برادر واقعی...
 
@****زندگی همراه عشق****@+فروشگاه اینترنتی
عشق,زندگی,سلامتی,شادابی,همه در........زندگی همراه عشق!
 
 

شخصي به نام پل یك دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی از برادرش دریافت كرده بود. شب عید هنگامی كه پل از اداره اش بیرون آمد متوجه پسر بچه شیطانی شد كه دور و بر ماشین نو و براقش قدم می زد و آن را تحسین می كرد. پل نزدیك ماشین كه رسید پسر پرسید: " این ماشین مال شماست ، آقا؟"
پل سرش را به علامت تائید تكان داد و گفت: برادرم به عنوان عیدی به من داده است". پسر متعجب شد و گفت: "منظورتان این است كه برادرتان این ماشین را همین جوری، بدون این كه دیناری بابت آن پرداخت كنید، به شما داده است؟ آخ جون، ای كاش..."
البته پل كاملاً واقف بود كه پسر چه آرزویی می خواهد بكند. او می خواست آرزو كند. كه ای كاش او هم یك همچو برادری داشت. اما آنچه كه پسر گفت سرتا پای وجود پل را به لرزه درآورد:
" ای كاش من هم یك همچو برادری بودم."
پل مات و مبهوت به پسر نگاه كرد و سپس با یك انگیزه آنی گفت: "دوست داری با هم تو ماشین یه گشتی بزنیم؟"
"اوه بله، دوست دارم."
تازه راه افتاده بودند كه پسر به طرف پل بر گشت و با چشمانی كه از خوشحالی برق می زد، گفت: "آقا، می شه خواهش كنم كه بری به طرف خونه ما؟"
پل لبخند زد. او خوب فهمید كه پسر چه می خواهد بگوید. او می خواست به همسایگانش نشان دهد كه توی چه ماشین بزرگ و شیكی به خانه برگشته است. اما پل باز در اشتباه بود.. پسر گفت: " بی زحمت اونجایی كه دو تا پله داره، نگهدارید."
پسر از پله ها بالا دوید. چیزی نگذشت كه پل صدای برگشتن او را شنید، اما او دیگر تند و تیـز بر نمی گشت. او برادر كوچك فلج و زمین گیر خود را بر پشت حمل كرده بود. سپس او را روی پله پائینی نشاند و به طرف ماشین اشاره كرد :
" اوناهاش، جیمی، می بینی؟ درست همون طوریه كه طبقه بالا برات تعریف كردم. برادرش عیدی بهش داده و او دیناری بابت آن پرداخت نكرده. یه روزی من هم یه همچو ماشینی به تو هدیه خواهم داد ... اونوقت می تونی برای خودت بگردی و چیزهای قشنگ ویترین مغازه های شب عید رو، همان طوری كه همیشه برات شرح می دم، ببینی."
پل در حالی كه اشكهای گوشه چشمش را پاك می كرد از ماشین پیاده شد و پسربچه را در صندلی جلوئی ماشین نشاند. برادر بزرگتر، با چشمانی براق و درخشان، كنار او نشست و سه تائی رهسپار گردشی فراموش ناشدنی شدند

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 9 / 10 / 1390برچسب:داستان کوتاه,داستان آموزنده,داستان شیرین,داستان خواندنی,برادر,خونی,واقعی, :: 10:22 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی

پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به همین خاطر در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان..
http://www.seemorgh.com/DesktopModules/iContent2/Files/60786.jpg


یک ماشین به او زد.پیر مرد به زمین افتاد.مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران به او گفتند که آماده عکسبرداری از استخوان بشود.پیرمرد در فکر فرو رفت.
سپس بلند شد ولنگ لنگان به سمت در رفت و در همان حال گفت:"که عجله دارد ونیازی به عکسبرداری نیست" پرستاران سعی در قانع کردن او داشتند ولی موفق نشدند.برای همین از او دلیل عجله اش را پرسیدند. پیر مرد گفت:" زنم در خانه سالمندان است.
من هر صبح به آنجا میروم وصبحانه را با او میخورم.نمیخواهم دیر شود!" پرستاری به او گفت:" شما نگران نباشید ما به او خبر میدهیم. که امروز دیرتر میرسید." پیرمرد جواب داد:"متاسفم.او بیماری فراموشی دارد ومتوجه چیزی نخواهد شد وحتی مرا هم نمیشناسد." پرستارها با تعجب پرسیدند: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید در حالی که شما را نمیشناسد؟
"پیر مرد با صدای غمگین وآرام گفت:" اما من که او را مي شناسم

 

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 1 / 7 / 1390برچسب:عشق,واقعی,پیرمرد,همسر,سالمندان, :: 8:50 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی

واعظي پرسيد از فرزند خويش

هيچ داني تو مسلماني به چيست؟



صدق و بي آزاري

و خدمت به خلق هم عبادت هم کليد زندگيست



گفت زين معيار اندر شهر ما

يک مسلمان هست آنهم ارمنيست

 

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : دو شنبه 25 / 4 / 1390برچسب:عشق,زندگی,مسلمان,واقعی, :: 7:58 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد .

مادر که در حال آشپزی بود ،دستهایش را با حوله تمیز کرد

و نوشته را با صدای بلند خواند.

او نوشته بود :

صورتحساب !!!

کوتاه کردن چمن باغچه ۵٫۰۰۰ تومان

مراقبت از برادر کوچکم ۲٫۰۰۰ تومان

نمره ریاضی خوبی که گرفتم ۳٫۰۰۰ تومان

بیرون بردن زباله ۱۰۰۰ تومان

جمع بدهی شما به من :۱۲٫۰۰۰ تومان !

مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد،

چند لحظه خاطراتش را مرور کرد،

و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:

بابت ۹ ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ

بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ

بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ

بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ

و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که :

هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است

وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند.

چشمانش پر از اشک شد

ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت:

مامان … دوستت دارم

آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت:

قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

حالا نتیجه گیری چی میشه به نظر شما؟!*

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : جمعه 15 / 4 / 1390برچسب:هزینه,عشق,واقعی,مادر, :: 6:25 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی

تصاوير زيباسازی وبلاگ ، عروسك ياهو ، متحرك             www.bahar22.com

 

همان طور که خدا می گوید در سنت الهی تغییر وجود ندارد «مشرکان با نهایت تأكید به خدا سوگند خوردند كه اگر پیامبرى انذاركننده به سراغشان آید، هدایت یافته‏ترین امّتها خواهند بود امّا چون پیامبرى براى آنان آمد، جز فرار و فاصله‏گرفتن از (حق) چیزى بر آنها نیفزود اینها همه بخاطر استكبار در زمین و نیرنگهاى بدشان بود امّا این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را مى‏گیرد آیا آنها چیزى جز سنّت پیشینیان و (عذابهاى دردناك آنان) را انتظار دارند؟! هرگز براى سنّت خدا تبدیل نخواهى یافت، و هرگز براى سنّت الهى تغییرى نمى‏یابى»(سوره فاطر 42-43)

 

البته هیچ تغییری در سنت و قانون الهی پیدا نخواهد شد. هر کس در مقابل این سنت بایستد و عصیان کند مشمول همین قانون خواهد شد. شهر پمپی که نمایشی از انحطاط و سقوط اخلاقی امپراطوری روم بود به سر انجامی همانند قوم لوط دچار گردید.

 

 این شهر نیز به وسیله انفجارهای آتشفشانی کوه «وزوو» نابود شد آتشفشان وزوو سمبل کشور ایتالیا و قبل از آن نشانه شهر ناپل است . کوه آتشفشانی وزوو اگرچه طی دو هزار سال گذشته آرام بوده است اما نام آن را کوه اخطار گذارده اند. چنین نامی به دلیل فجایع و حوادثی بوده است که در تاریخ از این کوه به ثبت رسیده است. فاجعه ای که برای «سدوم و عمورا» روی داد شباهت زیادی به حوادث تخریب گر شهر پمپی داشته است. در سمت راست وزوو شهر ناپل و سمت شرق آن شهر پمپی قرار دارد. مذاب وخاکستر ناشی از فوران آتشفشانی که دو هزار سال پیش روی داد حیات را از این شهر برچید. حادثه آنقدر ناگهانی روی داد که همه چیز در شهر به همان حالت که در اثنای زندگی روزمره بود دست نخورده ماند و امروز دقیقا به همان گونه که دو هزار سال پیش بودند باقی است. گویی زمان منجمد شده است.

 

اینکه شهر پمپی از صفحه زمین با چنین  بلایی محو شد ، بی هدف و اتفاقی نبوده است. اسناد تاریخی نشان می دهد که این مرکز هرزگی و فساد به آنچنان فحشایی محشور بود که حتی فاحشه خانه ها هم چنین شهرتی نداشته اند. مردان به شکل کاملا عریان بر در فاحشه خانه ها می ایستادند. بر اساس سنتی که ریشه اش اعتقادات میتراپرستی بوده است اندام انسان ومقاربتهای جنسی نبایستی پوشیده باشند بلکه باید کاملا آشکارا به نمایش درآیند.

 

شهر پمپی در روز ۱۹ اوت سال ۷۹ میلادی در پی فعالیت آتشفشانی کوه وزوو که ۲۸ ساعت ادامه داشت به زیر ۶ متر کوهی از مواد مذاب و خاکستر آتشفشانی رفت. از ۲۰هزار نفر جمعیت پمپی دو هزار نفر ناپدید شدند و مابقی آرام آرام مذاب و به تلی از مجسمه های سنگی تبدیل شدند.

 

مذاب کوه وزوو به آنی تمامی شهر را از نقشه منطقه جاروب کرد. جالب ترین جنبه این حادثه آن است که هیچ کس نتوانسته است در مقابل فوران آتشفشان وحشتناک وزوو بگریزد. یک خانواده در حال صرف غذا در یک لحظه تبدیل به سنگ شده اند. زوجهای بسیاری پیدا شدند که در حین انجام عمل مقاربت تبدیل به سنگ شده بودند. از همه جالبتر آن است که این زوجها هر دو از یک جنس و یا زوجهایی از دختران و پسران کم سن وسال بوده اند. صورت برخی از اجساد انسانهای سنگ شده که از داخل زمین کشف شده اند همچنان سالم و صحیح باقی مانده است صورت آنها حالت گیج و منگ دارد.

 

مجهول ترین جنبه این حادثه در اینجاست که چگونه هزاران انسان بی آنکه چیزی بشنوند و یا ببینند منتظر می مانند تا مرگ آنها را دریابد. این بعد حادثه نشان می دهد که نابودی و محو شهر پمپی دقیقا مشابه همان حوادث ویرانگری است که در قرآن به آنها اشاره شده، زیرا قرآن زمانی که این حوادث را  بازگو می کند به «نابودی ناگهانی» اشاره دارد. به عنوان مثال در سوره (یس) چنین توصیفی است : همه سکنه شهر به یک لحظه هلاک شدند. این وضعیت در آیه 29این سوره چنین می آید : « (بلكه) فقط یك صیحه آسمانى بود، ناگهان همگى خاموش شدند!» ؛ آیه 31 سوره قمر وقتی تخریب و نابودی قوم ثمود را بازگو می کند مجدادا به نابودی آنی اشاره می کند «ما فقط یك صیحه [صاعقه عظیم‏] بر آنها فرستادیم و بدنبال آن همگى بصورت گیاه خشكى درآمدند»

 

مرگ مردم پمپی در یک لحظه رخ داد، همان گونه که در آیات بالا نقل شد. فاجعه هرچه بود،همه چیز به همان حالت اولیه و بدون تغییر باقیمانده است. در سال ۱۹۹۱نیمی از این شهر از زیر خاکستر بیرون کشیده شد ولی هنوز هم دو پنجم این شهر سوخته در زیر زمین است. هر ساله جمعیت زیادی از موزه طبیعی پمپی دیدن می کنند و این شهر به یکی از جاذبه های گردشگری ایتالیا تبدیل شده است اما متاسفانه جایی از دیده عبرت در این نگاه ها یافت نمی شود.نواحی ناپل که فساد و هرزگی در آن شیوع دارد از مراکز ونواحی بی بند وباری شهر پمپی دست کمی ندارد. جزیره کاپری پایگاهی برای همجنس بازی و برهنگی گرایی است و در صنعت توریسم به بهشت همجنس بازی شهرت دارد. نه تنها در کاپری و ایتالیا بلکه تقریبا در تمامی دنیا چنین انحطاط اخلاقی وجود دارد و مردم هم هیچ توجه و اصراری به پند گیری از تجربیات تلخ مردم گذشته ندارند. در سوره سجده درباره همین مردم می فرماید : «و اگر اینان روی بگردانند به آنها بگو شما را از صاعقه عاد و ثمود بیم می دهم. »

 

منبع : کتاب اقوام هلاک شده نوشته هارون یحیی و ترجمه مژگان دستوری(انتشارات کیهان) با اضافات

مردم سنگ شده شهر پمپی در موزه طبیعی شهر پمپی

حادثه آنقدر ناگهانی روی داد که همه چیز در شهر به همان حالت که در اثنای زندگی روزمره بود دست نخورده ماند و امروز دقیقا به همان گونه که دو هزار سال پیش بودند باقی است. گویی زمان منجمد شده است.

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : شنبه 14 / 4 / 1390برچسب:داستان,واقعی,مردم,شهر,پمپی, :: 6:42 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

در رمان نویسی، نشانه های عشق واقعی به سمت ملودرام گرایش دارد. تپش قلب، بی خوابی، بی اشتهایی، به حرکت درآمدن پرده ها و آتش بازی. اما اگر چنین چیزهایی را حس کردید، آنقدر که اسیر هوس شده اید، عاشق نشده اید. اگر هوس را کنار بگذاریم، نشانه هایی که در این مقاله برایتان عنوان می کنیم، نشانه های انکارناپذیر از عشق حقیقی - و سلامت احساسی - هستند.

به راحتی علت اینکه نمی خواهید با کسی ارتباط برقرار کنید را توضیح می دهید
باوجود اینهمه بیماری های مختلف دیگر هر روز با یکی بودن به اندازه گذشته جذابیت ندارد. مسئله تمایل به تک پر بودن نیست مسئله حرف زدن درمورد آن است. تعداد زیادی از زن ها و مردها تک همسری هستند و احساس می کنند که تمایلشان برای چشم پوشی از بقیه به همسرشان قدرت بیشتری می دهد. اما وقتی دوست داشته باشید که این حس و تمایل خودتان را توضیح دهید نه تنها عاشق هستید بلکه فردی منطقی و فهمیده نیز به نظر خواهید رسید.

دفترچه خاطرات گذشته تان را دفن می کنید.
“من دفترچه خاطراتم را دفن کرده ام!” این جمله نه تنها تک پر بودن فرد بلکه برنامه داشتن برای آن را نشان می دهد مخصوصاً وقتی می گویید که هیچکس از آشنایانتان به پای معشوق فعلیتان نمی رسد. تمایل شما برای خلاص شدن از آن، نشان از این واقعیت دارد. همچنین نشانه این است که دیگر هیچ تمایلی برای دیدن عشق های قبلیتان ندارید و این یعنی در این رابطه دیگر میلی به برگشت وجود ندارد و فقط می خواهید به جلو بروید.

شاید با خودتان فکر کنید که منصفانه نیست که دفترچه خاطرات را در شومینه بیندازید و بسوزانید، به همین دلیل اطلاعاتتان را روی لپ تاپ شخصیتان که دست هیچکس به آن نمی رسد ذخیره می کنید. تعهد، تعهد است. اگر تظاهر کنید که دفترچه خاطراتتان را دور ریخته اید یعنی تظاهر به متعهد بودن می کنید. پس بزرگ شوید: اگر به اندازه کافی بزرگ شده اید که کسی که دوستش دارید شما را جدی بگیرد، پس یعنی به اندازه کافی هم بزرگ شده اید که خودتان خودتان را جدی بگیرید. در روابط متعهد دیگر جایی برای دوز و کلک نیست.

جایی می روید که از آن متنفر هستید.
اینکه دلتان بخواهد که با عشقتان جایی بروید که به شدت از آنجا متنفر هستید و اصلاً هم به خاطر آن ناراحت نشوید یکی از نشانه های خوب عاشق شدن است.

وقتی تازه شروع به قرار گذاشتن کرده بودید وسوسه می شدید که این رابطه را بر هم بزنید. در مرحله بعدی رابطه برای خودتان می ایستید و کارهایی که دوست ندارید را به هیچ وجه انجام نمی دهید. این فرایند کاملاً لازم است چون اگر قرار است یک عشق واقعی وجود داشته باشد باید بر مبنای اینکه خود واقعیتان کیست بنا شود نه کسی که طرفتان دوست دارد باشید. اما وقتی در آخر به عشق می رسید نیاز به اثبات مداوم خودتان با تاثیرات معشوقتان نرم تر می شود و این حس بخشش به خاطر عشقتان سخاوتتان را جبران می کند.

لازم نیست خوب حواستان به همه چیز باشد تا همه چیز ۵۰-۵۰ باشد. اما وقتی حس کنید که عدالت و مساوات و احترام بینتان وجود دارد آنوقت برای انجام کاری که از آن متنفرید اما طرفتان به آن علاقه دارد تمایل بیشتری پیدا می کنید. به عبارت دیگر، آن فرد از آن کار یا اتفاق مهمتر می شود.

اگر ولخرج باشید صرفه جوتر و اگر خسیس باشید دست و دلبازتر می شوید
مسئله پول نیست بلکه میل به امتحان کردن اعتقادات اصلی  به خاطر ارزش گذاشتن به فردی دیگر و دیدگاه و نظرات اوست. هر رابطه خوبی ما را تغییر می دهد. اگر با عشقتان بودن باعث می شود یک بخش اصلی از خودتان را تغییر دهید فقط نشانه عشق نیست، بلکه نشاندهنده احترام و میل به یادگرفتن از همدیگر است. این یعنی رابطه تان اینقدر امن هست که بخواهید در آن دست به امتحان کردن کاری جدید بزنید.

ریا و دورویی را فراموش کنید. باید اینقدر جرات، قدرت و انرژی داشته باشید تا سیستم اعتقادی خودتان را چه سیاست، سقط جنین، غذای چینی، مسافرت، بچه دار شدن، باغبانی، پول یا هر عقیده دیگری به چالش بکشید.

هیچ کاری نکردن اما با هم بودن فوق العاده به نظر می رسد
در مراحل اول رابطه عطش عمیقی برای شناختن همدیگر وجود دارد اما این دوران کمی ترسناک هم به نظر می رسد چون ممکن است طرف مقابل کسی نباشد که شما فکر می کردید یا بدتر از آن، شما آن کسی نباشید که طرف مقابلتان می خواسته است. بااینکه در ابتدای رابطه هیچ چیز قطعی نیست اما شما فکر می کنید که اینطور است به همین خاطر دوست دارید همیشه با هم باشید و کاری انجام دهید، چه در ملاء عام چه محرمانه.
 
در این دوران همیشه دنبال جایی هستید که با هم بروید و کاری که با هم انجام دهید. اگر زن و شوهری هستید که به رابطه جنسی علاقه دارید، کارهایی که می کنید هم پیرامون این رابطه خواهد و بقیه کارها اهمیت زیادی نخواهد داشت. اما وقتی آن عطش جنسی اولیه فروکش کرد دوست دارید پز همدیگر را به بقیه بدهید چون حس می کنید که خوب با هم جور شده اید و به آن افتخار می کنید.

وقتی حس کنید که هیچ کاری نکردن اما با هم بودن هم می تواند لذت بخش باشد یعنی عاشق شده اید چون مراحل قبلی که مرحله ترس، رابطه جنسی و پز دادن است را پشت سر گذاشته اید. حالا رابطه فقط به شما دو نفر منحصر می شود نه آدم ها یا کارهای دیگر. درواقع بااینکه در زندگی طبیعی همدیگر وارد شده اید اما با هم بودن برایتان فوق العاده ترین چیزی است که می توانید فکر انجامش را بکنید.

حاضرید خودتان بودن را به خطر بیندازید
خودتان بودن مهمترین مسئله ممکن است. بقیه مواردی که در این مقاله ذکر کردیم همه مستلزم این است که خودتان باشید اما وقتی واقعاً کسی را دوست داشته باشید دوست دارید بداند که شما که هستید و شما را برای آنچه که هستید دوست بدارد نه آنچه که تظاهر می کنید هستید. وقتی در یک رابطه عاشقانه واقعی باشید می توانید صادق و رک و راست باشید و از فرصت ها استفاده کنید.

بخش نیرنگ آمیز عاشق بودن این است که می تواند شما را ترغیب کند خودتان باشید. شما دوست دارید کسی که قرار است شریک زندگیتان شود همیشه خوشحال و خوشبخت باشد و تنها راه آن این است که خودِ واقعیتان باشید. مطمئناً الان که او را اینقدر دوست دارید دلتان نمی خواهد با دروغ با او زندگی کنید اما باید مراقب باشید که به چه اعتراف می کنید. یادتان باشد که بین صداقت و دورویی سکوت است. اگر اینقدر بزرگ شده اید که عاشق شوید، پس اینقدر عاشق شده اید که بفهمید بعضی وقت ها باید ساکت باشید.
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 13 / 4 / 1390برچسب:راه,تشخیص,عشق,واقعی,دوست,داشتن,دوستت,دارم, :: 6:47 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

نگاهی به عقربه ساعت كه بی‌خیال ثانیه‌ها را طی می‌كرد، انداخت. مضطرب و نگران از تهدیدهای مدیر بود. به تلفن همراهش كه همچنان خاموش روی میز مدیر افتاده بود، چشم دوخت. تلفنی كه چند روز پیش از پسر همسایه هدیه گرفته حالا برایش دردسرساز شده بود. پدرش به زودی به مدرسه می‌رسید و او باید پاسخی می‌یافت تا زودتر از این معركه خارج شود. سعی كرد مثل عقربه‌های ساعت، خود را به دست زمان بسپارد؛ شاید راهی بیابد. سن نوجوانی، سن حس‌های گوناگون است كه آدمی را از همه طرف احاطه می‌كند؛ حس دوست داشتن، دل دادن و در نهایت عاشق شدن. حس غریبی كه دست خود آدم نیست بلكه با یك نگاه و یا یك كلام آغاز می‌شود و با بهانه‌ای كوچك پایان می‌یابد. صحبت‌های كوتاه در كوچه پس‌كوچه‌های محله، وعده و وعیدها و ده‌ها خاطره تلخ و شیرین همه می‌تواند برای یك نوجوان تازگی داشته باشد. شاید داشتن این تجربیات اولیه فرد را در آینده برای یك زندگی بهتر یاری كند ولی مشكل اینجاست كه اكثر نوجوانان گاهی این مسائل را بیش از حد جدی می‌گیرند و تمام هوش و حواس خود را متوجه آن می‌سازند. در این حالت آنان نه تنها از اهداف مهم زندگی دور می‌شوند، بلكه كارهای روزمره خود را نیز بی‌انگیزه‌تر انجام می‌دهند. دختر نوجوانی مانند مریم كه علاقه به تحصیل و مطالعه را از دست داده، تنها دلیلی كه برای رفتن به مدرسه عنوان می‌كند ملاقات‌های بعد از تعطیلی مدرسه است كه با فرهاد دارد و دور از چشم خانواده می‌تواند با او صحبت كند. خوش‌تیپ و خوش‌قیافه بودن فرهاد، عاملی بود كه بیشتر دخترها را متوجه خود می‌ساخت. مریم می‌گوید: وقتی فرهاد برای اولین بار از من خواست تا سوار ماشینش شوم، خوشحال شدم. با این كار به دوستانم ثابت كردم كه بی‌عرضه نیستم. در نگاه او رضایت موج می‌زند، به ویژه وقتی از قول و قرار‌های فرهاد و تصمیم ازدواج با او می‌گوید. ولی شیما كه نوجوان باتجربه‌ای است، نظرش این است كه دخترها احساسات متفاوتی از پسرها دارند. او می‌گوید: ما مسائل را خیلی زود جدی می‌گیریم ولی آنها برای سرگرمی و وقت‌گذرانی با ما دوست می‌شوند. اولش همه آنها وعده ازدواج می‌دهند و از وفاداری صحبت می‌كنند ولی بعد از مدتی دنبال كس دیگری می‌روند و تمام قول و قرارهای خود را زیر پا می‌گذارند. صحبت‌های شیما باعث می‌شود تا نسترن هم از تجربه خودش بگوید و از بی‌وفایی كسی كه دوستش دارد، به نظر او در دوستی‌ها نباید زیاد پیش رفت چرا كه ضربه روحی وارده می‌‌تواند تا مدت‌ها آدم را افسرده كند. او می‌گوید: من خیال می‌كردم باید برای كسی كه دوستم دارد سنگ تمام بگذارم. برای همین مرتب برای او خرج می‌كردم، یك بار یك پیراهن گران‌قیمت و یك بار هم ساعتی به او هدیه دادم. با این كار می‌خواستم محبتم را ثابت كنم ولی حالا او از من می‌خواهد به دوستی‌مان پایان دهم و همه چیز را فراموش كنم. نسترن جزو كسانی است كه این تجربه را ناگوار و تلخ می‌داند. او نیاز به زمان دارد تا به دوستی واقعی پی ببرد و نسبت به افراد شناخت پیدا كند. اما مریم نسبت به فرهاد چه شناختی دارد كه او را مرد زندگی‌اش می‌داند. او در این مورد می‌گوید: ما همدیگر را درك می‌كنیم و از خصوصیات هم باخبریم مثلاً‌ من می‌دانم او چه خواسته‌هایی دارد؟ و از چه چیزهایی خوشش نمی‌آید؟ تنها عیبی كه فرهاد دارد این است كه گهگاه از مواد الكلی استفاده می‌كند، من با او صحبت كرده‌ام و خواسته‌ام كه این كارش را كنار بگذارد. مریم فكر می‌كند كه این تغییر را می‌تواند در فرهاد ایجاد كند، چون قدرتش را دارد. سحر در این مورد به مریم می‌گوید: قضاوت در این مورد آسان نیست چرا كه دختر نوجوانی كه هنوز وارد زندگی مشترك نشده نمی‌تواند از تغییر یك رفتار نادرست برای همیشه با اطمینان صحبت كند. او به یكی از دوستانش اشاره می‌كند كه با فرد معتادی تنها به خاطر عشق و علاقه فراوان ازدواج كرد و به خیال خودش می‌توانست او را ترك دهد. اما بیكاری و مشكل اعتیاد باعث تنفر و جدایی او از كسی كه زمانه به او علاقه فراوان داشت، شد. به نظر سحر لزومی ندارد كه همه این دوستی‌ها به ازدواج ختم شود. او می‌گوید: خود بچه‌ها بیشتر همدیگر را به سمت این دوستی‌ها هدایت می‌‌كنند مثلاً‌ اگر دختری با پسری دوست نباشد دوستانش او را بی‌عرضه می‌دانند. به همین خاطر اگر كسی خوشش هم نیاید، ناچار برای رفع این اتهام سعی می‌كند تا با یك نفر دوست شود. البته ین روزها تعداد افرادی كه می‌توان با آنها دوست شد نیز جزو امتیازات نوجوانان محسوب می‌شود. با این حساب روابط نوجوانان با هم به بازی كودكانه‌ای می‌ماند كه در آن افراد به لحاظ تغییرات روحی و جسمی مشغول به آن می‌شوند؛ شاید گذشت زمان به آنها یاد دهد دوستی واقعی چیست؟ و چگونه می‌توان به آن احترام گذاشت؟

مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد
مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds

ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 3 / 4 / 1390برچسب:دوست,واقعی,عشق,کمک,بهترین, :: 9:1 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 93 صفحه بعد

درباره وبلاگ
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم: درعصرهای انتظار، به حوالی بی کسی قدم بگذار ! خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو ! کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ، ... ... کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام ! درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو ! حریر غمش را کنار بزن ! مرا می یابی... :(
آخرین مطالب
پیوندهای روزانه
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
ابتدا ما را با عنوان زندگی همراه عشق و آدرس 2nyabaeshg.mahtarin.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 84
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 602
بازدید ماه : 6784
بازدید کل : 211984
تعداد مطالب : 928
تعداد نظرات : 462
تعداد آنلاین : 3



نرم افزار دبيرخانه و بايگاني اورانوس نسخه 4 مجموعه نرم افزار و بازیهای آیفون، آیپد و آی پاد مجموعه بازی پرندگان خشمگین Angry Birds