@****زندگی همراه عشق****@+فروشگاه اینترنتی
 
@****زندگی همراه عشق****@+فروشگاه اینترنتی
عشق,زندگی,سلامتی,شادابی,همه در........زندگی همراه عشق!
 
 

ته دیگ در میهمانی‌ ها وقتی برنج را می ‌کشند همه در انتظار دیس ته‌ دیگ هستند. گاهی تا این دیس سر سفره گذاشته شود محتوایش به نصف می ‌رسد چون همه قبل از نشستن به دور سفره به این ظرف ناخنک زده ‌اند. اما در برخی از موارد این ته‌ دیگ‌ های جذاب سوخته‌ اند ولی باز هم مشتری دارند در حالی که همه به هم می ‌گویند خوردن ته ‌دیگ سوخته زیانبار است. هفته نامه ی سلامت برای روشن تر شدن این موضوع به سراغ دکتر محمد جعفر فره ‌وش، فوق ‌تخصص گوارش و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران رفته ‌است که در ادامه مشروح این مصاحبه را مطالعه خواهید کرد. آقای دکتر! اول از همه بگویید که حرارت دیدن مواد غذایی چقدر خطرناک است؟ مصرف مواد غذایی ‌ای که به دنبال حرارت دیدن زیاد، بافت و کیفیت خود را از دست داده ‌اند و در نهایت سوخته ‌اند، می ‌تواند سلامت انسان را تهدید کند. بنابراین به تمام افراد و خصوصا کسانی که ناراحتی‌ های گوارشی و زمینه‌ های ژنتیکی و محیطی ابتلا به سرطان را دارند، توصیه می‌ کنم که غذاها را با حداقل حرارت‌ دیدگی و به روش آب‌ پز و بخارپز آماده کرده و میل کنند. چرا می ‌گویند قسمت‌ های سوخته ی گوشت، مرغ، جگر و ماهی را نخورید؟ قهوه ‌ای یا سیاه شدن انواع گوشت‌ در اثر حرارت بالا، سبب تشکیل مواد هیدروکربن‌ های حلقوی آروماتیک(PAHs) در آن ها می ‌شود. این مواد با ورود به بدن می ‌توانند قسمت ‌های مختلف را مستعد ابتلا به سرطان‌ کنند. بنابراین به همه ی افراد توصیه می ‌کنم قسمت ‌های سوخته و زغالی ‌شده ی انواع گوشت‌ ها را مصرف نکنند. سرطان بیماری ‌ای نیست که تنها تابع یک عامل باشد. عوامل ژنتیکی و محیطی بسیار متعددی در ایجاد انواع سرطان ‌ها دخیل‌ اند که همه در کنار هم، فرد را به این بیماری مبتلا می ‌کنند چه سرطا‌ن‌ هایی؟ مهم‌ ترین سرطان‌ هایی که به دنبال خوردن این مواد غذایی سوخته ایجاد می ‌شوند سرطان مری و معده هستند اما دیگر سرطان‌ ها مثلا سرطان پروستات هم می‌ توانند با داشتن این عادت بدغذایی بروز کنند. به غیر از گوشت، گروه‌ های غلات هم هنگام طبخ ممکن است بسوزند. در این‌ باره هم توضیح می ‌دهید؟ حرارت دادن زیاد به سیب‌ زمینی و نان ‌ها که حاوی نشاسته هستند سبب افزایش غلظت مواد سمی آکریلامیدی تا 5 برابر می ‌شود. سرطان ‌زایی آکریلامید‌ها با آزمایش‌ هایی بر حیوا‌ن‌ ها اثبات شده است. این مواد به خصوص در سیب ‌زمینی‌ هایی که با کودهای ازته کشت داده می‌ شوند به وجود می ‌آیند. متاسفانه امروزه هنوز در برخی نقاط ایران از این نوع کودها استفاده می ‌شود. بنابراین توصیه می ‌کنم انواع غلات و مواد نشاسته‌ ای را با حرارت ‌های مستقیم و شدید آماده مصرف نکنید. در مورد حرارت مستقیم که اشاره کردید، پس باید به تنور نانوایی های سنتی هم مشکوک باشیم؟ بله البته. در واقع، تنور‌های سنتی نانوایی ‌ها با سوخت ‌هایی چون گازوییل و نفت روشن می ‌شوند در این حالت مواد سرطان‌ زای حاصل از سوختن این سوخت ‌ها بر سنگ ‌ها و سطح داخلی تنور می ‌نشیند و با قرار گرفتن خمیر در تنور روی سطح نان پخش می ‌شود. بنابراین مصرف طولانی‌ مدت این نان‌ ها هم می ‌تواند افراد مستعد را به سرطان مبتلا کند. پس چه نانی بخوریم؟ بهتر است از نانوایی‌ هایی نان تهیه کنید که تنور‌های الکتریکی دارند نه تنورهایی که با سوخت فسیلی کار می ‌کنند که خوشبختانه این تنورها در کشور ما در حال جایگزین شدن با انواع سنتی هستند. گوجه کبابی ما ایرانیان کاهو را ته ‌دیگ می‌ گذاریم یا گوجه را به سیخ می‌ کشیم. آیا این سبزیجات تغییررنگ داده یا سوخته هم سرطان ‌زا می‌ شوند؟ حرارت ‌دیدن زیاد، بافت ماده ی غذایی را به شدت تغییر می ‌دهد اگر چه خوراکی حاصل با ذائقه ی ما هماهنگی دارد اما دیگر بیشتر مواد مغذی و مفیدش را از دست داده است. البته همه ی گروه‌ های غذایی بعد از حرارت دیدن مملو از مواد سرطان ‌زا نمی ‌شوند. مطالعاتی که روی ذرت و برنج هم انجام شده حاکی از آن است که این گروه‌ های غذایی در اثر حرارت سرطان ‌زا نمی شوند. در حالی که سیب ‌زمینی و آرد گندم با حرارت دیدن زیاد به منابع ترکیبات سرطان زا بدل خواهند شد. آیا خشکی ته ‌دیگ و خوراکی‌ هایی که به دنبال طبخ، خشک شده ‌اند برای پوشش دستگاه گوارش مشکل ‌زا هستند؟ بله. این مواد خشک، خراش‌ ها و به دنبال آن التهاباتی را بر دیواره ی مری و معده و حتی دهان ایجاد می ‌کنند که خود عامل مستعد کننده ی ابتلا به سرطان است. البته مصرف هرازچندگاه این مواد خشک، مشکل ‌ساز نیست اما اگر عادت دارید مرتب این‌ گونه غذاها را میل کنید مثلا سیب ‌زمینی سرخ ‌شده، کباب‌ های برشته، ته‌ دیگ خشک و... باید به پیامد‌هایش هم بیندیشید. آیا ارتباط مستقیمی میان خوردن مواد غذایی سوخته و ابتلا به سرطا‌ن‌ هایی که توضیح دادید، وجود دارد؟ سرطان بیماری ‌ای نیست که تنها تابع یک عامل باشد. عوامل ژنتیکی و محیطی بسیار متعددی در ایجاد انواع سرطان ‌ها دخیل‌ اند که همه در کنار هم، فرد را به این بیماری مبتلا می ‌کنند. ‌در مورد مواد غذایی سوخته مثلا ته ‌دیگ هم وضع به همین منوال است. اگر فرد عوامل مساعد سرطان را داشته باشد خوردن قسمت‌ های سوخته غذا به طور مکرر، احتمال ابتلای او به سرطان را به شدت افزایش خواهد داد.

منبع:بخش تغذیه تبیان

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 29 / 1 / 1390برچسب:زندگی,عشق,سلامت,محبت, :: 11:15 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

آزمونی معتبر برای تایید صلاحیت افراد در ازدواج!

 

مبدا این آزمون، یک شرکت حقوقی است که در انگلستان فعالیت می کند

یک شرکت حقوقی انگلیسی که به مشکلات خانوادگی رسیدگی می کند، زوج ها را تشویق می کند که پیش از ازدواج کردن یک «امتحان سازگاری» انجام دهند....

آزمایش سازگاری شرکت «براس بنت» بر سوالات کلیدی بر وضع مالی، پیوندهای خانوادگی، فرزندان و آرزوهایی است که اغلب زوج ها می خواهند به آن برسند و سوالاتی که در صورتی که ازدواج آنها از هم گسیخته شود و به طلاق منجر شود، باید به آن پاسخ دهند، متمرکز است.

روت باس یکی از کارشناسان این شرکت انجام این امتحان را به آزمون های شغلی هنگام استخدام تشبیه می کند. او می گوید: «هر کسی که به طور واقعی به یک رابطه متعهد باشد، اشکالی در بیان کامل و علنی اطلاعاتی که در این سوال ها از او پرسیده می شود، نمی بیند؛ در غیر این صورت از خودتان باید بپرسید، چرا؟»

در این آزمون از افراد در مورد وضع مالی، میزان شراکت زوجین در اندوخته ها، نوع روابط با خانواده و بستگان نزدیک و دوستان، اینکه آیا بچه می خواهند یا نه، دیدگاه مذهبی شان، عادات شان در مورد خرج کردن پول و طرح های شغلی شان سوال می شود. این هم نسخه ای از این آزمون برای علاقه مندان.

مسایل مالی

• آیا میزان اندوخته های طرف مقابل را می دانید؟ در مورد شریک شدن در این اندوخته ها چه نظری دارد؟ آیا نظرتان در مورد پس انداز کردن مشابه است؟

• آیا یکی از شما می خواهد پولی را که یک طرف می خواهد صرف خریدن یک ماشین جدید کند، صرف پرداخت بیمه بازنشستگی کند؟

• آیا می خواهید منابع مالی تان را یکی کنید یا می خواهید همه چیز جدا باشد؟ حساب مشترک باز می کنید یا حساب های جداگانه؟ آیا در این حساب مشترک به طور یکسان پول واریز می کنید یا به نسبت درآمدتان؟

• آیا بدهی های همسرتان را از پولی که در نظر دارید برای خرید خانه جمع کنید، خواهید پرداخت؟

ارتباطات خانوادگی

• چه نوع رابطه ای با اعضای خانواده و سایر بستگان همسرتان دارید؟

• آیا آنها با شما مراوده دارند؟

• آیا در همان محل سکونت شما زندگی می کنند؟

• آیا مهربان و یاری رسان هستند؟

• آیا بیش از اندازه در امور خانوادگی شما دخالت می کنند؟

• آیا مشکل عمده ای با آنها داشته اید؟

فرزندان

• آیا می خواهید بچه دار شوید؟ چند تا بچه می خواهید؟

• چطور می خواهید بچه های تان را بزرگ کنید؟

• چه نوع ارزش هایی را می خواهید به فرزندان تان منتقل کنید؟

• آیا در مورد فرستادن بچه ها به مدرسه دولتی یا خصوصی اختلاف نظر دارید؟

مذهب

• دیدگاه های مذهبی شما چطور است؟

• آیا می خواهید فرزندان تان را مذهبی بار بیاورید؟

• چند وقت به چند وقت به مسجد (یا کلیسا یا کنیسه) می روید؟ هفته ای یکبار یا سالی یکبار؟ یا اصلا نمی روید؟

اوقات فراغت

• آیا در اوقات فراغت تفریحات مشترکی دارید؟

• آیا در مورد تفریحات علائق مشابهی دارید یا نه؟ به عنوان نمونه اگر شما دوست دارید ایام تعطیلات را کنار ساحل دراز بکشید، همسرتان می خواهد کوهنوردی کند؟

سبک زندگی

• هدف شما چه نوع سبک زندگی است؟ کجا می خواهید زندگی کنید؟

• آیا علاقه دارید زمانی کوله بارتان را ببندید و خارج شهر زندگی کنید؟

خرج کردن

• آیا عادت به خریدن کفش ها یا وسائل الکتر ونیکی گران قیمت دارید؟

• آیا خرید یک چیز به خصوص را برای زندگی تان ضروری می دانید، در حالی که همسرتان آن را اسرافکاری می داند؟

• آیا اعتیادات پنهانی دیگری دارید که برای آنها پول خرج کنید؟

کار

• آیا انتظار دارید به شیوه ای سنتی با همسرتان زندگی کنید: زن خانه دار و مرد نان آور؟

• چه کسی امور مالی را سامان خواهد داد؟

• آیا مسوولیت انجام کارهای خانه به یکسان تقسیم خواهد شد؟

• چه کسی مسوولیت پرداخت صورت حساب ها را خواهد داشت؟

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 28 / 1 / 1390برچسب:زندگي,عشق,همسر,روانشناسي, :: 7:41 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

برخی از عواملی که در شکل گیری یک ارتباط سالم نقش دارند، ثابت هستند، یعنی چیزهایی که شما نمی‌توانید آنها را تغییر دهید. اما عوامل دیگری هستند که می‌توانید با کار کردن بر روی آنها رابطه‌تان را بهبود بخشید. شناختن این عوامل برای هر کسی که ازدواج کرده یا قصد ازدواج دارد، مهم است.
1) برقراری ارتباط درست : زوج‌های خوشبخت با یکدیگر صحبت می‌کنند و به حرف یکدیگر گوش می‌دهند. این زوج‌ها می‌دانند که عوامل بیرونی که باعث حواسپرتی می‌شوند یا بر عواطف فرد اثر می‌گذارند، مانع ارتباط درست می‌شوند، و راه‌هایی را پیدا می‌کنند تا هنگامی که خودشان و همسرشان آماده هستند، بر این عوامل غلبه کنند.

2) برخورد با تعارض‌ها و اختلافات به شیوه مثبت : پرهیز از بیان اختلافات و تعارض‌ها عامل شماره یک طلاق است. روابط مستحکم زن و شوهر به توانایی آنها بر غلبه بر این اختلافات به شیوه‌ای مثبت بستگی دارد.

3) داشتن انتظارات واقعی : هنگامی که دو نفر برای اولین بار یکدیگر را ملاقات می‌کنند، حداکثر تلاش‌شان را می‌کنند تا خطاهای‌شان را بپوشانند. این شیوه‌ای عادی است، اما زن وشوهر باید بدانند با گذشت زمان، خود "واقعی" شخص بروز خواهد کرد.

روابط بین دو فرد در طول زمان تکامل پیدا می‌کند، اما داشتن انتظارات غیرواقعی از همسر، یا از رابطه با او، باعث ایجاد استرس غیرضروری می‌شود.

 

 

4) توجه کردن به جزئیات زندگی همسر : افرادی که ازدواج‌های پایداری دارند به خوبی همسرشان را می‌شناسند. آنها از وقایع عمده زندگی گذشته همسرشان خبر دارند، و از چیزهای دلخواه و چیزهای مورد تنفر او، امیدها و نگرانی‌های‌شان آگاهی دارند. و این اطلاعات را با تغییرات دنیای همسرشان به روز می‌کنند.
5) تجربه کردن واکنش‌های دوجانبه مثبت بیشتر نسبت به واکنش‌های منفی : برخی از پژوهش‌ها نشان داده‌اند در ازدواج‌های موفق تعداد واکنش‌های مثبت 5 برابر بیش از واکنش‌های منفی است. دادن پاسخ مثبت به خواسته همسر برای توجه کردن به او - چه سوالی داشته باشد، چه دست کمک به سوی شما دراز کند، چه تنها یک نگاه به شما باشد- رابطه‌ شما را مستحکم‌تر می‌کند.
6) ایجاد اعتماد : اعتماد به تدریج ساخته می‌شود، اما برقرار روابط صادقانه و عمل کردن به وعده‌ها باعث تسریع ایجاد اعتماد می‌‌شود.
7) گذراندن وقت با یکدیگر : داشتن تجربه‌های مشترک راه خوبی برای تقویت رابطه با همسرتان است. زوج‌‌هایی که به انجام کارهایی می‌پردازند که  هر دو از آن لذت می‌برند یا وادار می‌شوند که کارهایی را با هم انجام دهند- رابطه سالم‌تر و قوی‌تری دارند.
8) ارزش ‌های مشترک : زوج‌هایی که در شروع زندگی طیف گسترده‌ای از ارزش‌های مشترک دارند- در مورد چیزهای مهم در زندگی توافق دارند-  شانس بیشتری برای ایجاد رابطه مستحکم دارند.
9) مسئولیت‌های مشترک : هم زن و هم شوهر برای پرورش ‌دادن رابطه‌شان، حفظ جریان آرام امور خانه و کار کردن برای رسیدن به اهداف مشترک متعهد هستند. اینکه تنها یکی از دو همسر بار این مسئولیت‌ها را به دوش بکشد، باعث ایجاد نارضایتی می‌شود.
10) سازگاری با تغییر : افراد و رابطه‌ها در طول زمان دگرگون می‌شوند. باید انتظار این تغییرات را داشته باشید، نه اینکه ازآنها بترسید. انتظارات افراد از رابطه دوجانبه ممکن است تغییر کند. همسران لازم است توانایی صحبت کردن در مورد این تغییرات و یافتن راه‌هایی برای سازگار شدن با آنها را داشته باشند.
 
پس قبل از ازدواج خود را برای پاره ای تغییرات و پوست اندازی از یک انسان مجرد به یک فرد متعهل آماده کنید تا غافل گیر نشوید !
 
 
سیمرغ

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : سه شنبه 28 / 1 / 1390برچسب:زندگي,عشق,همسر,روانشناسي, :: 7:39 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

اومد پیشم حالش خیلی عجیب بود فهمیدم با بقیه فرق میکنه.

گفت: حاج آقا یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه.
گفتم: چشم اگه جوابشو بدونم خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم.

گفت: من رفتنی ام!
گفتم: یعنی چی؟

گفت: دارم میمیرم.
گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد.
گفتم: خدا کریمه، انشاله که بهت سلامتی میده.

با تعجب نگاه کرد و گفت: اگه من بمیرم خدا کریم نیست؟
فهمیدم آدم فهمیده ایه .
گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم از خونه بیرون نمیومدم  کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم
خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون مثل همه شروع به کار کردم اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت
خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد . با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن .آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه. سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم و بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم
ماشین عروس که میدیم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم . گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم.

مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم. الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم.

حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدن و قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یاد گرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه
آرام آرام آرام خدا حافظی کرد و تشکر، داشت میرفت گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟
گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم. با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟
گفت: بیمار نیستم!

هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم، رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه! خلاصه حاجی ما رفتنی هستیم کی اش فرقی داره مگه؟

باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد... .

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 27 / 1 / 1390برچسب:داستان,عشق,زندگي,روانشناسي, :: 9:36 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

مهارتهای كنترل عصبانیت را بیاموزید تا استرس را در خود كاهش دهید. یكی از بزرگترین موانع در راه تحقق موفقیت شخصی و شغلی عصبانیت می‌باشد...

وقتی نمی‌توانیم عصبانیت خود را كنترل نماییم از چند جهت دچار آسیب می‌گردیم:

عصبانیت توانایی ما را برای خوشحالی از بین می‌برد  زیرا عصبانیت و خوشحالی در تضاد با یكدیگر هستند.

عصبانیت موجب خارج شدن روابط خانوادگی و دیگر روابط از مسیر صحیحشان می‌گردد.

عصبانیت موجب كاهش مهارتهای اجتماعی، سازش و مصالحه شده و دیگر روابط را نیز در معرض خطر قرار می‌دهد.

عصبانیت به معنای از دست دادن كار است، زیرا روابط را نابود می‌كند.

همچنین عصبانیت به معنای شكست در كاری است كه در صورت عدم عصبانیت و داشتن خلقی نرمتر میتوان موفقیتی در پی داشت.

عصبانیت منجر به افزایش فشار و استرس می‌گردد (و این رابطه دو طرفه است، عصبانیت منجر به افزایش استرس و استرس موجب عصبانیت بیشتر است)

در هنگام عصبانی بودن ما دچار اشتباهات بسیاری می‌گردیم، زیرا پردازش اطلاعات در آن هنگام برای ما مشكل می‌باشد.

اكنون افراد از خطرات عصبانیت و نیاز برای مدیریت و كنترل آن با سوختن مهارتها و راهكارهای لازم آگاهی یافته‌اند. برای برخی از افراد مدیریت و كنترل عصبانیت آسان و راحت است.

مهارتهای كنترل عصبانیت را در خود رشد و توسعه دهید

افرادی كه كنترل عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامه‌ای برای كنترل عصبانیت دارند. نكات زیر، مسائل مهمی می‌باشند كه به شما در كنترل عصبانیت كمك می‌كنند. این نكات را به خاطر سپرده و به‌كار بندید.

 نكته اول :
این سوال را از خود بپرسید: «آیا این موضوع 10 سال دیگر هم برایم مهم است؟» به این وسیله می‌توانید مسئله را از دیدگاهی آرامتر بنگرید.

 نكته دوم :
از خود بپرسید: «بدترین نتیجه مورد عصبانیت من چیست؟» اگر كسی در پای صندوق فروشگاه از شما سبقت گرفت، سپری كردن سه دقیقه بیشتر، مسئله‌ای آنچنان مهم نمی‌باشد.

نكته سوم :
 تصور كنید كه خود شما نیز همان كار (كاری كه موجب عصبانیتتان شده است) را انجام می‌دهید. با خود رو راست باشید. قبول كنید كه گاهی اوقات شما نیز جلوی یك راننده دیگر درمی‌آیید... بعضی مواقع این مسئله تصادفی است. آیا نسبت به خود نیز عصبانی می‌شوید؟

نكته چهارم :
از خود بپرسید: «آیا طرف مقابل این كار را به‌طور عمدی نسبت به من انجام داده است؟» در بسیاری از مواقع متوجه خواهید شد كه این مسئله فقط در اثر بی‌دقتی و تعجیل رخ داده و كسی نمی‌خواسته شما را ناراحت كرده و بیازارد.

نكته پنجم :
سعی كنید قبل از گفتن هر كلامی تا عدد 10 بشمارید. انجام این كار رابطه مستقیمی با عصبانیت ندارد ولی می‌تواند صدمات ناشی از عصبانیت را به حداقل برساند.

 نكته ششم :
 شمارش تا 10 را با روش‌های جدید و بهتر انجام دهید مثلا این كار را با یك تنفس عمیق بین هر شماره عملی سازید. تنفس عمیق - از دیافراگم - به افراد كمك می‌كند تا احساس راحتی كنند.

 نكته هفتم :
می‌توانید سرعت شمارش اعداد را كندتر سازید. مثل شمارش شیوه قدیمی، یك كشتی بخار، دو كشتی بخار و... شاید شمارش كشتی بخار زیاد خوشایند نباشد، به‌جای آن می‌توانید بشمارید: یك شكلات، دو شكلات و... یا هر چیز دیگری كه برای شما خوشایند و خنده‌دار باشد.

نكته هشتم :
تجربه‌ای آرامش‌بخش را تجسم نمایید. چشمانتان را ببندید و در ذهن خود سفر كنید. این كار را در مكان‌های امیدبخش و به دور از استرس انجام دهید.

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 27 / 1 / 1390برچسب:داستان,عشق,زندگي,روانشناسي, :: 9:35 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

فریبندگی یعنی اینکه بتوانید دیگران را به سوی خود جذب کنید. این خصلت اخلاقی به مرور زمان بدست می آید، از آنجایی هر یک از افراد در زمان تولد با میزان مختلفی جذابیت پا به این دنیا می گذارند می توان گفت که درصد بسیار زیادی از جذابیت اکتسابی است و با کمی تمرین به راحتی قابل دسترسی خواهد بود. مانند رقصیدن هر چه بیشتر تلاش کنید، موفق تر خواهید بود. تلاش و توجه تمام و کمال به نیازها و خواست های دیگران می تواند به شما این اطمینان را بدهد که به چهره یک فرد جذاب تبدیل شده اید.

12 مرحله زير را همواره به خاطر داشته باشيد....!

1- طرز ایستادن خود را تصحیح کنید. اگر شرایط بدنی شما در حد مطلوب قرار داشته باشد، گویای این مطلب است که یک فرد با اعتماد به نفس بالا هستید، حتی اگر از درونتان هم یک چنین احساسی نداشته باشید. در زمان راه رفتن باید محکم و ثابت قدم بردارید. کمرتان کاملاً صاف باشد، و شانه ها به سمت عقب گرایش داشته باشند. شاید در ابتدا زمانیکه یک چنین وضعیتی را تمرین می کنید برایتان قدری عجیب و دشوار باشد، اما پس از سپری شدن چند روز به آن عادت پیدا می کنید.


2- ماهیچه های صورت را رها کنید. سعی کنید ماهیچه های صورتتان را رها کنید تا صورت، حالت طبیعی و دلپذیر خود را داشته باشد. با این چهره می توانید رو به دنیا کنید و به همگان بگویید که از هیچ چیز نمی هراسید.


3- ارتباط برقرار کنید. هنگامیکه با فرد دیگری روبرو می شوید، با چشم های خود با او ارتباط برقر کنید، سرتان را به نشانه تائید تکان دهید، لبخند بزنید و شادی خود را به او انتقال دهید. اصلاً نگران عکس العمل فرد مقابل نباشید و البته در عین حال باید به یاد داشته باشید که در این کار زیاده روی نکنید.


4- نام افراد را به خاطر بسپارید. زمانیکه برای اولین بار کسی را ملاقات می کنید سعی کنید که نام او را به خاطر بسپارید. این کار برای خیلی از افراد دشوار است. زمانیکه نامشان را می گویند، آنرا چندین مرتبه با خود تکرار کنید تا نامشان در ذهنتان باقی بماند و سپس نام خود را نیز به آنها بگویید؛ به عنوان مثال سلام "سارا" من "مانی" هستم. زمانی هم که با آنها خداحافظی می کنید، باز هم سعی کنید چند مرتبه دیگر نام آنها را تکرار کنید تا به طور کامل در ذهنتان باقی بمانند. هر چقدر بیشتر نام آنها را تکرار کنید، بیشتر به یادتان می ماند و طرف مقابل هم احساس می کند که او را بیشتر دوست می دارید و احتمال این امر که با شما بیشتر گرم بگیرد افزایش پیدا می کند.


5- به دیگران علاقمند باشید. اگر شما یکی از آشناهای قدیمی را ملاقات کردید به عنوان مثال یک همکار، همکلاسی، دوست یکی از دوستان و ... در مورد خانواده و علاقمندی های جدید آنها سوالاتی مطرح کنید. اسم افراد نزدیک به آنها را بپرسید و نام آنها را به خاطر بسپارید. مطرح کردن یک چنین مسائلی، موضوعات جدیدی برای صحبت کردن در اختیار شما قرار می دهد و آنوقت مجبور نیستید که تنها در مورد کار و کلاس های درسی با هم صحبت کنید. می توانید تا حدودی در مورد خودتان نیز صحبت کنید. در تمام طول بحث خودتان را علاقمند نشان دهید و نشان دهید که تمایل دارید به گفتگوی خود با او ادامه دهید.


6- ورزش کنید : اگر درباره ارجحیت های زیبایی می اندیشید ، هیچ چیز به اندازه برنامه ورزشی منظم تاثیر مثبت ندارد. اگر شما از شنا، والیبال ، تنیس یا دوچرخه سواری لذت می برید، سعی کنید که آن نظم را در آن ورزش دنبال کنید . حتی ۳۰ دقیقه پیاده روی در روز تاثیر شگرفی در بر دارد.
7-گفتگو در مورد موضوعات مناسب: باید در مورد موضوعاتی صحبت کنید که طرف مقابل به آنها علاقه دارد، حتی اگر خودتان هم علاقه شدید به آنها نداشتید، بازهم این کار را ادامه دهید. به عنوان مثال اگر در یک جمع ورزشی قرار گرفتید، در مورد بازی دیشب یا گل کردن تیمی که به تازگی وارد لیگ شده صحبت کنید. اگر با کسانی هستید که به سرگرمی های مختلفی علاقمند هستند، می توانید در مورد سرگرمی های مورد علاقه آنها از جمله ماهیگیری، بافتنی، کوهنوردی، و سینما صحبت کنید.

هیچ کس از شما انتظار ندارد که در تمام زمینه ها یک متخصص باشید، باید به آنها بگویید که فقط به دلیل علایق شخصی است که تمایل دارید در مورد موضوعات مختلف با دیگران به بحث و گفتگو بنشینید. ذهن خود را باز کنید، اجازه دهید تا دیگران توضیحات لازم در مورد موضوعات مختلف را برای شما بازگو کنند. روراست باشید و به آنها بگویید که دانشتان در مورد برخی چیزها محدود است و بدتان نمی آید که چیزهای بیشتری در مورد آن مبحث یاد بگیرید.


8- به جای غیبت کردن دیگران را تکریم کنید. اگر در جمعی در حال صحبت کردن هستید که همه افراد به نحوی در مورد یک شخص بخصوص در حال غیبت کردن هستند، بد نیست شما چیزی در مورد آن بگویید که دوست می دارید. گفتن چیزهایی که در دیگران دوست می دارید می تواند 100% شما را تبدیل به یک فرد جذاب کند. در عین حال با این کار می توانید حس اعتماد دیگران را نیز به خود جلب کنید. همه اطرافیان به این نتیجه می رسند که شما هیچ وقت ایده ی بدی نسبت به دیگران ندارید. همه به این نتیجه می رسند که آبرویشان در دست شما محفوظ خواهد بود.


9- دروغ نگویید. شاید به دلایلی دروغ بگویید اما مدارک و شواهدی وجود دارد که بر خلاف گفته های شماست. اگر به مریم بگویید که عاطفه را دوست دارید و به نسیم بگویید که عاطفه را دوست ندارید، مطمئن باشید که مریم و نسیم با هم صحبت می کنند، حرف های شما را با هم در میان می گذارند، و با این کار اعتبارتان را نزد آنها از دست خواهید داد، و از آن به بعد هم دیگر هیچ کس حرف های شما را باور نخواهد کرد.


10- با صداقت از دیگران تعریف و تمجید کنید. این کار خصوصاً در ارتقای عزت نفس دیگران نقش مهمی را بازی میکند. چیزهایی که خوشتان می آید را انتخاب کنید و در هر شرایطی به آنها اشاره داشته باشید. اگر از کاری و یا از کسی خوشتان می آید راهی برای بیان آن پیدا کنید و فوراً به آن اشاره کنید. اگر برای انجام این کار بیش از اندازه صبر کنید، ممکن است حرف های شما قدری ریاکارانه جلوه کنند. زمانیکه احساس می کنید با تشویق های خود می توانید زمینه پیشرفت را برای آنها فراهم آورید، حتماً این کار را انجام دهید و از آنها تعریف کنید. اگر احساس میکنید که چیزی در مورد فردی تغییر پیدا کرده است (به عنوان مثال مدل مو، طرز لباس پوشیدن و .. به آن توجه کنید و چیزی را که در مورد آن خوشتان آمده، به زبان بیاورید. اگر مستقیماً سوالی می پرسید، با خوشرویی آنرا بیان کنید و سپس سوال خود را با یک تعریف بجا به پایان برسانید.


11- در پذیرش تعریف و تمجید مهربان باشید. این فکر را که برخی از تعریف و تمجید ها هدف خاصی را در پس خود دارند را از ذهن بیرون کنید. در قبول هر نوع تعریف و تمجیدی پرحرارت و علاقمند ظاهر شوید. خیلی بیشتر از گفتن یک "خیلی ممنون" ساده پیش بروید و آنرا با جملاتی نظیر: "خوشحالم که خوشت آمده" و یا "خیلی مهربانی که به این مورد اشاره کردی" همراه کنید. این عبارات خودشان می توانند به عنوان نوعی تعرف و تمجید در جواب تعریف های فرد مقابل به شمار روند. در عین حال باید دقت داشته باشید که برداشت بدی از تعریف های دیگران نکنید. به عنوان مثال اگر کسی به قصد تعریف از شما گفت: "نمیدانی چقدر دلم می خواست که من هم به اندازه تو ... بودم" شما نباید در جواب او بگویید من اصلاً هم یک چنین خصوصیتی را نداشته و ندارم و احساس می کنم که برداشت تو در این مورد غلط بوده و قضاوت نادرستی داشتی."


12- تن صدای خود را کنترل کنید. یکی از نکات ضروری که باید همواره به خاطر داشته باشید، ماهیت صحبت کردن است. برخی از افراد هستند که در درون خود احساس ناامنی می کنند و به راحتی نمی توانند تعریف و تشکر دیگران را پذیرا شوند. در مورد یک چنین افرادی بیشتر باید دقت کنید و روان و سلیس با آنها صحبت کنید. اگر تمایل داشتید به آنها بگویید که "امروز زیبا شده اید" تن صدایتان باید همانطوری باشد که می گویید: "امرور روز زیبایی است." هر گونه تغییر در تن صدا و نحوه بیان کردن آن، این شک را در آنها بوجود می آورد که گفته های شما از سر صدق و درستی نیست. می توانید برای تمرین، صدای خود را روی نوار ضبط کنید و چند مرتبه آنرا گوش کنید تا متوجه هر گونه تغییری بشوید. از خودتان سوال کنید که صدای شما نشان می دهد که از روی صداقت صحبت می کنید؟ تا زماینکه به یک عبارت خالصانه و صادقانه نرسیده اید، به ظبط کردن صدای خود ادامه دهید.

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 26 / 1 / 1390برچسب:زندگي,عشق,فريبنده,زيبا,خوشگل,دلربا, :: 10:15 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

تهران امروز:نتیجه یک بررسی ۹۰ ساله در آمریکا که روی زندگی ۱۵۲۸ نفر در این کشور انجام شده نشان می.دهد این نظریه که رئیس باعث می.شود کارمندش زود.تر از موعد راهی آن دنیا شود افسانه.ای بیش نیست. «هاوارد فریدمن» و «لزلی مارتین» یافته.های جدیدشان را در مورد زندگی در کتابی به نام «پروژه عمر طولانی» در دسترس همگان قرار داده.اند.
هسته اصلی پژوهش.های این دو دانشمند ۲۰ سال است آغاز شده و آنها به بررسی شماری از افسانه.های رایج میان مردم درباره زندگی طولانی و سلامتی پرداخته.اند.
افسانه اول: فکر کردن راجع به چیزهای خوب زندگی را دراز می.کند
واقعیت: در این بررسی مشاهده شد فرزندانی که پدر و مادرشان آنها را بچه.های بسیار شاداب و خوش.بینی می.دانند، بچه.هایی که نیمه تاریک را نمی.بینند، یا هیچ وقت نگران نیستند، کمتر از دیگر بچه.ها به سن بالا رسیدند. پژوهشگران تاکید می.کنند که این یکی از «بزرگ.ترین یافته.های حیرت.انگیز این بررسی» است.
افسانه شماره دو: باغبانی و پیاده.روی برای تندرستی کافی نیست. نویسندگان این پژوهش می.گویند که راهبردهای مراکز دولتی در مورد دست.کم ۳۰ دقیقه پیاده.روی، چهار روز در هفته و مصرف انرژی به صورت متعادل، مشورت بهداشتی خوب و هنوز درستی است اما کافی نیست.
واقعیت: فعال بودن در دوران میانسالی رمز زندگی طولانی است اما به جای اینکه کاری بکنید که بدن شما را متعادل نگه دارد و بعد از مدتی فعالیت تان را متوقف کنید، کاری را که دوست دارید انجام دهید.
افسانه سوم: اخم نکنید، جدی بودن برای آدم خوب نیست.
واقعیت: پژوهشگران عقیده دارند یکی از عوامل عمر کوتاه محتاط بودن است. این پژوهشگران می.گویند دلیل روشن این نتیجه.گیری این است که آدم.های محتاط کارهایی می.کنند که در راستای محافظت کردن از سلامت خود است و کمتر در فعالیت.هایی وارد می.شوند که خطری برایشان داشته باشد.
افسانه چهارم: کار.ها را ساده بگیرید و خودتان را با کار خسته نکنید تا زندگی طولانی داشته باشید.
واقعیت: کسانی که در کارشان موفق.تر بودند، زندگی بلندتری داشتند. کسانی که کاری را رها می.کردند و بی..آن که آینده.ای در انتظارشان باشد، سراغ کار دیگری می.رفتند در مقایسه با انسان.های مسئولیت.پذیر زندگی بلندی نداشتند.
در میان کسانی که هنوز در ۷۰ سالگی کار می.کردند، زنان و مردان کاری بیش از همکاران بازنشسته خود زندگی کرده بودند. این ویژگی بیش از دیگر چیز.ها در زندگی مانند روابط اجتماعی بر احساس خشنودی آنها از زندگی اثر داشت. نتیجه این است: «انسان.های شاد.تر و بی.خیال لزوماً زندگی درازی نداشتند. بلکه کسانی این موهبت را داشتند که لحظه.ای از دنبال کردن هدف.های خود غافل نبودند.»
افسانه پنجم: ازدواج کن و عمر طولانی داشته باش.
واقعیت: این پژوهشگران پس از بررسی افراد متاهل تفاوت.های زیادی میان گروه.ها و جنس.های مختلف مشاهده کردند.
ازدواج موفق نشانه خوبی است که از احتمال زندگی بلند نوید می.دهد اما تنها بودن برای خانم.ها به اندازه ازدواج سلامت.بخش است، به.ویژه که برای خود برنامه.های اجتماعی مختلف داشته باشد.

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 26 / 1 / 1390برچسب:زندگي,عشق,عمر طولاني,روش,راه,روانشناسي, :: 10:11 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

شور عشق، یعنی همان احساساتی که اوایل آشنایی با یک نفر، ما را مشغول می‌کند و خواب و خوراکمان را می‌گیرد، مبنای درستی برای زندگی مشترک نیست؛ یعنی این قبیل عواطف مثل استارت ماشین عمل می‌کنند. خداوند آنها را در وجود انسان قرار داده که آدم را به حرکت درآورد. ولی ما نمی‌توانیم فقط با استارت‌زدن و باک ِ بدون بنزین حرکت کنیم. شواهد زیادی هم برای اثبات این نکته وجود دارد؛ مثلاً پژوهشگری به نام آرون تعداد زیادی از افرادی را که دچار عشق حاد و آتشین بودند زیر دستگاه FMRI که از کارکرد مغز عکس می‌گیرد گذاشت و از آنها خواست به معشوق خود فکر کنند، یا عکس آنها را نشانشان داد.

کارکرد مغزی این افراد نشان داد که هنگام فکر کردن به معشوق، فقط آن قسمت‌هایی از مغز فعال می‌شود که مربوط به «پاداش فوری» است- همان قسمت‌هایی که اگر گرسنه باشیم و غذا بخوریم فعال می‌شود؛ یا در افراد معتاد به کوکائین، همان قسمتی که بعد از مصرف ماده‌ی مخدر به فعالیت می‌افتد. این قسمت‌های مغز، تشکر فوری را اعلام می‌کنند و یک چیز فوری طبعاً دوام زیادی هم ندارد. در حالی که مغز، قسمت‌های دیگری هم دارد که مربوط به پاداش‌های طولانی‌مدت‌است.

دو پژوهشگر دیگر به اسم‌های بارتل و زیکی هم آمدند همین آزمایش را روی کسانی پیاده کردند که عشقشان تداوم پیدا کرده بود و به اصطلاح عشق رفیقانه داشتند؛ همان نوع عشقی که شور و هیجانش از بین رفته اما صمیمیتش مانده و با مرور زمان، بیشتر هم شده است .عکس کارکرد مغز این افراد نشان داد که فکرکردن به عشقشان قسمت‌هایی از مغز آنها را فعال می‌کند که مربوط به «پاداش‌های بلندمدت» است- همان قسمت‌هایی که وقتی شما به شغل مورد علاقه‌تان فکر می‌کنید یا موسیقی مورد علاقه‌تان را گوش می‌کنید، یا در لحظات آرامش مذهبی، در ذهنتان فعال می شود.

نتیجه‌ی این پژوهش‌ها نشان می‌دهد چون پاداش فوری همیشه تاییدکننده‌ی چیزهایی است که غیرقابل اتکا هستند، عشق رمانتیک هم که گهگاه دستمایه‌ی شعر و غزل و رمان و فیلم‌ها می‌شود و چیز قشنگی هم هست، قابل اتکا نیست. در عوض، عشق رفیقانه، قابل اعتماد و ماندگار است.

بعضی اقوام اصلاً نمی‌دانند عشق چیست

عشق رمانتیک نه تنها کوتاه‌مدت و غیرقابل اتکاست که حتی اصیل هم نیست. یعنی این طور نیست که جزو سرشت و ذات انسان باشد و ابتلا به آن، از ضروریات زندگی محسوب شود. به نظر شما آیا در بین همه‌ی اقوام و ملت‌ها شور عشق وجود دارد؟ یعنی مردم ِ همه‌ی جوامع و فرهنگ‌ها عشق رمانتیک را به این مفهومی که ما می‌شناسیم، می‌شناسند؟

دو پژوهشگر به نام‌های یانکویچ و فیشر، ۱۶۶ فرهنگ و قومیت مختلف را از نظر آداب و رسوم و شعر و ادبیات و هنرشان بررسی کرده‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که در ۱۴۷ فرهنگ، عشق رمانتیک وجود دارد؛ اما در ۱۹ قومیت،هیچ شواهدی از این عشق در میان نیست؛ یعنی در فرهنگ، ادبیات ، شعر و هنرشان هیچ اشاره‌ای به این شور عاشقانه نشده است؛ اما در آن اقوام هم مردم تشکیل خانواده می‌دهند، به خانواده‌شان علاقه دارند و برای آنها فداکاری هم می‌کنند. یعنی آن رمانتیسیسم که در ادبیات غربی و در ادبیات ایرانی خودمان هم می بینیم، در آن فرهنگ‌ها معنایی ندارد. پس عشق رمانتیک چیزی نیست که بگوییم لازمه‌ی هر زندگی است؛ بلکه همان موتور محرک اولیه است. ۱۹ قومیت از این موتور استفاده نمی‌کنند و ماشینشان بدون این استارت هم روشن می‌شوند.

در پژوهش دیگری از حدود شش هزار دختر و پسر قبل از ازدواج پرسیده‌اند که «شما دوست دارید عشق رمانتیک مبنای ازدواجتان باشد یا‌نه؟»

۹۰ درصد آنها جواب مثبت داده‌اند. یعنی گفته‌اند «دوست داریم این احساسات را تجربه کنیم.» اما بعد از چند سال، از همین افراد، بعد از ازدواجشان پرسیده‌اند «آیا آن رمانتیسیسم اولیه در ازدواجتان وجود داشته یا نه؟» ۳۳ درصد مردان و ۷۵ درصد زنان گفته‌اند در نهایت با فردی ازدواج کرده‌اند که عاشقشان نیستند و رابطه‌ی رمانتیکی هم با او ندارند؛ یعنی حتی خود افراد هم قبول دارند که «عشق» نه شرط کافی برای ازدواج است و نه حتی شرط لازم.

عشق نوعی بیماری است؟

برخی از پژوهشگرها روی این موضوع متمرکز شده‌اند که «آیا عشق آتشین صرف نظر از عشق نافرجام، یک بیماری است یا نه؟» و جالب است بدانید روان‌شناسان بیشترین شباهت را بین عشق و یک بیماری خاص روانی به نام وسواس اجباری مشاهده کرده‌اند. در این بیماری، افکار خاصی به ذهن هجوم می‌آورد که فرد گریزی از آنها ندارد؛ این افکار او را مجبور به ایجاد رفتارهای خاصی می‌کند که اگر انجام ندهد دچار تنش و اضطراب زیادی می‌شود. مثلا کسی عادت دارد هر شب ۷۰ بار ریشش را شانه بزند و اگر ۶۹ بار این کار را انجام بدهد درونش منقلب می‌شود و نمی‌تواند آسوده بخوابد.

عشق نه فقط در ظاهر و علایم بالینی شبیه این بیماری است، که از نظر آزمایشگاهی هم به آن شباهت دارد. در بیماری وسواس اجباری، یک ناقل خاص در سلول‌های پلاکت خون بیمار افزایش پیدا می‌کند. پژوهشگری به نام مارازیتی، افراد عاشق را به این طریق آزمایش کرده و به این نتیجه رسیده که آنها هم درست همین حالت را دارند. یعنی انگار عشق یک حالتی شبیه به وسواس اجباری ایجاد می‌کند که در آن فرد عاشق دچار افکار و عادت‌های خاصی می‌شود که نمی‌تواند از دست آنها خلاص شود- مثل تماس گرفتن پی در پی با معشوق و فکر کردن مداوم به او که عملکرد عادی ذهنش را مختل می‌کند.

هوش عاطفی‌ات را بالا ببر

با تمام این حرف‌ها، امروز دانشمندان به این نقطه رسیده‌اند که «اگر عشق و احساسات قابل اتکا نیستند پس چه چیز قابل اتکا است؟» یعنی چه چیزهایی باید وجود داشته باشد تا عشق افراد پایدار بماند. ابتدا نظریه‌ای شکل گرفت که اگر برخی شباهت‌های اولیه بین افراد وجود داشته باشد صممیت و رفاقت بیشتری بین آنان به وجود می‌آید و می‌تواند ازدواج موفق را تضمین کند. اما تجربه نشان داد که این اتفاق هم نمی‌افتد. آقای اشتنبرگ که مثلث عشق را ارائه کرده بود به این نتیجه رسید که خیلی از طلاق‌ها، بر خلاف انتظار، در مواردی اتفاق می‌افتد که انتخاب اولیه اشتباه نبوده است. یعنی افراد در ابتدای ازدواج، شباهت‌هایی به هم داشته‌اند اما پس از ازدواج تغییر کرده‌اند. پس خیلی وقت‌ها مشکل اینجاست که آدم‌ها تغییر می‌کنند؛ اما با هم نه: در دو مسیر یا با سرعت‌های متفاوتی تغییر می‌کنند. پس حالا این سوال به وجود می‌آید که «اگر شباهت اولیه هم ضامن صمیمیت نیست پس چه چیز می‌تواند صمیمیت و رفاقت درازمدت بین زوج‌ها را تضمین کند؟»

پژوهشهای زیادی نشان داده‌اند که «هوش عاطفی» یکی از مهمترین عوامل موفقیت ازدواج است. هوش عاطفی نوعی از هوش است که به ما کمک می‌کند به احساساتمان آگاه باشیم، بتوانیم عواطفمان را خوب بیان کنیم، آنها را خوب کنترل و هدایت کنیم، ظرفیت های خودمان را بشناسیم و در مجموع یک حس مثبت کلی نسبت به خودمان داشته باشیم. از طرف دیگر بتوانیم عواطف فرد مقابلمان را درک کنیم و نسبت به آن واکنش اجتماعی یا بین فردی مناسب داشته باشیم.

هوش عاطفی به ما کمک می کند که وقتی دچار تعارض در احساساتمان می‌شویم فرو نریزیم و بتوانیم به عنوان مساله‌ای معمولی حلش کنیم. این نوع هوش، یک چیز ذاتی نیست و در شرایط محیطی شکل می‌گیرد و در میان تمام عوامل موثر در موفقیت در ازدواج، کلیدی‌ترین نقش را دارد؛ اگر دو طرف دارای هوش عاطفی بالایی باشند می‌توانند بفهمند که چطور همراه و همگام با تغییر احساسات و عواطف یکدیگر تغییر کنند تا به زندگی‌شان به رشد و صمیمیت بیشتری منجر‌شود.

شما چقدر عاشقید؟

پرسشنامه‌ای که در دانشگاه نورث ایسترن بوستون تهیه شده، چندان به جزییات عشق‌کاری ندارد و به طور کلی، می‌خواهد ببیند اصلا شما عاشق هستید یا نه؛ و اگر عاشق هستید، چه‌قدر عاشقید؟ اگر برای خودتان هم دانستن جواب این سوال‌ها جالب است، دست به کار شوید و پرسشنامه را پر کنید.

طرز تکمیل پرسشنامه

عبارات صفحه۵۰ را بخوانید، معشوقتان را تصور کنید و به جای کلمه‌ی «او» نام معشوقتان را بگذارید. حالا جلو هر عبارت، این‌طوری شماره بگذارید:

اگر با هر عبارت کاملا موافق بودید، عدد ۷

اگر نسبتا موافق بودید، عدد ۶

اگر کمی موافق بودید، عدد ۵

اگر زیاد مطمئن نبودید، عدد ۴

اگر با آن کمی مخالف بودید، عدد ۳

اگر نسبتا مخالف بودید، عدد ۲

و اگر کاملا مخالف بودید، عدد ۱ را جلو عبارت بنویسید.

حالا شروع کنید:
 
1- همیشه برای رسیدن به او خیلی عجله دارم.
 
2- او را خیلی جذاب می‌دانم.
3- او نسبت به بیشتر مردم، عیب‌های کمتری دارد.

۴-  برای او هر کاری که لازم باشد، انجام می‌دهم.

5- به نظر من او خیلی دلنشین است.

۶-  دوست دارم احساساتم را با او در میان بگذارم.

7- وقتی کاری را با هم انجام می‌دهیم، آن کار برایم خیلی خوشایند می‌شود.

8- دوست دارم که او حتما مال من باشد.

9- اگر اتفاقی برای او بیفتد، خیلی ناراحت می‌شوم.

10- خیلی وقت‌ها به او فکر می‌کنم.

11- این برایم خیلی مهم است که او به من علاقه داشته باشد.

12- وقتی با او هستم، کاملا خوشحالم.

13- برایم خیلی دشوار است که برای مدتی طولانی از او دور باشم.

14- واقعا خیلی به او علاقه دارم.

تفسیر آزمون

حالا عددهایی را که جلو هر عبارت گذاشته‌اید، با هم جمع بزنید. شمایی که بالای ۸۹ نمره آورده‌اید، وضع‌تان خراب است: بدجوری عاشق شده‌اید و اگر صادقانه به سوالات پاسخ داده‌اید، در عشقتان هیچ شکی نمی‌توان کرد!

اگر نمره‌تان حول و حوش ۷۸ تا ۸۸ می‌چرخد، شما هم به احتمال خیلی زیاد، عاشق هستید و چیزی نمانده است که به بالای قله‌ی عشق برسید.

اما اگر نمره‌تان بین ۶۸ تا ۷۷ باشد، احتمال کمتری وجود دارد که عاشق باشید. کسانی هم که از ۶۸ پایین‌تر آورده‌اند، بهتر است خودشان را گول نزنند. به احتمال زیاد، چندان عاشق نیستند. کسانی که از ۵۸ پایین‌ترند هم که عمرا عاشق باشند! این گروه بهتر است پیشه‌ی دیگری برای خودشان دست‌وپا کنند و اسم احساسات رقیقشان را نگذارند عشق!
 
سیمرغ

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 25 / 1 / 1390برچسب:زندگي,عشق,همسر,روانشناسي, :: 9:47 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی


یکی از راه‌های برقراری ارتباط مؤثر و سازنده، گوش دادن به سخنان دیگران در روابط فردی است، روشن است که از طریق کسب این مهارت و تخصص ضروری برای زندگی در دنیای امروز، می‌توانیم مخاطب را به ادامهٔ ارتباط و تعامل ترغیب سازیم و از این منظر از اختلاف نظر‌ها و سؤتفاهم‌های احتمالی بکاهیم.

به دلیل گرفتاری‌های شغلی و نیز مشکلات اقتصادی، معیشتی و روزمرگی‌های زندگی، زنان و شوهران زمان بسیار کمی را در قیاس با آنچه که شایسته است، در برقراری ارتباط در راستای بهبود شرایط زندگی مشترک خود و حل و فصل مشکلات خود اختصاص می‌دهند و این امر باعث ضعیف شدن روابط فردی و اجتماعی آنان می‌گردد و‌گاه به تلخ شدن کام زندگی و حتی جدایی می‌انجامد.

کاظم نیک جو؛ روان‌شناس و مشاور خانواده، در گفتگو با خبرنگار جامعه آژانس خبری روز (دی نا)، در خصوص چگونگی پیدایش و بروز مشکلات زنان و شوهران به واسطهٔ عدم برقراری ارتباط مؤثر و سالم در زندگی مشترک گفت: در برخی موارد زنان و مردان برای مشاورهٔ پیش از طلاق به روان‌شناس مراجعه می‌کنند و یا بعد از جدایی برای بهبود شرایط روانی خود راهکار می‌خواهند و بعد از گذشت جلسات درمانی، درمی یابند، اساسی‌ترین مشکلات آنان به دلیل عدم برقراری ارتباط کلامی و شنوایی پدیدار گشته است.

 



وی در ادامه تصریح کرد: بذل دقت در گوش دادن به حرف همسر، در عین حال که به ایجاد و حفظ روابط خوب و مطلوب توأم با احترام متقابل منجر می‌گردد، از کشمکش‌ها و تنش‌ها در زندگی جلوگیری می‌کند.



مشاور خانواده و روان‌شناس افزود: برای نمونه می‌توان به مردان و زنانی اشاره کرد که در محیط‌های اجتماعی و شغلی خود، برای سایر همکاران و یا ارباب رجوعان، سنگ صبور هستند و در محفل‌های دوستانه از آنان به عنوان یک مشاور شایسته نام برده می‌شود، اما در خانه و برای همسر خود اندک زمانی را جهت گوش دادن به درد دل و گفتنی‌های شریک زندگی خود صرف نمی‌کنند.


وی در ادامه تأکید کرد: تصدیق، بحث، گفتگو و‌گاه انتقاد می‌تواند به تقویت روابط بین دو نفر کمک شایان ذکری نماید، زیرا آنان از این راه در می‌یابند که برای دیگری ارزشمند هستند و امور روزانه و مشکلات یکی از آن دو دیگری را هم می‌رنجاند و همچنین کسب موفقیت‌ها و پیروزهای آنان باعث سربلندی همسرانشان خواهد شد.


مشاور خانواده؛ تحسین، انعکاس احساسات، تعبیر و تفسیر کردن، تصدیق و یا رد عقاید زنان از سوی شوهران و بالعکس را زمانی سازنده دانست که نخست به حرف‌های یکدیگر با دقت گوش داده باشند تا سرسری و صرفاً جهت رفع تکلیف زمان خود را صرف نکرده باشند و افزود: برخورداری از گوش شنوا برای سخنان شریک زندگی از ارزش بسیار بالایی در روابط میان دو نفر برخوردار است که نمی‌توان از آن چشم پوشید.


نیک جو از زنان و شوهران جوان خواست، گوش دادن را به عنوان یکی از اصول اولیهٔ زندگی مشترک خود پایه گذاری کنند و تأکید کرد: دقت و توجه در این امر اگر از آغاز زندگی زنان و شوهران به یک اصل اجتناب ناپذیر تبدیل نشود، با گذر زمان مشکلات میان آنان بیشتر و بیشتر شده و‌گاه راهی برای جبران باقی نخواهد ماند.


در پایان گفتگو نیک جو از ارتباط کلامی و شنیداری موفق به عنوان راهی برای کسب اطلاع از نیاز همسران نام برد و گفت: استفاده از این فن و مهارت می‌تواند نیاز‌ها و احتیاجات مردان و زنان را در طول زندگی مشخص سازد، تا در جهت نیل به آنان تلاش شود و چنانچه همسران برای یکدیگر گوش شنوا نداشته باشند، از وقایع جاری زندگی یکدیگر بی‌خبر می‌مانند و نقش مؤثر آنان در جهت رفع نیاز‌ها و دستیابی به خواسته‌ها کمرنگ می‌گردد و با از بین رفتن این نقش، روابط و تعامل میان آنان مثبت و سازنده نخواهد بود و به بروز مشکلات جدی منجر خواهد شد.
 
 
سیمرغ
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 25 / 1 / 1390برچسب:زندگي,عشق,همسر,روانشناسي, :: 9:44 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

چطور به فرزندان خود احترام گذاشتن را بیاموزیم؟

اگر نگاهی به جوانان نسل حاضر بیندازیم مشاهده می کنیم که این نسل بی احترام ترین نسلی است که دنیا تا کنون به خود دیده است.

پیش از آن که جوانان را سرزنش کنیم بیایید صادقانه از خود بپرسیم که ما در مورد آموزش احترام برای فرزندان مان چه کرده ایم؟
این سوال را می پرسم زیرا یکی از کارهای مفید تربیتی مشاهده مردم است، منظور من نگاه بیمارگونه به مردم نیست بلکه توجه به راهها و روش هایی است که مردم با یکدیگر رفتار و تعامل می کنند. ا

ین دقت و توجه شامل تمام گروه های سنی می شود. یکی از مشکلات عمده ای که وجود دارد این است که والدین هیچگاه فرزندان خود را احترام نمی کنند، بنا بر این کودکان نه تنها والدین خود را مورد احترام قرار نمی دهند بلکه به هیچکس دیگر، حتی به خودشان هم احترام نمی گذارند.

اما این نقیصه هرگز به این معنی نیست که شما والدین خوب و مناسبی نیستید بلکه می خواهم توجه بیشتری به این موضوع مهم داشته باشید و بدانید که باید بیشتر با فرزندان تعامل داشته باشید و در رفتار فرزندان با خودتان و دیگران بیشتر دقت کنید.

آموزش رفتار احترام آمیز یکی از مهمترین وظایفی است که بعهده والدین است و بهترین روش آموزش آن، نشان دادن احترام است آن هم نه احترام به دیگر بزرگسالان بلکه احترام به خود فرزندان.

احترام گذاشتن را با اطاعت و فرمانبرداری اشتباه نکنید و این نکته را نیز مد نظر داشته باشید که اگر کسی در خانه شخص محترمی نباشد بیرون از خانه نیز هرگز نمی تواند به دیگران احترام بگذارد. بیایید همراه هم روشهای آموزش احترام گذاشتن را مورد بررسی قرار دهیم:

  •  به کودکان گوش فرا دهید تا آنها نیز به شما گوش فرا دهند:

زمانی که فرزندتان با شما صحبت می کند با توجه به سخنانش گوش فرا می دهید یا اینکه هم زمان مشغول انجام چند کار دیگر هستید؟ انجام چند کار به طور همزمان یا مشغله داشتن اصلا بد نیست، اما فرزندان نیاز به توجه دارند هر چه را که می گویند یا انجام می دهند باید برای شما با ارزش و قابل توجه باشد. بدانید که هر کاری با هر درجه اهمیتی را می توان برای دقایقی تعطیل کرد یا به تعویق انداخت. به چشمان آنها نگاه کنید. از خودتان بپرسید تا کنون چند بار مجبور شده اید به دیگران بگویید " وقتی باهات حرف می زنم به من نگاه کن " وبعد ارزیابی کنید که آیا هر زمان که فرزندان تان با شما صحبت می کنند به آنها نگاه می کنید؟

به گونه ای رفتار کنید که بفهمند برای شما اهمیت دارند و شما برای ارتباط با آنها زمان می گذارید و به آنها توجه می کنید، اطمینان داشته باشید آنها هم همین رفتار را در مورد شما و دیگران انجام خواهند داد.

  • صداقت بهترین سیاست است

آیا یک فرد دروغگو قابل احترام است؟ و آیا شما به کسی که مورد احترام تان است دروغ می گویید؟ قطعا اینطور نیست.

اگر مرتکب اشتباهی شدید، آن را بپذیرید و عذرخواهی کنید زیرا این نوع رفتار به خصوص در مورد فرزندان کم سن تر بسیار با ارزش است زیرا در نظر کودکان این گروه سنی والدین موجوداتی کامل و مطلق هستند و اگر ببینند والدین شان هم ممکن است اشتباه کنند و در صورت بروز اشتباه، آن را می پذیرند و عذرخواهی می کنند، از طریق رفتار و عملکرد والدین بهتر و موثرتر آموزش می بینند.

  • بیشتر به صفات مثبت فرزندان تان بپردازید تا اشاره به جنبه های منفی آنان

اگر فرزند شما مرتکب اشتباهی شد یا موفقیتی را که مورد توقع شما بود کسب نکرد، هرگز تحقیرش نکنید، خجل و شرمسارش نکنید و به هیچ عنوان به او توهین نکنید. این به معنی رابطه سرد و سخت با فرزند نیست.

زمان مناسب شوخی را رعایت کنید مثلا اگر با او می خواهید شوخی کنید یا سر به سرش بگذارید این کار را در حین بازی انجام دهید نه بعد از یک شکست یا زمان ناامیدی که او را به شدت تحت تاثیر قرار داده. از فرزندتان تعریف کنید اما مراقب باشید که در این زمینه زیاده روی نکنید که شکل حقیقی خود را از دست بدهد و دروغ شود و هر گاه خواستار ایجاد تغییری در فرزندتان هستید روی جنبه های مثبت وی تاکید کنید، همین امر باعث می شود که او هر چه بیشتر اعمال مثبت را انجام دهد.

  •  با دیگران همان گونه رفتار کنید که دوست دارید دیگران با شما رفتار کنند

در مورد فرزندتان محدودیت هایی را اعمال کنید که خود آنها را رعایت می کنید. آیا شما به فرزندتان نشان داده اید که هنگام ورود به حریم آنها یا زمان استفاده از لوازم آنها برای خود محدودیت هایی قایلید؟

در منزل فرزندان برای ورود به فضایی که در آن بسته است باید دربزنند و تا اجازه نگرفتند یا از طرف ما دعوت نشدند، نباید وارد اتاق خواب ما بشوند، بنا بر این ما هم دقیقا باید در مورد آنان همین طور عمل کنیم یعنی برای ورود به اتاق فرزندمان باید در بزنیم و هرگز به یکباره وارد اتاق آنان نشویم و زمانی که در اتاق شان حضور ندارند به لوازم شخصی آنها دست نزنیم. باید به فرزندان مان اعتماد داشته باشیم و به آنها احترام بگذاریم. در کلام ساده این که اگر می خواهید فرزندان به حد و مرزها احترام بگذارند ابتدا خود ما باید به حد و حدودهای تعیین شده احترام بگذاریم.

  •  ارزش فردی = احترام

فرزند شما باید بداند به عنوان یک انسان صاحب ارزش است و مانند سایرین مورد احترام است. این حس به فرزندان می آموزد که اگر خود را محترم نشمارند، نمی توانند احترام دیگران را حفظ کنند. فرزندتان را تشویق کنید تا به خوبی از خودش مراقبت کند . اطمینان حاصل کنید که به اندازه کافی استراحت می کند. لباس آراسته و پاکیزه می پوشد و از خوراک مناسب و کافی برخوردار است. کودکان به همان چیزهایی اعتقاد پیدا می کنند که والدین به آن اعتقاد دارند.

  •  استقلال آنها را پایه ریزی کنید

برای پذیرفتن مسئوایت از طرف بچه ها باید با در نظر گرفتن شرایط سنی آنها اقدام به واگذاری امور به آنها کنیم که این مسئولیت پذیری گامی اساسی برای کسب استقلال و احترام است. لازمه انجام صحیح و درست کار توسط فرزندان، اعتماد والدین به آنها است.

  •  همواره به فرزندتان بگویید که دوستش دارید

عبارت " بچه های من می دانند که من خیلی دوست شان دارم " مناسب نیست. من هم اطمینان دارم که آنها می دانند، اما به این فکر کنید که وقتی حتی بدون دلیل آنها را در آغوش می کشید و می بوسید چه احساس خوبی در آنها ایجاد می کنید. هرگز از اینکه به فرزندتان نشان دهید که چقدر دوستش دارید، نترسید. مجبور نیستید دایم آنها را نوازش کنید بلکه یک بوسه شب به خیر، یک بوسه خداحافظی و یک در آغوش کشیدن، هنگامی که به خانه می آید، می تواند این راه به ظاهر سخت و طولانی را هموار کند.

احترام گذاشتن در واقع یک نوع نگرش است. احترام گذاشتن و رفتار احترام آمیز به یک کودک کمک می کند که در زندگی موفق باشد. اگر کسی برای همسالان خویش، اولیاءاش یا حتی برای خودش احترام قایل نباشد تقریبا موفقیت اش غیرممکن خواهد بود. یک فرزند مودب مراقب رفتارش با اعضای خانواده و تمام کسانی که با آنها ارتباط دارد، است و همراه خوبی برای همسالان خودش محسوب می شود.

در مدارس نیز آموزش هایی در مورد رفتار احترام آمیز به فرزندان می دهند اما فراموش نکنید که این شما هستید که بیشترین تاثیر و نفوذ را در تربیت فرزندان دارید.

منبع:فان پاتوق

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : جمعه 24 / 1 / 1390برچسب:زندگي,عشق,مواظبت,توجه,شكست,پيروزي,كودكان,مراقبت,تربيت, :: 9:32 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
درباره وبلاگ
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار، به حوالی بی کسی قدم بگذار ! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو ! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ، ... ... کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام ! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو ! حریر غمش را کنار بزن ! مرا می یابی... :(
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
ابتدا ما را با عنوان زندگی همراه عشق و آدرس 2nyabaeshg.mahtarin.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 141
بازدید دیروز : 422
بازدید هفته : 563
بازدید ماه : 3318
بازدید کل : 348298
تعداد مطالب : 928
تعداد نظرات : 462
تعداد آنلاین : 3



نرم افزار دبيرخانه و بايگاني اورانوس نسخه 4 مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds