربان و صبور ، کسانی هستند که یا با ما مواجهاند و یا ما دیگران را با این عناوین مواجه مینماییم.
آغاز هر مقولهای اگر همراه با شادی و رضایت باشد، در پایان نتیجهای خارقالعاده برجای خواهد نهاد؛ پدر شاد و پرانرژی، خانوادهای موفق را به بیرون از خانه هدایت مینماید و همسری مهربان و گشادهرو، روزی همراه با سرور و شادی را مژده میدهد و فرزندان این خانواده تمام روز، منبعی تمامناشدنی از شادی و نیرویی اثرگذار میشوند که بخشی از جامعه را متأثر از خود بهسمت کمال پیشمیبرند. این اثرات در محیط جامعه، محل کار و بازخوردهای کاری، نمود عینی و مستقیم پیدا مینماید.
با آغازهایی عاشقانه میتوانیم به زیباترین شکل ممکن در بهبود کیفیت روحی جامعهی اطراف خود و یا دستکم جامعهای که با ما سر و کار دارد، مفید و مؤثر باشیم.
یک لبخند، یک فنجان چای داغ، یک تکه نان تازه و چند جملهی کوتاه و امیدبخش، میتواند صبحی دلنشین برای تمامی اطرافیان ما فراهم نماید؛ همین صبح پیشرو یا صبحی که فردا طلوع مینماید، امتحان کنید؛ معجزهای خیرهکننده پس از آن آغاز عاشقانه در انتظار شماست!
![](http://sale87.com/fonaroos/everex6.jpg)
ازدواج اگر در چهارچوب درستی نباشد، به جای اینکه آرامشدهنده باشد آرامش را برهم میزند و یا به جای اینکه با کسی رابطه صمیمانهای پیدا کنیم، ممکن است همیشه با او زندگی کنیم، اما کاملا تنها باشیم. بنابراین، باید در زمان انتخاب همسر چند تناسب کلیدی را در نظر بگیرید که در صورت وجود نداشتن هر کدام از آنها، ازدواجتان با خطر از بین رفتن رو به رو می شود.
تناسب خانوادگی
شما در بستر خانواده تان شکل میگیرید. چهارچوب هر خانواده هم با خانواده دیگر فرق میکند؛ یعنی هر خانواده بسته به زمینه فرهنگی و تربیتیای که دارد در فرد تأثیر متفاوتی میگذارد. تا جایی که جان واتسون- پدر روانشناسی- میگوید: پنجاه نوزاد به من بدهید و بگویید چه شخصیتهایی لازم دارید؛ دانشمند، پلیس، قاضی، دزد و... چه میخواهید؟! من مطابق سفارش شما بیست سال بعد این افراد را تحویل میدهم. در واقع او میخواهد بگوید که تربیت، نقش بسیار پررنگتری از زمینههای دیگر مثل ژنتیک دارد.
اما با وجود نقش مهمی که خانواده در شکلگیری شخصیت فرد ایفا میکند، این مسئله در ازدواج های امروزی خیلی وقت ها با فرضیه «من قرار است با خودش زندگی کنم، نه خانواده اش!» نادیده گرفته میشود. گاهی حتی دختر و پسر، همدیگر را خارج از بسته خانوادگی میبینند. مثلا در دانشگاه با هم آشنا میشوند، در حالی که نمیدانند طرف مقابلشان محصول چه خانوادهای است!
اما وقتی کسی میگوید که ما از نظر خانوادگی بههم میخوریم، آیا به طور خاص، بستر فرهنگی و شیوههای تربیتی رایج در خانواده را بررسی کرده و به این نتیجه رسیدهاست؟ گاهی دو نفر با هم ازدواج میکنند و از نظر فرهنگی و خانوادگی به هم شبیه هستند، اما شیوههای تربیتی آنها متفاوت است!
مثلا در خانواده پسر، زن جایگاه و ارزشی ندارد. مادر پسر،سی سال است که زندگی کرده ولی هیچچیز متعلق به او نیست و وظیفهای جز بچه داری و پخت و پز و رُفت و روب نداشته است. پسری که نگاهش به زن اینگونه شکل گرفته اگر با دختری ازدواج کند که در ساختار خانوادهاش مادر محور بوده و تعیین تکلیف میکرده است در زندگی به مشکل برمی خورند. پس این دو، تناسب خانوادگی ندارند هرچند از نظر سطح تحصیلات و وضعیت مالی شبیه و در یک طبقه باشند.
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچکس نمیآیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج میکنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمیکند مگر براساس شناخت. بهعنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج میکند و میگوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد
تناسب فرهنگی
عشقفرهنگ یعنی بایدها و نبایدهایی که تعیین تکلیف میکند. فرهنگ به ما میگوید چه چیزی درست است و چه چیزی غلط؟ چه کاری باید انجام شود و چه کاری نباید صورت گیرد؟ از آنجا که فرهنگها با هم متفاوت هستند، بایدها و نبایدهای آنها نیز فرق میکند. بهعنوان مثال، بایدها و نبایدها در فرهنگ آذریها بسیار متفاوتتر از بایدها و نبایدهای فرهنگ شمالیهاست؛ حتی گاهی نباید یکی، باید دیگری است.
انسان در فرهنگ خود به طور ناخودآگاه احاطه شده است. از صبح که بیدار میشویم این فرهنگ ماست که میگوید چطور بیدار شویم و با خانواده چگونه رفتار کنیم، چطور حرف بزنیم و چگونه غذا بخوریم و... هیچکاری نیست که به فرهنگ ارتباط نداشته باشد. بنابراین، لازم است که دختر و پسر از نظر فرهنگ اجتماعی به یکدیگر نزدیک باشند. فاصلههای فرهنگی زیاد، زندگی این دو را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
حال اگر 2 نفر همه خصوصیاتشان با هم همخوانی داشته باشد ولی تناسب فرهنگی نداشته باشند چگونه برخورد کنند؟ اینجاست که باید از فرهنگ یکدیگر آگاه شوند و آن را بپذیرند؛ این مهم است؛ نه اینکه آن را مسخره کرده و بگویند چه بیخود! اگر این آگاهی و پذیرش باشد، به گونهای همفرهنگ میشوند.
تناسب اعتقادی
اعتقادات و باورها، جنس محکمی دارند و به خاطر هیچکس نمیآیند و بروند. اگردونفر که با هم ازدواج میکنند، این تناسب را ندارند، باید بدانند که اعتقادات تغییری نمیکند مگر براساس شناخت. بهعنوان مثال، دختری به حجاب اعتقاد ندارد. پسری با او ازدواج میکند و میگوید به خاطر من حجاب بگذار. ممکن است دختر بپذیرد ولی اعتقادی به آن ندارد.
حجابی که به خاطر پسر میآید، روزی که دختر خاطر پسر را نخواهد و کوچکترین اختلافی پیش آید، برداشته میشود. عمل به دستورات دینی بدون پشتوانه اعتقاد فردی تقریبا غیرممکن است. اگر فردی بیاعتقاد است، باید ابتدا با مطالعه و تحقیق به اعتقاد محکمی برسد، نه اینکه به خاطر دیگری اعتقاد ظاهری پیدا کند.
طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسانها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی میدهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار میشوند
تناسب اقتصادی- اجتماعی
تناسب اقتصادیطبقه اقتصادی- اجتماعی، یک نوع نگرش به زندگی ایجاد میکند. وقتی دونفر از لحاظ طبقه اقتصادی- اجتماعی با هم فاصله زیادی دارند، نگرش به زندگی و رفتارشان با هم متفاوت است.
گاهی آدمهایی متعلق به طبقه اقتصادی- اجتماعی بالا نیستند ولی با فعالیتهای اقتصادی- اجتماعی به این طبقه میرسند و صاحب خانه، ماشین و... میشوند. اما مردم در یک برخورد یا یک نگاه به آنها میگویند تازه به دوران رسیده! و این، نوع رفتار و نگرش آنهاست که مردم را متوجه این موضوع میکند.
طبقه اقتصادی- اجتماعی به انسانها یک نگرش، رفتار و بینش به زندگی میدهد. بنابراین وقتی دونفر از دوطبقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت ازدواج کنند، از نظر نوع نگاه به زندگی خیلی با هم فرق دارند و نگرش آنها به زندگی خیلی متفاوت است؛ به همین دلیل دچار مشکلات بسیار میشوند.
تناسب شخصیتی
هر انسانی شخصیت ویژه خود را دارد. اگر دو نفر که ازدواج میکنند، تفاوتهای شخصیتی زیادی داشته باشند در رابطه خود دچار مشکلات زیادی میشوند. فرض کنید فردی از نظر شخصیتی برونگراست و راحت ابراز احساسات و عواطف میکند و بیشتر دوست دارد در جمع باشد؛ این فرد با کسی ازدواج میکند که انسانی درونگراست و ابراز احساسات برایش سخت است، حضور در جمع برایش خوشایند نیست و ارتباط برقرار کردن با افراد برایش دشوار است.
این دو در طولانیمدت دچار مشکل میشوند؛با هم هستند ولی احساس تنهایی میکنند. جالب اینجاست که در ابتدا به خاطر خصوصیات متضادی که دارند، خیلی جذب همدیگر میشوند ولی به تدریج از هم فاصله میگیرند چون با هم تناسب ندارند و نمیتوانند نیازهای همدیگر را برآورده کنند.
تناسب تحصیلی
این تناسب هم نقش مؤثری دارد. اما چون تحصیلات اکتسابی است (یعنی اگر امروز نیست فردا میتواند باشد)، جزء مسائلی است که میگوییم اگر همه شرایط را دارند و بالقوه میتوانند ادامه تحصیل دهند، در این ازدواج مشکلی پیش نمیآید.
اگر دختر فوقلیسانس و پسر لیسانس است، اشکالی ندارد ولی اصولا بهتر است که هر دو همسطح باشند. گاهی دو نفر از مقطع لیسانس با هم آشنا میشوند و ازدواج میکنند. پسر دکترا میگیرد ولی دختر در همان مقطع مانده است. کمکم از هم فاصله میگیرند و فضای فکری آنها بسیار متفاوت میشود. این تغییر در جایگاه ها می تواند زنگ خطری برای زندگی آنها باشد!
رضایت والدین
این جا دیگر بحثی از تناسب های شما و همسرتان نیست و ماجرا مربوط به تناسب عروس و داماد با خانواده ها می شود! از آنجا که عدم رضایت والدین تا سالهای بسیار طولانی و حتی تا آخر زندگی تأثیر خود را دارد، خوب است که دو نفری که میخواهند ازدواج کنند، حتما خانوادههایشان راضی باشند و اگر نیستند باید آنها را متقاعد کرد.
باید دلایل مخالفت را دانست چرا که اغلب تجربه آنها باعث میشود که دلایل درستی را مطرح کنند و نباید عدم رضایت را سرسری گرفت و باز هم اگر برخلاف همه تلاشها راضی نشدند، بهتر است تا گرفتن رضایت صبر کنند یا به ازدواج دیگری فکرکنند.
![](http://rds.yahoo.com/_ylt=A0PDoYAEYsdNUCgAH02jzbkF/SIG=126ecugth/EXP=1304941188/**http%3a//shazand1.persiangig.com/image/other/gol.jpg)
1–شوهرهایی که تعصب بی جا را با غیرت اشتباه گرفته اند.
خانمش را چون یکی شی می پندارد. به نام دوستی و عشق، او را با توهمات خود زندانی کرده و قوانین ممنوعیت را برای همسر خود وضع می کند. مثلا: جواب دادن به تلفن ممنوع؛ رفتن به خانه پدر و مادر ممنوع؛ سرزدن به دوستان ممنوع؛ درس خواندن و دانشگاه رفتن ممنوع؛ داشتن شغل ممنوع؛ اردو و مسافرت ممنوع؛ استفاده از رایانه و اینترنت ممنوع؛ خندیدن با صدای بلند در محیط خانواده و محارم ممنوع؛ تعریف و توضیح در مورد آقایان ممنوع؛ رفتن کنار پنجره ممنوع؛ نامه نوشتن ممنوع؛ بیرون رفتن از منزل ممنوع .
2 – شوهرهای سلطه جو، زورگو و کنترل کننده؟!
چنین شوهرانی حق انتخاب را به کلی از همسرشان می گیرند و این حق انتخاب را فقط برای خود به رسمیت می شناسند. از تصمیم های مهم و کلی تا جزئی ترین مسائل باید زیر نظر آنها و به فرمان آنها باشد. به عنوان مثال بعضی از اعمال و مستبدانه این آقایان عبارتست از:
تصمیم در انتخاب محل زندگی به تنهایی؛ تصمیم گیری در مورد فرزند داشتن؛ تصمیم در مورد رفت و آمد و میهمانی رفتن، تصمیم در ارتباط یا قطع رابطه با بعضی از فامیل یا دوستان از روی دل خودشون؛ تصمیم گیری در مورد شغل خانم، تصمیم گیری در مورد رشته تحصیلی و محل تحصیل همسرشان بدون توجه به نظر او؛ انتخاب رنگ پرده ؛ انتخاب نوع مبل؛ انتخاب رنگ و نوع فرش؛ انتخاب ظروف و لوازم منزل، در اختیار گرفتن و به نام زدن سند شش دانگ ریموت تلویزیون و ویدئو، انتخاب و تماشای برنامه های دلپسند خود از تلویزیون بدون توجه به خانواده و همسرشان؛ انتخاب نوع و رنگ لباس داخل منزل خانمشان؛ دستور به خانمشان در مورد چگونه فکر کردن، چگونه حرف زدن، چگونه احساس کردن و چگونه رفتار کردن. ( خانواده سخت گیر در تربیت)
3 – شوهران بی مسئولیت؟!
این شوهران فراموش کرده اند که مراحل نوزادی، نوباوگی، کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشته و فرد بالغی شده اند و ازدواج کرده اند. خانواده تشکیل داده اند و صاحب فرزند شده اند. لذا در تصمیم گیری ، اجرا، و پاسخگویی نسبت به وظایف و مسئولیت های منزل خود را عقب کشیده اند و چون حبابی خود را رها کرده اند.
هنوز در پی لذت طلبی انفرادی خود هستند. اینها برنامه ها و دل مشغولی های خود را بدون توجه به خانواده و همسرشان دنبال می کنند. بدون توجه به به مسئولیت هایی که باید بپذیرند و نیازهایی که خانواده به آنها دارد، به دنبال پارتی ها، تفریحات، مسافرتها، کوهنوردی، فوتبال، استراحت، خواب، تلویزیون و فیلم و سینما، موسیقی و دوستان و کارهای انفرادی مربوط به خود هستند.
آنها همیشه چون میهمانی بر سر سفره آمده منزلشان اگر وقت کنند حضور می یابند و رنجهایشان را به خانواده می ریزند و لذتهایشان را بیرون از خانواده تقسیم می کنند. این افراد گاهی تصور می کنند با دادن پول زیاد به خانواده می توانند، آنها را رها کنند. با یک پلی استشن ، با یک رایانه و اینترنت و ...، سعی می کنند همسر و فرزندان خود را به خودشان وابگذارند. و نسبت به مسئولیت در قبال همسر و تربیت فرزندان شانه خالی می کنند. (خانواده سهل گیر در تربیت)
4 – شوهران بی احساس و سخت کوش:
برای این شوهران زندگی یعنی کار، کار یعنی زندگی و اینها همه یعنی پول. این شوهران خلاء وجودی خود را فقط با پول و کار پر می کنند. به بهانه های مختلف مثل داشتن اقساط، تعویض منزل یا خودرو، فراهم آوردن رفاه ، تامین آینده زندگی، مسئولیت کاری ، و ...، اکثر اوقات خود را از صبح تا آخر شب و حتی تعطیلات، به دنبال کار و اضافه کاری و تجارت و مدیریت و ... هستند. گاهی بهانه های انسان دوستانه و خدمت به خلق را پیش می کشند و گاهی تعهدات کاری را دستاویز قرار می دهند. اینها از منزل ، همسر و فرزندان خود، ابتدا به صورت فیزیکی دور می شوند و کم کم از نظر احساسی و عاطفی و ذهنی فاصله می گیرند. این آقایان به همه مردم خدمت می رسانند و با آنها هستند به غیر از همسر و خانواده.
مردان دیگری را نیز می توان در این طبقه قرار داد. آنهایی که شاید این همه مشغله نداشته یا از محیط خانواده دور نیستند، ولی از نظر عاطفی ، احساسی و ذهنی فاصله زیادی از جو خانواده پیدا کرده اند. آنها هم احساسی ، همدلی ، همدردی با همسر را نیاموخته اند. حرف زدن برای آنها سخت تر از بلند کردن خودرو توسط قویترین مردان است. برای پاسخ یک کلمه ای به یک سئوال ، خانمشان باید کلی به به آنها التماس کند، وقتی آنها یک جمله 3 کلمه ای به زبان می آورند، همسر آنها، به شدت ذوق زده شده و آن روز را همه سال جشن می گیرند و سالگرد زبان گشایی آقا را غنیمت می شمارند.
اگر خانمشان با آنها صحت کند، در حال دیدن تلویزیون هستند، یا در حال تعمیر وسایل منزل می باشند، و حتی زحمت تغییر جهت نگاهشان را به طرف خانمشان ، نمی کشند. گوش شنیدن ندارند، و این کار هم برای آنها مثل شکافتن اتم و آزاد سازی انرژی هسته ای هست. ولی متاسفانه این انرژی آزاد کردن را حق خود نمی دانند تا این اتم را بشکافند و گوش شنوا برای حرفها و احساسات خانمشان داشته باشند. این مردان مهارت های گوش دادن، مهارتهای ارتباطی، مهارتهای هم حسی یاد نگرفته اند یا تمرین نکرده اند و یا انگیزه ای برای انجامش ندارند.
برای این آقایان، سخن محبت آمیز و عاشقانه، نوازش محبوبانه و نگاه دلبرانه به خانمشان، افسانه ای خیالی و بی فایده است. همسر این آقایان با حسرت به زوجهایی که در پارکی نشسته اند و در گوش هم نجوا می کنند می نگرند. یک تلفن از محل کار به خانم، یک دسته گل، یک نامه عاشقانه ، یک نوازش ، و یک همدلی و هم حسی به گاه نگرانی و بیماری؛ از آرزوهای هرگز برآورده نشده ، خانم این دسته از آقایان است.
5 – شوهران وابسته و غیر مستقل؟!
این آقایان به علت اینکه از بچگی تحت چتر حمایتی شدید پدر و مادر خود قرار داشته اند و همیشه والدینشان برای آنها تصمیم گرفته اند، وابسته ، ترسو و دمدمی مزاج و بچه صفت تربیت شده اند. آنها همین طور که بزرگ شده اند به جای اینکه روز به روز مستقل تر شوند، روز به روز وابسته تر شده اند. هنگام ازدواج نیز نمی خواهند در این وضعیت تغییری ایجاد کنند.
هنوز هم دستورات و تصمیم گیری های مهم زندگی زناشویی را از والدین خود اخذ می کنند. معمولا پدر و مادر این آقایان سخت گیر و مقرراتی هستند و شاید کمک مالی زیادی هم به زندگی اینها کرده باشند. مرزهای خانواده توسط این شوهران گسسته شده و مسائل محرمانه و خصوصی خانواده به راحتی به بیرون از خانواده منتقل می شود و افراد دیگر هم به خود اجازه می دهند در مسائل خانوادگی اینگونه شوهران دخالت کنند.
6 – شوهران کمالگرا و خسیس:
این آقایان شخصیت وسواسی دارند. معیارهای نانوشته ای در ذهن خود ترسیم می کنند و آن را وحی منزل و تخلف ناپذیر تصور می کنند. به جزئیات زندگی زیاد کار دارند و گیر می دهند. برای هر چیز کوچکی در خانواده نظر می دهند. همیشه ترس از آینده دارند، اعتماد به نفس پائین ، و ایده آلی خواهی از مشخصات دیگر اینهاست. با خسیس بودن و پس انداز افراطی سعی در آرامش خاطر خود دارند.
همواره امروز را فدای فردا می کنند. و فردای آنها که باعث نگرانیشان بود، هرگز نمی آید. حسرت تفریح ، مسافرت ، لباس نو، میهمانی را به سادگی و با بهانه های مختلف، بر دل زن و بچه خود می گذارند. توقع زیادی از همسرشان دارند ، انتظار بی عیب و نقص بودن خانم خود را داشته و نقاط مثبت همسرشان را نمی بینند.
اساسا همه افراد، حتی اگر بسیار هم با یکدیگر همراه باشند، میتوانند از نکات کوچکی که برای بهتر کردن روابط وجود دارند، استفاده کنند کسانی که در روابط خود مشکل دارند، ممکن است پیش از بهبودبخشی، به برخی تغییرات جدی نیاز داشته باشند.
افرادی که خوب رابطه برقرار میکنند، همیشه با استفاده از تغییراتی جزئی میتوانند ارتباطشان را با دیگران بهتر کنند.از سوی دیگر، این مسائل کوچک است که جمع شده و کیفیت و صفات این رابطه را تعیین میکنند. بنابراین، حتی اگر رابطه شما را نمیتوان بهعنوان نمونهای کاملا مناسب توصیف کرد، انجام نکات ریز لیست شده در این مطلب یا نکاتی از این دست که ممکن است بتوان آنها را از حاشیه بیرون آورد و از سیم به زر تبدیل کرد را عادت خودسازید.
1 - بیان احساسات
شما بهطور حتم همسرتان را دوست دارید و او هم این را میداند، اما این بدان معنا نیست که او نیاز به شنیدن آن ندارد. «اساسا دریافتهام که میزان ابراز علاقه به همسرم با میزان صمیمیت من با او کاملا متفاوت است. اگرچه فکر میکنم احساس صمیمیت است که نسبت به دیگر روشهای موجود، مرا به بیشتر بیان کردن آن ترغیب میکند.
هر راهی به او این اجازه را میدهد که بداند من همیشه به او فکر میکنم.» چیزی که در اینجا باید در مورد آن احتیاط کرد، تکرار بیش از حد این رفتار است. بهخصوص اگر طرف مقابلتان در آن زمان با شما احساس نزدیکی نکند.
2 - کنار گذاشتن همه چیز
به راستی شما میتوانید میزان دوست داشتن خود را با متوقف کردن هر کاری که به آن مشغول هستید و توجه به همسرتان، ابراز کنید. این نکته، بهویژه اگر درست هنگامی صورت گیرد که شما او را پس از دوری به نسبت طولانی ملاقات میکنید، مثلا وقتی از سفر به خانه بازمیگردد، بسیار کارساز است.
«کارهای کوچکی که همسرم انجام میدهد، باعث میشود تا احساس خوبی داشته باشم. گاهی که به منزل میآیم همه کارهایش را رها میکند و جلوی در به استقبالم میآید.» این هم یکی از روشهای تأثیرگذاری است که بهطور قابل توجهی به خلقوخوی گیرنده آن بستگی دارد.
3 - توجه
وقتی کسی به آنچه شما انجام دادهاید، توجه دارد، احساس خوبی به شما دست میدهد. بنابراین در جایی که آنها وقت، انرژی و توجه به خرج دادهاند، توجه کنید. وقتی همسرتان لباس تازهای میپوشد، موهایش را مدلی جدید کوتاه میکند، از عطری خوشبو استفاده میکند، یا هر چیز دیگری را که تغییر میدهد، شما باید به آن توجه کنید. بگذارید او بداند که متوجه آن تغییر شدهاید.
بهخصوص اگر آن عمل را به خاطر شما انجام داده، همانند پوشیدن لباسی که میدانسته مورد پسند شماست. چه زمانی که کاری را برای خوشایند شما انجام دهند و چه حتی وقتی به خاطر شما نباشد، تعریف کردن آنها را نمیآزارد، بلکه این کار قدردانی شما را نشان میدهد.
4 - اجازه دهید آنها متوجه تحتتأثیر قرار گرفتن شما بشوند
این مورد در واقع یک مشکل عمده است. بهنظر برای مردها نسبت به زنها، مشکل مهمتری است. در حقیقت مسئله این است که، موضوعی که شما را تحتتأثیر قرار داده به چه میزان جزئی بوده است. همه دوست دارند بدانند کاری که آنها برای جلب توجه شما انجام دادهاند، چه بوده است. برای این مورد یک استنباط هم وجود دارد. بگذارید زمانی که به آنها افتخار میکنید، آنها متوجه شوند.
اگر طرف مقابل به میزان قابل ملاحظهای وقت و انرژی صرف موضوعی میکند تا نتیجه جالب توجهی مانند کم کردن میزان زیادی از وزنش، تکمیل پروژهای عظیم و پیچیده، غلبه بر خشم یا مواردی از این قبیل که دستاوردی دشوار را دربر میگیرند، به دست بیاورد، بگذاریم درک کنند که شما برای آنچه انجام دادهاند یا در برابر آن استقامت کردهاند، به آنها افتخار میکنید. این عمل باعث ایجاد حس بهتر و انگیزه بیشتر در تلاشهای جدی آنها در آینده خواهد شد.
5 - به یاد داشتن لحظات خاص و تقسیم آن
وقتی برای مدت زمانی هر چند هم کوتاه در کنار هم هستید، لحظههای فراموش نشدنی زیادی خواهید داشت. همانطور که مدت طولانیتری با هم هستید، آنها بیشتر و بیشتر میشوند. با اینکه ممکن است برخی از خاطرات کم اهمیت نخستینتان را از یاد ببرید اما همواره مجموعهای از آنها (خاطرهها) شما را همراهی خواهند کرد.
هنگامی که زندگی روزمرهتان را مرور میکنید، شاید چیزی شما را وادار کند تا یکی از این لحظات به یادماندنی برای شما یادآوری شود. وقتی این اتفاق رخ میدهد در واقع شما به مرور آن لحظه میپردازید. اگر در کنار فردی هستید که دوستش دارید، همان موقع خاطره را با او در میان بگذارید. اگر هم با او نیستید، سعی کنید موقعیتهایی که باعث شده تا این خاطره فراموش نشدنی بهوجود آیند یا چگونگی خلق این احساس را به یاد آورید و بعدا آنها را به او بگویید.
6 - خریدن هدیههای کوچک بدون مناسبت
گرفتن هدیهای کوچک بدون هیچ دلیلی برای کسی که دوستش دارید همواره کاری ساده است. برای همسرتان گل یا (به شرطی که برای لاغرکردن خود رژیم سختی نداشته باشد) شکلات بگیرید و برای شوهرتان یکسری جدید ابزار یا هر آنچه به آن علاقه دارد بخرید. ممکن است تعریف هر کس از یک هدیه کوچک متفاوت باشد.
برای مثال یک هدیه کوچک حداکثر 2هزار تومان هزینه دارد. شاید شما پول بیشتری داشته باشید و توانایی خرید یک هدیه یک میلیون تومانی را هم داشته باشید یا شاید هم کمتر بودجه داشته باشید. هر چقدر هم این مبلغ کم باشد، اهمیتی ندارد. این کار تنها برای این است که نشان دهید به فکر آنها هستید و بهمنظور تهیه هدیهای که او به آن علاقه دارد، حاضرید خود را به دردسر بیندازید.
7 - آماده کردن شام مورد علاقه او
این مورد تلاش زیادی لازم ندارد ولی میتواند تأثیرات زیادی داشته باشد. بهویژه اگر تا به حال آن را انجام نداده باشید، بسیار متفاوت پیش میرود و مفهوم برتری بهوجود میآورد. این هم روش دیگری برای بیان اینکه شما آنها را دوست دارید به فکرشان هستید و علاقهمندید تا وقت، تلاش و توجهتان را به انجام اعمال خاصی به آنها اختصاص دهید.
همچنین اگر میدانید بیرون شام خوردن برای آنها مطلوب است، میتوانید در یک رستوران میزی رزرو کرده و او را به آنجا ببرید که این کار هم بسیار دلچسب است.
همه اینها نکات کوچکی هستند که شما توانایی انجام آن را دارید و به غیراز شماره7، تنها شاید وقت شما را بگیرد. هنگامی که بهطور مداوم این نکات را رعایت میکنید، البته با آمیختن آنها با آنچه خودتان میدانید و اضافه کردن بخشهایی که از مفید بودن آنها آگاهید، به راستی میتوانید در روابطتان پیشرفتی جدی داشته باشید.
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/71e1l2pznl3448zrzd.jpg)
دوست داشتن همسر ،عامل بقا و شیرینی زندگی است و مهم ترین عامل برای تحمل سختی های احتمالی است که در هر زندگی بوجود خواهد آمد . اما گاهی این دوست داشتن بهانه ای می شود برای آزار و اذیت یکدیگر. این که ما همسرمان و توجه او را فقط برای خود بخواهیم ،تا حدی طبیعی است آن هم در روز های اول اما اگر این احساس از حد بگذرد ،باعث ایجاد مشکل در روابط زن وشوهر می شود. زندگی مشترک با قصه ها و فیلم های عاشقانه متفاوت است. بعضی احساس هایی که در اینگونه روابط مهیج و جالب به نظر می رسد ، در زندگی مشترک ،نه تنها مناسب نیست بلکه باعث دور شدن همسران از یکدیگر می شود. عشقی که میوه ی زمان است و بعد از ازدواج ایجاد می شود برای بالندگی و به اوج رسیدن خود نیاز مند ، آرامش و درک متقابل است. باید یکدیگر را دوست داشت اما با قاعده . گاهی اوقات این انحصار طلبی و تمنای دیگری به طور مطلق باعث تقویت حس حسادت می گردد و اگر این احساس شناخته نشود و برطرف نگردد خود عامل سو ظن و عدم اعتماد در زندگی زناشویی خواهد بود. همسر ما قبل از ازدواج پیوند های خانوادگی و دوستی داشته که نمی تواند و نباید آن ها را از بین ببرد البته تغییراتی در نحوه ی ارتباطات و میزان آن بعد از تشکیل خانواده ایجاد می شود اما نباید انتظار داشت که تمام پیوند ها و علایقش را کنار بگذارد و وقت و قلب خود را شش دانگ در اختیار همسرش قرار دهد. حسادت هم مثل خیلی از صفات اخلاقی دیگر در برخی انسان ها وجود دارد مانند غرور، ترس .اگر کنترل شود لطمه ای به کیفیت زندگی نمی زند اما اگر کنترل نگردد ، به افکاری با رنگ و بوی پارانوئید تبدیل می شود . و در شرایط خوش بینانه تر فرد مقابل را در زندانی از باید و نباید هایی به بهانه ی دوست داشتن محصور می کند که به مرور زمان خسته کننده خواهد بود. همسر احساس حسادت و اینکه همسرمان به دیگران بیش تراز ما بها می دهد ، بسیار آزار دهنده است . وقتی گرفتار این حس شویم ،توان لذت بردن از لحظات با هم بودن را از دست می دهیم . در برخی موارد فردی که گرفتار این مشکل می شود ،دست به حرکات جنون آمیزی می زند که دور از ذهن است و علت آن آتشی است که از حس حسادت او شعله ور می شود. هر کدام از صفات اخلاقی ،اگربه اندازه باشند ، مفید هم هست مثل غرور که در مقابل برخی از انسان ها و در شرایطی خاص لازم است .حسادت هم به اندازه اش برای زندگی مشترک خطری ندارد اینکه هراز گاهی به طرف مقابل یاد آوری کنیم که دوست داریم محور توجهش باشیم ،خود باعث گرمی زندگی می شود ومخرب نیست . این احساس مانند زنگ خطری در مواقع لزوم به صدا در می آید و مرد و زن را هشیار می کند که ارزش و جایگاه همسر را فراموش نکرده بلکه با ابراز مناسب و رفتار صحیح ، حس ارزشمندی را به طرف مقابل منتقل کنند. اما همین احساس زمانی که از حد بگذرد یا به خاطر رفتار ناصحیح همسر تحریک گردد ، مشکل ساز می شود. مردی که با تعریف زیاد از همکار خانم خود ، حس حسادت همسرش را بر می انگیزد ،خود باعث بدگمانی و سوظن بعدی خواهد شد. متاسفانه بعضی مواقع طرفین برای اینکه از دوست داشتن یکدیگر مطمئن شوند ، حتی به دروغ و ساختگی کاری می کنند که حس حسادت طرف مقابل تحریک گردد . در صورتی که این روش صحیحی نیست .اگر همسران ساده و به موقع محبت شان را به یکدیگر بروز دهند دیگر چنین اتفاتقی نخواهد افتاد.تحریک حسادت همسر روش منصفانه ای نیست. اگر شما انسان حسودی هستید ،بهتر است از همین امروز برای رفع این مشکل اقدام کنید زیرا حسادت می تواند زندگی تان را تباه کند. ممکن است با رفتارهای آزار دهنده ی خود کسی را که بسیار دوست می دارید ، برنجانید. ابتدا بهتر است احساس خود را تجزیه و تحلیل کنید و منطقی راجع به آن به قضاوت بنشینید. بررسی کنید چه زمانی احساس حسادت آزارتان می دهد . شرایط مشابه را بیابید . درون خودتان بدون تعارف حقایق را بازگو کنید. بهتر است این گفتگو و بررسیبا صدای بلند انجام شود . مثلا هنگامی که تنها هستید با صدای بلند مواردی که در این هفته باعث ناراحتی شما شده است را بیان کنید. گاهی با شنیدن آن ،خودتان بر بی منطقی اش اعتراف می کنید. ما انسان ها خیلی اوقات از چند و چون احساسات درونی خودمان هم با خبر نیستیم و فقط نتیجه ی آن را که به صورت تظاهرات بیرونی است ، می بینیم. بیان آن با صدای بلند و یا نوشتن آن ها آگاهی ما را از احساسمان بیشتر می کند. وقتی آگاهی بیشتر شود ، بهتر می توانیم نواقص رفتاری مان را رفع کنیم . پس مواردی که باعث بر انگیختگی حس حسادت تان می شود را پیدا کنید. همسر خودتان برای رفع این مشکل اقدام کرده و راجع به آن فکر کنید. در مواردی که احساس کردید حس حسادتتان صحیح است یا نمی توانید آن را برای خود حل و فصل کنید در فضایی مناسب راجع به این احساس با همسرتان صحبت کنید. برای مثال به او بگوئید که از طرز مکالمه ی تلفنی او با خانم ها یا آقایان خوشتان نمی آید و دوست دارید جدی تر صحبت کند.البته با سیاست خاص موضوع را مطرح کنید تا باعث دلخوری او نشود و حس عدم اعتماد را به او منتقل نکنید. با هم به دنبال راه حل بگردید و نگذارید احساس حسادت مانند خوره به جان تان بیافتد و اگر موفق نشدید ، حتما با یک مشاور صحبت کنید.
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 15 / 2 / 1390برچسب:زندگی,عشق,افکار,خوشبختی,سلامت,شوهر,زناشویی,بن لادن,طنز,ورزشی,اخبار فناوری اطلاعات, :: 4:55 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
![](http://www.google.com/url?source=imgres&ct=img&q=http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/masoureh/i_love_u_heart003.jpg&sa=X&ei=hYLCTYWBI4Xm4wa-69DyBA&ved=0CAQQ8wc4NA&usg=AFQjCNFQfqA6Kfh5wqQZn4c1WHahXiZ4qg)
1- هميشه نسبت به هم مؤدب باشيد، اين كار بسيار آسان است و در كيفيّت روابطتان تفاوت چشمگيري ايجاد ميكند.
2- زماني كه براي نخستين بار همسرتان را ديديد و عاشقش شديد را به ياد بياوريد و نامه عاشقانهاي برايش بنويسيد و طي آن جزئيات آن خاطره را برايش بازسازي نماييد.
3- داخل اتومبيل همسرتان يادداشتي بگذاريد كه روي آن نوشته شده : «عشق توست كه چرخهاي دنيا را ميچرخاند».
4- وقتي در هواي سرد با هم قدم ميزنيد كتتان را درآورده و بر روي شانههايش بيندازيد.
5- به او بگوييد با تمام افرادي كه تاكنون ديدهايد تفاوت چشمگيري دارد. اين موضوع در روابطتان تحوّل شگفتانگيزي به وجود خواهد آورد. (يك زن خوب، الهامبخش مرد است. يك زن فوقالعاده، نظر مرد را جلب ميكند، يك زن زيبا، مرد را شيفته خود ميكند. يك زن دلسوز، قلب مرد را ميربايد...)
6- به پاس قدرداني از زحماتش، دستش را ببوسيد.
7- فكر كنيد كه ديگر محبوبتان را نخواهيد ديد و پس از آن نامه عاشقانه بلندبالايي برايش بنويسيد و به او بگوييد او و عشقش براي شما چه معنا و جايگاهي دارد.
8- در كمد لباسهايش عطر بپاشيد.
9- اگر دلتان ميخواهد احساساتي برخورد كند، شما نيز با او احساساتيتر باشيد.
10- زمان، دلهاي شكسته را درمان ميكند!
11- به نقطه ضعفهاي همسرتان پي ببريد و زماني كه بين شما مشكلي پيش ميآيد، انگشت روي آنها نگذاريد.
12- دفترچهاي از حوادث جالبي كه برايتان رخ داده است درست كنيد و زماني كه او نياز به كمي تجديد روحيه و تفريح دارد آن را در اختيارش بگذاريد.
13- همين امشب به هنگام صرف شام در دهان همسرتان لقمه بگذاريد.
14- با او مانند يك انسان رفتار كنيد نه يك شيء.
15- با او به عنوان مهمترين شخصيّت دنيا برخورد كنيد. (در صورتي كه با افرادي كه دوستشان داريد همدردي كنيد، آنها بيشتر مجذوب شما ميشوند).
16- براي حفظ سلامتياش از هيچكاري دريغ نكنيد.
17- وقتي روز بدي را پشت سر گذاشتهايد سرتان را روي شانههاي او بگذاريد و يك دل سير گريه كنيد.
18- با همديگر از فرزندانتان مراقبت كنيد.
19- هرگاه ميخواهد از خانه خارج شود تا جلوي در خانه دنبالش رفته و او را بدرقه كنيد.
20- هرگاه يك مشاجره لفظي بين شما پيش آمد زود همه چيز را فراموش كنيد.
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/Love_U.jpg)
الف) نحوه آشنايي: اكثر دوستيهاي امروزي از طرق زير انجام ميگيرد يا اينكه شما در خيابان يك چشم و ابرو و يك اندام زيبا ميبينيد و دنبال طرف مي رويد و اينقدر كليد مي كنيد تا طرف شماره اي كه روي كاغذ نوشته ايد كه عموما به يه اسم جعلي ميباشد را دريافت كند و آنقدر منتظر مي شيند اونروز در خانه پاي تلفن يا البته اگر همراه داشته باشيد مدام آنرا شارژ مي كنيد كه مبادا اگر خانم تماس گرفتند گوشي خاموش باشد دومين روش از طريق نگاههاي و طرز برخورد طرف ميباشد ايندفه اون از شما خوشش آمده اميدوارم اينو بفهميد و فرصت را از دست ندهيد سومين روش دوستي از طريق اينترنت و چت واقعا اين نوع دوستي يك دوستي منطقي است تا يك دختر در رومهاي ياهو و ساير رومهاي وب سايتها وارد مي شود از جانب آقايون باروني از پي ام هاي salam -- asl plz بر سر خانم وارد مي آيد خوب اگر جواب داد كه داد و اگر نداد كه با يه دشنام و يا بوت شدن كار را خاتمه مي دهيد اگر از اين طريق قصد داريد دوستي مناسب پيدا كنيد كاملا در اشتباهيد چه براي خانمها و چه براي آقايون شناخت دخترها و پسرها در سنين مختلف براي رابطه دوستي : اگر شما پسري با سن و سال بين 16 تا 20 سال هستيد و از طريق اينترنت با دختري چت كرديد و اون دختر در رنج سني 15 تا 18 سال بود بهتره روي اين دوستي هيچ حسابي باز نكنيد دخترها در اين سن بسيار تنوع طلب هستند البته تقصيري ندارند چرا كه هنوز معيارهاي خود را براي دوستي نمي دانند مطمئن باشيد با يك نفر دوست نمي شوند و اين رابطه را با چند نفر امتحان مي كنند البته اگر هم از شما در خيابان شماره بگيرند عملا تفاوتي نمي كند و يك خيابان پايين تر از ديگيري هم شماره مي گيرند در مورد پسرها هم اين مسئله صادقه اما خيلي درصدش پايين تر از دخترها مي باشد بهتره در اين دوران به هم ابراز علاقه نكنيد چون آخر و عاقبتش جداييست و خيانت . دخترهاي در سنين بين 18 تا 23 سال در اين رنج سني دخترها نسبت به جنس مخالف كمي پر احساس تر برخورد خواهند كرد و كمي صادق مي شوند البته فراموش نكنيد تجربه آنها نيز زياد تر شده در اين سن راحتر به نياز جنسي شما پاسخ خواهند داد اينو حتما بدونيد اگر پسر يا دختري در دوران دوستي فقط يكبار رابطه جنسي داشته باشد در دفعات بعدي هم با دوست بعدي خود اين رابطه را صد در صد خواهد داشت سنين 23 تا 27 سالگي در دخترها واقعا به رشد كامل عقلي رسيده اند مي توانيد از نظرات آنها استفاده كنيد و با آنها مشورت كنيد پيشنهادات جالب و البته منطقي به شما خواهند در مورد آقايون در اين سن بسيار داغ هستند زود تحريك مي شوند اما واقعا از جان براي شما مايه مي گذارند احساسات در آقايون در اين سن بيش از هر سن ديگري نمايان مي شود آنها به خاطر بدست آوردن شما از هيچ عملي دريغ نخواهند كرد پس بهتره عكس العمل خوبي در قبال عمل آنها نشان دهيد در اين سن آنها تحت فشار هستند مشكلات زيادي خواند داشت با آنها بسازيد ب) دوران دوستي و مشكلات روحي وابسته به قبل بعد از آن : فرض كنيد شما همين امروز با يك دختر خانم آشنا شديد يا بالعكس از هر فرصتي براي گفتگوي تلفني استفاده مي كنيد امكان داره تا چند روزه اول بهم دروغ بگيد سنو سال و اسم تا زماني كه بهم اعتماد پيدا كنيد در اين مدت حرفهاي زيادي براي هم داريد و فكر مي كنيد در دنيا ديگه هيچي نمي خواهيد شب و روزت شده دوست دختر يا دوست پسر اما بعد از مدتي وقتي كع حرفهاتون تمام ميشه ميريد سراغ گزارش گرفتن مثلا ساعت به ساعت مي گيد كه چكار كرديد چطور شد حتي سراغ ناهار ظهر را هم مي كيريئد كه امرز ناهار چي داريد يا بعضي وقتها راجع به ديگران ميشنيد بحث مي كنيد اگز از ساعت تعيين شده يك ربع بگذرد ديوانه مي شويد اگر تماس بگيريد و ببينيد براي مدت طولاني تلفن طرف مشغوله ميخواهيد سرتونو به ديوار بزنيد و بعد هم كه تماس مي گيره يك بازجويي دقيق كه حتي مامور آگاهي هم نمي تواند انجام دهد را انجام مي دهيد دوستان من اگر اين رفتارهار در دوستي هاي شما وجود دارد بدانيد كه اين رابطه دوستي نيست بدانيد كه عشقي در كار نيست اين فقط يك وابستگي پوچ مي باشد و فقط دوراني را سپري مي كند و با لتمه به احساسات يك طرف اين رابطه به صورت يكطرفه به خاتمه ميرسد يا اينكه متاسفانه بعد از اون همه ابراز احساسات مبينيد كه طرفتون بهتون خيانت كرده به پيشنهاد ازدواج در دوران دوستي اعتنا نكنيد مگر اينكه مدت حد اقل يك سال از دوستي گذشته باشد پسرها پيشنهاد ازدواج را ابزراي براي به دست آوردن رابطه جنسي با شما مي دانند البته همه اينها استثنا هم داره مثلا خيلي هستند كه دو سه سال باه م دوست بودن و بعد از اين دوران ازدواج كرده و زندگي خوبي هم دارند اما به ياد داشته باشيد دو نفر شايد بتوانند بهترين دوستهاي روي زمين براي هم باشند اما اين دليل نمي شود كه شريك خوبي هم براي هم باشند زود فكر نكنيد كه عاشق شديد مطمئن باشيد عشق يك رابطه دو طرفه است و تنها حس دو طرفه در رابطه دوستي عشق ميباشد امان دارد شما طرفتون رو دوست داشته باشيد اما طرف شما هرگز شما رو دوست نداشته باشد و يا كم دوست داشته باشد پس حس دوست داشتن و يا حس وابستگي نمي تواند دوطرفه باشد اما اين عشق است كعه دوطرفه است هر عشق از يك عاشق و از يك معشوق تشكيال شده كه در نبود يكي ديگري هم نمي تواند باشد پس اگر فكر مي كنيد عاشق كسي بوديد و بعد از مدتي طرف شما را رها كرده يا خيانت كرده بدانيد كه شما هم عاشق نبوديديو عشقي در ميان نبوده شايد شما فقط به شخص وابسته بوديدي وفقط آنرا دوست داشتيد چقدر بي ارزش است عمر افرادي كه فكر مي كنند عاشق شده اند و دست به خود كشي ميزنند واقعا اين يك حماقت است من مي دانم كه جدايي در دوستي خيلي سخته چون خودم نه يك بار نه دو بار بلكه متاسفانه چندين بار تجربه كردم و الان دارم تجربياتمو به شما ميگم اما خوده من يك زماني حس مي كردم كه عاشق هستم الان چندين سال است كه از اون عشق خيالي من مي گذرد و من به رفتارهاي خودم در دوراني كه جدا شدم از دوستم فقط مي خندم و افسوس فرصتهايي كه از دست دادم . لطمه روحي كه به خودم وارد كردم را مي خورم پس هميشه به ياد دارم شما هم به خاطر بسپاريد با منطق عاشق شويد و با احساس زندگي كنيد بعضي ها تصور مي كنند كه عشق با منطق نمي گنجد اما جهت اطلاع اين افراد به تازگي كشف شده منشاء حقيق عشق مغز است نه قلب و من به كشف جديد اطمينان دارم و كاملا مي پذيرم پس سعي كنيد در دوستيهاي خود حد تعادل را در نظر بگيريد زياد با هم در تماس نباشيد از شور به درش نكنيد در دوستيهاتون يك پل هم براي روز جدايي بزاريد نمي گم همه دوستي ها به جدايي منجر ميشه نه خيلي از دوستيها منجر به ازدواج مي شود اما هميشه در هر رابطه دوطرفه اي بايد آمادگي هر چيزي را داشته باشيد فرض كنيد جدا نشديد اما يه حادثه اي براي دوست دختر يا دوست پسرتون اتفاق افتاد نكته ديگه سعي نكنيد رابطه جنسي را در دوران دوستي و يا حتي در دوران نامزدي تجربه كنيد البته معاشقه مشكلي نداره و شيرن هم هست اما هر چيزي جايي دارد اميدوارم مطلب درج شده باعث توهين به گروه خاصي نشده باشد و آرزو مي كنم عشق را به معناي واقعي تجربه كنيد .
طلوع نور، همراه است با آغازی که برای هرکدام از ما رنگ و طرحی منحصر و مخصوص به خود دارد. از خانه بیرون میزنیم؛ صبحانهخورده یا نخورده، شاد یا غمگین، باانرژی یا بیحال و کمرمق؛ در تمام حالتهای ممکن، از خانه به قصد رفتن به محل کار خارج میشویم و در این بیرونآمدن از یک محیط و واردشدن به محیطی دیگر، عملاً یکسری تغییرات، ما را دچار خود خواهد نمود؛ محیط گرم و صمیمی خانه و دنیای خارج از آن با مختصات ویژه و مخصوص به خود. هر کدام از ما وقتی قدم در محیط بیرون از خانه میگذاریم، بخشی از تابلوی آنروز و یا تکّهای از پازل جامعه را کامل مینماییم؛ تابلویی با هزارانهزار تکّه که هریک از ما به آن حس و وجود میبخشیم. شما خودتان در لحظاتی کوتاه، تصور نمایید که اگر آدمهایی اخمو، گیج و گنگ و ناراحت و عصبانی با بیحالی تمام خواسته باشند این پازل را کامل نمایند، چه اتفاقی میافتد و سرنوشت آن تابلو چه خواهد شد؟!
هر کدام از ما، عادات مخصوص به خود را داریم؛ دیر یا زود خوابیدن، فضایی که برای خوابیدن انتخاب مینماییم و... در جهت مقابل، تمام آدمها بیدارشدنشان هم تابع برخی عادتها و تکرارهاییست که بر اثر کثرت انجام، به یک تیپ شخصیتی تبدیل شدهاند. بیدارشدن در ساعات مختلف، فارغ از آنکه سحرخیزی را همیشه باید درنظر داشته باشیم، یک مسألهی کاملاً طبیعی و فردیست که در دنیای ماشینی و آپارتمانی امروز، برخی را بهشدت دچار دیر بیدارشدن نیز نموده است؛ خستگی ناشی از رفتوآمدهای طولانی، دیرخوابیدنها و روبهروی تلویزیون خوابرفتنها، شامخوردنهای انتهای شب و مهمانیهایی که گاه تا پاسی از شب ادامهمییابد، همه و همه برای بیدارشدن در ساعات نخستین روز، ما را دچار مشکل مینماید.
اما در هر ساعت از روز که بیدار شدیم، باید خود را برای یک زندگی زیبا و دوستداشتنی به تمامی معنای کلمه مهیا نماییم. خوردن صبحانهای هرچند مختصر، دوشگرفتن و تغییر هرچند اندک در پوشش و ظاهر، میتواند به این مهم کمک نماید که «بازسازیشده»، قدم در اجتماع گذاریم. اگرچه نحوهی خوابیدن و تعداد ساعاتی که به بدن فرصت میدهیم تا نیروهای از دسترفتهی خود را بازیابی نماید، مهم است اما در همان دقایقی که بیدار میشویم هم میتوانیم تغییراتی اساسی و درخور توجه در خود بهوجود آوریم.
گوشدادن به خبرهای صبحگاهی رادیو، فقط چند دقیقه گوشدادن به یک موسیقی آرام و التیامدهنده، خوشوبش با اهل منزل، حتی قدم در کوچه نهادن به بهانهی خرید نان، همه در بازیابی روحی ما تأثیر بهسزایی میتواند داشته باشد که در بیشتر مواقع از آن غافلیم.
اگر بپذیریم که همراهشدن با دریای خروشان جامعه در ساعاتی میتواند تأثیر متقابل داشته باشد، هر کدام از ما میتوانیم منبع بیکران شادی و انرژی برای اطرافیان خود باشیم؛ همصحبتی شاد و پرانرژی، همکاری سرحال و بانشاط ، همسایهای خوشرو و مهربان ، همکلاسی آرام و دوستداشتنی، همسری مهربان و صبور ، کسانی هستند که یا با ما مواجهاند و یا ما دیگران را با این عناوین مواجه مینماییم.
آغاز هر مقولهای اگر همراه با شادی و رضایت باشد، در پایان نتیجهای خارقالعاده برجای خواهد نهاد؛ پدر شاد و پرانرژی، خانوادهای موفق را به بیرون از خانه هدایت مینماید و همسری مهربان و گشادهرو، روزی همراه با سرور و شادی را مژده میدهد و فرزندان این خانواده تمام روز، منبعی تمامناشدنی از شادی و نیرویی اثرگذار میشوند که بخشی از جامعه را متأثر از خود بهسمت کمال پیشمیبرند. این اثرات در محیط جامعه، محل کار و بازخوردهای کاری، نمود عینی و مستقیم پیدا مینماید.
با آغازهایی عاشقانه میتوانیم به زیباترین شکل ممکن در بهبود کیفیت روحی جامعهی اطراف خود و یا دستکم جامعهای که با ما سر و کار دارد، مفید و مؤثر باشیم.
یک لبخند، یک فنجان چای داغ، یک تکه نان تازه و چند جملهی کوتاه و امیدبخش، میتواند صبحی دلنشین برای تمامی اطرافیان ما فراهم نماید؛ همین صبح پیشرو یا صبحی که فردا طلوع مینماید، امتحان کنید؛ معجزهای خیرهکننده پس از آن آغاز عاشقانه در انتظار شماست!
سیمرغ
![](/upload/2/2nyabaeshg/image/I_Love_You2.jpg)
یک زن هرگز از ابراز عشقهای مرد زندگیش خسته نخواهد شد . به زبان آوردن دوستت دارم موجب می شود که زن به عشق واقعی مرد زندگیش پی ببرد و آن را احساس کند .
-یک زن به دریافت عاشقانه چند شاخه گل ، هدایای کوچک و ابراز عشقهای بی اختیار ، عشق می ورزد .
-زمانی که مردی به زنی چند شاخه گل تقدیم می کند و یا یادداشت های عاشقانه اش را نثارش می دارد ، به آن زن اجازه می دهد تا بداند تا چه اندازه منحصر به فرد است .
-وقتی زنی عاشق می شود ، احساس زیبایی و زنانگی در او به چندین برابر می رسد .
-نوازش یک زن به او قدرت و انگیزه برای زندگی کردن می بخشاید .
-یک زن همیشه دوست دارد از عشق همسرش نسبت به خودش مطمئن شود .
-پیش از اینکه زنی قادر به احساس عمیق برقراری رابطه جسمانی باشد ، به احساس عشق ، نوازش و ملاطفت نیاز دارد .
-زنان ابتدا کیمیای روح و عاطفه را احساس می کنند و بعد به کیمیای جسم پی می برند .
-لحظاتی که مرد ، دستهای زنی را در دست می گیرد و او را لمس می کند ، لحظاتی هستند که زن به آنها عشق می ورزد .
-هدف یک زن در برقراری رابطه جسمانی ، شور شهوانی نیست. بلکه مقصود او لذت بردن از صمیمیت ، عشق و ملاطفت در کنار شور جسمانی است .
-هنگامی که زنی بداند فقط اوست که راه به قلب شریک زندگیش دارد ، در عرش سیر خواهد کرد .
-یک زن هرگز مشکلاتش را دسته بندی نمی کند ، در صورتی که زمانی که غمگین و ناراحت باشد ، تمامی مشکلاتش از کوچک و بزرگ به دلش هجوم می آورند .
-یک زن هنگامی سکوت می کند که دردهای نهفته در دلش بسیار عمیق است و یا اینکه به مرد مقابلش آنقدر اعتماد ندارد که سخن دل با او بگوید .
-وقتی مردی با دلسوزی و توجه به مشکلات زن گوش می سپارد و از ارائه راه حل می پرهیزد ، احساس عشق و بلوغ را در او دو چندان می کند .
-مردان و زنان در برابر فشارهای عصبی واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند . دراینگونه مواقع زن نیازمند نزدیکی و درک طرف مقابلش می باشد ، در صورتی که مرد به تنهایی احتیاج دارد .
-هنگامی که اظهارات و اعمال زنی بیهوده تلقی می گردد ، او برای مطرح شدن شروع به ابراز نظریات مخالف و عدم توافق می کند .
-به جرات می توان گفت به جز در موارد انگشت شماری ، هیچ چیز بیش از سخن گفتن بر علیه یک زن به او آسیب نمی رساند .
-زن درست مثل یک موج است ، به هنگامی که عشق در قلبش به ظهور می نشیند ، اعتماد به نفسش در حرکتی مواج به اوج می رسد .
-هنگامی که موج احساسات یک زن به اوج می رسد ، به هیچ عنوان محدودیتی در ارائه عشق نمی بیند .
-مردها همواره باید بدانند که هر گاه زنی رنج و عصبانیت خود را بیرون بریزد و آشکار نماید ، احساس آسایش و آرامش بیشتری می کند .
-این نکته را به خاطر بسپارید که هر گاه زنی در اوج فوران خشم و غم قرار گرفته باشد ، به هیچ عنوان تقصیری را به گردن نمی گیرد .
-وقتی زنی از موضوعی می رنجد ، مرد باید ضمن همدردی با او نشان دهد که برای غم او نگران است ، سپس سکوت اختیار کند تا آن زن بتواند احساس همدردی اش را حس کند .
-دردناک ترین مسائل برای بعضی از زنان ، عدم پذیرش ، قضاوت نادرست و ترک شدن است ، چراکه امکان دارد این باورها در عمق ضمیر ناخودآگاهشان آنان را به سوی این تصور نادرست سوق دهد که لیاقتشان بیش از این نیست .
-ماهیت یک زن ، درخواست تایید امور است .
-در صورتی که مردی در مقابل پیشنهادات یک زن از خود مقاومت نشان دهد ، زن با این حال که مفهوم این مقاومت را درک می کند ، اما هیچ گونه توجهی به آن نشان نمی دهد . ولی در این زمان احساس می کند که مرد به او احترام نمی گذارد .
-بسیاری از زنان به این علت که نمی خواهند کسی ایشان را نیازمند بداند ، نیازهایشان را انکار می کنند .
-حتی در صورتی که زنی بپندارد نیازها و خواسته هایش برآورده نخواهند شد ، اجتناب از بیان آنها و قصد انجام دادن تمام کارها به تنهایی ، اشتباه بزرگی است .
-یک زن باید بیاموزد که چطور نیازها و تمایلات خود را بدون نکوهش و یا تزلزل ابراز دارد و این نکته از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است .
-امروزه بسیاری از زنان از اینکه عشق می ورزند ، اما در عوض چیزی دریافت نمی کنند ، رنج می کشند ، آنان به دنبال وقفه ای می گردند تا در این زمان تنها به خود بیندیشند و توجه کنند و در خلال آن وجودشان را بهتر کنکاش و کشف کنند .
-یک زن جوان در اوج جوانی مایل است برای برآوردن تمایلات شریک زندگیش خودش را فدا کند .
-یک زن بطور ذاتی از توانایی نامحدودی در شاداب ساختن دیگران برخوردار است .اما وقتی آن زن لبخند میزند ، لبخندش به این معنا نیست که در اوج شادابی و خوشحالی قرار دارد .
-همیشه زنان به همان اندازه ای که در توان دارند . بخشش می کنند و در این زمان به خاطر می آورند هنگامی که آنان به بخشش نیاز داشتند ، تا حدودی کمتر از این اندازه ، به ایشان بخشیده شده است.
-اغلب زنان با آنچه همسرشان می خواهد به راحتی موافقت می کنند ، اما این کار به این معنا نیست که خواسته همسرشان دقیقا همان باشد که آنان می خواهند .
-یک زن ، هرگز به کارهای خودش و همسرش امتیاز نمی دهد ، بلکه شوهرش را آزاد می گذارد و تصور میکند او نیز به همین ترتبیب آزادش گذاشته است .
-وقتی زنی به ثبت امتیازات می پردازد ، ممکن است موضوع بسیار کوچکی در نظرش به اندازه امری بسیار بزرگ به شمار آید . پس امکان دارد یک شاخه گل سرخ بتواند برای شما امتیازات فراوانی به همراه داشته باشد.
-یک احساس پنهان در درون زن به او می گوید نمی خواهم خواسته هایم را برایش بگویم ، اگر عشق او به من واقعی باشد ، خودش از نیازهایم مطلع می گردد .
-مردان و زنان باید به خاطر داشته باشند که همسرشان به هیچ عنوان خود بخود از نیازهایشان ، مطلع نیست .
-زنان نمی پسندند که شوهرانشان ، برآورده ساختن نیازهایشان را به دست فراموشی بسپارند . به همین علت ، دست از نق زدن بر می دارند و به حمایت شوهرانشان می پردازند .
-یک زن باید احساس کند که مورد احترام قرار گرفته و به بهترین وجه در خاطرها می ماند . در این صورت نادیده گرفته شدن برایش همچون امری است که دربخش انتهایی فهرست شخصیتش قرار می گیرد .
![](http://www.arefan.com/images/stories/3Jokes_Animal_in_love203.jpg)
چگونه همسرم را جذب کنم؟
زندگى زناشویى، تشکلى است که بر پایه محبت، بنا نهاده شده و این امر، نقشى حیاتى را در آن بازى مى کند؛ عنصرى که خداوند متعال از آن به عنوان نشانه اى از خود نام برده است. اگر چه اندکى از این سرمایه را خداوند در ابتداى زندگى زناشویى به زن و مرد عطا فرموده، ولى باید آن را چون نهالى دانست که لازم است حفظ و بارور شود .
محبت
محبت، انسان را به سوى همشکلى و همسانى با معشوق مى کشاند و این علاقه که در اعماق جان انسان است، باعث مى گردد تا محب به صورت محبوب در آید. همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد. اگر در انتخاب همسر، محور، ایمان و حب پروردگار باشد، مى توان امیدوار بود که این ازدواج، منجر به زندگى اى شود که هدف و شالوده آن، رسیدن به قرب الهى است و این که زن و مرد، هر دو تصمیم بگیرند که این عشق و علاقه زمینى را نردبانى سازند براى دست یافتن به رضاى پروردگار».
اکنون به چند روش براى ابراز محبت و افزایش مهر و عطوفت بین همسران، اشاره خواهیم کرد:
زن مطیع، فرمانرواى قلب شوهر است
یکى از مهم ترین و حیاتى ترین حس هایى که مردان به آن علاقه دارند، حس مالکیت و مدیریت است. از سوى دیگر، براى حفظ کیان خانواده، لازم است زنى که به زندگى و شوهر خود علاقه مند است، از شوهر خود اطاعت کند و بداند که اگر در تمام شئون زندگى، مطیع او باشد، مهرش چنان در دل مرد نفوذ مى کند که حاضر است براى زن و زندگى اش، هر فداکارى و ایثارى انجام دهد و بهترین حس ها را به همسر خود بدهد و بدین ترتیب است که هم مرد راضى است و هم زن.
زنان به کارهاى کوچکى هم که مردان برایشان انجام مى دهند، امتیاز مى دهند
اغلب مردان چنین تصور مى کنند که باید کارى بزرگ و حیرت آور براى همسر خود انجام دهند تا مورد تحسین و قدردانى او واقع شوند و این تصور، باعث مى گردد تا مرد دست به کارى نزند که خشنودى زن را برانگیزد؛ مگر زمانى که بتواند کار بزرگى انجام دهد؛ در حالى که زنان براى کارهاى به ظاهر کوچک مردان نیز امتیاز قائل هستند. براى مثال، یک مرد مى تواند براى سالگرد ازدواج یا تولد همسرش، یک متن محبت آمیز بنویسد و یا هدایاى کوچکى مانند عطر، شکلات یا شیرینى مورد علاقه همسر و یا گل تهیه کرده، به همسرش بدهد و آن گاه معجزه این کار خود را در ایجاد و افزایش علاقه بین خود و همسرش، به تماشا بنشیند.
محبت، مانند سیم برقى است که از وجود محبوب به محب وصل مى گردد و صفات محبوب را به وى منتقل مى سازد و این جاست که انتخاب محبوب، اهمیت مى یابد. به نظر مى رسد که همسر هر فرد، مى تواند مهم ترین محبوب و همراه او باشد
اسم همسرتان را نیکو و به بهترین حالت صدا بزنید
به خاطر داشته باشید که اسم یک شخص براى او، شیرین ترین و مهم ترین کلمات در تمام زبان هاست. اشخاص به قدرى به اسم خود علاقه دارند که مى کوشند به هر قیمت که شده، در خاطرها بماند. یکى از موجبات جلب محبت، نام بردن اشخاص با عناوین احترام آمیز و اسم هایى است که طرف مقابل آنها را دوست دارد. بعضى همسران به اشتباه فکر مى کنند از آن جا که با همسر خود صمیمى هستند، لازم نیست اسم او را به احترام صدا بزنند؛ در حالى که باید به خصوص در بین افراد دیگر، اسم همسرتان را به نیکى ببرید. این کار، یکى از راه هاى جلب محبت همسران مى باشد. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه وآله نیز در حدیثى یکى از راه هاى جلب محبت افراد را صدا کردن و خواندن آنها به محبوب ترین نام هایى که دوست دارند، دانسته است.
آقایان، پیام هاى دیدارى را دریافت مى کنند و خانم ها پیام هاى شنیدارى را دوست دارند
مردان، زنانى را دوست دارند که به سلامت و زیبایى خود اهمیت مى دهند. زنان باید سعى کنند با برخى فعالیت هاى
محبت
جسمانى، نظیر قدم زدن و نرمش، بر سلامت و زیبایى طبیعى و خدادادى خود بیفزایند تا بیشتر مورد توجه همسران خود قرار بگیرند. باید توجه داشت که اگر زنى، خود حس خوبى نسبت به خود نداشته باشد، همسرش به طبع نمى تواند حس خوبى نسبت به او داشته باشد؛ پس زن، باید زیبایى را از درون خود بجوید؛ صرف نظر از این که چقدر تلاش مى کند تا زیباتر به نظر آید. همواره این را باید به خاطر داشت که زیبایى، از درون تراوش مى کند. هنگامى که از درون، احساس خوبى داشته باشید، خوب از خودتان مواظبت کرده، عزت نفس زنانه تان را بیشتر مى کنید و یقیناً این در بیرون نیز نمایان مى گردد.
در مقابل، زنان، پیام هاى سمعى را بیشتر دوست دارند؛ مثل این که همسرشان به آنها بگوید تا چه حد آنها را دوست دارند و از آنها حمایت مى کند. پس مردان باید سعى کنند محبت نهفته در دل خود را با گفتن جمله «دوستت دارم» به همسرشان، آشکار و عیان سازند.
مردان باید روحیه همیشه متغیر و متموج زنان را درک کنند
مردان باید توجه داشته باشند که زنان، حالت متغیر دارند و روحیه شان مدام در حال تغییر است؛ گاهى شاد و گاهى بسیار غمگین، گاهى امیدوار و گاهى مأیوس و ناامید مى باشند. دانستن این نکته براى مردان، امرى مهم و ضرورى است. اگر مرد از این حالت زن آگاه باشد، هرگز از تغییر روحیه اى که یکى از علل آن، تغییرات هورمونى زن است، نگران نمى شود؛ بلکه سعى مى کند همسر خود را درک کند و به او کمک کند تا روحیه خود را باز یابد.
زنان شاد، خرسند و سرزنده، روشن کننده دل هستند
با خودتان تعهد کنید که باور داشته باشید در جایگاه خود، فرد قابل احترام و مهمى هستید. اگر عزت نفس نداشته باشید، به احتمال فراوان، هیچ کس دیگر هم به شما احترام نمى گذارد. عزت نفس، از صادق بودن با خود سرچشمه مى گیرد. ممکن است در ابتداى زندگى، ویژگى هاى جسمانى از اهمیت بیشترى برخوردار باشند؛ اما پس از مدتى، این اهمیت رنگ مى بازد و آن چه مهم و ضرورى است، ویژگى هاى شخصیتى زن است. زنانى که همیشه شاد هستند و در مورد خود احساس خوبى دارند، بیشتر مورد توجه همسرشان هستند و از جذابیت بیشترى برخوردارند. ناخرسندى و همواره از همه چیز شکایت کردن، مرد را خسته کرده، شور و نشاط زندگى را از او مى گیرد. یکى از راه هاى مهرورزى به مرد، این است که زن، دست از شکایت دائمى از زمین و زمان بردارد.
همان گونه که مردان مى توانند با جمله دوستت دارم، قلب همسر خود را تسخیر سازند و او را صاحب حسى خوشایند کنند، زنان نیز مى توانند با گفتن جملاتی مثل «من در کنار تو آرامش مى یابم» یا «خیلى خوشحالم که مى توانم به تو تکیه کنم»، مرد را سرشار از عشق و محبت کنند و او را بیش از پیش، به خود علاقه مند سازند
براى زن خود، حق ناراحت شدن قائل باشید
اگر شما یک مرد هستید، باید به این نکته توجه داشته باشید که زن ها وقتى حاضرند به حرف هاى شما گوش بدهند که برایشان حق ناراحت شدن قائل باشید. یکى از شیوه هاى رایج شروع کردن دعوا بین همسران، بى اعتبار دانستن احساسات و افکار زن است. وقتى مرد مى گوید: «آخه واسه چى ناراحتى» یا «این که ناراحتى نداره» و یا «این موضوع این قدر مهم نیست»، براى زن خیلى گران تمام مى شود و زن، این چنین تلقى مى کند که نمى تواند حتى از احساسات خود صحبت کند.
عاشق چیست؟ آیا شکل شدیدتری از دوست داشتن است؟ یا چیز کاملا متفاوتی است؟ آیا انواع بسیاری از عشق وجود دارد؟ یا همه گونه عشق، اساساً یکسانند؟ با اینکه شعرا و فلاسفه طی اعصار، و اخیراً ، روان شناسان اجتماعی، این پرسش ها و پرسش های مشابهی را دربار? عشق مطرح کرده اند که هنوز نیاز به پاسخی دارند که همه بتوانند با آنها موافق باشند، چنین می نماید که مشکل تعریف عشق، دست کم تا اندازه ای، در این واقعیت نهفته است که عشق، یک حالت واحد و تک بعدی نیست، بلکه پدیده ای نسبتاً پیچیده و چند وجهی است که افراد، آن را در انواع روابط بسیار گسترده ای تجربه می کنند.البته ما واژه عشق را برای توصیف روابط ی چون همسران ،والدین و فرزندان و دوستان نزدیک به کار می بریم.
با توجه به این پیچیدگی، روان شناسان اجتماعی، رویکردهای گوناگونی را برای طبقه بندی و توصیف عشق در صور بسیار آن ایجاد کرده اند. برخی از روان شناسان عشق ورزی را به لحاظ مفهومی، متفاوت از دوست داشتن می دانند. بنابراین، عشق ورزی صرفاً مقدار بیشتری از دوست داشتن نیست، بلکه معمولاً مستلزم مجموعه ای از احساسات و نگرانی ها درباره معشوق است که از نظر کیفی متفاوتند. از این دیدگاه، دوست داشتن با تمجید و تحسین و محبت دوستانه، همراه است، آنچنان که با عناوینی از این قبیل منعکس می شود: « همان شخصی است که من دوست داشتم مانند او بودم ». بر عکس عشق ورزی، عموماً در بر دارنده احساسات نیرومند وابستگی، صمیمیت، و یک نگرانی عمیق برای بهروزی معشوق است. مثلاً، « اگر هرگز نتوانم با ............... باشم، بدبخت می شوم» (وابستگی) ، و«احساس می کنم که تقریباً در هر زمینه ای می توانم به ............... اعتماد کنم» (صمیمیت).
سه مولفه اصلی عشق : همدلی و صمیمیت، تعهد و پایبندی، شور و اشتیاق
بدیهی است که راه های بسیاری برای توصیف عشق وجود دارد. یک طبقه بندی به ویژه مفید ، مثلث عشق است که توسط استرنبرگ مطرح شده است. او عشق را با ترکیب سه مولفه اصلی ترسیم می کند:
باران
همدلی و صمیمیت، تعهد و پایبندی، شور و اشتیاق
صمیمیت به احساس نزدیکی و پیوستگی با معشوق اشاره دارد. اشتیاق به جنبه های گرم یک رابطه اطلاق می شود، یعنی هیجانی که نسبت به یار خود احساس می کنید، به انضمام کشش و جاذبه جنسی. تعهد متشکل از دو تصمیم است، تصمیم کوتاه مدت در جهت عشق ورزی با یار خود، و تصمیم بلند مدت برای حفظ و نگهداری آن عشق و باقی ماندن با یار« تا مرگ شما را از هم جدا کند ».
مثلث عشق استرنبرگ، تنها یک مدل برای بیان عشق تکامل یافته است. وی معتقد بود که عشق می تواند تنها متشکل از یکی از این مولفه ها یا ترکیبی از این سه جزء باشد. بدین ترتیب، از آنجا که سه مولفه تشکیل دهنده عشق شور و اشتیاق، صمیمیت و تعهد به هفت شکل می توانستند با همدیگر ترکیب شوند، جدول زیر توانست هفت نوع عشق را طبقه بندی کند.
هفت سبک عشق ورزی
- سبک دوستانه یا رابطه از روی علاقه: در این رابطه فقط مولفه صمیمیت وجود دارد و شما به طرف مقابل تنها بر اساس درک و فهم متقابل رابطه گرم و صمیمی برقرار می کنید. در این رابطه شور و اشتیاق و تعهد دراز مدت وجود ندارد.
- سبک شیفتگی یا شیدایی : که در واقع باعث یادآوری این ضرب المثل می شود که « در نگاه اول، نه یک دل بلکه صد دل عاشق شده است » می باشد و به آن عشق در نگاه اول هم گفته می شود. در این جا فقط مولفه شور و اشتیاق وجود دارد. فرد طرف مقابل را فقط به خاطر احساس خاصی که از لحاظ جذابیت ظاهری در او ایجاد شده است می خواهد و این رابطه تا به سرانجام نرسد، ادامه پیدا می کند.
- سبک بی احساس یا پوچ: یک رابطه بی روح و درازمدت می باشد که افراد پیوندهای عاطفی خود را از دست داده اند و بر اساس عادت در کنار هم باقی مانده اند.
- سبک رومانتیک: در این رابطه هم مولفه صمیمیت وجود دارد. نوعی عشق که هم بر اساس جذابیت ظاهری و هم بر اساس درک و فهم متقابل به وجود می آید و تعهد ضروری نیست.
دو نفر
- سبک مشارکتی یا رفاقتی: که به آن عشق افلاطونی هم گفته می شود. دو طرف، یک رابطه آگاهانه دوستی با هم برقرار می کنند و صمیمیت هنوز وجود دارد. اکثر دوستی هایی که دوام پیدا می کند به این سبک عشق تبدیل می شوند، البته نقش شور و اشتیاق کمرنگ می شود.
- سبک احمقانه یا ابلهانه: فرد فقط بر اساس شور و اشتیاق دست به چنین رابطه ای می زند و اسیر گردباد هوس می باشد. در این رابطه مولفه صمیمیت هیچ گاه شکل نمی گیرد و طرفین احساس یاس و نا امیدی می کنند.
- سبک تکامل یافته: افراد برای رسیدن به آن سخت تلاش می کنند. در این رابطه هر سه مولفه شور و اشتیاق، صمیمیت و تعهد همزمان با هم وجود دارد.
بدون عشق و علاقه و همچنین بدون برخورداری علاقه به دیگران، جسم و روح انسان پژمرده می شود و می میرد.اما امروزه زمانی که واژه ی عشق بکار برده می شود به اشتباه بیشتر دوست داشتن دو غیر همجنس به ذهن خطور می کند اما در حقیقت عشق همان دوست داشتن همنوعان و اطرافیان است و کمک و همراهی آنان برای زندگی بهتر.
در بحث علاقه مندی به جنس مخالف هم ، طبق نظر دین ما که برخواسته از شناخت صحیح از نیازهای انسان است باید کشش و علاقه بین دختر و پسری که قصد ازدواج دارند وجود داشته باشد اما در ضابطه و قانون مند.عشق واقعی در طول زمان و بعد از ازدواج بین آن دو شکل می گیرد و ماندگار است.
ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 5 / 2 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 6:43 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
« د» : داشتن تو ، حتی برای لحظه ای ، به تمام عمر بی کسی ام می ارزد . همچون دیوانه ای که لحظه ای داشتن را در تمام رویاهایش باور می کند
« و» : وابسته ی تپش های قلب عاشقت هستم که به روح ساکن من حیات می بخشد
«س» : سرسپرده ی برق نگاه توام ، لحظه ای که مرا در آغوش گرمت میهمان کنی
«ت» : تک ستاره ی شبهای بی فانوسم شدی روزی که از خدا تکه ای نور طلب کردم
«ت» : تپش های قلبم در گرو عشق توست که در رگهای زندگیم جاریست.
«د» : دوری از تو را باور ندارم ، حتی در رویا ، که من ذره ای از وجود عاشقت گشته ام
«آ» : آرام دل بیقرار و عاشقم در چشمان روشن تو موج می زند ، وقتی به دریای نا آرام اشکهایم می نگری
«ر» : راز مرگ دلتنگی هایم ، روزیست که دستان گرم تو پناه دستان سرد و بی نصیبم باشد
«م» : مهتاب می سوزد ، تا ابد ، در آتش عشقت . که درد را به جان خریده است در بازار عاشقی
![](http://www.words4ever.com/downloads/wallpapers/words4ever_wallpaper_113.jpg)
منبع:وبلاگ روانشناسی
ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 4 / 2 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مشاوره,روانشناسی,عاشق,زناشویی,sms,اس ام اس,نویسندگی,سخنان بزرگان,love,سعادت,مطهری,چارلی چاپلین,طنز,شعر,ستاره,, :: 6:28 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
یكی از عوامل اساسی انحرافات روان و شخصیت انسان، «عقدهی حقارت» است كه درعین حال، یكی از رایجترین عارضههای روانی مردم زمان ماست كه شناخت آن میتواند در توجیه بسیاری از انگیزههای رفتاری افراد و پیوند آنان با مسائل و مشكلات جامعه، كمك مؤثری باشد. در «فرهنگ فارسی عمید»، «عقدهی حقارت» به حالت سركوفتگی و افسردگی همراه با كینهتوزی كه به سبب ناكامی و تحمل رنج و خفت و حقارت پدید میآید، تعریف شده است. با وجود تصورات مردم، «عقدهی حقارت» دارای ماهیت فطری نبوده و اختصاص به طبقه یا قشر معینی ندارد، بلكه عارضهایست كه علل پیدایش آن را باید در تربیت و پرورش اولیهی فرد و روابط و مناسبات متقابل او با محیط در دوران كودكی تا بلوغ جستوجو كرد.
«احساس حقارت»، بهخودیخود نشانهای از حقارت نفس نیست، بلكه آنچه آن را بهصورت یك عقده یا ضایعهی دردناك روانی درمیآورد، این است كه از درك و پذیرش آن خودداری كنیم ، از مواجهه با آن بهراسیم و با پنهانساختن آن در اعماق ضمیر خویش، سعیكنیم از طریق واكنشهای نادرست و غیرمعقول، آن را جبران كنیم.
در «احساس حقارت»، شخص را میتوان بهسهولت بهطرف پیشرفتها و پیروزیها راهنمایی كرد اما وقتی «احساس حقارت» به «عقدهی حقارت» تبدیل شد، علاوه بر اینكه امكان اصلاح و تبدیل آن به یك قدرت سازنده مشكل خواهد بود، به قدرت مخربی نیز تبدیل خواهد شد كه احتمال دارد شخص را به طرف جنایت و خیانت و خودكشی نیز سوق دهد.
«پیاژه» معتقد است اشخاصی كه از «عقدهی حقارت» رنج میبرند، ممكن است كوشش كنند جنبههایی كه موجب ایجاد احساس حقارت در آنان میشود را از دیگران پنهان دارند و این احساس را از ذهن خود محو كنند و اصولاً سعی داشته باشند وانمود كنند كه بالاتر از هركس دیگری قرار دارند و بسیار متكی به خود و متعهدبهنفس باشند اما از آنجا كه واقعاً و باطناً به خودشان اعتماد ندارند، در این تظاهر مبالغه میكنند. برای این اشخاص، دنیا جای ستیز و دشمنیست. حال اگر «عقدهی حقارت» موجب غرور یا وحشت، دروغگفتن یا اتكای شدید به دیگران گردد، این فرد هرگز از روابط خود با دیگران راضی نخواهد بود و هروقت كه میخواهد به دیگران نزدیك شود، بهاندازهی كافی نسبت به آنان همدردی و تفاهم نشان نمیدهد.
علل ایجاد احساس حقارت:
1ـ پرخاش و سختگیری والدین : پیدایش صفات و ویژگیهای رفتاری هر فرد در سنین بالاتر، بهنحو قاطع و مؤثری از رویدادهای عاطفی و تجارب دوران طفولیت او مایه میگیرد؛ یعنی همین وقایع و تجارب دوران كودكی هستند كه عامل بنیانی مسمومیت یا بیماری روان آدمی در سنین بعد بهشمار میروند. وقتی كودك در مقابل دیگران -بهخصوص در مقابل همسالان و همبازیهای خود- مورد پرخاش و اهانت قرار میگیرد و اینكار تا جایی پیشمیرود كه اطرافیان هم كمكم همین رفتار را با او در پیش میگیرند، احساس حقارت در كودك شروع به جوانهزدن میكند. درواقع بسیاری از زخمهای روانی و نابسامانیهای روحی، از دوران طفولیت در كودك ایجاد میشود و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم انسان در گهوارهاش ساخته میشود ؛ همانگونه كه اگر یك نهال كوچك را به هر شكل خم كنیم، آن خمیدگی را در تمام مراحل رشد حفظ خواهد كرد، بنای شخصیت آدمی نیز چنان است كه بر پایهی تربیت و ادراكات اولیهی او پرداخته و استوار میگردد.
2 ـ نقص عضو : منظور از نقص یا ضایعه، وجود هر نوع تغییر یا شرایط خاص در اعضا و اندامهای بدن میباشد كه آن را از شكل و وضع طبیعی خارج سازد. این ضایعات نه از جهت زیانی كه به وضع جسمانی یا سلامت شخص وارد میسازد، بلكه به سبب اثر نامطلوبی كه در برخوردها و روابط اجتماعی میگذارند، شخص را بهسوی بیزاری از آدمها، انزواطلبی و ترس درون سوقمیدهند.
3 ـ شرایط تربیت : كودكی كه در گلخانهی امن و آسودهی خانواده دور از مسؤولیتها و واقعیات زندگی، نازپرورده شده و در رویارویی با جامعه و مردمانش كه از یكسو با تفاهم و درك متقابل نیازها و از سوی دیگر، با قبول ضرورت تنازع و رقابت، راه سازندگی و پیشرفت را هموار ساختهاند، جز شكست و تباهی و درك حقارت خویش، نصیبی نخواهد یافت.
درمان حقارت :
درحقیقت، مشكل اصلی این نیست كه چه نقاط ضعف یا نقصی وجود دارد و یا در چه زمینههایی احساس حقارت میشود، بلكه آنچه اهمیت دارد، تلقی شخصی از این مسائل و واكنشیست كه در قبال آنها از خود نشان میدهیم. هرگاه از پایگاه رفیع قدرت و شجاعت به پستیهای ضعف و حقارت درون بنگریم و به نیروی خرد و اراده، آنها را از وجود خود برانیم، بهزودی افق زندگی به نور و نیكبختی و سلامت نفس، روشن خواهد شد اما اگر احساس خواری و حقارت را به درون خویش راه داده و بر استیلای آن گردن نهیم، در زمانی كوتاه، شخصیت ما را به فساد و تباهی كشانده و جسم و روانمان را بیمار خواهد ساخت؛ بنابراین برای علاج پیدایش «حقارت» در شخصی كه دچار ضعف یا ضایعهی عضوی میباشد، باید با پرورش ذوق و استعداد و توانایی او در دیگر زمینهها، بتوانیم عرصهی بروز و ظهور و ارزشهای مثبت و پیروزیهایش را شکوفا سازیم.
همچنین در مورد كودك نازپرورده نیز باید هنگامیكه به دورهی بلوغ و جوانی رسید، به هر نحو که شده، این موضوع را بپذیرد و درك كند كه او آدمیست مانند همهی آدمها و بههیچعنوان منحصربهفرد و بهترین نمیباشد. باید این را به درستی بفهمد كه افراد جامعه در هیچشرایطی ملزم نیستند كه همچون پدر و مادرش به خواستههای او تمكین كنند، خودكامگیاش را بپذیرند، خطاهایش را بهآسانی ببخشایند و در همهحال، به تحسین و ستایشاش زبان بگشایند. او باید بیاموزد كه با شجاعت و استقامت و بردباری، واقعیات زندگی را پذیرا گردد و به یاری تفاهم و دوستی و همكاری، به نیكبختی واقعی دستیابد.
همین مطالبی كه در مورد كودكان نازپرورده بیان كردیم، عیناً در مورد كسانیكه در دوران طفولیت، گرفتار بیزاری و نفرت اطرافیان بودهاند نیز صادق است. انعكاس رفتار ظالمانهی محیط، از این كودكان معصوم، شخصیتهایی بدبین و كینهتوز و عاری از عشق و خصایل نیك انسانی میآفریند و رابطهی آنان را با جامعه در سن نسبی خطرناك قرار میدهد. بازگشت چنین فردی به زندگی سالم و ثمربخش، در گروی بازآفرینی شخصیت و صفات كاملیست كه بتواند دوستی و احترام دیگران را به سوی او جلب كرده و متقابلاً اعتماد و اعتقاد او را به شایستگی خویش افزایش و استحكام بخشد؛ بنابراین باید به این واقعیت رهنمون گردد كه اگر در كودكی از عشق و ملاطفت بینصیب مانده، میتواند با گذشت و خویشتنداری، شجاعت، كوشش و استقامت، در بزرگی چنان گردد كه همه به او به دیدهی تحسین و ستایش بنگرند و دست دوستی به جانبش دراز كنند.
بنابراین برای آنكه بتوان با «عقدهی حقارت»، به سازشی منطقی رسید یا آن را از وجود خویش دور ساخت، لازم است دربارهی آن شناسایی كافی پیدا كرد. وقتی انسان در گزینش هدفهای زندگی خود، اندیشههای خام و بیحاصل میپرورد یا سعی میكند با محال درآویزد و یا تنها تمایلات و منافع شخصی را وجههی همت و كوشش خویش قرارمیدهد، مفهوماش این است كه راه گریز خود را در شكست و نومیدی میجوید؛ چراكه احساس حقارت و ترس از قبول تعهد و مسؤولیت است كه ما را از انتخاب هدفهایی كه مستلزم ایجاد رابطهی منطقی با جامعه و تلاش مشترك و دستهجمعیست، برحذر میدارد. پس آنجا كه هدفها بیسرانجام میمانند و تلاشها در بیهودگی پایان میگیرند، ضعف و حقارت، موجه و پیروز میشوند و احساس میشود كه شكست و نامرادی، سرنوشت مقدر انسان است و ستیز با آنچه مقدرشده، بیفایده است؛ برعكس، تلاش و پیكار بهخاطر تحقق هدفهای عالی انسانی هرگز شكست و دلسردی درپی نخواهد داشت زیرا در این رهگذر، شرط موفقیت، تنها وصول به هدف نیست، بلكه درك و احراز آن فضائل و ارزشهای معنویست كه فرد را به كوشش برمیانگیزد و تعالی شخصیت فرد، خود بالاترین پاداش و توفیقیست كه به این كوشش داده میشود.
سیمرغ
فاصله سنی زوجین در امید به زندگی آنان تاثیرگذار است. پژوهشگران می گویند هر چند ازدواج تاثیرات مثبتی را در هر دو جنس باعث میشود اما ذی نفع اصلی آن مردان میباشند. مردان در تمام اموری که ازدواج در آنها تاثیر دارد، منفعت بیشتری بدست می آورند و انتفاع زنان از ازدواج در صورتی حاصل میشود که یک رابطه ی زناشویی مطلوب و کانونی گرم و صمیمی ایجاد شود. در حالیکه به نظر میرسد مردان کمتر تحت تاثیر کیفیت زندگی مشترک خود قرار میگیرند و بطور ساده و اولیه به محض تأهل از مزایای آن بهره مند میشوند، به عبارت دیگر نفس عمل ازدواج باعث بهبود زندگی مردان میشود، اما بهبود زندگی زنان تحت تأثیر کیفیت زندگی زناشویی خواهد بود.
ازدواج و تشکیل زندگی مشترک در واقع تشکیل یک کانون اجتماعی است. این بدان معنی است که همراه با مفهوم ازدواج یکسری انتظارات وابسته به فرهنگ نیز وجود دارد و بدینگونه افراد با این اقدام کاری بیش از شروع یک زندگی ساده با همسر را آغاز میکنند و در واقع با این عمل خود را به مجموعه ای از قوانین قرار دادی و انتظارات متصل میسازند. او در مقام همسر و والد مورد انتظارات دیگران قرار میگیرد و از دیدگاه سایرین باید رفتاری متفاوت از زمان تجرد داشته باشد.
تحقیقات اخیر پژوهشگران نشان داده است مردانی که مسنتر از زنانشان هستند امید به زندگیشان ۱۱ درصد بالاتر از دیگر مردان است اما این موضوع در زنان برعکس است.
نتایج تحقیق گروهی از محققان موسسه ماکس بلانک در آلمان نشان میدهد زنانی که ۷ تا ۹ سال از همسرشان بزرگترند امید به زندگیشان نسبت به سایر زنان ۲۰ درصد کمتر است. این موضوع در مورد زنانی که از همسرانشان بسیار جوانتر هستند نیز صادق است. این مطلب نشان میدهد همیشه داشتن یک یار جوانتر سبب افزایش طول عمر نمیشود.
شاید دلیل این موضوع خارج بودن این نوع ازدواجها از عرف جامعه و فشار اطرافیان پس از ازدواج باشد. البته نتایج این تحقیقات قطعی نیست . در نتیجه به شما توصیه میکنیم ازدواج کنید و فاصله سنی تان با همسر بسیار زیاد نباشد. در ضمن فراموش نکنید ازدواج کردن بهتر از نکردن است. افراد متأهل عمر طولانیتری در مقایسه با مجردها دارند. نتایج این تحقیقات در مجله Demography منتشر شده است.
سیمرغ
|
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
درعصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار !
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو !
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ،
... ... کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام !
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو !
حریر غمش را کنار بزن ! مرا می یابی... :(
تبادل لینک هوشمند ![](http://loxblog.com/template/setarelink.gif) ابتدا ما را با عنوان زندگی همراه عشق و آدرس 2nyabaeshg.mahtarin.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.
|