زن ومرد هر کدام سعی کنند که تکلیف و وظیفه خودشان را انجام دهند ، تاهر دو به حقوقشان برسند ودارای زندگی شیرین وعاشقانه داشته باشند
اگر هر کدام به عوض مطالبه حقشان ، به فکر انجام تکلیف و وظیفه اش نسبت به همسرش باشند ؛ این عمل علاوه برآن که محبت همسرشان را جلب می نمایند،حقوق طرف مقابل خود را ادا نموده است. به عبارت دیگر انجام تکلیف و وظیفه زن، حق شوهر است ؛وبالعکس انجام تکلیف و وظیفه شوهر ، حق زن می باشد.
اولین کلید طلایی خوشبختی
زن و مرد هر کدام سعی کنند که تکلیف و وظیفه خودشان را انجام دهند ، تاهر دو به حقوقشان برسند و دارای زندگی شیرین وعاشقانه داشته باشند.
آقای مشاور،من تکالیف ووظایفم را انجام می دهم،ولی شوهرم هیچ گاه تکلیفش را انجام نمی دهد؛من خسته شده ام ! ومن به بن بست رسیده ام ! من می دانم که این کار هم هیچ فایده ای ندارد ! آقا شوهرم عوض نمی شود.
در کمبود های زندگی زناشویی ، قبل از آن که به همسرت اعتراض کنی ،از خودت این سؤال را بکن « من چکار کرده ام که همسرم بامن این گونه رفتار نادرست
دارد ؟!!»
اما کلید دوم خوشبختی
در کمبود های زندگی زناشویی ، قبل از آن که به همسرت اعتراض کنی ،از خودت این سؤال را بکن «من چکار کرده ام که همسرم بامن این گونه رفتار نادرست دارد ؟!!»
توضیح آن که درکمبود ها واختلافات زناشویی ، ابتدا نگاه کنیم که «من چه اشکالی در همسر داری دارم؟! » ، آن را شناسایی کرده و در رفع آن کوشش نماییم . این نوع نگاه اولاً ایجاد تشنج در خانواده نمی کند ؛ ثانیاً من خودم را نسبت به همسرم طلبکار نمی دانم، بلکه خودم را نسبت به او بدهکارمی دانم؛ این موضع گیری در اصلاح بسیار مؤثر است.
در روان شناسی، این گونه افراد را دارای « کنترل درونی » می دانند ، این افراد همواره موفق بوده و رشد می کنند، ولی افرادی دارای « کنترل بیرونی » هستند ، همواره به دنبال آن هستند که دیگران تغییر کنند تا آنها تغییر کنند.
بر اساس نظریه جولین راتر به طور کلی افرادرا به دو دسته می توان تقسیم کرد : افراد دارای کنترل درونی وافراد دارای کانون کنترل بیرونی .
افرادی که کانون کنترل درونی هستند : مسؤلیت رفتار ها، شکست ها وپیروزی هایشان را خود بر عهده می گیرند
اما بر عکس هنگامی که انسان به کنترل بیرونی معتقد باشد: احساس می کند که فقط دیگران یا محیط بیرون توان ارزیابی رفتار های او ویا مسؤلیت رفتارها ، شکست ها وپیروزی های اورا بر عهده دارد وخود او هیچ نقش مؤثری ندارد
درونی ها وقتی با رویدادهای تنش زای زندگی روبه رو می شوند ، برای مقابله با آن ،تمایل دارند که خودشان با روش مسئله گشایی با رویدادهای تنش زای در معرض کنترل مقابله کنند ،در حالی که بیرونی ها عمدتاً حتی نسبت به رویدادهای قابل کنترل ، از طریق آرزومندانه وانتظار از دیگران واکنش نشان می دهد