هنوز کارد به استخوانشان نرسیده است؛ مجال زندگی آنقدر هم که فکر میکنند تنگ نشده؛ نه مشکلی ریشهای دارند نه معضلی غیرقابل حل؛ فقط بیحوصلهاند، عجول و کمطاقت. گاهی هم خصلتهای عجیب دارند و انتظارات عجیبتر. این طور میشود که بعد از دعوا و جار و جنجال، قهر و دلخوری و شکستن ظرف و ظروف خانه بر سر هم، راهی دادگاه میشوند. میروند تا غیرمعمولترین تقاضاهای طلاق را بنویسند و عجیبترین جدایی ها را رقم زنند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از فرارو؛ با بررسی در مورد پروندههای طلاق در یک سال گذشته، مشخص شده که برخی از این تقاضاها دلایل بسیار پیشپاافتاده و حتی عجیب و خندهدار دارند. هرچند تعداد این تقاضاها روز به روز زیادتر میشود اما بسیاری از آنها بیشتر به شوخی شبیهاند تا واقعیت. برخی از این تقاضاها منجر به صدور حکم طلاق میشوند و تعدادی هم نمیشوند؛ اما همه آنها یا تعجبآورند یا خندهدار.
ترس از صاحبخانه
روز جمعه، مردی به دادگاه خانواده شهید محلاتی مراجعه کرد و دادخواست طلاق خود را به قاضی یکی از شعب ارائه داد. این مرد بیان کرد که پس از گذشت هشت سال از زندگی مشترک، هنوز مستأجر است و همسرش اجازه خرید خانه را به او نمیدهد؛ چرا که معتقد است که نباید پولهایشان را خرج خرید خانه کنند و بهتر است پولی که جمع آوری کردهاند را در بانک بگذارند. این مرد گفت که من همیشه در زندگی کوتاه آمده و هر کاری همسرم میخواهد، انجام میدهم، ولی دیگر از این وضع خسته شدم.
کشف بیماری بعد از ۵ سال
زنی ۲۵ ساله در حضور قاضی دادگاه خانواده اظهار کرد که شوهرش بیماری داشته و آن را مخفی کرده بوده است. این زن بعد از گذشت ۵ سال از زندگی تازه متوجه شده بود که پای راست شوهرش کوتاه است و در این مدت همسرش او را فریب داده است. او پافشاری میکرد که این موضوع برایش غیرقابل تحمل است، در حالی که در این مدت از اعتیاد شوهر به موادمخدر شیشه اطلاع یافته اما گویا ناراحت نشده است
نظرات شما عزیزان: