|

زن و شوهر به دلیل اختلافات فراوان در سلایق و نظرات در بسیاری از اوقات وارد مباحثات و گفتگو می شوند اما این مسئله که هر یک تا چه حد از مهارت های کلامی و ارتباطی برخوردار باشند ،در نتایج این بحث و گفتگو موثر است. لذا هیچ گاه به خود اجازه ندهید که فکر طلاق به ذهنتان خطور کند. حتی در بحرانی ترین لحظات زندگی و در اوج کشمکش ها و اختلاف های زناشویی، طلاق تنها راه حل نیست. مطمئن باشید که پس از طلاق مشکلات و سختی های زیادی انتظارتان را می کشد.
هر یک از نکات زیر می تواند زندگی زناشویی را به بن بست بکشاند، بنابر این سعی کنید تا می توانید اجازه ندهید این موارد در زندگی شما راه یابد.
1- تعهد بیش از اندازه و خستگی جسمی و روحی؛ این مشکل در زوج های جوانی که در مدرسه یا دانشگاه تحصیل می کنند یا تازه در جایی استخدام شده اند بیشتر به چشم می خورد. این کارها مشکلات و سختی های زیادی به همراه دارد و بسیاری از زوج های جوانی که با این مشکلات روبه رو می شوند، پس از آن که ازدواجشان با شکست مواجه می شود با تعجب از خود می پرسند:«چرا چنین اتفاقی افتاد؟» مسئولیت و مشغله زیاد باعث می شود که زن و شوهر فرصت کمی برای همدیگر داشته باشند و بنابراین فاصله ی آنها روز به روز افزایش می یابد و زمانی می رسد که برای هم مثل دو غریبه هستند.
سعی کنید در اوایل ازدواج ، برای خود، کار و دردسر نتراشید و وقت بیشتری را با هم بگذرانید تا همدیگر را بیشتر بشناسید.
2- صورت حساب های بالا: صورت حساب های بالا و بحث بر سر نحوه ی خرج کردن پول؛ اجناس مصرفی خود را با پول نقد خریداری کنید، در غیر این صورت آنها را به صورت قسطی نخرید. همیشه مقداری از پولتان را برای روز مبادا پس انداز کنید و با آن به سفرهای کوتاه بروید و اگر صاحب فرزندی هستید، آن را برای مواقع ضروری کنار بگذارید. سعی کنید درآمدتان را عاقلانه و درست خرج کنید.
3- خودپسندی: در جهان دو گروه از مردم وجود دارند، افراد بخشنده و افراد گیرنده. ازدواج دو نفر بخشنده می تواند یک مسئله ی رضایت بخش و خوشایند برای هر دو طرف باشد، بین دو نفر بخشنده و گیرنده همیشه اصطکاک وجود دارد، اما دو نفر گیرنده در عرض چند مدت زندگی مشترک، به جان هم می افتند و دمار از زندگی هم درمی آورند. خودپسندی و خودخواهی، ازدواج را به ورطه نابودی می کشاند.
4- دخالت والدین : اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدینشان جدا نشوند، احتمال بروز مشکل در زندگی زناشویی آنها وجود خواهد داشت. بعضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجیح می دهند که در کنارشان زندگی کند. آنها به این مسئله توجه ندارند که در این صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک فرزندشان شوند.
5- توقعات زیاد و بی جا: بسیاری از زوجین انتظار دارند که پس از ازدواج وارد یک سرزمین پر از شادی و خوشبختی شوند. آنها همیشه رویای قصر پریان را در سر می پرورانند، غافل از این که گاهی اوقات در زندگی زناشویی مشکلاتی پیش می آید که عرصه زندگی آنها را تنگ می کند.
6- بحث و جدل: سخن ما با کسانی است که فضای خانه را با بحث و دعواهای خود مسموم می کنند و باعث رنجش و نگرانی طرف مقابل خود می شوند و او را از ادامه ی زندگی مشترک دلسرد می کنند. بدبینی و حسادت ، یکی از علل ایجاد جر و بحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود.
7- اعتیاد: اعتیاد نه تنها باعث از هم پاشیدن زندگی مشترک می شود بلکه فرد را نیز از بین می برد. همیشه از مواد مخدر و مشروبات الکلی دوری کنید.
8- خیانت و بی وفایی نسبت به همسر: ازدواج ، پیمان و تعهد بین دو نفر است و آنها را متعهد می سازد که تا آخر عمر به هم وفادار بمانند و در غم و شادی های زندگی، شریک یکدیگر باشند. متأسفانه بعضی از همسران به این تعهد پایدار نمی مانند و پس از مدتی از جاده درستی منحرف می شوند و به همسرشان خیانت می کنند و با این کار کتاب زندگی مشترکشان را برای همیشه می بندند.
بدبینی و حسادت ، یکی از علل ایجاد جر و بحث زوجین است و خودبینی عامل دیگری است که باعث آزار رساندن به طرف مقابل می شود.
9- شکست در کار و تجارت یا موفقیت در تجارت و کسب و کار: این مسئله به خصوص در مردان بسیار به چشم می خورد. اضطراب و نگرانی که به دنبال این شکست ایجاد می شود، باعث آشفته کردن کانون خانواده می شود. شاید خطر موفق شدن در تجارت یا به اصطلاح یک شبه پولدارشدن بیشتر از شکست در تجارت باشد. گاهی اوقات، ثروت یکباره ای که به طرف خانواده ها سرازیر می شود باعث دور شدن آنها از یکدیگر و منجر به مرگ زندگی مشترک می شود.
10- ازدواج در سنین پایین: آمار طلاق در بین دخترانی که در سنین 17- 14 سالگی ازدواج می کنند دو برابر بیشتر از دخترانی است که در سنین 19-18 سالگی ازدواج می کنند و نیز کسانی که در سنین 19- 18 سالگی ازدواج می کنند، بیشتر از کسانی که در سنین 20 سالگی پیمان زناشویی می بندند به دادگاه های طلاق قدم می گذارند. این آمار نشان می دهد که فشار ناشی از اضطراب و هیجان های دوران نوجوانی با مشکلات زندگی مشترک در هم می آمیزد و خیلی زود زن و شوهر را به پای میز طلاق می کشاند.
اغلب زنانی كه در سن ازدواج قرار دارند، در تصور و خیال خود آرزوی ایجاد یك رابطه گرم و صمیمی با همسرشان را دارند ، مثل نشستن كنار شومینه در یك بعداز ظهر سرد زمستانی و صحبت در مورد آرزوها و خیالات شیرین خود.اما متاسفانه در زندگی واقعی خود چنین فضایی راكمتر تجربه می كنند و این كمی دردناك است ، به خصوص برای خانمها. در ادامه چند گام اساسی برای ایجاد بینش بهتر زنان نسبت به همسرانشان بیان می شود.این 10 گام به زنان كمك می كند كه به جای تلاش برای تعمیر و اصلاح نقاط منفی همسرشان به تقویت روابط بهتر و موفق تر نائل شوند.
1- از خودتان مراقبت كنید: این حقیقت را درك كنید كه بهترین چیزهایی كه برای همسرتان می توانید انجام دهید برای خود شما نیز خوب است، مثل خوردن غذاهای سالم، آراستن و تیمار كردن از خود و انجام مرتب حركات ورزشی. با این كار شما احساس بهتری خواهید داشت و بعلاوه همسری با توانایی قابل توجه و جذاب برای همسرتان باقی خواهید ماند(بدون در نظر گرفتن سن تان)
2- تشكر از همسرتان را فراموش نكنید: زمانی كه محققان از مردان در مورد خواسته آنها از همسرانشان سوال می كنند اغلب آنها قدردانی كردن همسرانشان را در ابتدای خواسته هایشان بیان می كنند. هر كس دوست دارد كه مورد قدردانی واقع شود . پس كارهایی كه همسرتان برای شما ، فرزندان و كلا زندگی انجام می دهد را به خاطر داشته باشید و از او تشكر كنید. با این كار شما لبخند ی بس عمیق روی صورت همسرتان نقش می زنید و قلب او را راضی و شاد می كنید.
3- روابط عاشقانه خود را حفظ كنید: آخرین باری كه برای همسرتان یك میان پرده رومانتیك خلق كردید را به خاطر آورید. اگر نمی توانید به خاطر آورید ، پس الان بهترین موقع است. بی دریغ محبت كنید، با نوشتن یادداشت های عاشقانه ، ترتیب یك قرار بیرون از منزل و یا یك نزدیكی گرم و صمیمانه. این كه جذابیت او برای شما همچنان ماندگار است را برای او یادآوری كنید.
4- به او اجازه بدهید اوقاتی را در كنار دوستانش بگذراند: نیاز دارد كه مدتی برای خودش باشد زمانی برای استراحت ، انجام فعالیت های مورد علاقه یا ارتباط با دوستان. اگر همسر شما به فوتبال علاقه دارد و بر عكس شما از آن منزجر هستید ، او را تحت فشار قرار ندهید تا از خواسته خود دست بكشد. او را در تقویت ارتباط دوستانه اش با سایر مردان تشویق كنید. او از مصاحبت با دوستانش لذت خواهد برد. مطالعات نشان می دهد كه افرادی كه ارتباطشان را با دوستان حفظ كرده اند ، زندگی طولانی تر و سالم تری خواهند داشت.
5- همسر خود را در اولویت قرار دهید: انواع مشغله های كاری ، خانه و بچه كافی است تا پایه های اساسی زندگی به دست فراموشی سپرده شود و این هنر شماست كه در كشاكش این مسائل زمانی را برای تقویت این پایه های اساسی ترتیب دهید. به كار همسرتان و علائق او ، ابراز علاقه كنید و نشان دهید كه او در همه حال برای شما مهم است.
6- سعی نكنید او را عوض كنید: آیا شما اجتماعی و همسرتان خجالتی است؟ آیا شما منظم و او شلخته است؟ متخصصان رفتار مدعی هستند كه شما نمی توانید دیگران را عوض كنید. شما تنها می توانید خودتان و شیوه عكس العمل تان را عوض كنید. پس به جای نق زدن به همسرتان ، راه دیگری پیدا كنید. خود را سرگرم چیزهای دیگر كنید و یا براحتی از كنار این مسائل بگذرید و حساسیت نشان ندهید. اما فراموش نكنید كه به محض دیدن یك رفتار صحیح از او و یا تغییر و اصلاح رفتارش ، از او تشكر كنید. مثلا به خاطر مرتب كردن وسایل شخصی اش. عمدتا تقویت نقاط مثبت كارسازتر از نق زدن است.
7- از او نخواهید كه خواسته های شما را حدس بزند: اینكه فكر كنید همسرتان بخاطر اینكه مدتی با شما بوده بنابراین تمام خواسته ها آرزوهای شما را می داند صحیح نیست. همه ما انسانها توده ای از خواسته ها و آرزوهای منحصر به فرد داریم . تعجب نكنید اگر همسرتان فكر كند خواسته شما ، مطابق خواسته های اوست. اگر چیز خاصی می خواهید كه می دانید او نمی تواند حدس بزند به او بگو یید. نه این كه مثل یك راز در سینه حفظ كنید وبعد به خاطر برآورده نشدنش حسرت بخورید.
8- به توسعه روابط د وستانه خود ورای زندگی زناشویی توجه كنید: بعد از ازدواج فراموش كردن روابط با دوستان پرداختن به همسر امری آسان به نظرمی رسد. اما فراموش نكنید كه یك نفر به تنهایی _ مثل همسرتان_نمی تواند تمام نیاز های شما را برآورده كند. بنابر این غیر منطقی است كه انتظار داشته باشید همسرتان هم یك عاشق واله، هم یك همراه و هم یك دوست دختر فوق العاده باشد. بنابراین بهتر است روابط خود را با دوستانتان بعد از ازدواج حفظ كنید. این امر سبب می شود كه شما احساس خوشایند تری داشته باشید. و همچنین انرژی لازم برای ارتباط با همسرتان را بدست آورید..همسران
9- اجازه دهید همسرتان از وقت استراحت خود مطابق میلش استفاده كند: همسرتان هم درست مثل شما نیاز به زمانی برای استراحت و تجدید قوا دارد و در عین حال هركس به شیوه ای تمایل دارد از این ساعات استفاده كند. مثلاممكن است شما با یك نوشیدنی خنك و یا یك گفتگوی صمیمی به آرامش و تجدید قوا دست یابید و همسرتان با چند لحظه سكوت و تنهایی یا خواندن روزنامه یا تماشای تلویزیون.بنابراین نیازها و تفاوت را درنظر داشته باشید و بپذیرید. سعی نكنید برای زمان استراحت همسرتان برنامه ای فوق العاده مثل خرید و ...تدارك ببینید.
10 – به همسرتان ایمان داشته باشید و ایمان خود را نشان دهید: مردان خیلی لاف و گزافه می گویند اما مطمئن باشید كه بعضی مواقع درست مثل شما به خاطر نداشتن اعتماد به نفس یا احساس شكست در زندگی با خود منازعه می كنند و به خاطر اینكه دنیای پیرامون خود را درست مثل یك حریف می پندارند بعضی مواقع خود را در موقعیت شكست می بینند. بنابراین زمانی كه همسرتان خسته از كار به خانه می آید نیاز دارد بداند كه برای همسرش فوق العاده ارزشمند است و همسرش به او و توانایی اش ایمان دارد .
(به خصوص زمانی كه خود این باور را از دست داده است.

5 راز برای زندگی توام با عشق حتی بعد از ورود فرزند به زندگی
او یك خانم 25ساله بود كه با اصول مادری به اندازه كافی آشنا بود. اولین كودك او 14 ماهه بود كه دومین فرزندش به دنیا آمد. او انتظار هیچ تغییر واقعی در زندگی صمیمی خود با همسرش را پیش بینی نكرده بود...
به نظر او آمدن بچه در زندگی ، یك تغییر موقت ایجاد می كرد كه بعدها به طور تدریجی به روال قبلی بازگشت می كرد. ولی بعد از مدتی متوجه تغییرات زیادی شد، احساس خستگی ، استرس و هرج و مرج در تمام ابعاد زندگی. كم كم به این نتیجه رسید كه شایعات مربوط به نقش تخریبی فرزند در روابط زناشویی ، چندان هم بی ربط نیست!
به گزارش گروه ترجمه خبر سلامت نیوز، به مرور كه تعداد فرزندان بیشتر می شوند ، دگرگونی اساسی در اشتیاق و طراوت اولیه زناشویی رخ خواهد داد و تعادلات دچار تغییر می شود. زن و شوهر تبدیل به ستون خانه شده و در عوض خانه تبدیل به شهر اسباب بازی می شود.یعنی آن فضای دنج و خلوت و دوست داشتنی دونفره دیگر وجود نخواهد داشت. معمولا زمانی كه دومین فرزند به دنیا می آید ، فرزند اول به قدر كافی بزرگ شده كه بتواند در بعضی موارد مستقل عمل كند و حتی دستگیر پدر و مادر باشد. اما پرستاری از نوزاد به اندازه كافی وقت گیر خواهد بود. و در نهایت مواجه با تغییرات اجتناب ناپذیر است. به طور متوسط ، والدین تنها 20 دقیقه در هفته فرصت با هم بودن را خواهند داشت. و برای غلبه بر این تغییر ناخواسته ، باید بتوان روش های جدیدی را خلق كرد تا زندگی همچنان برای زوجین لذت بخش بماند.
تعریف جدید از رابطه: شاید نتوان رابطه زناشویی خود را مثل قبل ادامه داد. ولی در هر حال باید به گونه ای جدید و سازگار با محیط خلق شده، این رابطه را در قالب فعالیتی جدید و دوست داشتنی دو طرف حفظ نمود.
ارتباط مجدد: مرتبا راجع به كودكان و مسائل آنها باهم صحبت نكنید. شاید این موضوع جالب و جذاب باشد، اما از آن اجتناب كنید. زمانی را اختصاص دهید كه تنها راجع به خود صحبت كنید.
خلاق باشید: می توانید برای 1 یا 2 ساعت ، كو دك خود را برای پیاده روی با پرستار راهنمایی كنید و در عوض این مدت را با همسر خود به دلخواه سپری كنید.
خودجوش باشید: منتظر نباشید كه فرصت ها به سراغ شما بیایند بلكه خود فرصت ها را خلق كنید.
واقع بین باشید: از بیان این شكاف در ارتباط نترسید.ممكن است جسم شما پافشاری كند. برطرف كردن این سوال تنش زا اولین گام مثبت برای ایجاد یك هماهنگی اساسی در ادامه زندگی است.
رعایت این موارد سبب می شود كه به تدریج بتوانید با تك تك این نقش های جدید در زندگی كنار آمده و علاقه اصلی خود را نیز از دست ندهید. یعنی عاشقی تمام عیار باقی بمانید. ارتباطی جدید خلق كنید و به نیاز ها پاسخ دهید. مهم حفظ روابط صمیمی و عاشقانه است.
خوشبختانه یك مرد بعد از مدتها وقت گذاشته است و موارد مردانه ای را كه به نظرش رسیده است و برای خانمها ممكن است مفید واقع شود به رشته تحریر در آورده است. پس لطفا بخوانید و دقت كنید كه تمام این قوانین با عدد یك شماره كذاری شدند سعنی هیچ كدامشان برتری نسبی به یكدیگر ندارند و سپس در صورت تمایل آراء خود را وارد نمائید:
مردها نمیتوانند فكر كسی را بخوانند.
دیدن مسابقۀ فوتبال مثل تماشای ماه شب چهارده توی آسمان جذاب و قشنگ است. اجازه بدهید همینطور بماند.
خرید كردن، مسابقۀ فوتبال نیست و امكان ندارد كه ما به خرید به این شكل نگاه كنیم.
گریه كردن یك جور تهدید به حساب میاد.
لطفا چیزی رو كه میخواهید، واضح بگوید. اجازه بدهید كمی روشنتر بگویم، اشارات زیركانه، اشارات قوی و اشارات مبرهن ولی غیر مستقیم به یك موضوع اصلا به كار نمیآید. لطفا اصل درخواستتان را واضح بگوئید.
«بله» یا «خیر» بهترین جواب ممكن به خیلی از سوالات هستند.
لطفا در صورت نیاز به حل یك مشكل، پیش ما بیایید و درد دل كنید، این كاری است كه ما مردها انجام میدهیم. همدردی كردن وظیفۀ دوستان مونث شماست نه ما مردها.
سردردی كه هفده ماه است كه دارد شما را آزار میدهد یك مشكل واقعی است. لطفاً با یك پزشك ملاقات كنید.
هر مطلبی كه شش ماه پیش از طرف ما مردها گفته شده است الان به عنوان استدلال غیر قابل قبول است. در واقع تمام نظرات ما فقط برای هفت روز معتبرند نه بیشتر.
اگر فكر می كنید چاقید، خوب احتمالاً هستید. لطفا از ما نپرسید.
اگر مطلبی كه ما گفتیم رو میشود دو جور ازش برداشت كرد و یكی از این برداشتها شما رو عصبانی و ناراحت میكند منظور ما برداشت دیگر بوده است.
شما میتوانید یا از ما بخواهید كه كاری رو انجام بدهیم یا به ما بگوئید كه چطور آن را انجام بدهیم، نه هر دو. اگر شما از قبل میدانید كه چطور میشود آن كار را بهتر انجام داد خوب خودتان دست به كار شوید.
كریستوف كلمب احتیاجی نداشت كه مسیر را به او یاد بدهند. ما هم همینطور.
تمام مردها فقط در 16 رنگ اشیا رو میبینند. دقیقاً مثل ویندوز است. برای ما هلو یك میوه است، رنگ نیست. برای ما پرتغال یك میوه است رنگ نیست. ما واقعاً نمیفهمیم رنگ پوست پیازی چیست.
اگر ما از شما بپرسیم چی شده و شما بگوئید «هیچی» ما هم طوری رفتار میكنیم كه انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است. ما میدانیم كه شما دروغ میگوید اما فقط ارزشش را ندارد كه آدم سرش را به خاطرآن درد بیاورد.
وقتی ما دوتایی قرار است جائی برویم، چیزی كه شما پوشیدید كاملا مناسب و قشنگ است … این را واقعاً میگویم .
شما به اندازۀ كافی لباس دارید.
شما كفش، زیادی هم دارید.
من كاملا خوش فرمم. گرد هم یك جور فرم خوب.
ممنونم كه این را خوندید. آره میدانم امشب باید در آشپزخانه بخوابم. ولی این را میدانستید برای ما مردها اصلاً مهم نیست. فكر میكنیم رفتیم كمپینگ.
آیا میدانید برای كاهش استرس در محیط خانه چه راهكارهایی وجود دارد؟
حالا كه مجبور به زندگی در شهرهای بزرگی همچون تهران هستیم و باید مشكلات متعددی شامل شلوغی و ازدحام جمعیت، ترافیك سنگین وسایل نقلیه، سختی تردد، آلودگی هوا، سر و صدای زیاد و بسیاری موارد دیگر مانند اینها ـ كه همگی برای ما استرسزا هستند ـ را تحمل كنیم، لااقل به دنبال فراهم كردن محیطی آرام و راحت در خانههایمان باشیم؛ به این ترتیب در این چند ساعت حضورمان در فضای خانه، بخشی از استرس روزانهمان جبران شده و روز بعد دوباره با انرژی بیشتری با مشكلات مواجه خواهیم شد.
در چنین پروژهای باید سراغ عناصر اصلی دكوراسیون رفته و از آنها به عنوان ابزاری برای دستیابی به این هدف استفاده كرد.
رنگ باختن استرس با رنگ
یكی از مهمترین عوامل برای كاهش سطح استرس در خانه شما، انتخاب پالت رنگی آرامبخشی است كه با روحتان ارتباط برقرار كند در واقع رنگها میتوانند مانند دارویی قوی روی جسم و روح تأثیر بگذارند.
در روزگاران قدیم نیز فلاسفه چینی، هندی و مصری روی درمان با رنگ تحقیقات بسیاری كردهاند كه هنوز نیز مورد استفاده قرار میگیرد؛ این علم را رنگدرمانی (Chromo therapy) میگویند.
در این علم، انرژیهای فیزیكی و ذهنی شما از طریق رنگ تحریك میشود و درست به همین علت است كه برای هر فضایی با توجه به كارایی آن، پالت رنگی مناسبی مورد نیاز است.
به عنوان مثال، فضایی مانند اتاق نشیمن یا همان هال، برای استراحت پس از كار پراسترس روزانه و همچنین رفع خستگی جسمی و روحی فرد مهیا شده است ولی اگر قرار باشد پالت رنگی محیط از رنگ دیوارها گرفته تا لوازم دكوراسیونی شامل مبلمان، پرده و غیره به جای القای حس آسودگی، به عنوان یك عامل محرك عمل كند، هرگز استرس جای خود را به آرامش و راحتی نخواهد داد؛ بنابراین در چنین محیطهایی از انتخاب رنگهای گرم شامل قرمز، زرد و نارنجی در سطوحی وسیع بپرهیزید.
این رنگها تحریككننده بوده و ضربان قلب را نیز افزایش میدهند در نتیجه سبب ایجاد هیجان یا عصبانیت و بیقراری در شما میشود، در حالی كه رنگهای سرد شامل آبی و سبز، آن تأثیر را بر ضربان قلب نداشته و برعكس شما را به داشتن حسی آرام تشویق میكند.
این موضوع در مورد فضای اتاق خواب نیز صادق است؛ به عنوان مثال، با كاربرد رنگ آبی روشن در اتاق خواب، علاوه بر اینكه ضربان قلب و فشارخون كاهش مییابد، تنفسها عمیقتر و آرامتر شده و این حالت در خواب شما نیز تأثیر میگذارد.
البته این پیشنهاد به این معنی نیست كه همه سطوح اتاق را به رنگ آبی رنگآمیزی كرده و لوازم دكوراسیونی شامل پرده، روتختی و دیگر لوازم را نیز آبی انتخاب كنید بلكه كاربرد سطح وسیعتری از این رنگ در كنار دیگر رنگهای هماهنگ با آن هم هدف موردنظر را تأمین میكند.
نقش نور در كاهش استرس
همه ما نهتنها برای حفظ سلامت جسمانی بلكه برای تعادل و سلامت روحیمان به نور خوب و با كیفیت نیاز داریم و بر هیچكس پوشیده نیست كه نور خورشید بهترین نور برای این امر است.
تحقیقات دانشمندان نیز نشان داده است كه اشعه ماورای بنفش نور خورشید روی هورمون سرتنین (sertonin) كه نقش تاثیرگذاری بر فعالیتهای مغز و احساسات ما دارد، اثر میگذارد.
بنابراین با تمام این تفاسیر، خانهای انتخاب كنید كه به لحاظ موقعیت جغرافیایی و نیز پنجرهها، بیشترین بهرهمندی را از نور طبیعی داشته باشد و از طرف دیگر مسئله اصلی اینجاست كه هر قدر كه به موضوع بهرهمندی از نور طبیعی بیندیشیم، به ناچار پس از چند ساعت مجبور خواهیم بود، جایگزینی برای آنها در محیط خانه تعیین كنیم كه همانا نور مصنوعی است.
البته این نور با توجه به تنوع موجود در نورپردازها و نوع نور ساطع شده از آنها، نقش مؤثری را بر روح و روان و نیز ایجاد آرامش یا استرس برعهده دارد؛ پس در انتخاب آنها نیز رعایت دقت، لازم و ضروری است.
علاوه بر این، رنگها نیز تحتتأثیر نورها نماهای مختلفی از خود به نمایش میگذارند، در نتیجه، نورهایی انتخاب كنید كه هنگام تابش بر رنگهای موجود در سطوح مختلف فضای خانهتان، تأثیر منفی به جای نگذارند.
به عنوان مثال هرگز در اتاقنشیمن از لامپهای فلورسنت یا هر نوع لامپ دیگری با نور شبیه به آن استفاده نكنید.
برای نورپردازی چنین فضایی باید تلفیقی از چند نوع نور به كار رود كه همگی نوری گرم داشته باشند.
البته اگر میخواهید در اتاقنشیمن مدتی را با حس آرامش بیشتری سپری كنید، نور آباژور به همراه نور حاصل از چند شمع روشن، فضایی رمانتیك و آرام را به وجود میآورند.
بسیاری از كارشناسان بر این عقیدهاند كه نور خیلی زیاد ـ چه از نوع طبیعی و چه از نوع مصنوعی ـ به جای ایجاد حس راحتی و آسایش ممكن است سبب بروز هیجانات زیاد شود. همچنین ممكن است سردرد و ناراحتیهای چشمی را در پی داشته باشد.
سریعترین راه برای دستیابی به آرامش
با توجه به اینكه تمركز روی یك نقطه نوعی مراقبه (meditation) است، همانطور كه خسته از كار روزانه روی مبل اتاق نشیمن لم دادهاید، شمعی روشن كرده و به شعله آن چشم بدوزید.
با این كار پس از 5 تا 10 دقیقه فشارخون شما كاهش یافته، سطح هورمون آدرنالین در خون پایین آمده، تنفس راحت و عمیقتر شده و كمكم استرسها از بین رفته و آرامش تمام وجودتان را فرامیگیرد.
شلوغی؛ عامل ایجاد استرس
همه ما به اندازه كافی در شهری پر ازدحام زندگی میكنیم كه برای تردد در خیابانها و پیادهرو، مدام باید مراقب برخورد نكردن با موانع مختلف باشیم. پس لااقل دیگر خانههایمان را كه این روزها از وسعت چندانی نیز برخوردار نیستند، با انبوهی از لوازم بزرگ و عظیمالجثه شلوغ نكنیم.
به این ترتیب، دیگر به هنگام حركت در فضای خانه نگران برخورد خود و اهالی خانواده با لوازم مختلف و امكان بروز مشكلات جسمانی ـ بهخصوص برای بچهها ـ نخواهیم بود؛ این موضوع خود راهی برای كم كردن استرس در خانه است.
علاوه بر این، مشكل شلوغی فضا تنها حاصل كارب
د لوازم زیاد و بزرگ دكوراسیونی روی زمین نیست بلكه استفاده از طرحهای شلوغ و درهم برای پوشش سطوح مختلف، نصب تابلوهای بزرگ و متعدد روی دیوارها، پر كردن روی میزها و كابینتهای آشپزخانه با لوازم كاربردی و تزئینی و خردهریزها، همگی برای افراد خانواده كه مجبور به حضور طولانیمدت در این فضا هستند، به لحاظ دیداری نیز خستهكننده و استرسزا خواهد بود.
آرامشی كه انسان در محیطی خلوت به دست میآورد، هیچگاه قابل مقایسه با حس حضور در محیطی شلوغ و پرازدحام نیست.
عایقبندی در مقابل سر و صدا
وقتی در خانهای زندگی میكنید كه سر و صدای بیرون امكان استراحت یا حتی خوابی راحت را به شما نمیدهد، چه انتظاری از ایجاد حس آرامش خواهید داشت؟!
در چنین فضایی سطح استرس شما افزایش یافته و عصبیتر میشوید.
پس بهترین اقدام حذف عوامل پدیدآورنده یا تشدیدكننده استرس است و این كار از طریق عایقبندی میسر خواهد شد.
به عنوان مثال، اگر در جوار خیابان اصلی یا بزرگراه مسكن گزیدهاید، كاربرد دزدگیر و نیز جایگزین كردن پنجرههای دوجداره را در صدر اقدامات عایقبندی خانه خود قرار دهید.
چند اقدام اورژانسی برای كاهش استرس
برای كاهش هر چه بیشتر استرس در خانه از ابزارهای كمكی استفاده كنید:
1 – پخش صدایی آرامبخش، یكی از بهترین روشهای ایجاد آرامش و به اصطلاح ریلكسیشن (relaxation) است.
بنابراین هنگام استراحت یا حضور در خانه از موسیقیهای آرامش دهنده تن و ذهن استفاده كنید.
این موسیقیها اغلب از صداهای طبیعت مانند آواز پرندگان، صدای امواج دریا، قطرات باران و خشخش برگها ساخته شدهاند.
با گوش كردن به این موسیقیها تأثیر معجزه صدا و موسیقی را در روح و روان خود احساس میكنید.
علاوه بر اینها، شما میتوانید با خرید آبنمایی زیبا و قرار دادن آن در گوشهای از اتاقنشیمن یا اتاق خواب به جای صدای ضبط شده جریان آب، از صدای واقعی آن و نیز انرژی حاصله نیز بهرهمند شوید.
با شنیدن این صدای خوش در فضایی مناسب، بخش اعظمی از استرسهای شما برای چند ساعت هم كه شده از بین خواهد رفت.
2 – در دكــوراسیون فضــای خانهتان علاوه بر لوازم بیجان دكوراسیونی و كاربردی، از گیاهان و گلهای طبیعی هم استفاده كنید. وجود این عناصر طبیعی، حس حضور طبیعت و نیز نیروی حاصل از آن را در وجود شما ایجاد كرده و اضطراب و استرس را كمرنگ میكند. علاوه بر این، وجود گلهای رنگارنگ، فضا را شاد و پرانرژی میكند.
3 – عطر درمانی یكی دیگر از راههای كاهشدهنده استرس در هرگونه فضای بستهای از جمله خانه است.
برای این منظور چند روش وجود دارد:
الف) همیشه چند شاخه گل تازه و معطر در خانه داشته باشید.
ب) بسیاری از گلها و گیاهان معطر حتی به حالت خشك نیز همچنان فضا را عطرآگین كرده و حتی برخی از آنها مانند اسطوخودوس، خاصیت آرامبخشی دارند. بنابراین كیسههای توریای آماده كرده و پس از پر كردن كیسهها با این قبیل گیاهان و گلها، آنها را در قسمتهای مختلف خانه از جمله اتاق خواب و نشیمن آویزان كنید.
نكته: شما میتوانید مقداری از این گیاهان را در مقداری آب بریزید و روی شعله كم اجاق گاز یا وارمر قرار دهید تا با تبخیر آب حاصل از جوشیدن این گیاهان در آب، هوای محیط نیز معطر میشود.
ج) این روزها شمعهای معطر بسیاری در شكلها و فرمهای مختلف به بازار آمده است؛ كافی است شما شبهنگام یك یا دو عدد از آنها را در خانه روشن كنید و هم از انرژی آتش نیرو بگیرید و هم به این ترتیب، بوی خوشی فضای خانه شما را دربر میگیرد؛ البته روشن كردن عود نیز یكی دیگر از مهمترین روشهاست.
د) اگر هیچیك از راهكارهای فوق برایتان امكانپذیر نبود، از اسپریهای خوشبوكننده هوا استفاده كنید. فقط اسپریای انتخاب كنید كه عطری تند و سردردآور نداشته باشد.
تا کنون بارها دیده شده که رفتارهای آقایون قبل از ازدواج با بعد از ازدواج تغییر کرده البته این مسئله در مورد خانمها هم صادق است اما آنقدر کم است که حتی لمس نمی شود به عنوان مثال خیلی از آقایون در دوران نامزدی و یا عقد خود را یک عاشق پیشه نشان می دهند در هفته دو یا سه شب با شما بیرون می آیند کارهای غافلگیر کننده انجام می دهند حرفهای شیرین و جذابی میزنند و البته از هیچ فرصتی برای برقراری رابطه جنسی یا حد اقل معاشقه و کمه کمش بوسیدنو لب گرفتن نمی گذرند.
اکثر مواقع شیک ترو تمیز با موهای مرتب و صورت اصلاح شده و البته سر وقت سر قرار حاضر می شوند خوب این خیلی خوبه اما متاسفانه این رفتارهای به مرور زمان بعد از ازدواج کمرنگ و کمرنگ تر می شوند حتی اون آقایی که دم از گرمی در رابطه جنسی میزد بعد از 6 یا هفت ماه حوصله برقراری رابطه جنسی هم به ندرت پیدا می کند دیگه سینما و پارک رفتن کم و کمتر میشه اون آقایی که بوی عطرش شما رو گیج می کرد لباس پوشیدنش شما رو جذب می کرد موهاش و البته صورت صافش دیگه حوصله این که حتی هفته ای دو مرتبه اصلاح کند را ندارد زودتر عصبانی می شود بارها این مسئله را از من پرسیده اید و دلیلش را خواسته اید و لبته بر عکسش خانمها اکثر خانمها در دوران پس از ازدواج گرمتر می شوند نیاز جنسی آنها بیشتر از قبل می شود البته از به زبان آوردن نیاز خود کمی خودداری می کنند.
و بیشتر با رفتارهای و حرکات خود و حتی نوع لباس خود قصد دارند آقایان را از نیاز خود به رابطه جنسی مطلع سازند اما آقایون یا این قضیه را متوجه نمی شوند یا اینکه خود را به او راه ( کوچه علی چپ ) میزنند و به قوله دوستان امروزی خیلی عذر می خوام یابو آب می دهند البته دلایل قانع کننده ای برای خود دارند چون آقایون همیشه یک دلیل دارند علت تغییر رفتارهای آقایون چیست ؟ قبل از اینکه به این مسئله بپردازم اینو بدونید هیچ مردی نیست که از عمد رفتاری انجام دهد که همسر خود را ناراحت کند و از زمانی که متعهد به قبول مسئولیت می شود تمامی تلاش خود را در این زمینه به کار میگیرد من دلایل زیرا باعث بوجود آمدن تغییر رفتار آقایون می دانم.
ارسال شده در تاریخ : شنبه 7 / 4 / 1390برچسب:عشق,زندگی,دوس داشتن,دوستت دارم,شکست,اشتباه,مرد,نامزدی,قبل,بعد,ازدواج, :: 6:52 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
این بار قصد داریم تا شما عزیزان و خوانندگان خوب و همیشگیمان را با چندین نكته از زندگی مردان آشنا كنیم.
مردان از قبول بسیاری از رفتارهای خود گاهی سر باز میزنند و حتی تعبیر و تفسیر اینگونه برخوردها و بازتابها در مقابل همسرانشان، اندكی برایشان سخت و دشوار جلوهگر میشود!
حال چطور میتوان مردان را مجاب ساخت تا بپذیرند آنچه را كه نمیدانند و یا نمیخواهند كه بدانند، و این مقولهای است كه همیشه ذهن همسران این مردها را به خود معطوف داشته است.
یقینا پذیرفتن برخی رفتارهای غیراصولی و غیرعلمی مردان، میتواند به آنان در جهت داشتن یك رابطه زناشویی زیباتر كمك نماید. اما یكی از پرسشهایی كه میتواند در این راستا مطرح شود، این است كه چرا مردها از اشتباه كردن بیزار و گریزانند؟

برای اینكه پی ببریم چرا مردان از اشتباه كردن بیزار و گریزانند باید به یك واقعیت مهم و اساسی اشاره كنیم و آن این است كه وقتی مردی اشتباهی را مرتكب میشود، احساس گناه میكند، زیرا پی میبرد كه نتوانسته، آن طور كه باید، كارش را به خوبی و درستی به انجام برساند.
اما آنچه در این بین مهم است اینكه گفتن واژه متاسفم یا ببخشید یا پوزش میخواهم، برای این مردان بسیار سخت و دشوار است! به عبارت دیگر، عنوان كردن متاسفم به معنای پذیرفتن اشتباه و پذیرفتن اشتباه به معنای شكست آنان تلقی میشود! این نگرشی است كه مردان برای خود در ذهن خویش خلق ساختهاند.
برای حل این مشكل زنان باید كاملا دقت كنند كه هنگام گفتگو درباره مشكلات و مسائل «احساس اشتباه را در مردان» به وجود نیاورند.
باید به این نكته توجه كنید كه مردان از اینكه مورد سرزنش و انتقاد قرار بگیرند، بیزارند.
مرد به زنی نیاز دارد كه اشتباهاتش را به روی او نیاورد! چنین زنی او را یاری و كمك میكند و مرد متوجه میشود كه جایگاه ویژهای در نزد همسرش دارد، زن میخواهد مرد مورد علاقهاش در انجام برخی كارها كمكش كند، اما تصور مرد بر این است كه شاید من توانایی انجام چنین كاری را ندارم!
مرد اشتباهات خود را نخواهد پذیرفت، چون فكر میكند با پذیرفتن و قبول كردن اشتباه خود، همسرش دیگر او را دوست نخواهد داشت.
اما واقعیت امر این است كه زن، مردی را بیشتر دوست دارد كه اشتباهاتش را میپذیرد و به آنها پی میبرد.
یكی دیگر از پرسشهایی كه معمولا برای خانمها مطرح میشود، این است كه چرا مردها از نصیحت بیزارند؟
برای رسیدن به پاسخی معقول و منطقی در این مقوله به ادامه بحث توجه كنید.
اساسا مرد نیاز دارد احساس كند كه از عهده حل گرفتاریها و مشكلاتش برمیآید. برای مرد بحث درباره مشكل فردی با دیگران به معنای تحمیل باری بر دوش آنهاست! او حتی بهترین دوستش را با طرح مشكل خود به دردسر نمیاندازد، مگر اینكه فكر كند، دوستش راه حل بهتری دارد.
توصیه مهم به خانمها
هرگز تا زمانی كه مرد (شوهرتان) تقاضا نكرده، او را نصیحت نكنید. به او بگویید كه به توانایی او در حل مسائل و مشكلاتش اطمینان كامل دارید!
وقتی زن تلاش میكند تا مرد را وادار به صحبت درباره احساس یا مشكلش كند، یقینا مقاومت از جانب مرد دو دلیل میتواند داشته باشد:
1- مرد چنین برخوردی را از سوی همسرش انتقاد و سرزنش برای خود تلقی میكند.
2- مرد تصور میكند كه زنش او را فردی ناتوان شمرده و میخواهد راهحل بهتری به او ارائه نماید.
در واقع هدف زن، كمك به مرد برای رسیدن به احساسی بهتر میباشد. برای زن نصیحت كردن، نوعی ایجاد اعتماد و اطمینان در رابطه زناشویی است و به عنوان نشانهای از ضعف و سستی مرد تلقی نمیشود.
بنابراین با توجه به آنچه گفته شد باید مردان اندكی در رفتارها و كردارهایشان، تامل و بازبینی نمایند.
بدون شك همه زنان دوست دارند كه رابطه خوب و خوشایندی با مردان خود خلق كنند و بتوانند از آن لذت ببرند، نه اینكه خواستار پیدایش یك رابطه نامعقول و آزاردهنده باشند.
و كلام آخر اینكه:
اگر مردان در تنهایی خویش اندكی به عملكرد رفتاری خود، نگاهی بیندازند، پی خواهند برد كه آنچه همسرانشان از آنان میخواهند دلیل بر این نیست كه آنان دچار ایراد و یا اشكالی هستند. آگاهی داشتن و دانستن یك واقعیت در زندگی زناشویی برای مردان باید آنان را به این مرحله برساند كه تداوم و ماندگاری یك رابطه زناشویی پایدار در كنار یكدیگر شكل خواهد گرفت و زن و مرد به عنوان یك زوج در سایهسار عشق، همدلی، محبت، وفاداری و صداقت به دور از هرگونه حسادت و انتقاد، خواهند توانست روزهایی سرشار از شادكامی و صمیمیت را با هم سپری سازند و خاطرات خوب با هم بودن در افكار و زندگیشان نقش ببندد و جاویدان بماند.
«زندگی یعنی: یك سار پرید»، «زندگی یعنی: عاشقانههای آدمی در جویبار هستی!»، «زندگی یعنی: تقسیم دلتنگیهای همیشه و هنوز با هم و برای هم».

چرا حلقهی ازدواج باید در انگشت چهارم قرار بگیرد؟
مراحل زیر را به ترتیب انجام دهید تا معجزهای شگفتانگیز را متوجه شوید.
ابتدا كف دو دستتان را روبهروی هم قراردهید و دو «انگشت میانی» دستهای چپ و راستتان را پشت به پشت هم بچسبانید. چهار انگشت باقیمانده را از نوك آنها به هم متصل كنید. به اینترتیب، تمامی پنج انگشت به قرینهشان در دست دیگر متصل هستند.
- سعیكنید « انگشتهای شست » را از هم جدا كنید. انگشتهای شست، نمایانگر « پدر و مادر» هستند. انگشتهای شست میتوانند از هم جدا شوند زیرا تمام انسانها روزی میمیرند. به اینصورت پدر و مادر، روزی ما را ترك خواهند كرد و خود ما نیز زمانی كه شریك زندگی مان را انتخاب كنبم ،خانه ی پدری را ترك می كنیم .
- دوباره انگشتهای شست را به هم متصلكرده و سعیكنید «انگشتهای دوم» را از هم جدا نمایید. انگشتهای دوم (انگشت اشاره) نمایانگر «خواهران و برادران» هستند. آنان هم برای خود ، همسر و فرزندانی دارند. این هم دلیلی است كه آنان ما را ترك كنند.
- حال پس از متصل كردن انگشتهای اشاره ، سعیكنید « انگشتهای میانی » را از هم جدا كنید. انگشتهای میانی، نمایانگر «خود» ما هستند كه وجود آنها نشانهی ارتباط ما با كل اعضای خانواده میباشد.
- اكنون انگشتهای میانی را روی هم بگذارید و «انگشتهای كوچك» را از هم جدا كنید. انگشت كوچك، نماد «فرزندان» هستند. دیر یا زود آنان ما را ترك میكنند تا بهدنبال زندگی خود بروند.
- انگشتهای كوچك را نیز روی هم بگذارید. سعیكنید «انگشتهای چهارم» (همانها كه در آن حلقهی ازدواج را قرارمیدهیم) را از هم باز كنید. به احتمال زیاد متعجب خواهید شد كه بهسختی میتوانید آنها را از هم باز كنید به این دلیل كه آنها نماد « زن و شوهر » هستند و برای تمام عمر به هم متصل باقیمیمانند.
همه ی ما با اختلاف و كشمكش با افراد، آشنا هستیم و حتماً مواقعی وجود داشته كه دیگران به شدت ما را عصبانی و آزرده كردهاند. چنین شرایطی در اثر تعارضات بین فردی ایجاد میشود كه میتوان گفت هنگامی به وجود میآیند كه اعمال یك فرد با فرد دیگر مغایرت پیدا میكند.
اختلاف در روابط بین فردی اجتنابناپذیر است و همینطور كه دو نفر بیشتر به یكدیگر وابسته میشوند، احتمال وقوع كمشكش میان آنها بیشتر میشود.
هر چه رابطه صمیمانهتر باشد، انتظار وقوع اختلاف و درگیری در آن بیشتر خواهد بود.
اختلافات معمولا میان دوستان، همسایگان، همكاران، والدین و فرزندان و... روی میدهد، اما بیشتر تحقیقات در زمینه ی اختلاف میان زن و شوهر انجام شده است، شاید به این علت كه زندگی آنها چنان با هم پیوند میخورد كه موقعیتهای بسیار زیادی برای بروز ناسازگاری بهوجود میآید. كمشكشها به دلایل مختلفی اتفاق میافتند. همسران ممكن است بر سر هر چیزی جر و بحث كنند. اختلاف بر سر پول، حسادت یا انجام كارهای روزمره ی خانه، همگی میتوانند رابطه ی میان زن و شوهر را تیره و تار كنند. بنابراین شناخت عوامل اصلی اختلاف و نحوه ی صحیح كنار آمدن با آن از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
چرا اختلاف ایجاد میشود؟
برخی روانشناسان عوامل اصلی ایجاد درگیری بین افراد را به سه گروه تقسیم میكنند:
1- اختلاف بر سر رفتارهای خاص: «تو هیچ وقت پاهایت را نمیشویی؛ روز تولدم برایم چیزی نخریدی، باز هم دیر كردی».
2- اختلاف بر سر اصول و نقشها: «باید در این مورد از من حمایت كنی.»
3- اختلاف بر سر خلق و خوی شخصی: «تو تنبل و بیملاحظهای»، و «تو آدم ولخرجی هستی».
زوجهای خوشبخت چه كار میكنند؟
زوجهای خوشبخت یك تفاوت اساسی با بقیه دارند: آنها رفتار همسرشان را مثبت تلقی میكنند! طرز تلقی ما از رفتار آزاردهنده ی طرف مقابل- یا حتی رفتار مثبت او- تاثیر بسیاری بر چگونگی حل و فصل اختلافات دارد.
مثلا تصور كنید آقای خانه فراموش میكند در راه بازگشت به خانه نان بخرد؛ اگر این زوج جزء گروه «زوجهای خوشبخت» باشند، همسر او این اتفاق را كم اهمیت تلقی میكند كه به علت شرایط خاصی روی داده است، مثلا او با خود میگوید كه حتما ذهن همسرش به چیز دیگری مشغول بوده و فراموش كرده نان بخرد. اما در مورد زوجی دیگر ممكن است این مساله به این سادگی بر طرف نشود. یعنی خانم خانه این كار همسرش را به عنوان جنبه ی منفی، بسیار جدیتری از شخصیت او تلقی كند؛ مثلا اینكه او شخصی بیوجدان، خودخواه ، بیملاحظه و تنبل است. به همین صورت رفتارهای مثبت مثل هدیه دادن نیز ممكن است به شكلی منفی تعبیر شوند (حتماً از من چیزی میخواهد!) و یا با دید مثبتی نگریسته شوند (او خیلی با احساس است). تعدادی از محققان، نوع برداشت زوجهای راضی و ناراضی از رفتار همسرانشان را مورد بررسی قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند كه تفاوت شگرفی در نحوه ی توصیف انگیزههای رفتار طرف مقابل در این دو گروه وجود دارد. در واقع زوجهای ناراضی معمولا دیدی كاملا منفی نسبت به رفتار همسرشان دارند، حتی وقتی رفتار او طوری است كه معمولا آن را میپسندند (مثلا وقتی از آنها تعریف میكنند)، و تعجبی هم ندارد كه این نوع نگرش باعث وخامت اوضاع ونارضایتی هر چه بیشتر در آنها میشود. در مقابل، زوجهای راضی دید مثبتی نسبت به رفتار همسر خود دارند، حتی وقتی به طور معمول چنین رفتاری را نمیپسندند، و این مساله باعث بهبود رابطه و رضایت هر چه بیشتر آنها میشود.
زوجهای ناراضی هر رفتار ناپسند همسرشان را:
از خصوصیات شخصیتی او میدانند (درونی).
طولانی مدت میدانند (پایدار).
رفتاری میدانند كه در زمینههای دیگر رابطه نیز وجود خواهد داشت (كلی).
و رفتار پسندیده همسرشان از دید آنها:
وابسته به شرایط است (بیرونی).
جزء رفتار معمول و همیشگی او نیست (ناپاپدار).
فقط در همان مورد خاص وجود دارد (جزیی).
این در حالی است كه زوجهای راضی واكنشی كاملا بر عكس نشان میدهند؛ یعنی زوجهای راضی هر رفتار ناپسند همسرشان را:
وابسته به شرایط میدانند (بیرونی).
جزء رفتار معمول و همیشگی او نمیدانند (ناپاپدار).
رفتاری میدانند كه در زمینههای دیگر رابطه وجود نخواهد داشت (جزئی).
و رفتار پسندیده ی همسران از دید آنها:
از خصوصیات شخصیتی اوست (درونی).
تكرارپذیر است (پایدار)
و احتمال دارد در دیگر موارد نیز روی دهد (كلی).
با یك مثال این مساله روشنتر میشود: فرض میكنیم خانم خانه ظرفها را نشسته است. این رفتار ناپسند از دید یك زوج ناراضی به این صورت توصیف میشود: او به من توجه ندارد (درونی)، در این مدت این سومین بار است كه كارش را انجام نمیدهد (پایدار)، وظایف دیگرش را هم درست انجام نمیدهد (كلی).
اما یك زوج راضی میگوید: حتما مشغلهاش زیاد است (بیرونی). بیشتر وقتها كارش را سرموقع انجام میدهد (ناپایدار)، وظایف دیگرش را هم خوب انجام میدهد (جزیی).
در مورد رفتار مثبت و پسندیده نیز قضیه به همین صورت است. تصور كنید آقای خانه یك جعبه شكلات برای همسرش خریده است ،زوج ناراضی میگوید: حتماً مادرش به او گفته بخرد (بیرونی)، این اولین و آخرین بارش خواهد بود (ناپایدار)، میخواسته چاپلوسی بكند تا بتواند با دوستانش تا دیروقت بیرون بماند (جزیی)، اما نظر زوج راضی اینگونه نیست: خیلی سخاوتمند است (درونی)، همیشه هدیههای غیرمنتظره به من میدهد (پایدار)، مثل دفعه پیش كه یك شام رمانتیك تدارك دیده بود (كلی).
نتیجه این است كه این نوع نگرشها باعث بهبود و ارتقای كیفیت هر چه بیشتر رابطه زوجهای راضی، و تخریب رابطه و ایجاد درگیری بیشتر در زوجهای ناراضی میشود.
این بررسی نشان میدهد كه هنگام حل اختلافات، نه تنها باید نحوه نگرش خود به شرایط موجود و رفتار طرف مقابل را اصلاح كنیم، بلكه باید بدانیم آیا این نوع نگرش در حال تخریب رابطه است و یا به بهبود آن میانجامد. با شناخت نحوه برداشت خود و اصلاح آن در واقع میتوانیم به بهبود رابطه، صمیمیت و رضایت هر چه بیشتر خود كمك كنیم.
اختلاف مثبت
افراد معمولا وجود اختلافات را جنبهای منفی از روابط بین همسران میدانند، اما باید دانست كه اختلافات میتوانند نقش مثبت و سازندهای داشته باشند، در صورتی كه فرصت شفافسازی تفاوتها و گفتوگو در مورد نقشهای هر یك از طرفین در یك رابطه را فراهم آورند. زوجهایی كه در همان سالهای اول و مراحل ابتدایی رابطه، این مسایل جدالانگیز را حل و فصل كرده و پشت سر میگذارند، در مراحل بعدی كمتر دچار مشكلات و درگیریهای جدی خواهند شد. پس اگر صحبت در مورد اختلافات و اقدام برای حل و فصل آنها هر چه زودتر انجام شود، احتمال اینكه «كار به جاهای باریك بكشد» كمتر میشود. تنها كاری كه باید كرد این است كه از وجود اختلافات و بیان آنها نهراسیم، آنها را بپذیریم و بعد راهحلی برای كنار آمدن با آنها پیدا كنیم. به طوری كه «نه سیخ بسوزد و نه كباب»!

یکی از مسائل مهمی که ذهن بیشتر والدین جوان را مشغول میکند، این است که باید فرزندشان را در اتاق خودشان بخوابانند یا اینکه او را از همان ابتدا به خوابیدن در اتاقش عادت دهند. نگرانی از اینکه مبادا برای کودک مشکلی پیش آید و مادر متوجه نشود، باعث میشود بسیاری از مادران کودکشان را در تخت خودشان بخوابانند...
با بزرگ شدن کودک و عادت کردن به این شیوه، خواباندن او به تنهایی در اتاق خودش مسالهای بغرنج میشود. دکتر کتایون خوشابی، روانپزشک کودک، در این رابطه گفت و گویی کرده است.
خانم دکتر! آیا خواباندن کودک در اتاق والدین کار صحیحی است؟
به طور کلی در یک سال اول بهتر است شیرخواران در معرض دید والدین باشند. به همین دلیل توصیه میکنیم حتی اگر اتاق جدایی برای فرزند در نظر گرفته میشود، در معرض دید والدین باشد. از آنجا که این امکان معمولا وجود ندارد، بهتر است در یک سال اول شیرخوار در اتاق والدین اما در تخت جدا خوابانده شود.
چرا تا این حد به در معرض دید بودن شیرخوار در سال اول تاکید دارید؟
به دلیل اینکه احتمال نشانگان مرگ ناگهانی شیرخواران که علت دقیق آن کاملا مشخص نشده است، وجود دارد. حضور کودک در کنار والدین، به مادر و پدر امکان میدهد که تنفس و وضعیت خوابیدنش را هنگام خواب بررسی کنند.
آیا بعد از یک سالگی باید اتاق خواب کودک را جدا کرد؟
بعد از یک سال، به خصوص در مورد کودکانی که شیر مادر نمیخورند، بهتر است جای خواب آنها را جدا کرد اما در مورد شیرخواران شیر مادرخوار، ممکن است جداکردن فرزند از مادر هنگام خواب کار راحتی نباشد زیرا مادر مجبور میشود با هر بار گریه کودک، بلند شود و او را به تخت خود بیاورد یا در کنار تختش بنشیند و او را تغذیه کند و دوباره به تخت بازگرداند.
اگر مادری بتواند این زحمت را بپذیرد، بهتر است از پایان سال اول محل خواب شیرخوار جدا شود.استثنائا در مورد کودکان شیر مادرخوار، حداکثر زمانی که شیرخوار میتواند در اتاق خواب والدین بخوابد، تا دوسالگی است اما در این صورت هم باید محل خواب و تختخواب شیرخوار جدا باشد.
پس یک کودک دو ساله به هیچوجه نباید اجازه داشته باشد که در تخت یا اتاق والدین بخوابد؟
بله. بعد از دو سالگی به طور منطقی و علمی، توجیهی برای خواباندن فرزند در کنار والدین وجود ندارد اما گاهی وابستگی مادر به فرزند شدید است و نمیتواند او را از خود جدا کند زیرا در آغوش گرفتن فرزند به او احساس آرامش و اطمینان میدهد و دوست دارد تا سالها فرزندش در کنارش باشد.
در این حالت لازم است با مادر صحبت شود و هر چه سریعتر جدایی صورت بگیرد. در اغلب موارد جدایی به دلیل وابستگی شدید مادر به فرزند انجام نمیشود، ولی به هر حال مادری هم که از لحاظ عاطفی توجه و محبت کافی به فرزندش دارد، میتواند در پایان دو سالگی محل خواب فرزندش را جدا کند.
معمولا والدین کودک را کنار خودشان میخوابانند و بعد او را به تخت و اتاق خود منتقل میکنند. چه کنیم که کودک خودش خوابیدن را بیاموزد؟
بهترین راه این است که فرزندمان را عادت دهیم خودش در تختش تنها بخوابد. اینکه او را بخوابانیم و بعد در تخت بگذاریم، کار صحیحی نیست. باید از ابتدا فرزند را بهطوری بار بیاوریم که بداند در مورد این مساله جدی و قاطع هستیم. البته مادر میتواند تا زمانی که کودک به خواب رود در اتاق او بماند.
عادتهای دیگر مانند خواباندن در بغل یا روی پا یا در اختیار گذاشتن قسمتی از مو یا بدن مادر در دست کودک تا زمانی که به خواب برود، صحیح نیست. در مورد کودکی که چنین عادتی پیدا کرده، بهتر است مادر عروسک پشمالو در اختیارش قرار دهد تا کودک عادت کند عروسک یا بالشش را بغل بگیرد تا به خواب برود. وقتی این عادت از بین رفت، به راحتی با بردن کودک به اتاقش و ماندن مادر در کنار او، به خواب میرود
آیا مادر میتواند کنار فرزندش در اتاق او بخوابد تا به خواب برود؟
خیر. مادر نباید به تخت کودک برود یا در اتاق او روی زمین بخوابد زیرا این کارها هم تفاوتی با خوابیدن کودک در اتاق والدین ندارد. باید کودک حس کند مادر حضور دارد ولی این حضور به معنی خوابیدن کنار او نیست. مادر میتواند برای فرزندش کتاب بخواند یا قصه بگوید تا کودک در حالی که عروسک به بغل دارد، به خواب برود.
اگر مادری کودکش را تا حداکثر دو سالگی از خود جدا نکرد و کودک به خوابیدن کنار مادر عادت داشت، چطور میتوان این عادت را در او از بین برد؟
در مورد کودکان سه سال به بالا خیلی خوب است که از جدول ستاره استفاده کنیم. یعنی به کودکمان بگوییم هر روز صبح که بلند میشوی اگر در تختخوابت بودی، یک برچسب جایزه میگیری و مثلا هر سه برچسب یک جایزه بزرگ دارد. استفاده از روشهای تشویقی در این مورد مؤثر هستند.
این موضوع حقیقت دارد كه امروزه بیش از هـر زمـان دیــگر مردان عجله ای برای متعهد گشتن به یك رابطه دراز مــدت از خود نشان نمیدهند. هنگامی كـه از
مردان علل این مسئله را می پرسند،آنها مـعمـــولا چـندین دلیل گونـاگــون رابـــرایعــــدم آمادگیشان برایازدواجمـطـرح میـسازنــد. امادر كل 4عامل عمده وجود
دارند كه تـاثـیـر بسزایی روی رفتار مردان امروزی برای تن ندادن آنـــان بــه یك تعهد دراز مدت اعمال میكنند:
1- مـردان بــا فشـار اجــتماعی كمتری برای متاهل گشتن مواجه می بـاشنـد. زیـرا بر خـلاف گذشتـه بــرقراری رابـطه جنـسی تـوســـط یك مرد بسیار سهل تر شدهاست. زنان به طور موثـــر دیــــگر قــــادر بــه
جلب توجه مردان، بـا دادن وعـده هـــای بـــرقراری روابط جنسی به عنوان یك انگیزه ومحرك برای متعهد ساختن آنها، نمی بـاشنـد. بـنابراین یك انگیزه قوی برای تن دادن به ازدواج در مردان عملا حذف
میگردد. (البته برای مردانی كه رابطه جنسی عاملی حیاتی در زندگیشان محسوب میگردد).
2- مردان از پیامدهای احتمالی عدم موفقیت آمیزشدن رابطه وحشت دارند. رنجهای عاطفی حاصل از جدایی میتواند برای مردان ویرانگر و طاقت فرسا باشد. اما آنها بیشتر نگران ریسك خسارات مالی كه
احتمال دارد هنگام جدایی و طلاق متحمل آن گردند، میباشند.
3- این در سرشت و طبیعت مردان میباشد كه هر چیزی را كه موجب تغییر عمده و جدی در زندگیشان میگردد را به تاخیر اندازند. "ازدواج آغاز مشكلات یك مرد است" خواه مردان امروزی به این گفته اعتقاد
داشته باشند و یا خیر یك چیز مسلم میباشد: مردان تمایلی به خروج از منطقه آسایش و فراغ خاطر خویش، و گام نهادن به یك زندگی مملو از مسئولیت، سازش و از خود گذشتگی را ندارند.
4- مردان هنگامی تن به ازدواج میدهند كه مطمئن گردند بهترین گزینه ممكن را انتخاب كرده اند. مردان همواره در این اندیشه اند كه: "نكند سرو كله یك دختر بهتر در زندگی آنها پیدا گردد اما آنها متعهد به یك
رابطه باشند." بنابراین از متعهد گشتن با دختر و یا زن فعلی زندگی خود سرباز میزند تا هنگام آشنایی با یك مورد بهتر تعهدی نسبت به مورد پیشین خود نداشته باشند.
اما چگونه میتوان مردان را پایبند یك رابطه دراز مدت و تعهد آور ساخت؟ در زیر به 9 روش برای دستیابی به این منظور و آنكه قلب یك مرد را فتح سازید ارائه گردیده است:
1- آگاهانه و معقولانه اطمینان یابید كه مردی كه برگزیده اید را دوست داشته و میخواهید باقی عمر خود را با وی سپری كنید. بنابراین تا زمانی كه كاملا متقاعد نگردیده اید كه برای یكدیگر مناسب میباشید
اندیشه تعهد و ازدواج نباید به ذهن شما خطور كند. شناخت شما از وی باید به حدی باشد كه قادر به تعیین این موارد باشید: كه وی قادر به متعهد گشتن میباشد- وی برخوردار از بسیاری از ویژگیها و صفاتی
است كه شما همواره در مرد دلخواه خود جستجو میكردید- شخصیت وی شما را ملزم به احترام و ستایش از وی میگرداند- وی پیشتر در آزمون وفاداری، صداقت، راستی و مراعات حال دیگران شما سربلند
بیرون آمده است. وآنكه باید مطمئن گردید كه وی شما را حقیقتا دوست دارد.
2- همواره همان فردی باشید كه هستید. و از ابراز ماهیت واقعی خود بیم نداشته باشید. این شاید مهمترین خصلتی باشد كه مردان در زنان جستجو میكنند. %99 از مردان در نظر سنجیهای گوناگون اینگونه
اظهارداشته اند كه: زنانی كه شخصیتشان پس از ازدواج دستخوش تغییر میگردد در ردیف نخست فهرست علل جدایی ها پس از ازدواج آنها قرار میگیرند. پافشاری در رفتاری كه در آن زنان بمنظور اهمیت
بخشیدن به مرد خود مرتبا با وی سازش كرده و از ابراز عقاید و نظرات خود خودداری میكنند و یا به لطیفه های بیمزه وی میخندند هیچگاه نتیجه بخش نخواهد بود. بنابراین خویشتن حقیقی خود باشید و همواره
مراقب باشید شاید مرد شما در حال امتحان شماباشد.
3- به وی نشان دهید كه استقلال دارید. مردان از زنانی كه به عقب تكیه میدهند و منتظر میمانند تا مرد آنها تمام امور زندگی آنها را بدست بگیرد بیزار هستند. به وی نشان دهید با آنكه شما از ایده های وی
استقبال میكنید همچنین شما بدون وی نیز توانایی به انجام رسانیدن كارها را دارا میباشید. به عنوان مثال: شما میخواهید به تماشای یك فیلم بخصوص به سینما روید اما مرد شما به خاطر مشغله كاری قادر به
همراهی شما نمیباشد. در عوض دلخور شدن و قهر كردن با خنده رویی به وی بگویید كه تنها به سینما خواهید رفت و همین كار را هم انجام دهید. هرگاه برنامه خرید خانه ای را در سر دارید آن به پس از
ازدواج خود موكول نسازید. زیرا این عمل سبب میگردد تا مرد شما اینگونه برداشت كند كه شما فرد مستقلی نمیباشید. خلاصه به وی نشان دهید كه زندگی شما با وی و بدون وی ادامه خواهد یافت.
4- به وی نشان دهید كه فردی مهربان و دوست داشتنی هستید. شاید شگفت انگیز بنظرآید: یك مرد به دختری نیاز دارد كه آن دختر وی را دوست داشته و خود نیز دوست داشتنی باشد. به همان میزان كه
استقلال فردی به زنان قدرت میبخشد به همان میزان نیز عدم توانایی آنها در سازگاری مردان را دلسرد میسازد.مردان اینگونه زنان را بی احساس،بی عاطفه و ناتوان در عشق ورزی تلقی میكنند.بنابراین
همانطور كه زنان نیاز دارند كه استقلال فردی خود را به مردان نمایان سازند ،میباید به مردان نشان دهند كه دارای آرزو میل آتشینی برای قسمت كردن عشق خود با مرد زندگیشان میباشند.
5- به وی نشان دهید كه علاقه مند به او میباشید: علاقه مند به خویشتن حقیقی خودش و نه برای آنچه وی میتواند برای شما فراهم آورد. بسیاری از مردان در پاسخ به این پرسش كه چه چیزی پیش از ازدواج
برای آنها حائز اهمیت میباشد، پاسخ داده اند كه: اطمینان یافتن از آنكه دختر مورد علاقه آنها حقیقتا آنها را دوست داشته باشد برای آنچه كه هستند و نه وسیله ای برای دستیابی به هدف. هیچ مردی دوست
ندارد احساس كند كه دختر مورد علاقه وی به این علت وی را برگزیده كه:او یك تامین كننده معیشت مناسب، یك شهروند نمونه و یا یك پدرخوب بالقوه میباشد. تمام این مسایل برای مردان نیز اهمیت دارد اما یك
مرد زمانی كه متوجه میگردد یك دختر به این علت وی را برگزیده كهاو بهترین دوست آن دختر بوده است بسیار خرسند میگردد. دختری كه همواره در كنار همسر خود باقی بماند صرف نظر از موقعیت و اوضاع
مرد خود. اما چگونه میتوانید به این امر نائل آیید؟ به زندگی وی علاقه نشان دهید، همچنین به علاقه مندیهای وی و ارزشهایی كه وی در زندگی قائل میباشد. درباره شغلش صحبت كنید اما بیشتر به جنبه های
معنوی و بالندگی شخصیتی آن توجه كنید و نه به درآمد و منافع مالی آن. از خصوصیات نیك شخصیتی و اخلاقی وی سخن گویید.
6- برای آنكه وی را بدنبال خود بكشانید برایش نقش بازی نكنید. مردان كاملا از بازیهایی كه زنان به آنها روی میآورند تا توجه مردان را جلب خود سازند آگاه میباشند. حتی ممكن است مردان اغواء گردیده و
برای پیروزی در بازیهای شما به هر عملی دست بزنند اما هیچگاه متعهد به شما نخواهند گشت. هم صحبت شدن با مردان دیگر برای برانگیختن حس حسادت در شریك خود و آنكه مرد بیشتر جذب شما گردد
ممكن است برای مدت كوتاهی كارساز باشد. اما وی چگونه میتواند به شما اعتماد كند؟ هنگامی كه شما را دسیسه گر بپندارد؟ حتی اگر وی شیفته شما باشد، یك مرد هنگامی كه كوچكترین شبهه ای در اعتماد
و صداقت شما داشته باشد از متعهد گشتن هراس خواهد داشت.
7- به وی نشان دهید كه قصد تغییر دادن وی را در سر ندارید. هرگاه یك مرد احساس كند كه تعهد به یك دختر و ازدواج با وی سبب بوجود آمدن تغییرات عمده و اساسی در سبك زندگی وی میگردد، سرسختانه به
متعهد گشتن از خود مقاومت نشان خواهد میدهد حتی اگر عاشق آن دختر باشد. به وی نشان دهید كه قادر به سازش با وی میباشید. به وی نشان دهید از آنكه وی بدون حضور شما برای تماشای فوتبال یك شب
را با دوستان خود بگذراند اعتراضی ندارید. كاری نكنید كه وی احساس كنید اكنون باید از وقت خود كمال استفاده را ببرد زیرا زندگی وی پس از ازدواج تغییر خواهد كرد.
8- به ظاهر خود اهمیت دهید. این بدین مفهوم نیست كه شما مانند یك مدل قدم برداشته و یا لباس بپوشید. اما تا حدودی به ظاهر خود برسید. لباسی به تن كنید كه بیانگر بهترین صفات شما و برازنده شما باشد. با
اعتماد بنفس حركت كرده و رفتار كنید. مسواك بزنید، به ناخنهای خود برسید واز عطر و ادكلن به حد متعادل استفاده كنید.
9- طوری وانمود نكنید كه برای ازدواج شتابزده میباشید. ممكن است شما تصور كنید وی تاكنون وقت زیادی را برای تصمیم گیری در مورد شما سپری كرده است. اما آرامش خود را حفظ كنید! این ممكن است
خبر نوید بخشی باشد. ممكن است وی میخواهد مطمئن گردد كه یك تصمیم معقولانه و صحیحی اتخاذ كرده است. خود را شتابزده و ناشكیبا نشان ندهید. با خیال آسوده به زندگی روزمره و عادی خود ادامه دهید.
هیچگاه به یك مرد پیشنهاد ندهید كه به ملاقات والدین شما بیاید و یا بالعكس. مگر آنكه خود وی خواهان آن باشد. بهتر است اجازه دهید این تصمیم را خودشان اتخاذ كنند. به خاطر داشته باشید هدف شما فراهم
آوردن اطلاعات مورد نیاز برای اتخاذ تصمیم میباشد در ضمن آنكه فضا و فرصت كافی و مورد نیاز را نیز در اختیار وی قرار دهید.
لذا مردان برای گفتن بیاناتشان باید دقتبیشتری داشته باشند. به دروغهای مردان كه بههمسرانشان میگویند توجه كنید:
-1 بسیاری از مردان از این كه احساسمیكنند زنان تحمل شیندن دروغ را ندارند، بهسادگی دروغ میگویند. شاید دروغگویی آنهافقط به خاطر ناراحت نكردن همسرشان باشد. امااین را بدانند كه هر چقدر هم كه همسرانشان ازبیان حقیقت نگران و مشوش میشود اما بهتر ازگفتن دروغ میباشد. زیرا روزی حقیقت در نزدزن فاش شده و آن زمان است كه دنیا در برابرچشمان زن و شوهر سیاه خواهد شد و كار بهجاهای باریك خواهد كشید. پس اجازه ندهیدچنین شود.
و اما یك توصیه به زنان; در صورتی كه احساسكردید همسرتان به دلیل مصلحت زندگیاش بهشما دروغ گفته و این دروغ تاثیر چندانی دروضعیت زندگی زناشویی و عشق و محبت میانتانندارد. پس بهتر است به روی خود نیاورید و ازكنار آن بگذرید. مطمئن باشید همسرتان خواهدفهمید و شرمنده شما خواهد شد.
-2 تعریف و تمجید را به پای دروغ نزنید.بعضی از مردان تصور میكنند اگر از همسرشانتعریف كنند دچار دروغگویی شدهاند. اگر اینمسئله را دروغگویی فرض میكنید، بهتر است بهاین دروغگویی ادامه دهید. زیرا همسر شما ازتشویق و تحسین شما خشنود شده و به زندگیامیدوارتر خواهد شد و با نیرو و انرژی بیشتری بهزندگی ادامه میدهد. برای مثال در برابرخانواده خودتان شروع به تعریف از همسرتانكنید. كفشهایش را جلوی پای او جفت كنید.برایش میوه پوست بكنید. حتی اگر فكر میكنیدهمه این كارها را از روی تملق و دروغ انجاممیدهید با انجام چنین كاری نزد خانوادهتان،نتیجهاش را ببینید، همسرتان پروانهواربه دور شماخواهد چرخید، احترام دو صد چندان به شماخواهد گذاشت پس ارزشش را دارد كه دست بهچنین تملق و دروغی بزنید.
-3 بعضی از مردان سیاست خوبی را اززندگیشان دارند. آنان بدون اینكه خود راخسته كارخانه كنند به نحویی با همسرشان برخورددارند و خود را درگیر كمك به وی میكنندكه اوواقعا احساس میكند همسرش در كارهای خانه اورا همراهی كرده است. البته بد نیست كه همسرتانرا كمك كنید و دست یاری به او بدهید. زندگییعنی همكاری و همیاری، وقتی مهمانی به خانهشما میآید روی صندلی ننشینید و به همسرتاندستور ندهید. بلكه ظاهرا هم كه شده او را كمككنید. حتی از لحاظ لفظی مثلا بگویید كمكمیخواهی. من در انجام هر كاری آماده هستم.ولو این كه روی صندلی بنشینید و با دوستانتانمشغول به حرف زدن شوید. هر چندوقت یكباراو را صدا بزنید و از او سوال كنید! بیایم كمكتكنم؟ این نوع دروغگویی نیز میتواند تاثیر خوبیبر همسرتان بگذارد و در برابر مهمانها سربلندباشد.
-4 بعضی از مردان در برابر غر زدن زنانشانمجبور به گفتن دروغهایی میشوند كه در انجام وبرآورده ساختن آن ناتوان هستند. این چنینزنان باید گفت كه هیچ گاه همسر خود را تحتفشار نگذارید و از او درخواستهای ناشدنینخواهید. مردی كه زیر بار فشار سخنهایهمسرش باشد، دست به دروغ گویی میزند و بههمسرش وعدههایی میدهد كه خودش هممیداند از عهده آن برنمی آید اما به خاطر ساكتكردن همسرش و جلوگیری از كشمكش و جنگاعصاب مجبور به دروغ گویی میشود. در این جازن مقصر است. او سبب این دروغ شده است. هرزنی باید شرایط همسرش را بداند و بیش از آن ازهمسرش توقع نداشته باشد.
غرور و شخصیت مرد نباید زیر پا لگدمال شود.یك زن باید همسرش را آنقدر دوست داشتهباشد كه اگر زندگی كمی و كاستی به وجود آمدهمراه و در كنار همسرش با مشكلات دست و پنجهنرم كند. نه این كه سبب لافزنی و اغراقگویی ودروغگویی همسرش شود.
-5 مردان برای این كه در برابر همسر خود بهقول معروف كم نیاورند، سعی میكنند دروغبگویند. بعضی از زنان عادت دارند مزایای مرداندیگر را به رخ همسر خود بكشند. برای مثالمیگویند شوهر دوستم مرد بسیار شجاعی است ویا این كه بسیار دست و دلباز است و همه مال واموالش را در اختیار همسرش گذاشته است.مردان به این مسئله حساسیت نشان میدهندوآنان دوست ندارند همسرشان مرد دیگری را برتراز او ببیند شاید یك حس حسادت ناخودآگاهباشد كه زنان باید به این حس توجه كنند. گاهیمردان در برابر تمجید همسرشان از مرد دیگردست به گفتن دروغهایی میزنند. مثلا میگویندامروز در خیابان با پسری جوان هیكلمندی دعواكردم و او را به شدت زدم. او چنین دروغی را بههمسرش میگوید تا اظهار دارد كه او هم شجاعاست. زنان نباید محیطی فراهم كنند كههمسرشانرا وادار به دروغهایی شاخدار كنند.هر فردی یك حالت و روحیه و شخصیت خاص بهخودش را دارد. شما نباید شوهر خود را با مرددیگری مقایسه كنید. بلكه او را همانطور كه هستدوست داشته باشید. همان طور كه مشاهدهمیكنید بعضی از دروغها بار منفی و گاهی هم بارمثبت دارد. البته یك زن و شوهر باید حقیقت گراباشند و در هر شرایطی راستگویی را سرلوحهزندگی خود بدانند و حتی اگر در گذشته رخدادناگواری داشتهاند، همچون دوست واقعیت رابگویند. در زندگی زناشویی بیان حقیقت ولو اینكه منجر به دلخوری شود باارزش و مهم نیست.البته همانطور كه در مقاله فوق درج شده گاهیدروغ و تملق در زندگی سبب ایجاد اعتماد بهنفس در فرد مقابل میشود و او را به زندگیامیدوارتر و سرزندهتر میكند. پس زن و شوهرباید در زندگی محتاطانه عمل كنند و در جهتایجاد یك زندگی مستحكمتر و پرمحتواتر سعی وتلاش خود را به كار گیرند.
بعضی از مردها معتقدند كه نباید به همسرشانحقیقت را ابراز كنند و تصور میكنند بادروغگویی میتوانند همسر خود را قانع كرده وبه قول معروف گول بزنند. اما در اكثر موارد اینمسئله به نتیجه نامطلوب نمیرسد و سبباختلافات شدید خانوادگی میشود. زیرا مردانمانند زنان آنقدر با ظرافت دروغ نمیگویند كهدروغشان برای همیشه پنهان بماند. زنان نیز بهخاطر دروغ گفته شده از سوی همسرشان دلخورمیشوند. در این مقاله به دلایل عمده دروغمردان به همسرانشان خواهیم پرداخت. ازطرفیزنان به دلیل احساسات لطیفشان زودرنجتر ازمردان هستند آنان با تلنگری كوچك روحیهشانبه هم ریخته میشود و حالت افسردگی واضطراب در چهرهشان به خوبی مشاهده خواهدشد.
- از شوخیهای بی جا و بی مورد جداً خودداری کنید. توجه داشته باشید که وقتی بعضی از اوقات شوخی بی مورد می کنید و دیگران فقط به احترام شما به زور لبخند می زنند ، همسرتان در مقابل دیگران از رفتارها و شوخیهای شوهرش خجالت می کشد.
در ضمن شوخی زیاد و تعریف وقت و بی وقت جوکها و خاطره های با مزه ،شما را از شکل یک مرد باوقار خارج می کند و حتماً همه این را می دانند که شوخی زیاد ، انسان را سبک می کند و اینکار، مختص آدمهای جلف است. به اندازه و در وقت خودش شوخی کنید. البته منظور این نیست که گرفته و عبوس باشید، بلکه همیشه خوش اخلاق بوده و در شوخ بودن زیاده روی نکنید.
2- همیشه با همسرتان مودبانه صحبت کنید. بعضی ها فکر می کنند بی ادبانه حرف زدن با همسر، نشانه ی صمیمت است. ولی به یاد داشته باشید که اگر بی ادبانه و یا با به کار بردن حرفهای زشت با او حرف بزنید، به طور ناخودآگاه به او اجازه می دهید او هم همینطور با شما حرف بزند. پس درست است که می گویند: «احترام هر کس دست خودش است»
حضرت علی(ع) در این مورد می فرمایند: «ادب و تربیت ارزش وجود توست، هر مقدار که بر ادب و تربیتت افزوده شود، قدر و قیمتت افزایش می یابد».
همین حکم در مورد داد و فریاد بر سر همسر هم صدق می کند ، اگر شما سر او داد بزنید بعد از یکی دو بار، قبح این کار در خانه از بین می رود و او هم متقابلا سر شما داد می زند و این با اصول «مردسالاری منطقی» مغایر است. اگر همسرتان کار اشتباهی کرد، اخم بکنید،با اوصحبت نکنید. ولی بی ادبی نکنید، فحش ندهید و داد نزنید و به محض اینکه همسرتان دست از کار اشتباهش برداشت ، موضوع را ندیده بگیرید از آن به بعد و هیچوقت درباره ی اشتباهش با او حرف نزنید.
3- سعی کنید با همسرتان جر و بحث نکنید. حتی اگر حق با شما باشد. مطمئن باشید اگر حق با شما ست ، در بیشتر موارد او این موضوع را می داند. در بسیاری از موارد او با پیش کشیدن حرفهای تکراری، فقط می خواهد نگرانیها و خستگیهایش را به شما بروز دهد و یا به نوعی توجه شما را به خودش جلب کند. بنابراین وقتی همسرتان شروع به بهانه گیری و شکایت از شما ، زیادی کارهایش و به هم ریختگی اوضاع و احوال کرد، فقط به حرفهایش گوش کنید و با حالت صورتتان نشان دهید که به حرفهایش توجه دارید. مثلاً لبخند بزنید و یا قیافه ی جدی بگیرید.
خیلی از اوقات فقط می خواهد حرف بزند و درد دل کند و نمی خواهد شما را مجاب و یا با خودش همراه کند. بنابراین همین که احساس کند به او توجه دارید ، به زودی عصبانیتش فروکش می کند و آرام می شود .اما باقر(ع) درباره ی جر و بحث کردن بیخود فرموده اند «کسی که جر و بحث بیخودی می کند مورد فحش و دشنام قرار می گیرد.»
4- همانطور که در قسمتهای قبل گفته شد ، خانم ها با ازدواج دنبال تکیه گاه می گردند، کسی که در مواقع بحرانی بتوانند به او پناه ببرند. آنها می خواهند در مواجهه با ناملایمات و سختیها و خطرات که غیرقابل اجتناب بوده و در همه ی زندگیها وجود دارد کسی باشد که با تکیه به او احساس آرامش کنند.
در مواقع بحرانی مثل مرگ عزیزان، یا خبردار شدن از بیماری مهلک اطرافیان، و یا در موقع بروز خطر، حتی اگر مضطرب شده اید و یا ترسیده اید، خویشتن دار باشید و ترس و اضطرابتان را بروز ندهید.
سعی کنید خودتان را آرام نشان دهید و به همسرتان هم آرامش بدهید. ممکن است اینکار غیرممکن به نظر برسد ولی با تلقین و تمرین می توان به خود مسلط شد. بعضی وقتها دیده شده در چنین مواقع مردها بیشتر از همسرانشان بی تابی و بی قراری می کنند. مرد هم مردهای قدیم!
اتفاقات تلخ و حوادث خطرناک هم جزء زندگی است و بالاخره به پایان می رسد ولی اگر در مواجهه با آنها رفتار منطقی و درستی داشته باشید ، وقتی همسرتان جریان را برای دیگران تعریف می کند واکنشهای شما را با افتخار برایشان بازگو خواهد کرد وبه شما افتخار می کند.
جدی گرفتن ده توصیه ساده، شما را به بهترین شوهر دنیا برای همسرتان تبدیل میكند. اگر شما هم از آن دسته آقایانی هستید که خود را در کار و مشکلات روزانه غرق کردهاید، بهتر است چند دقیقهای دست از سر قبضهای پرداخت نشده آب، برق و گاز....و قسطهای عقب مانده شهریه بچهها بردارید و فقط با برداشتن 10 گام ناقابل، مثل همیشه برای همسرتان بهترین شوهر دنیا باشید: گام 1. خانمها مقدماند ! برای یک بار هم که شده دنیا را از چشم همسرتان ببینید. شاید تا به حال اصلاً به این موضوع توجه نکرده باشید که ممکن است خدای نکرده علایق و خواستههای خانمتان با علایق شما کاملاً متفاوت باشد! اما حالا وقتش شده که به قول معروف، چشمهایتان را بشویید و جور دیگر ببینید. گام 2. خواباندن بچهها هم لذتی دارد، امتحان کن د هفتهای یکبار به همسرتان مرخصی بدهید و وظیفه خواباندن بچهها را شما به عهده بگیرید، تا حداقل خانمتان یک ساعت سرو صدای بچهها را فراموش کرده و با خیال راحت این وقت را برای خواندن کتاب، انجام کارهای شخصی عقبافتاده و یا حتی برای گشت زدن در اینترنت اختصاص دهد. مطمئن باشید با این کار دعای خیر همسرتان همیشه پشت سر شما خواهد بود. گام 3. عذرخواهی هم کلمه مفیدی است ! در این یک مورد با شما همدردی میکنیم، چون به همان اندازه که عذرخواهی از طرف مقابل ساده به نظر میآید، احتمالاً به همان اندازه هم برایتان سختترین کار روی زمین خواهد بود. اگر تا به حال متوجه شده باشید ازدواج شباهت زیادی به مسابقه دوی ماراتن دارد، چر ؟ از این جهت که هر چقدر در بگومگوهای خانوادگی زود از کوره در بروید، زودتر از پا میافتید و ادامه زندگی زناشویی برای شما سختتر و خستهکنندهتر میشود . اما فقط کافیست یکبار هم که شده با قضیه جور دیگری برخورد کنید، رفتار آرام و متانتآمیز بهترین مسکن برای آرام کردن موقتی تنشهای رفتاری است، اما اگر احیاناً شما مقصر بودید، میتوانید تنها با به زبان آوردن یک عذرخواهی ساده پرچم صلح را به همسرتان نشان داده و اجازه ندهید دلخوری پیش آمده بزرگ و بزرگتر شود. گام 4. از همسرتان برای اینکه شما را تحمل میکند تشکر کن د شاید حتی خواندن این گام هم به مذاقتان خوش نیاید، چه رسد به عمل کردن به آن. اما منظور ما این نیست که در مقابل همسرتان بنشینید و در حالی که لیستی از اشتباهات خود تهیه کردهاید، مورد به مورد را شرح داده و بهخاطر آنها عذرخواهی کنید نه! مسلماً برای هر مردی پیش آمده که قول و قرارهایش را فراموش نماید یا با دیدن دوستان خود آنچنان زمان و مکان را گم کند که ساعتها همسرش را چشم انتظار نگه دارد. اما همین اندازه که به او بگویید زندگی کردن با شما چندان هم کار سادهای نیست و بهخاطر صبر و تحمل همسرتان از او تشکر کنید، کفایت میکند . گام 5. کمی و فقط کمی از ریخت و پاشهای خودتان را جمع کنید باور کنید آسمان به زمین نمیآید اگر استکان چای قند پهلوی آخر شب، یا لیوان چایی صبحانه خود را از کف اتاق و یا از روی میز صبحانه به سینک ظرفشویی انتقال دهید. از ما به شما نصیحت، تحقیقات نشان داده استکان چای یکی از معضلات زندگی مشترک و عامل بسیاری از جداییها بوده! گام 6. برای با هم بودن زمان بگذارید شما هم از آن دسته افرادی هستید که با شنیدن نام دوران نامزدی به یاد شامهای خاطره انگیزی میافتید که در یک رستوران دنج خوردهاید؟ چه اشکالی دارد اگر حتی با وجود داشتن دو فرزند برای گذاشتن قرارمدارهای اینچنینی باز هم زمانی را معین کنید؟! میتوانید بچهها را نزد یکی از دوستان خود بگذارید و مثل آن روزها فقط برای با هم بودن شام را بیرون از خانه صرف کنید گام 7. آراسته و خوش تیپ باشید سعی کنید همیشه به آراستگی و مرتب بودن ظاهر خود اهمیت دهید. این برای خانمها نکته مهمی است. گام 8. شما هم به تمدد اعصاب نیاز دار د گاهی وقتها شرایطی را ایجاد کنید که برای چند ساعتی کمی از محیط خانواده و مسئولیتهای خود فاصله بگیرید. مثلاً با دوستانتان به کوه بروید و یا به ورزشهای مورد علاقهتان بپردازید تا شادی و نشاط و آرامش باعث تجدید نیروی از دست رفتهتان شده و وقتی به خانه برمیگردید، به مردی ایدهآل برای زندگی تبدیل شده باشید. گام 9. مسئولیت تصمیمات خود را شخصاً به عهده بگیر د هیچ وقت و در هیچ شرایطی از پذیرش عواقب تصمیمات خود شانه خالی نکنید. اگر شما به هر دلیلی نمیتوانید دعوت پدر و مادرتان را برای مهمانی شب جمعه قبول کنید، خودتان گوشی تلفن را برداشته و به آنها اطلاع دهید. هیچ وقت مسئولیت چنین کاری را به گردن همسرتان نیندازید گام 10. فراموش نکنید روزی شما هم فرهاد کوهکن بودید یادتان میآید قبل از ازدواج چقدر به رفتارها و حرکات خود توجه داشتید و چقدر سعی میکردید با پرستیژ و تاثیرگذار باشید؟! اما احتمالاً دیگر مدتهاست که خبری از آن فرهاد کوهکن نیست و او هم در میان روزمرهگی هر روزهتان گم شده . اما هنوز هم دیر نشده از همین امروز هر کاری که میتوانید برای گرم کردن آتش زندگیتان انجام دهید، کاری کنید تا مثل گذشته همسرتان را تحت تاثیر قرار دهید و از بودن در کنار یکدیگر راضی باشید

نگاهی به عقربه ساعت كه بیخیال ثانیهها را طی میكرد، انداخت. مضطرب و نگران از تهدیدهای مدیر بود. به تلفن همراهش كه همچنان خاموش روی میز مدیر افتاده بود، چشم دوخت. تلفنی كه چند روز پیش از پسر همسایه هدیه گرفته حالا برایش دردسرساز شده بود. پدرش به زودی به مدرسه میرسید و او باید پاسخی مییافت تا زودتر از این معركه خارج شود. سعی كرد مثل عقربههای ساعت، خود را به دست زمان بسپارد؛ شاید راهی بیابد. سن نوجوانی، سن حسهای گوناگون است كه آدمی را از همه طرف احاطه میكند؛ حس دوست داشتن، دل دادن و در نهایت عاشق شدن. حس غریبی كه دست خود آدم نیست بلكه با یك نگاه و یا یك كلام آغاز میشود و با بهانهای كوچك پایان مییابد. صحبتهای كوتاه در كوچه پسكوچههای محله، وعده و وعیدها و دهها خاطره تلخ و شیرین همه میتواند برای یك نوجوان تازگی داشته باشد. شاید داشتن این تجربیات اولیه فرد را در آینده برای یك زندگی بهتر یاری كند ولی مشكل اینجاست كه اكثر نوجوانان گاهی این مسائل را بیش از حد جدی میگیرند و تمام هوش و حواس خود را متوجه آن میسازند. در این حالت آنان نه تنها از اهداف مهم زندگی دور میشوند، بلكه كارهای روزمره خود را نیز بیانگیزهتر انجام میدهند. دختر نوجوانی مانند مریم كه علاقه به تحصیل و مطالعه را از دست داده، تنها دلیلی كه برای رفتن به مدرسه عنوان میكند ملاقاتهای بعد از تعطیلی مدرسه است كه با فرهاد دارد و دور از چشم خانواده میتواند با او صحبت كند. خوشتیپ و خوشقیافه بودن فرهاد، عاملی بود كه بیشتر دخترها را متوجه خود میساخت. مریم میگوید: وقتی فرهاد برای اولین بار از من خواست تا سوار ماشینش شوم، خوشحال شدم. با این كار به دوستانم ثابت كردم كه بیعرضه نیستم. در نگاه او رضایت موج میزند، به ویژه وقتی از قول و قرارهای فرهاد و تصمیم ازدواج با او میگوید. ولی شیما كه نوجوان باتجربهای است، نظرش این است كه دخترها احساسات متفاوتی از پسرها دارند. او میگوید: ما مسائل را خیلی زود جدی میگیریم ولی آنها برای سرگرمی و وقتگذرانی با ما دوست میشوند. اولش همه آنها وعده ازدواج میدهند و از وفاداری صحبت میكنند ولی بعد از مدتی دنبال كس دیگری میروند و تمام قول و قرارهای خود را زیر پا میگذارند. صحبتهای شیما باعث میشود تا نسترن هم از تجربه خودش بگوید و از بیوفایی كسی كه دوستش دارد، به نظر او در دوستیها نباید زیاد پیش رفت چرا كه ضربه روحی وارده میتواند تا مدتها آدم را افسرده كند. او میگوید: من خیال میكردم باید برای كسی كه دوستم دارد سنگ تمام بگذارم. برای همین مرتب برای او خرج میكردم، یك بار یك پیراهن گرانقیمت و یك بار هم ساعتی به او هدیه دادم. با این كار میخواستم محبتم را ثابت كنم ولی حالا او از من میخواهد به دوستیمان پایان دهم و همه چیز را فراموش كنم. نسترن جزو كسانی است كه این تجربه را ناگوار و تلخ میداند. او نیاز به زمان دارد تا به دوستی واقعی پی ببرد و نسبت به افراد شناخت پیدا كند. اما مریم نسبت به فرهاد چه شناختی دارد كه او را مرد زندگیاش میداند. او در این مورد میگوید: ما همدیگر را درك میكنیم و از خصوصیات هم باخبریم مثلاً من میدانم او چه خواستههایی دارد؟ و از چه چیزهایی خوشش نمیآید؟ تنها عیبی كه فرهاد دارد این است كه گهگاه از مواد الكلی استفاده میكند، من با او صحبت كردهام و خواستهام كه این كارش را كنار بگذارد. مریم فكر میكند كه این تغییر را میتواند در فرهاد ایجاد كند، چون قدرتش را دارد. سحر در این مورد به مریم میگوید: قضاوت در این مورد آسان نیست چرا كه دختر نوجوانی كه هنوز وارد زندگی مشترك نشده نمیتواند از تغییر یك رفتار نادرست برای همیشه با اطمینان صحبت كند. او به یكی از دوستانش اشاره میكند كه با فرد معتادی تنها به خاطر عشق و علاقه فراوان ازدواج كرد و به خیال خودش میتوانست او را ترك دهد. اما بیكاری و مشكل اعتیاد باعث تنفر و جدایی او از كسی كه زمانه به او علاقه فراوان داشت، شد. به نظر سحر لزومی ندارد كه همه این دوستیها به ازدواج ختم شود. او میگوید: خود بچهها بیشتر همدیگر را به سمت این دوستیها هدایت میكنند مثلاً اگر دختری با پسری دوست نباشد دوستانش او را بیعرضه میدانند. به همین خاطر اگر كسی خوشش هم نیاید، ناچار برای رفع این اتهام سعی میكند تا با یك نفر دوست شود. البته ین روزها تعداد افرادی كه میتوان با آنها دوست شد نیز جزو امتیازات نوجوانان محسوب میشود. با این حساب روابط نوجوانان با هم به بازی كودكانهای میماند كه در آن افراد به لحاظ تغییرات روحی و جسمی مشغول به آن میشوند؛ شاید گذشت زمان به آنها یاد دهد دوستی واقعی چیست؟ و چگونه میتوان به آن احترام گذاشت؟

اگر شما به تازگی نامزد کردهاید و تمایل دارید روابط تان مستحکم تر شود برای همسرتانیک نامهی عاشقانه بنویسید!
بله ، شما اگر نامزد کردهاید یا چندین سال است که ازدواج کردهاید ، برای این که روابط تان مستحکم شود نامهی عاشقانه به همسرتان بنویسید .
در این مقاله با ما همراه شوید تا اظلاعات بیشتری را به دست بیاورید :
برای این که توجه فردی که به او علاقه مند هستید را بیشتر جذب کنیدیک نامه برای او بنویسید .زیرا با نوشتن این نامه دگرگونیهای در دل و قلب طرف مقابل تان ایجاد خواهید کرد . هیچ شک نداشته باشید که نوشتنیک نامهی عاشقانه میتواند رابطهی بینیک زن و مرد را دگرگون کند .
شما در نامهی میتوانید مسائلی از قبیل : اعتمادی که به نامزدتان دارید ، اظهار عشق و علاقه ، و ... را داشته باشید .
در ابتدای دوران نامزدی معمولا افراد نسبت به طرف مقابل شان خجالتی هستند و مدتی طول میکشد تا نسبت بهیکدیگر عادت کنند ، شما با نوشتن نامههایی میتوانید این صمیمت را تسریع بخشید .
نوشتن نامه دارای چندین حسن مثبت میباشد :
مانند این که اگریکی از نامزدها مثلا خانمیا آقا مجبور باشد مدتی را از شخص دیگر دور باشد ، با خواندن نامههایی که بین شما رد و بدل شده است میتواند شما را در هر لحظه در کنار خود احساس کند .
شاید پیش خود بگویید : تلفن که هست ؟؟ با تلفن صحبت میکنیم ؟
بله این موضوع درست است که با تلفن نیز میتوانید صحبت کنید اما اگر شما به تازگی نامزد کرده باشید و بعدا شوهر آینده تان بخاطر انجام کاری مجبور است مدتی از شما دور باشد ، شما به خاطر زمان کمی که بایکدیگر نامزد شدهاید شاید خجالت بکشید که به او بگویید دلتان برای او تنگ شده است ، دوست دارید هر چه زودتر برگردد تا او را ببینید ، اما تمام این موضوعات را میتوانید در نامه مطرح سازید تا همسرتان از این موضوع و از علاقهی شما نسبت به حودش اطلاع پیدا کند .
نتیجهی دیگری که نوشتن نامه دارد به ترتیب زیر میباشد :
شما شاید کیلومترها ویا حتی قارهها از همسریا نامزدتان دور باشید اما شمایا او با خواندن نامههای دیگری همیشه این احساس را دارید که او نزدیک شما است و دوری را کمتر احساس میکنید .یا این که شما احساسات ویا صحیتهایی را که نمیتوانید در مقابل نامزدتان ابراز کنید بر روی کاغذ میآورید
زیرا شاید زمانی که چشم در چشم نامزدتان باشید خجالتیا هر صفت دیگری مانع از انتقال صحبتهای تان به دیگری شود . برای این که همسریا نامزدتان با هر بار خواندن نامهیاد شما در ذهنش نداعی شود ، میتوانید از عطر مخصوصی که شما همیشه از آن استفاده میکنید به نامه بزنید تا او با خواندن نامه ، حتی بوی عطر شما را نیز استشمام کند .
اصطلاحاتیا کلمات خاصی که همیشه به کار میبرید را برای جلب توجه او با رنگ دیگری بنویسید تا او با رسیدن به این کلمههای لبخندی به نامهی شما بزند .

هرگز بنظر نمیرسـد کـه خبرهای بدی در رابطه های تازه و نو وجود داشته باشد. معمولا نامزدها اولیل رابطه در مورد هر چیزی با یکدیگر موافقند، از نوع غذایی که در رستوران سفارش می دهـنــد گرفته تا مقدار کره ای که در سینما روی ذرت بو داده خود می ریزند. متاسفانه، در نهـایـت لبخندهای ساده حاکی از رضایت و موافقت و نیز ابراز علاقه های پـر شـور و نشاط پایان می یابند.
زمانی فرا میرسد که جمله دو کــلمه ای معروف گفته شده و احساسات سرد و بی روح موجود در آن آشکار می گردد. هرچند گـفتن “دوستت دارم،” لـزوما جهتی صـحیح برای حـرکت کـردن نـــیست. این عبارت کوچک باید برای زمان مناسبش کنار گذاشته شـده و نباید همانند نقل و نبات در عروسی مرتب بالا انداخته شود.
گفـتن این کـه صادقانه به شریک زندگی خود علاقمندید، ارزشش بسیـار والاتـر از ادعای دروغین دوسـت داشتــن او می باشد. دروغگویی همچنین ممکن است یک رابطه خوب بالقوه را به خطر بیندازد.
این قانون در مورد زن و مرد هر دو صادق است ، از آنـجـایی که زن و مرد گاهی اوقات مایل میگردند احساسات خود را طریق نشان دادن علایق خـود بــه دیـگری بــزرگ جلوه دهند. این به آن معنا نیست که برخی از زوج ها هـرگـز هـمـدیـگر را دوست نخواهند داشت، بلکه منظور این است که نباید گرفتار لحظات لذت بــخش کاذب و زودگذر شد و آنچه که واقیعت درونی نیست را بروز داد.
واقعیات را به او نشان دهید
از قدیم گفته اند “دو صـد گفته چو نیم کردار نیست،” این جمله در مورد روابط خانوادگی نـیـز صادق است. ما عادت میکنیم جمله ای قدیمی و تکراری را بارها و بارها بشنـویـم، اما برای اینکه آن کلمات مؤثر واقع شوند، باید عمل خـود را نـیـز به آنها اضافه کنیم.
پس دفعه بعدی که به نامزدتان میگویید که برای شما ارزشمند اسـت، فــراموش نـکنید که چگونگی احساس خود را در عمل به او نشان دهید.
برای این کار لازم نیست برایش گوشواره الماس بخرید. چرا به او محبت نمیکنید و او را جایی که همیشه دوست داشته برود، نبرید؟
گفتن به یک زن کـه او دنـیـای شـمـا است خیلی آسان اســت، اما آیا ثابت نمودنش هم به این آسانی است؟
چه تعدادی از شما در این لحظه از رابـطه تان به نامزدتان خود می گویید که برای او هر کاری انجام میدهید و در فـرصـت بـعـدی خــلاف جـهـت حرک کرده و اوقات فراغت به جای این کـه وقــت خود را با همسرتان سپری کنید با دوستان خود به گردش و تفریح میروید؟
یک راه دیگر برای فهمیـدن ایـنکه نامزدتان شما آیا واقعا همان کسی است که میخواهید باقی عمر خود را با او سپری کنید ایـن است که مطمئن شوید دارای دیدگاهی یکسان درباره آینده میباشید.
آیا هر دوی شما خودتان را چندین سال دورتر در حـال مشـارکـت برای بدست آوردن خانه ای برای زندگی و ارتقای خانواده ای صمیمی تصور میکنید؟
اگر به همگی سؤالات فوق به یک نحو پاسخ میدهید، به رابطه خود امیدوار باشید.
مردان زمانیكه نسبت بچیزی یا كسی علاقه داشته باشند بصورت غیر ارادی و ناخداگاه حركات جسمانی بخصوصی از خود نشان میدهند كه نشانگر وجـود اشتیاق نسبت به آن چیز یا فرد است. در این قسمت برخی از این علائم را یادآور میشویم.
نزدیك آمدن
اگر مردی علاقمند باشد، به شـما نزدیـك می شود، شكمكش را تو و سینه اش را جلو میدهد، صاف می ایستد و سپس ژست گرفتن شروع میشود...!
ژست :
دستش را به طرف گلویش برده و كراوات خود را صاف میكند
یقه اش را میزان میكند
گرد و غبار فرضی روش شانه هایش را میتكاند
آستین، پیراهن و لباسهای دیگر خود را مرتب و صاف میكند
موهایش را مرتب میكند.
قلاب كردن شست در كمربند : این عمل به معنای ابراز و بیان قدرت و صلابت مردانگی بوده و فرد سعی در نشان دادن قدرت و توانگری خود میكند.
حالت بدن وضعیت بدن یك نشانه است، اگر او علاقمند باشد، به سمت شما قرار خواهد گرفت. اگر در حال نشستن پایش به سـمت شما اشاره نماید، این یك علامت خوب خواهد بود.
خیره شدن خیره شدن به شما حتی چند ثانیه بیشتر از حد لزوم، همراه گشاد كردن چشم ها به معنای نشان دادن چراغ سبز است.
نگاه معنی دار به حالت نظاره سه ضلعی او توجه كنید:
- چشم در چشم
- سپس بسوی دهان و چانه
- بسمت قسمت های دیگر بدن
- برگشت دوباره بسمت چشم ها بفرمی سه ضلعی
-دست به كمر ایستادن این حالت ایستادن برای بزرگتر جلوه نمودن و ابراز آمادگی برای گرفتاری و درگیری است!
نشانه های دیگر
بالا بردن ابروها
جدا شدن لب ها از یكدیگر
تكان خوردن لبه های بینی
بازی كردن با جوراب و بالا كشیدن آن
برانداز كردن طرف مقابل
باز و بستن دكمه ژاكت
لمس نمودن صورت خود هنگام صحبت
فشردن دسته عینك
از سال های دور، رعایت بعضی از اصول آداب معاشرت امری بدیهی شمرده می شد اما با ایجاد تغییراتی در جوامع ، رعایت این اصول دیگر به اندازه سابق مرسوم نیست و هر کس به فراخور اوضاع و احوال ، این نکته ها را رعایت می کند؛ اما شاید بد نباشد که بعضی از آنها را برای نوعروسان و نودامادها و زوج های جوان یادآوری کنیم ( به شرطی که نگویید این از اصول «زن ذلیل» بودن است!)
1 -همیشه در را برای همسرتان باز كنید.
این شـایـد مـهـمتـرین قـانون آداب مـعـاشرت برای مردان باشد. خواه همسرتان در حـین ورود بـه خودرو شما ، رستوران، باشگاه و یا هر جای در دار باشد، باید همیشه در را برایش باز نگاه دارید تا او عبور كند. هرگاه چندین در وجود داشت یك به یك آنها را برایش بگشایید.
هرگاه بسته ای به همراه دارد آن را برایش حمل كنید.
ایـن كـار به او نشان می دهد كه شما برایش احترام قائل هستید و آسایش و راحتی وی را خواستارید.
2 - كمك كنید كت، مانتو یا بارانی اش را بپوشد.
همواره به همسر خود در تـن كـردن پالتو یـا بارانی اش كـمك كنـید. این عمل ساده و در عین حال در جلب محبت او مؤثر است.
3 - در رستوران و مجامع عمومی ، هنگام نشستن به او كمك كنید.
هرگاه او خـواسـت كنـار شـما بـنـشیـند، با بیرون كشیدن صندلی و بازگرداندن آن به سمت جلو ( الـبـته وقـتـی وی كاملاً روی صندلی نشست) به او در نشستن روی صندلی كمك كنید.
4 -دست او را بگیرید.
وقتی بر روی سطح ناهمـوار قدم می زنید دست خود را به همسرتان تقدیم کنید ؛ این کار باعث كمك به وی می شود خصوصاً زمانی كه او كفش پاشنه بلند به پا كرده باشد.
5 - در اجتماعات و میهمانی ها ، نیازهای او را جویا شوید.
با آنكه این كار را اكثر مردان انجام می دهند، امـا بـاز كـمـك زیـادی به متشخص بودن ما می كند. هنگامی كه در اجتماعات حضور دارید ، هـمـواره از وی بـپرسید كه آیا نـوشیـدنـی یـا غـذا میل دارد كه برایش بیاورید. به او نـشـان دهـیـد كـه بـه آسـایـش و نیازهای وی اهمیت می دهید.
6 - در راه پله، كنار ِ وی راه بروید.
«هیچگاه در راه پله پشت یك خانم حركت نكنید». بهتر است كنار و یا اندكی جلوتر از وی حركت كنید. ایـن قـانـون در هنـگـام عبـور از پیاده رو نیز باید رعایت شود.
7 - وقتی با هم قدم می زنید، شما از قسمت بیرونی پیاده رو حركت كنید.
این به همسرتان اجـازه می دهـد كه از رفـت و آمـد خـودروها دور باشد. اگر اتومبیلی نـاگهان از كنـار شـما عبور كند و آب كنار خیابان را به سمت شما بپاشــد، ایـن شما هستید كه خیس خواهید شد و نه خانمتان!
خیلی سخت است؟ بلی ،اما این بهایی است كه شما باید برای متشخص بودن بپردازید.
8 - هرگاه بسته ای به همراه دارد آن را برایش حمل كنید.
ایـن كـار به او نشان می دهد كه شما برایش احترام قائل هستید و آسایش و راحتی وی را خواستارید.
9 – هنگام عبور از خیابان «او» را جا نگذارید! سعی کنید پا به پای او راه بروید و هر دو با هم به آن طرف خیابان برسید.
* شما چه نکته ی خاصی را به موارد بالا اضافه می کنید؟

مردانی كه حلقه ازدواجشان را دستشان نمیكنند، حس تعهدشان كمتر است
▲حلقه ازدواج، محافظ فرزندان شماست - آذین محبی نژاد
نکاتی جالب درباره حلقه ازدواج در آقایان
یك حلقه شما را یاد چه می اندازد؟ ازدواج ، عشق و شاید بشود گفت وفاداری.امروزه در اكثر كشورهای دنیا این حلقه البته- اگر در انگشت انگشتری دست چپ باشد-
نماد ازدواج و به دست داشتن آن نشانی از دوام این رابطه است.اما برخی از متاهل ها به دلایل مختلف این نماد را همیشه به همراه ندارند.بعضیها به خاطر شغلی كه دارند (شاید جالب نباشد كه نماد عشق آدم دائم توی خمیر نان باشد یا بخواهی با آن دستكش جراحی به دست كنی یا...)،
بعضیها به خاطر حساسیت پوستی و هزار دلیل دیگر.اما اگر قبلا فقط همسرتان حق داشت از شما بخواهد حلقهتان را دست كنید،حالا یك دلیل محكم وجود دارد كه شما به دستور بچه هایتان باید این حلقه را به انگشت بیندازید!
یك روانشناس اجتماعی از دانشگاه آلبرتای كانادا، ادعا می كند كسانی كه حلقه ازدواجشان را به دست نمیكنند در مقایسه با كسانی كه آن را همیشه به دست میكنند،بیشتر بچههایشان را فراموش میكنند. دكتر اندرو هارل همچنین میگوید:<جوانان جذابی كه این عادت را دارند،فراموش كارترین والدین برای فرزندانشان هستند.>
دكتر هارل كه مدیر یك آزمایشگاه پژوهشی جمعیت شناسی است،برای انجام این پژوهش تعدادی از والدین و فرزندان را كه در مجموع 862 نفر بودند در 14 فروشگاه بزرگ آلبرتا مخفیانه مورد مطالعه قرار داد و به نتایج جالبی رسید. او دریافت كه 14 درصد از همراهان بچه ها دست كم یك بار آن قدر از او غافل میشوند كه بچه از دید آن ها خارج شده و نزدیك به 300 متر دور میشود و این فاصله برای پیشگیری از اكثر حوادثی كه میتواند در كمین كودكان یك تا 7 ساله مورد مطالعه بوده باشد، خیلی زیاد است.
نكته جالب دیگر اینكه این سهل انگاری در مورد پدران جوان، بیشتر از مادران جوان بوده و در حالیكه مردان جوان بدون حلقه 25 درصد مواقع كودكانشان را فراموش می كردند،این رقم در مورد زنان جوان بدون حلقه تنها 19 درصد بود.دكتر هارل میگوید: <تحقیقات قبلی ما نشان داده بود كسانی كه حلقه ازدواجشان را دست نمیكنند، نسبت به ازدواجشان تعهد عاطفی كمتری دارند.اما این پژوهش نشان داد این عدم تعهد عاطفی نسبت به كل خانواده است.>
وی می گوید: <حقیقت این است كه بودن به دنبال روابط عاطفی خارج از حیطه ازدواج توجه فرد را به فرزندانش نیز كاهش میدهد و این موضوع میتواند در هر جایی اتفاق بیفتد، حتی جایی مانند فروشگاه كه بیشتر برای خرید كردن است نه برای خلق روابط عاطفی.>دكتر هارل نتایج این تحقیق را در هفدهمین كنفرانس سالانه جمعیت شناسی دانشگاه آلبرتا ارائه كرد،مجمعی كه سال گذشته با نتایج تكان دهنده یك تحقیق دیگر او به شگفت آمده بود.
سال گذشته در همین كنفرانس دكتر هارل اعلام كرد كه بر اساس پژوهش های او والدین از كودكان خوشگل بیشتر مراقبت میكنند! امسال نیز او ادعا كرد كه در این تحقیق هم كودكان زیبایی كه سن آنها از 3 سال كمتر بود ،بیشتر مورد توجه والدین قرار داشتند. وی همچنین میگوید از میان آنهایی كه حلقه ازدواجشان را به دست داشتند، والدینی كه خود زیباتر بودند بیشتر به فرزندشان توجه داشتند و
استدلال میكند شاید والدین زیباتر مشكلات و دغدغه های كمتری در مورد زندگی و سلامتشان دارند و به این ترتیب بهتر میتوانند به كودكانشان توجه نشان دهند. وی میگوید:<با وجودی كه میدانم بیان این نتایج اندكی خشن است اما ما باید دلیل حوادثی را كه برای بچه ها رخ می دهند پیدا كنیم و با تغییر رفتارمان بهتر مراقب آنها باشیم.
"" واقعا چرا؟! ""
متاهلین مجردان را از ازدواج نهی می کنند؟؟
بارها شنیدیم از اطرافیان خود هنگامی که در یک جمع نشستیم در آن جمع اگر پسری در مورد ازدواج کردن صحبتی به میان بیاورد اکثر مردان متاهل در آن جمع می گویند یه موقع خیلی عذر می خوام خر نشی بری زن بگیری یا اینکه بارها به این و آن میگویند عجب اشتباهی کردم زن گرفتم امروز تصمیم دارم در این مقاله به دلایل این مسئله
بپردازم .
خب همه ما می دانیم معنی ازدواج برای پسرها یا دخترها در برخی زمینه ها مشترک و در برخی زمینه ها متفاوته اولین مسئله ای که برای پسرها در امر ازدواج مهم تلقی میشود حفظ مسئولیت میباشد و در مورد دختران اولین مسئله معمولا آزادی میباشد این نقطه اختلاف و اما نقطه اشتراک اینه که خواه یا نا خواه هر دوی آنها قبل از ازدواج اکثر
مواقع مسائل جنسی هم مدنظرشون قرار میگیره پس اینجا شد نقطه اشتراک در اینجا دو طرف به جای آنکه به نقاط مشترک فکر کنند باید به نقاط اختلاف فکر کنند و آنها ار به حداقل کاهش دهند . حالا آقا پسرا زمانی که تشکیل خانواده میدهند به لحاظ مسئولیت پذیری بیشتر یکسری محدودیتها نسبت به دوران مجردی براشون شکل میگیره که این
طبیعیه و بایدم همینطور باشه مسلم بدونید درامد مالی مردها در دوران متاهلی چند برابر درامد آنها در دوران مجردی میباشد و اگر یک همسر خوب اختیار کرده باشند به خیلی چیزا میرسند که در دوران مجردی آن چیزها را نداشتند بعد از یک مدتی که از زندگی گذشت مردها به این فکر میرسند که خوب منی که مثلا الان فلان میزان درامد دارم و
فلان ماشین و فلان جا هم خونه دارم چه کاری بود زن بگیرم اگه مجرد بودم که بیشتر لذتش رو میبردم تا الان که صبح تا شب باید کار کنم اما جالب اینجاست که همین آقا به این فکر نمیکنه چرا زمانی که مجرد بود این تشکیلات رو نداشت پس اگر مسئولیت زندگی مشترک به دوش او نبود مسلما فقط به اندازه تامین نیازهای خودش تلاش میکرد نه
بیشتر پس به این درامد و این امکانات نمیرسید البته این درمورد افرادیست که دستشون تو جیب خودشونه نه جیب پدرشون.
به هر حال نگاه کردن به ازدواج از دید هوس اشتباهه چون هوس مقطعی میباشد و زود گذر ، کسی شما آقایون را مجبور به ازدواج نکرده ، کرده ؟ پس به خاطر داشته باشید شما خودتان خواسته اید اما اینم در نظر داشته باشید ازدواج یک ریسک بزرگیست در زندگی اگر همسری انتخاب کنید که از هر نظر ایده ال باشد شما را به عرش میبرد مردان
بزرگ همیشه زنان بزرگی داشتند و بالعکس اگر یک انتخاب نا صحیح انجام دهید از عرش به فرش سقوط می کنید به جای آنکه در انتخابهاتون اولین معیار شما از انتخاب همسر رابطه جنسی باشد و ظاهرو ... اولین معیار را بر پایه صداقت ، صبر ، تقوا و سایر خصوصیات باطنی بگذارید بعدا برید سراغ ظاهر . هیچوقت همسری
انتخاب نکنید که از شما بزرگتر باشد ، از شما زیبا تر باشد یا از نظر مادی و سطح تحصیلات از شما برتر باشد همسری انتخاب کنید که در سطح شما باشد حتی المقدور کمی پایین تر تا بتواند به شما تکیه کند و شما را در تمامی مراحل زندگی قبول داشته باشد .
قبل از ازدواج سعی کنید اول خودتون را بشناسید و سپس سعی کنید با توجه به شناختی که از خود پیدا کردید همسری را انتخاب کنید و او را بشناسید عجله نکنید اکثر این احساساتی که فکر میکنید دوست داشتن و علاقه است و یا شاید عشق احساساتی مجازی بیش نیستند که بعد از 6 ماه زندگی از بین رفته و جای خود را کم کم به احساست حقیقی
می دهند اگر همسر خود را نشناخته باشید تازه اونروزی که احساسات حقیقی شما شکل گرفت میبنیید که معیار انتخاب شما اشتباه بود و دیگر یک عمر سوختن و ساختن بهمراه دارد . مسلم و پر واضح است که یکسری از شناختها در طول زندگی بدست می اید و قبل از ازدواج مشخص نمیشود حتی این درمورد شناخت فردی هم صادقه یعنی
شما برخی رفتارهاتون رو زماینی میشناسید که وارد زندگی مشترک شده اید این درمورد خودتون بود در مورد شناخت دیگری که جای خود دارد.
زیاد میبینم و میشنوم که سایرین در مورد فلان شخصی که مشکل داره می گویند زن که بگیره خوب میشه تازه اگر ازدواج کرد و خوب نشد میگن بچه دار که بشه خوب میشه و درآخرم باز میگن طلاق که بیگره خوب میشه جالبه ، خواهشن اگر میخواهید انسان موفقی باشید به اینگونه حرفها توجه نکنید اگر احساس میکنید ضعفی دارید باید قبل از
ازدواج اون ضعف رو برطرف کنید حتی مسائل کوچک به عنوان مثال خیلی از پسرها بد غذا هستند و همه جور غذایی نمیخورند ( از جمله خوده من ) خوب اطرافیان میگویند زن که بیگره دست پخت زنشو مجبور بخوره ای بابا این مسئله چه ربطی به ازدواج داره اگرم اونروزی که ازدواج کرد و اون غذا رو خورد به خاطر این نیست که
چون همسرش این غذارو جلوی اون گذاشته ، این کارو انجام میده به خاطر اینه که چون در ابتدای زندگی دو نفر بیشتر نیستند حالا اگر قرار باشه یکی از آنها هم سر سفره نیاید که دیگه نشد زندگی . و البته دلیل کم رنگ دیگری هم دارد و اون مخارج زندگی که باعث میشه هر انچه که هست رو با جان و دل نوش جان کند .
سخن آخر :
باز هم یاداور میشوم ازدواج بزرگترین ریسک در طول زندگی انسان است در انتخاب همسر دقت کنید اگر ازدواج کردید و زندگی بدی دارید دلیل نمیشه دیگران را از ازدواج منع کنید . در مورد امر ازدواج آینده نگر باشید اما گام به گام پیشروی کنید و عجله نکنید اکثر مواقع زندگی بعد از ازدواج اون چیزی نیست که قبل از ازدواج بهش فکر
میکردیم بلکه دقیقا چیزایی هستش که ما بهشون فکر نمیکردیم پس دقت کنید . در انتخاب همسر هم باید منطق به خرج داد و هم احساس اما کفه منطق در ترازو باید سنگین تر باشد . خودشناسی یک هنر محسوب میشه انسانی موفقه که بتونه خودش رو بشناسه پس امیدوارم هنرمندان قابلی باشید . زیاد سخت نگیرید همه اینها زودتر از انچه
فکر کنید میگذرد . موفق باشید
اسـم آقـایـون در ایـن مـورد کـه بـه بـیـان احـسـاسـات خود نمـیپردازند، بد در رفته است. همانطور که همه ما میدانیم خانم ها قادر هستند ساعت های طولانی در مورد رویاها، آرزوهــا و احساساتشان صحبت کنند؛ اما اگر آقایون در این مورد تمایلی از خود نشـان نـمـی دهـنـد، حـتما دلیل قانع کـنـنـده ای دارنـد. بـه تـازگی در کـتـاب یکی از نویسندگان معروف خواندم که: به همان اندازه که نشان دادن بدن بدون پوشش برای خانم ها در نزد آقایون دشوار است، درست به همان اندازه بیان احساسات برای آقایون در مقابل خانم ها دشوار می باشد. این امر تنها در صورت وجود اطمینان و صمیمیت اتفاق خواهد اقتاد. اگر احتمال عهد شکنی وجود داشته باشد، فرد در معرض آسیب قرار می گیرد و به همین دلیل از انجام این کار خوددداری می کند.
در مقاله ای که خانم 'بروس کورون'به تازگی در مجله 'اپرا' نوشته، چنین آمـده است: 'از بچگی ما [مردها] یادمی گیریم که انجام هر گونه کار خطایی باعث می شود که مورد سرزنش همسالان خود قرارا بگیریم.' خانم ها انتظار دارند که در زمان ضعف کسی باشد تا به آنها تسلی خاطر بدهد، اما مردها در چنین لحظاتی حریف را به مبارزه دعوت می کنند. اگر می خواهید مرد زندگیتان احساسات درونی اش را بیشتر با شما در میان بگذارد باید کاری کنید تا اعتماد او را به سمت خود جلب کنید.
آشکار ساختن خود واقعی
به وجود آمدن اعتماد نیازمند تلاش و کوشش زیاد است و کاری وقت گیر به شمار می رود، به راحتی از بین می برد و به سختی می توانید آنرا مجددا از نو بسازید. اما اگر بر روی این مسئله کار کنید نتیجه آن برقراری ارتباطی خواهد بود که شما همیشه آرزوی آنرا داشتید. اعتماد به این معناست که هر دوی شما خود حقیقیتان را در مقابل دیگری آشکار کنید. با او صادق باشید و مطمئن شوید که فضای مناسب برای ایجاد اعتماد را به وجود آورده اید. آقایون توانایی خواندن ذهن شما را ندارند ( البته خانم ها هم همینطور) . اگر او از شما سوال کند که 'آیا خوشحالی؟' و شما هم در پاسخ بگویید 'بلی' نباید انتظار داشته باشید که او بفهمد منظور شما 'نه' بوده. طوری رفتار کنید که 'بله' شما معنی 'بله' بدهد.
این تصور غلط وجود دارد که اگر مردی از صمیم قلب، خانمی را دوست داشته باشد به طور غریزی همه چیز را در مورد او میفهمد. خیلی راحت بگوییم که این مطلب اصلا درست نیست. اگر به دنبال صمیمیت هستید، نباید مردها را به بازی بگیرید. اجازه دهید تا او بداند شما چه کسی هستید و بخواهید که او نیز چنین کاری را در قبال شما انجام دهد. برای او فرصت هایی را درست کنید که بتواند کاری انجام دهد تا شما را خوشحال کند. بیشتر افراد در رابطه زناشویی – چه زن و چه مرد – اگر بدانند شریک زندگی شان چه می خواهد، خوشحال می شوند که مطابق میل او عمل کنند.
به او اجازه صحبت کردن بدهید
او باید بداند که شما مشتاق شنیدن حرف هایش هستید. باید قبول کنید که صحبت کردن در مورد عواطف برای بسیاری از آقایون کار ساده ای نیست. اگر این شانس را پیدا کردید که در مورد احساساتش با شما صحبت کند، فرصت را از دست ندهید. تا زمانی که حرف هایش تمام نشده نباید در مورد گفته هایش نظر بدهید. به یاد زمانی بیفتید که شما در حال توضیح دادن مشکلات خود بودید و او صاف وسط حرف هایتان می خواست مشکل را بر طرف کند. به خاطر آورید که چه اندازه خوشحال شدید زمانی که به شما اجازه داد تا حرف هایتان را تمام کنید. آقایون نیز به اندازه شما از این کار خوشحال می شوند.
مرد و زن هر دو نیاز دارند که کسی با خلوص دل به حرف های آنها گوش دهد. وقت گذاشتن برای گوش دادن به صحبت های طرف مقابل به آنها نشان می دهد که تا چه اندازه برایشان ارزش قائل هستید. با دانستن این مطلب او خیلی راحت تر می تواند عواطف درونی اش را با شما در میان بگذارد. اگر این کار برایش سخت باشد، اما بداند که شما بی صبرانه منتظر شنیدن آن هستید به طور حتم سختی را بر خودش هموار می سازد و سفره دلش را برای شما باز می کند.
تکیه گاه مطمئنی باشید
از خودتان این سوال را بپرسید که آیا قادرید برای ضعف های طرف مقابل تکیه گاه محکمی از خود ارائه دهید؟ اگر به شما بگوید که نگران موقعیت شغلی اش است و یا نمی داند که چگونه باید ماشینی را تعمیر کند و یا تا حدی نگران پدرو مادرش است، شما پاسخ او را چگونه می دهید؟ اگر او ترس هایش را با شما در میان می گذارد، انتظار دارد به اندازه قبل برایش احترام قائل باشید. به او اطمینان خاطر دهید که در مورد توانایی هایش هیچ شکی ندارید و هیچ جا نخواهید رفت. اگر به شما می گوید که به این نتیجه رسیده که تصمیمی که گرفته بود، درست از آب در نیامده زمان آن نیست که به او بگویید 'من که بهت گفته بودم.' به او بگویید که توانایی اش در بیان حقیقت ستایش می کنید. مردها اصولا دوست دارند که کسی از توانایی هایشان تعریف کند و زمانی که آسیب پذیر می شوند بهترین موقع برای انجام این کار است.
هر چیزی که می گویید فقط اجازه دهید که او مطمئن شود طرف او هستید و به او اعتماد دارید. او باید بداند که چیزی را که به شما می گوید پیش خودتان باقی می ماند. روابط دراز مدت بر اساس اطمینات متقابل ساخته می شوند و اطمینان به وجود نمی آید مگر به مرور زمان. اگر گفته های او موضوع صحبت فردا شب شما و دوستانتان بشود، نباید خودتان را سرزنش کنید که او چرا با شما صحبت نمی کند.
ساختن اعتماد
معمولا اعتماد زمانی میان دو نفر به وجود می آید که عاشق یکدیگر باشند. این امر نیازمند تلاش زیادی است و اگر شما در گذشته از این قضیه ضربه خورده باشید کار برایتان دشووارتر خواهد شد. اعتماد نیازمند زمان است. شما باید به شریک خود نشان دهید که فرد قابل اطمینانی هستید و خودتان هم به او اعتماد کنید. اگر به صحبت های او بی طرفانه گوش دهید و در صدد قضاوت کردن او نباشید و رازهایش را برای همیشه در دل خود نگه دارید او نیز اشتیاق بیشتری پیدا می کند تا عواطف و احساساتی را که به نظر می رسد ما خانم ها به آنها علاقه زیادی داریم با ما در میان بگذارد.
شما تنها نیستید. اگر به دنبال کسی می گردید که به او اعتماد کنید و حرف های دل خود را بیرون بریزید تنها جایی که می توانید مامن بگیرید در نزد خواوند قرار دارد. به او اعتماد کنید تا از نعمت های بی دریغش بهرمند گردید.
زمانی که به آرامش، امید، دانایی، بینش، عشق، استقامت و ایمان نیاز دارید او به راحتی به شما کمک خواهد کرد. او تمام گناهان شما را می بخشد. همه افراد در حیطه های زمانی مختلف احساس بی ارزش و نالایقی می کنند اما تنها کسی که از ارزش حقیقی شما خبر دارد، پروردگار یکتاست.
شما به راحتی همین حالا نیز از طریق نیروی دعا می توانید با خداوند ارتباط برقرار کنید. دعا کردن به نوعی صحبت کردن با پروردگار است. او به قلب های انسان ها آگاه است و کلمات چندان حائز اهمیت نمی باشند. در این قسمت برای شما یک دعای پیشنهادی داریم:
پروردگارا به من درک شناخت خودت را عطا کن. به خاطر تمام نعماتی که به من ارزانی داشتی از تو سپاسگزارم. من درهای زندگی خود را به سوی تو می گشایم تا به عنوان منجی و راهنما به زندگی من وارد شوی. کنترل تمام امور را به دستان توانای تو می سپارم. گناهانم را ببخشای و به من زندگی جاودانه عطا فرما. از من انسانی بساز که خودت می خواهی.
آیا این دعا نیات قلبی شما را منعکس نمی کرد؟ شما همین الان می توانید دعا کردن را شروع کنید. خداوند وارد زندگی شما می شود و همانطور که وعده داده تمام گناهانتان را خواهد بخشید.
مردان قد بلند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- لباسهای یكدست یكرنگ نپوشید.
2- لباسها و شلوارهای زیپدار نپوشید.
3- كـت و شـلوار بـا خـطـوط راه راه بـا خـطـوط عـمــودی و كراوات باریك و ژاكت كه طولش تا روی كمر است نپوشید.
مردان قد كوتاه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- كفش بوت و ساق بلند نپوشید آنها شما را قد بلندتر نمیكنند.
2- شلوار پاچه كوتاه و یا پاچه تا شده نپوشید.
3- لباس آستین دار به تن كنید.
4- از نقش و نگار عمودی راه راه عمودی و شلوار راسته و كراوات باریك استفاده كنید.
مردان لاغر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- كراوات باریك و پیراهن و یا تیشرت یقه هفت نپوشید.
2- لباسهای براق و با خطوط عمودی و چسبان نپوشید.
3- كت و شلوار اپل دار بپوشید.
4- شلوار بگی بپوشید.
5- پلوور حجیم و یقه اسكی بپوشید.
مردان چاق
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- ژاكت اپل دار نپوشید.
2- كراوات زرق و برق دار نزنید.
3- دكمه پیراهن را تا انتها و بالا نبندید.
4- ساعت باریك به دست نكنید.
5- پلوور حجیم و یقه اسكی نپوشید.
6- بلوز و پیراهن یقه هفت نپوشید.
7- شلوار تنگ نپوشید.
8- لباس با خطوط عمودی و كراوات یكرنگ استفاده كنید.
9- از لباسهای تیره رنگ استفاده كنید.
مردان شكم بزرگ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- جلیقه و یا هر چیزی كه روی شكم بیافتد و به آن فشار بیاورد را نپوشید.
2- شلوار را روی شكم خود نیاورید.
3- لباسهای براق و یا روشن نپوشید.
4- لباسهای گشاد و تیره رنگ بپوشید.
5- كراوات پهن بزنید كه تا خط كمر بلند باشد.
6- ژاكت و شلوار یكرنگ بپوشید.
ارسال شده در تاریخ : جمعه 1 / 4 / 1390برچسب:خوش تیپ,مرد, :: 9:38 بعد از ظهر :: توسط : علی عباسی
یکی از رفتارهای باطنی و ظاهری زنان ویژگی خود نمایی آنها میباشد خواه یا نا خواه هر زنی این ویژگی را در خود ارا میباشد و عضو جدانشدنی از سرشت زن میباشد البته به خاطر داشته باشیم این خود نمایی به منظور نشان دادن خود به جنس مخالف نیست اگر این چنین بود رفتار زنان در مهمانی های زنانه نیز متفاوت بود اما متاسفانه برخی از آقاین با خودنمایی همسرانشان دچار مشکلات عمده ای می شوند...
یکی از رفتارهای باطنی و ظاهری زنان ویژگی خود نمایی آنها میباشد خواه یا نا خواه هر زنی این ویژگی را در خود ارا میباشد و عضو جدانشدنی از سرشت زن میباشد البته به خاطر داشته باشیم این خود نمایی به منظور نشان دادن خود به جنس مخالف نیست اگر این چنین بود رفتار زنان در مهمانی های زنانه نیز متفاوت بود اما متاسفانه برخی از آقاین با خودنمایی همسرانشان دچار مشکلات عمده ای می شوند و این به علت عدم اطلاع از شناخت زنان میباشد البته این هم نباید فراموش کرد که خود نمایی با خود فروشی تفاوت دارد چرا که خودنمایی غیر اردای اما خود فروشی ارادیست به طور کلی برخی از رفتارهای زنان زمین تا آسمان با آقایان متفاوت است و اگر ما این تفاوتها را ندانیم قادر نخواهیم بود که در زندگی زناشویی خود موفق عمل کنیم به عنوان مثال آرایش زنان برخی از زنان پس از آرایش اعتماد به نفس بالایی پیدا می کنند به طوریکه محال است جایی بروند و آرایش را فراموش کنند حتما دخترانی را می شناسید و دیدید و یا شاید خود از آندسته باشید که حتی اگر قرار باشد دقایقی به بیرون از منزل روید چند برابر این زمان را در منزل وقت صرف آرایش کردن می کنید جالب اینکه بدونیم زنان ایرانی در آریش رتبه دوم در دنیا را به خود اختصاص داده اند اما زیبایی و اعتماد به نفسی که با رژ لب و مداد چشم و سایه و لاک و پنکیک و ... بدست به آید با یک شستشوی صورت از بین میرود آرایش کردن مانعی ندارد و اشکالی هم ندارد چرا که باعث جذاب تر شدن صورت و ظاهر می شود اما فراموش نکنیم که این جذابیت حدی دارد و در کل سعی شود جذابیت باعث این نشود که اگر در خیایبن راه میروید از کوچیک و بزرگ کسی از قلم نیفتاده باشد که شما رو زیارت نکند برخی زنان از اینکه در خیابان به آنها توجه شود شدیدا لذت میبرند و زمانی که مثلا به منزل بر میگردند از اینکه مردم زیاد به آنها نگاه کرده اند خشنود هستند اما برعکس همسر آنها یعنی شخصی که باید بیشترین توجه را داشته باشد از این موضوع رنج میبرد خود نمایی در آقایان مقطعی بوده و در سنین خاصی اعمال می شود وبیشتر هم برای جنس مخالف نمایان می شود تا جنس موافق مثلا در مهمانی های مردانه که هیچ زنی وجود ندارد آقاین ترجیح می دهد با لباس کاملا معمولی حتی با لباس خانه آن مهمانی را سپری کنند تا اینکه کت و شلوار به تن داشته باشند اما زنان این نوع رفتار را نمی پذیرند در خیلی از خانواده ها نیز این مشکل به صورت نمایان قابل لمس است بهتره قبل از ازدواج خصوصیات باطنی و ظاهری جنس مخالف را بشناسیم تا بعدا بهتر بتوانیم با برخی مسائل کنار بیاییم خودنمایی در زنان خوب یا بد یک مسئله انکار ناپذیر است اما این مطلب به منزله این نیست که چون در وجود زنان است بیاییم و از شور به درش کنیم و از حد طبیعی خارج کنیم و آنقدرآرایش کنیم آنقدرطرز پوشش را تغییر دهیم که فقط و فقط هدف خودنمایی باشد اگر اینگونه شود این زنان یا دختران خود را به دیگران عرضه می کنند و با خودنمایی تفاوت دارد همانطور که عرض شد خود نمایی غیر ارادیست اما خود فروشی و توجه طلبی ارادی و مشکل روانی محسوب می شود برخی از رفتار به علت عدم توجه به آنها در محیط زندگی برای آنکه خالی از عقده های داخل منزل شوند آنقدر آریش زننده و آنقدر لباسهای آنچنانی به تن می کنند که دیگه صدای اطرافیان هم جنس خود را هم در می آورند یک نکته ای را در پرانتز باید عرض کنم خوب رابطه دوست دختر و دوست پسر تقریبا عادی شده و خانواده ها با این موضوع کنار آمده اند حالا یا اجبارا و یا اخلاقا اما دختران توجه داشته باشند پسری که با تعدا زیادی دختر رابطه دوستی تشکیل داده و شما آنرا هر روز با یک دختر مشاهده می کنید که خوب معمولا سرو وضع دخرتانی که انتخاب می کند هم زیاد جالب نیست و در اصطلاح عامیانه جلف تلقی می شوند همسری را برای خود انتخاب می کند که هم از نظر پوشش و هم از نظر سبک آرایش کاملا مغایرت با دوست دخترهای خود دارد پس این نکته را به خاطر داشته باشید دختری به عنوان همسر برگیزده هر پسری میباشد که از هر نظر وارسته و شکیل و سنگین و متین باشد چرا که زندگی یک رابطه ساده دوستی نیست بلکه یک شراکت است خیلی وقتها مشاهده کردید شاید در دوستان خود که مثلا فلان دوست شما که از نظر شما اومول محسوب می شود چقدر زود شوهر کرده و عجب شوهری دارد اما اون یکی که خیلی بروز میباشد و ... هنوز در منزل پدر زندگی می کند اینکه در دوران خاصی انسان بیشتر توجه طلب و خود نما می شود کاملا عادی است اما خودنمایی را از حد و مرز خود اگر عبور دهیم حالت وسواس به خود می گیرد بدین ترتیب شما وسواس پیدا می کنید که الزاما باید طوری آرایش کنید که جلب توجه کند واگر امروز که بیرون می روید کمتر از روز قبلی به شما نگاه کنند یک مشکلی در خود میبینید و آن روز شب نمی شود آقایان نیز باید به این نکته توجه داشته باشند همانطور که طرز پوشش انها برای همسرشان ارزشمند است شما نیز باید به طرز پوشش خود بها دهید زنان نیز در رنگ شناسی و در اصطلاح SET کردن بیشتر تبحر دارند اگر به شما پیشنهاد می دهند که فلان کت شما به شلوار پای شما بیشتر می خورد در اینجا باید توجه داشته باشدی که همسر شما خودنمای یخود را به شما انتقال می دهد.
پس اگر می خواهید در مهمانی همه تعریف سر ووضع شما بکنند به حرف همسر خود گوش کنید به خاطر داشته باشید بعضی از خانمها شاید در برداشت اول از گیر دادن هضوهر خود به نوع پوشش آنها ناراحت شوند اما زمانی که تصور کنند که پوشش آنها و در کل وجود آنها برای شما ارزشمند است نظرشان تغییر می کند اما شیوه بیان نیز بسیار مهم میباشد مثلا اگر قصد دارید به یک مهمانی بروید و رنگ یا نوع مانتو همسر شما و یا لباس مجلسی همسر شما با آن مهمانی مطابقتی ندارد به جای اینکه با داد و بیداد بگویید این چیه تنت کردی و ... بهتر است با متانت و آراستگی و آرامی به او تذکر دهید که لباس انتخابی اون برای مهمانی امپب مناسب نیست و به نظر شما پوشیدن فلان لباس برای همسرتان زیبنده تر است در کل در زندگی خیلی از مشکلات کوچک روی هم انباشته می شود و باعث بوجود آمدن مشکلات به مراتب بزرگتری می شود مشکلات کوچک را جدی بگیرید و با آرامی آنها را رفع کنید از تفاوتهای رفتاری میان زنان و مردان یا کلا دختران و پسران درونگرا بودن و برون گرا بودن است زنان و دختران راجع به روابط زناشویی خود حتی روابط جنسی خود خیلی راحت با دوستان خود صحبت می کنند این در حالیست که مردان هرگز در این موراد با یکدیگر صحبت نمی کنند هر چقدر هم که رابطه نزیدی با دوستان خود داشته باشند این هم از رفتارهای عمومی زنان به شمار می آید که برخی از مردان با آن مشکل دارند که براحتی و باصحبت کردن می توان آنرا برطف کرد.

چرا زمانی که بعضی از افراد وارد یک مجلس، عروسی، جشن تولد، یا حتی مجلس ختم میشوند، توجه همگان به سوی آنها جذب میشود؟
چطور همسرمان را مجذوب خود کنیم و زیباییها و جذابیت خود را افزایش دهید، اما چطور؟
چرا زمانی که بعضی از افراد وارد یک مجلس، عروسی، جشن تولد، یا حتی مجلس ختم میشوند،توجه همگان به سوی آنها جذب میشود؟ این موضوع بخصوص برای خیلی از خانمهای متاهل آزار دهنده است زیرا از این که همسرشان با زن دیگری که جذابتر از آنها باشد ملاقات کنند، میهراسند.
هنگامی که شخصی وارد مکانی میشود و توجه همگان به او جلب میشود، قدرت جذابیت افراد مینامند; زیرا ممکن است که این شخص اصلا زیبا نباشد و فقط جذاب باشد، افرادی که جذاب هستند با افرادی که زیبا هستند، فرق میکنند و دارای تفاوت هستند. شخصی ممکن است زیبا باشد اما اصلا جذاب نباشد. جذاب بودنتان است که بقیه را جذب میکند تا زیبا بودن. حال توصیههایی که میتوانید اجرا کنید تا شما هم به مانند این افراد برای شوهرانتان جذاب باشید:
1- در وحلهی اول: کسی که به نظرتان جذاب میآید و تمایل دارید مانند او باشید; سعی کنید یکسری از رفتار و اعمال او که به نظرتان خوب است، یا به نطرتان جالب و جذاب میآید را تقلید کنید و همان اعمال و رفتار را انجام دهید، البته با توضیح اینکه نه عینا آنها را تکرار کنید، بلکه با کمی تقلید. زیرا در این صورت هم در پیش چشم همسرتان کوچک میشوید و هم شخصی که رفتار او را تقلید میکنید متوجه این امر، یعنی تقلید شما میشود; در این صورت عملتان بازتاب و تاثیر پیشبینیشده را نمیگذارد، پس بستگی به تلاش و سیاست زنانهی شما دارد.
2- وقتی وارد مجلسی میشوید، شخصی را مشاهده میکنید که همهی مهمانان را مجذوب خود کرده است و تمام توجهات به سوی او معطوف است، اصلا حالت ناراحتی یا افسردگی به خود نگیرید، شما هم سعی کنید به جای ناراحتی، در گفتگوها شرکت کنید، با صحبتها، سخنهای شیرین و جالبی که به کار میبرید، از جنبهی دیگر توجهات را به خود جلب کنید; زیرا همان طور که میدانید امروزه و قرن 21 دورهای است که تمام افراد به دنبال علم هستند، صحبتهای خوب و مثبت، اطلاعات جدید، ... تعاریف شما در رابطه با این مطالب برای بقیه افراد جالب است. زیرا خداوند به هر کس نوعی از جذاب بودن را هدیه کرده است، برخی جذابیت ظاهری دارند یعنی: دارای صورت زیبا و جذابی هستند، برخی دیگر دارای جذابیت ذاتی هستند یعنی دارای روح و منش بالایی هستند، برخی دیگر در رفتارهایی که انجام میدهند برای دیگران جذاب هستند و ... حتی اگر زیبا هم نباشید فقط کافی است به این سر درونی خود پی ببرید و به راحتی میتوانید دیگران را مجذوب خود کنید.
3- هیچ وقت تمام اسرار خود را برای دیگران بر ملا نکنید، برای مثال به کسی نگویید چون من زیبای ظاهری ندارم، بر روی جنبهی رفتاری خود کار کردهام تا این نقاط را تقویت کنم، شاید تاکنون زیبایی ظاهری شما به چشم بقیه نیامده باشد، یا حتی آنها شما را زیبا میدانستند، اما زمانی که این مطلب را بازگو میکنید، در این موقع بقیه به این موضوع پی میبرند، شاید تا امروز حتی فکری در مورد زیبایی شما به ذهنشان خطور نکرده بود. به خاطر داشته باشید، زیبایی اصلی را خودتان به خودتان هدیه میدهید نه هیچ کس دیگر. تعریفهایی که از خود و شخصیتتان در برابر دیگران انجام میدهید، شما را زیبا یا زشت جلوه میدهد پس مراقب صحبتهایتان باشید.
4- سعی کنید برای خود و شوهرتان هر روز ایدهها، نظرها، طرحهای جدیدی را ارائه دهید. زندگیتان با روز گذشته تفاوت داشته باشد. مثلا: در تعطیلات به مسافرت بروید، حتی اگر از لحاظ مالی دارای بودجه خوبی نمیباشید میتوانید به یک پیکنیک ساده و معمولی بروید، به یک کنسرت بروید، مهم این است که با رفتن به این مکانها ار حالاتهای عادی و روزمرگی زندگی خارج شوید،
5- نکتهی بعدی و آخرین مساله این است که همیشه لباسهای خوب بپوشید، منظور از لباسهای خوب این نیست که شما دائما لباس بخرید بلکه حتی شما با لباسهای قدیمی خود نیز میتوانید زیبا باشید فقط اینکه لباسهایتان تمیز و مرتب باشند، دارای یک هارمونی جالب باشند. و کفشهایتان همیشه مرتب و واکس زده باشند، موهایتان همیشه شانه زده باشد; زیرا تمام این مسائل در جذب کردن بقیه افراد به سوی شما موثر میباشد و نقش بسزایی را ایفا میکنند.
اگر از خانم ها و آقایون سوال کنید که چه خصوصیتی در همسرشان وجود دارد که بیش از هر چیز برایشان جالب و جذاب است مطمئن باشید که هر دو جنسیت، شوخ طبعی را در ابتدای لیست خود قرار خواهند داد. این واژه آنقدر مورد استفاده قرار گرفته که در زبان انگلیسی سرواژه ای به صورت (GSOH) نیز برای آن ساخته اند.
هم خانم ها و هم آقایون هر دو به یک میزان به دنبال یافتن حس شوخ طبعی در شریک زندگی خود هستند. به هر حال کاملاً طبیعی است که هر کس به دنبال همسری باشد که خوش مشرب، جذاب و خوشمزه باشد.
می توان گفت که این روزها شوخ طبعی به شکل مقوله ای در آمده که در میان عامه ی مردم رواج زیادی پیدا کرده. لازم به ذکر است پژوهشگرانی که در مورد شوخ طبعی تحقیق و بررسی می نمایند سال هاست که متوجه اختلافاتی در مورد مفهوم و کاربرد حس شوخ طبعی در میان خانم ها و آقایون شده اند. به این معنا که خانم ها علاقه دارند با مردی ازوداج کنند که با مزه باشد، و برایشان جک های خنده دار تعریف کند؛ این در حالی است که آقایون تمایل دارند با خانم هایی ازدواج کنند که به جک های مضحک و مسخره ی آنها بخندند.
بر اساس اظهارات اریک برسلر روانشناس دانشگاه مک مستر در کانادا تعریف خانم ها و آقایون از حس شوخ طبعی به یک معنا نیست. او در تحقیقاتش که در جلد بعدی ماهنامه ی تکامل و سلوک انسانی به چاپ خواهد رسید، تعداد بسیار زیادی از خانم ها و آقایون را مورد پرسش قرار داده است. این افراد پاسخ های جالبی به سوال های پژوهشگران داده اند. برسلر و تیمش به این نتیجه دست پیدا کرده اند که خانم ها بیشتر به دنبال مردی هستند که "تولید کننده" ی شوخی باشد و آقایون نیز بیشتر به خانم هایی گرایش دارند که با روی باز از شوخی آنها "استقبال" کنند.
جفری مولر روانشناس در رشد تکاملی انسان در دانشگاه نیو مکزیکو و نویسنده کتاب "ذهنیت همسریابی" معتقد است که این نوع تقسیم مفهومی شوخی در میان جنسیت ها کاملاً قابل درک و پیش بینی است. خانم ها انتخابگر تر از آقایون هستند و به این دلیل که آنها مردهای شوخ طبع را ترجیح می دهند، آقایون خود به خود آموزش می بینند که حس شوخ طبعی خود را زنده نگه داشته و خودشان را با مزه جلوه دهند تا به این ترتیب هم بر روی خانم ها تاثیر گذار واقع بشوند و هم مردهای دیگر را از میدان به در کنند.
جان موریل پروفسور کالج ویلیام و ماری در ویرجینا که به مدت 25 سال است که بر روی شوخ طبعی مطالعه و تحقیق می کند، معتقد است که : "آقایون خیلی راحت با گذاشتن القاب و نام های مستعار بر روی مردهای دیگر آنها دست انداخته و به آنها طعنه می زنند." این در حالی است که خانم ها یک چنین کاری را انجام نمی دهند و کمتر اتفاق می افتد خانم ها را ببینید که برای یکدیگر جک بسازند و یا شوخی هایی کنند که به شخصیت طرف مقابل توهین شده باشد.
یکی از تفاوت های اصلی این است که آقایون اغلب از شوخی استفاده می کنند تا به نوعی با هم جنس های خود رقابت کرده و حس برتری خود را به آنها بقبولانند. این در حالی است خانم ها از شوخی و خنده صرفاً به عنوان عاملی برای عمیق تر شدن پیوندهای عاطفی استفاده می کنند. تحقیقات گویای این مطلب هستند که آقایون زمانیکه در کنار یک خانم هستند با دوستان پسر خود شروع می کنند به شوخی و خنده.
تطمیع حس شوخ طبعی برای آقایون آنقدر مهم است که یک لبخند از طرف جنس مونث می تواند به عنوان تثبیت کننده ی علاقه ی جنسی در ذهن آنها است. مجموعه تحقیقات یک پژوهشکده ی آلمانی نیز گویای این مطلب است که زمانیکه یک خانم و آقای غریبه به هم می رسند و شروع می کنند به یک گفتگوی عادی، میزان خنده های خانم در طول بحث به عنوان عاملی محسوب می شود که میزان علاقه ی او به طرف مقابل را تعیین می کند، و نشان می دهد که او تا چه حد جذب آقا شده. همچنین همین میزان خنده های خانم است که آقا بر اساس آن تصمیم می گیرد که دفعه ی آینده باز هم او را ملاقات کند یا خیر. از سوی دیگر میزان خنده های آقا هیچ ارتباطی به میزان علاقه ی او به خانم ندارد.
برسلر می گوید که تحقیقاتش همچنین گویای این مطلب نیز هستند که شوخی به احتمال زیاد بخاطر انتخاب جنسی صورت می پذیرد چراکه در روابط رمانتیک خنده و شوخی بسیار مطلوب جلوه می کند. شاید خانم ها به حس شوخ طبعی دوستانشان بی اهمیت باشند حال چه دختر و چه پسر، اما تمایل دارند که همسرشان از این حس برخوردار باشد.
دان نیلسون پروفسور زبان شناسی دانشگاه آریزنا امریکا می گوید خانمی که حس شوخ طبعی آقا را به مسخره می گیرد، این کار او برای آقا مایوس کننده و دلسر کننده به حساب می آید. بسیاری از آقایون در این حال احساس تهدید زیادی را از سوی طرف مقابل دریافت می کنند. همچنین آقایون خانم هایی که بیش از اندازه شوخی می کنند را نیز به عنوان تهدید برای خود محسوب می کنند، به این معنا که این احتمال را می دهند روزی خودشان هدف زبان تیز و تند خانم قرار بگیرند. او می گوید: "من احساس می کنم که هر مردی در دنیا عاشق شوخ طبعی و خوشمزگی است."
نیلسون می گوید مردهای مضحک و با مزه خیلی جذاب هستند چراکه دارای خلاقیت بسیار بالایی می باشند، آنها حتی قابلیت دیدن اشیاء موجود در درون یک جعبه بسته را نیز دارند. آنها همچنین دارای "دید مضاعف" هستند. او می گوید آنها توانایی درک نقطه نظرات متفاوت طرف مقابل را نیز دارند. او می گوید هر دوی این خصیصه های اخلاقی مورد پذیرش خانم ها هستند.
البته خود نیلسون هم برای شوخ طبعی حد و اندازه خاصی قائل می شود. در حقیقت اینطور هم نیست که آقایون بگویند ما به هیچ وجه دلمان نمی خواهد همسرمان شوخی کند. از این گذشته مردهایی که این حس را می ستایند، اغلب نسبت به سایر مردها مطمئن تر، بالغ تر، و آگاه تر هستند. آنها ارزش و اعتبار بالایی به همسرشان می دهند و از این بابت هیچ ترس و تهدیدی را نیز متوجه خودشان نمی بینند.
البته خانم هایی که به دنبال مردهایی هستند که موافق حس شوخ طبعی آنها بوده و ازآن استقبال کنند، دارای عزت نفس بالاتری هستند و برای شخصیت خود ارزش بالاتری قائل هستند.
اکثریت قریب به اتفاق پژوهشگران خانواده و ازدواج نیز موافق آراء فوق الذکر هستند.
جان گاتمن یکی از موسسین موسسه ازدواج و خانواده در سیاتل امریکا و کارشناس روابط زناشویی به این نتیجه رسیده است که زمانیکه شوخی و خنده به عنوان عامل از بین برنده ی تنش ها و تعارض ها به کار برده می شود، زندگی ها دوام بیشتری پیدا می کنند. مطالعات جامع دیگر نیز حاکی از این مطلب هستند که افرادی که با همسران خود خنده و شوخی می کنند و به طور روزانه موجبات خنده و شادی یکدیگر را فراهم می آورند، زندگی خیلی خوشحال تری را دنبال خواهند کرد.
جنبه سرزنده، شوخ، و فکاهی مغز قابل تقدیر است حتی اگر زوجین در مورد چیزی که عامل خنده است با هم موافق نباشند.
از جمله عواملی كه سلامت خانواده را تهدید می كنند عبارتند از:
1- عدم شناخت و آگاهی به اصول زندگی مشترك:" توانایی" در" دانایی " است . برای ازدواج و زندگی مشترك موفق ، كسب دانایی هایی لازم است و مانند هر امر دیگری باید مهارت های مربوط به آن را كسب كرد و در فرآیند زندگی مشترك به كاربرد. در برخی از خانواده ها به علت عدم شناخت زن و شوهر نسبت به یكدیگر، عدم آگاهی نسبت به اهداف و انگیزه های ازدواج ، بی انصافی ها، پیش داوری ها، فریب كاری ها ، عدم احساس مسئولیت و بی توجهی به اصول اخلاقی ، بنیاد خانواده متزلزل می شود.مهمترین عاملی كه موجب آسیب پذیری خانواده می شود، عدم شناخت و انحراف از هدف های ازدواج است. زن و شوهری كه هدف های ازدواج و تشكیل خانواده را نشناخته و یا فراموش كرده اند، در كدام مسیر حركت می كنند؟ كدام روش و وسیله را برای نیل به كدام هدف انتخاب می كنند؟ هنگامی كه راجع به خانواده صحبت می شود، معمولا زن ها و شوهرهابه گونه ای برخورد می كنند كه گویا همه چیز را درباره خانواده می دانند. هركس به خود اجازه می دهد راجع به خانواده اظهار نظر كند و چون هركس در خانواده رشد كرده ، تصور می كند دانش و آگاهی لازم را دارد. در حالی كه این طور نیست و برای انجام هر كاری و ایفای هر نقشی به آموزش ، كارآموزی و مهارت آموزی نیاز است.
2- سست شدن باورهای مذهبی: شاید مهمترین عاملی كه بنیاد خانواده را تهدید می كند، سست شدن باورهای مذهبی و اصول اخلاقی و فقدان معنویت باشد. هرگاه زن و شوهر در روابط خود، خدا را فراموش كنند و در حضور و غیاب یكدیگربه گونه ای برخورد كنند كه خدا غایب است، با دست خود كانون خانواده را به سوی تزلزل و نابودی سوق داده اند . یكی از رسم های پسندیده هنگام عقد ازدواج، گذاشتن قرآن بر سر سفره عقد است. به نظر می رسد این رسم به معنی آن است كه زن و شوهر به قرآن اعتقاد دارند و به آنچه كه قرآن گفته عمل می كنند و قرآن را در زندگی و پیوند مشترك خود حاكم و داور قرار می دهند و خداوند را حاضر و ناظر به اعمال ، رفتار و گفتارشان می دانند . حال چنانچه این وضعیت تغییر كند و این اعتقادات و باورها سست شود و از بین برود ، سلامت و تعادل خانواده به خطر می افتد. زمانی كه ارزش ها، نگرش ها و باورهای حاكم بر روابط زن و شوهر براساس لذت طلبی ، مصلحت گرایی، مادی گرایی و سودطلبی استوار باشد، بی شك روابط انسانی از معنویت تهی می شود. این نوع روابط بسیار سست و شكننده خواهد بود و به محض بروز موقعیتی خاص مانند بی پولی ، تنگدستی ، بیماری ، كهولت و افزایش سن و نظایر آن از درون متلاشی می گردد و با هر بهانه ای از هم می گسلد .
3- عدم صداقت و فریبكاری: جوهر روابط سالم میان زن و شوهر صداقت است. صداقت اعتماد را بنیاد می نهد. زن یا شوهری كه با همسر خود صادق نیست و با دادن وعده و وعیدها می خواهد زندگی كند ، با رفتار خود كانون گرم و صمیمی خانواده را دچار تزلزل می كند. زن و شوهری كه از واقعیت ها دور هستند و در عالم اوهام و تخیلات زندگی می كنند ، آیا می توان گفت كه زندگی زناشویی موفقی خواهند داشت ؟ گاهی اوقات پنهان كردن حقایق ( مخفی كاری ) و فریب دادن (فریب كاری ) موجب می شود اركان خانواده متزلزل شود و روابط زن و شوهر آسیب ببیند.
4- عدم توجه به نیازهای همسر: زوج های موفق كسانی هستند كه در صدد ارضای نیازهای همسر خود می باشند. بنابراین هر زن یا شوهری وظیفه دارد نیازهای جسمی و روحی همسرش را بشناسد و در مقام ارضای آنها برآید.ارضای نیازها به طریق درست و مطلوب به رشد همه جانبه و ایجاد امنیت روانی زوجین منجر می شود و در نتیجه سلامت خانواده تأمین می گردد. برای مثال هر انسانی نیاز به " امنیت "، "محبت" ، "توجه و احترام " دارد. لذا هرگاه این گونه نیازها از طرف همسر تأمین نشود ، فرد احساس ناامنی روانی می كند و بهداشت روانی خانواده مختل می شود.
5- ابهام و افراط در انتظارها : به طورمعمول مشخص كردن انتظارها در روابط ، باعث معین شدن وظایف و حدود روابط افراد می شود. در خانواده هایی كه انتظارهای متقابل زن و شوهر مشخص نشده است، روابط آسیب پذیراست و زوجین دقیقاً نمی دانند نسبت به یكدیگرچه وظایفی برعهده دارند.تفاوت و تعارض در انتظارات موجب می شود فضایی نامساعد و كینه توزانه به وجود آید. گاهی اوقات داشتن توقعات بیش از حد از همسر، مثل اینكه انتظار داشته باشیم او همچون فرشته باشد ، یا معلومات بسیاری داشته باشد ، یا در نظم و ترتیب سرآمد دیگران به حساب آید، سلامت خانواده را در معرض تهدید قرار می دهد.
6- دخالت دیگران: اكثر پژوهش های انجام شده در ایران درباره طلاق ، این حقیقت را منعكس كرده كه دخالت دیگران مانند اقوام و آشنایان ، والدین زن یا شوهر موجب شعله ورشدن اختلافات زن و شوهر می گردد و در نهایت به طلاق و جدایی منجر می شود. زن یا شوهر به ویژه در اوایل زندگی مشترك توسط دیگران به طور ناشیانه راهنمایی و یا در برخی موارد تحریك می شوند.گاهی اوقات مادرشوهر یا پدرشوهر و مادرزن یا پدرزن علیرغم علاقه ، در زندگی مشترك فرزندانشان مزاحمت ها و آسیب هایی را به وجود می آورند.
7- مسائل اقتصادی و مالی: انسان ها نیازهای مادی دارند كه باید در حد متعادل ارضا شود، اما مسائل مادی نباید همه امور را تحت الشعاع قرار دهد. زندگی زناشویی نشیب و فراز دارد و زن و شوهر باید با رعایت صرفه جویی، قناعت و عدم تجمل گرایی، مسائل اقتصادی زندگی مشترك خود را تنظیم و اداره كنند. گاهی اوقات مسائل مالی و اقتصادی بهانه هستند و زمانی كه از زن یا شوهر سؤال می شود كه چرا با یكدیگر سازش ندارید؟ به این گونه مسائل اشاره می نمایند و در نهایت "عدم توافق" و "عدم تفاهم" را عامل اصلی طلاق و جدایی معرفی می كنند. بدیهی است كه این عامل كلی و مبهم ( عدم توافق ) نمی تواند ما را به سوی شناخت عواملی كه سلامت خانواده را تهدید میكنند، هدایت كند.
8- موانع فرهنگی و طبقاتی: گاه فرهنگ زن یا مرد به لحاظ عدم تناسب یا تضاد، سلامت خانواده را تهدید می كند. برای مثال ناهماهنگی فرهنگی و طبقاتی زن و شوهر ( مانند فرهنگ شهری در مقابل فرهنگ روستایی ) گاهی باعث تهدید بنیاد خانواده می شود. متأسفانه بعضی افراد به تعهدات اخلاقی و ارزش های حاكم مقید نیستند و این مسئله موجب می شود زن و شوهر در ظاهر زیر یك سقف با یكدیگر زندگی كنند، اما روح آنها از همدیگر فاصله داشته باشد. در این وضعیت زن یا شوهر با " منم منم" گفتن !! و تفاخر به اصل و نسب خود، سعی می كند همسر خود را سرزنش و تحقیر كند. بدیهی است در چنین خانواده ای احساس حقارت هر یك از زوجین موجب می شود فضای روانی و عاطفی نامساعدی به وجود آید و زوجین از یكدیگر متنفر شوند.
9- هوسرانی و ازدواج مجدد: عامل دیگری كه سبب آسیب زایی خانواده می شود تنوع طلبی یا هوسرانی است كه فرد به فرمان احساسات خود ، با فرد دیگری غیر از همسر خود ارتباط برقرار می كند و رابطه خود با همسر قبلی را سست می نماید . در این شرایط عواملی از قبیل زیبایی و یا ثروت طرف مقابل موجب گرایش به روابطی خارج از چارچوب خانواده یا برقراری روابط پنهانی می شود. این وضعیت موجب می شود روابط زن و شوهر مخدوش گردد، بنیاد خانواده سست شود و سرنوشت فرزندان به خطر افتد.
10- سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات: مهمترین عامل آسیب پذیری خانواده ، بروز سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات است. بنابراین هر یك از زن و شوهر به سهم خود مسئولیت دارند كه از به وجود آمدن سوء تفاهم ها و سوء ارتباطات پیشگیری كنند.
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود .
وقتی کسی را دوست دارید ، در کنار او که هستید ، احساس امنیت می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی با شنیدن صدایش ، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است .
وقتی کسی را دوست دارید ، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیا ست .
وقتی کسی را دوست دارید ، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوا ر است .
وقتی کسی را دوست دارید ، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هرکاری بزنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، هر چیزی را که متعلق به اوست ، دوست دارید .
وقتی کسی را دوست دارید ، در مواقعی که به بن بست می رسید ، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید .
وقتی کسی را دوست دارید ، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید .
وقتی کسی را دوست دارید ، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید .
وقتی کسی را دوست دارید ، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد .
وقتی کسی را دوست دارید ، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید .
وقتی کسی را دوست دارید ، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند .
وقتی کسی را دوست دارید ، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد .
وقتی کسی را دوست دارید ، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید .
وقتی کسی را دوست دارید ، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید .
وقتی کسی را دوست دارید ، واژه تنهایی برایتان بی معناست .
وقتی کسی را دوست دارید ، آرزوهایتان آرزوهای اوست .
وقتی کسی را دوست دارید ، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید .
وقتی کسی را دوست دارید ، این طور نیست ؟

این جمله را تا به حال شنیده اید که تنها کسی که میتواند تغییر کند خود شما هستید. ایام خاص در زندگی شما مثل سالگرد ازدواج یا روزهای جشن و شادی مثل نوروز و...بهترین زمان برای ایجاد تغییرات در کسی که آن خود شما هستید میباشد .
در اینجا به توصیه های شری و باب استریتف در این خصوص برای زوجها میپردازیم.
به فراهم آوردن محیط آرام و مناسب برای تفکر و اندیشیدن فکر کنید.
در مورد چیزیکه در ازدواج خود اشتیاق و آرزوهای آن را دارید فکر کنید.
به احساس خوشحالی و غم ، عدم تفاهم ، ضرر ، دست آوردها ، بیماری ، شکست ، عشق ، پذیرش ، غصه ، رویاها و غیره بیاندیشید که البته بخشی از زندگی شما هستند.
ازدواج یک تعهد نسبت به سهیم بودن در افکار ، احساسات و تجربیات ذاتی است. این ممکن است به اندازه " سهیم بودن در رختخواب ، غذا و دوستان نیازمند سخاوت و اعتقاد و ایمان نیز باشد
یک ازدواج موفق ازدواجی نیست که در آن تمام تفاوتها و تمایزها از بین برود ، بلکه ازدواجی است که در آن " هر زوج از تنهائی طرف مقابل حمایت میکند."
اینجا سوالاتی است که میتوانید با هم داشته باشید تا بتوانید روابط بهتری با همسرتان ایجاد کنید را برای شما بازگو میکنیم:
1: آیا عشق ما به اندازه عشق اوایل ازدواجمان عمیق است ؟ چگونه جوابی که میدهم نشانگر احساسات من است ؟
2: در مورد اینکه یک زمانی را برای بررسی روابط خود اختصاص دهیم چه احساسی دارم ؟
3: چه احساسی دارم وقتی از تو انتقادهای طعنه آمیز میکنم؟
4: در مورد تو چه احساسی دارم؟
5: در مورد ایجاد برخی تغییرات در زندگی خود چه احساسی دارم؟
6: در مورد اینکه چه تغییراتی در زندگی ما طی سال گذشته رخ داده است چه احساسی دارم؟
7: آرزوهایمان نسبت به اولین روز ازدواجمان چه تغییری کرده است؟ جوابی که میدهم چگونه نشانگر احساسات من است ؟
8: چطور میتوانیم ازدواج خود را پر بار کنیم ؟ جوابی که میدهم چگونه نشانگر احساسات من است؟
9: چگونه به این عادت دچار شدیم که نسبت به هم بی فکر باشیم؟جوابی که میدهم چگونه نشانگر احساسات من است ؟
10: در مورد اینکه هر کدام از ما دو نفر گاهی یک کار کوچک ، جدی و دوست داشتنی برای طرف مقابل انجام دهد چه احساساتی دارم ؟
11: آخرین باری که اجازه دادم بدانی از اینکه تو را در زندگی خود داشته باشم چقدر خوشحالم چه زمانی بود ؟ چه احساسی دارم .
همانطور که در این سوالات مشاهده کردید اینکه خودتان چه احساسی هنگام پاسخ به این سوالات دارید خیلی مهم است ,برای اینکه هم با تفکر بیشتری پاسخ میدهید و هم اینکه متوجه شوید که برای خوشایند و یا ناراحت کردن همسرتان مغرضانه با سوالات پاسخ نداده اید.
همانطور كه می دانیم زنان و مردان دارای تفاوت های بسیاری هستند و آگاهی ازاین تفاوت ها در بهبود روابط بسیار مؤثر است. همچون آهن ربا، تفاوت های افراد می تواند باعث جذب آنان به یكدیگر شود. با بالا رفتن درك و آگاهی می توانیم به این تفاوت ها احترام بگذاریم و توجه خاصی داشته باشیم.
تفاوت های بین مردان و زنان حقیقتاً می توانند مكمل یكدیگر باشند و به هر یک از طرفین فرصتی دهند تا به تعادل برسند. اگر ما روحیه كاملاً پرخاشگری داشته باشیم جذب فردی می شویم كه آرام تر و خونسردتر از ما باشد. با ارتباط برقرار كردن با فرد آرام و خونسرد، ما به طور ناخودآگاه با خصوصیات و كیفیت های این گروه آشنا می شویم.
در واقع تفاوت های بین افراد باعث می شود آنان به سوی یكدیگر جذب شوند و این همان احساسی است كه ما آن را عشق تعبیر می كنیم. معمولاً دختران جوان دوست دارند فردی را شریك زندگی خود انتخاب كنند كه فاقد خصوصیات بـَدِ خودشان باشد.
بسیاری از زوجین دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایده آل خود بسازند. در نزد چنین فردی این تغییر وفاداری به همسر نامیده می شود و خود یك عشق واقعی است. تجربه ثابت كرده است كه انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفاً برای ایجاد یك رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمی رسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان می دهد و در زندگی زناشویی تأثیر خود را خواهد گذاشت.
تفاوت های بین افراد، بُعد دیگری را نیز ایجاد می كند؛ بدین معنا كه وقتی زن و شوهری تفاوت های بین یكدیگر را بپذیرند و سعی در تغییر یكدیگر نداشته باشند، در این صورت شباهت ها و همانندی های بسیاری را نیز در دیگری درك می كنند. گرچه هر كدام از ما منحصر به فرد هستیم ولی در بیشتر جنبه ها به هم شباهت داریم. این تضاد ما را به یك حقیقت شگفت انگیز در روابط رهنمون می كند. به عبارت دیگر شریك زندگی شما تركیبی از تفاوت ها و تشابهات مكمل است. زن و شوهرهای واقعاً عاشق، مفهوم این تركیب را بسیار خوب می دانند.نمونه های ذیل گفته های این افراد است:
ما با یكدیگر بسیار فرق داریم ولی آنچه كه ما را به یكدیگر پیوند می زند این است كه هر دوی ما خیلی احساساتی هستیم.
ما در بسیاری جنبه ها با یكدیگر تفاوت داریم. من طلوع آفتاب را دوست دارم ولی همسرم از غروب آفتاب خوشش می آید. او رؤیایی است ولی من واقع بین هستم. او از هر حادثه ای نگران نمی شود ولی من دائماً نگران هستم. با این وجود ما در بسیاری جنبه ها یكی هستیم. به طوری كه حرف و عملمان در زندگی یكی است و انگار دارای یك طول موج می باشیم.
گاهی اوقات من عاشق همسرم هستم و گاهی اوقات از او خسته می شوم. وقتی عاشق او نیستم به این خاطر است كه در آن لحظه توانایی ابراز عشق و محبت به او را ندارم. در این مواقع احساس خوبی ندارم زیرا می دانم برای بهبود رابطه و داشتن یك زندگی خوب باید با هم باشیم و یكدیگر را حمایت كنیم.
بیشتر مشكلات ما كاملاً متفاوت از یكدیگر است، ولی شباهت ما در این است كه هر دوی ما مشكلات زیادی داریم. ما یاد گرفته ایم برای غلبه بر مشكلات به یكدیگر كمك كنیم بدون آنكه به دیگری احساس بی ارزشی دست دهد. فكر می كنم اگر همسرم انسان كاملی بود و مشكلی نداشت احساس من طور دیگری بود به طوری كه می خواستم همیشه او را شكست دهم.
مدت دو سال از زندگی ما بسیار عاشقانه گذشت. بعد از مدتی آتش عشق و محبت ما فروكش كرد. حالت رمانتیك زندگی از بین رفت. وقتی یك روز صبح از خواب بلند شدم احساس كردم ما دو انسان متفاوت از یكدیگر با شباهت های بسیار كم هستیم. بسیار غصه خوردم و از زندگی مأیوس شدم ولی بعد از مدتی فهمیدم كه این عشق واقعی نیست.عشق واقعی یعنی تقسیم احساسات و درك ناراحتی هایمان. من عاشق یك شخص واقعی شدم تا عاشق شخصیتی كه می خواستم از او بسازم.
در همه این مثال ها عشق در طی زمان با پذیرش و درك از یكدیگر توسعه و رشد پیدا كرد. با این روش هدف از عشق هماهنگ كردن تفاوت های بین زن و شوهر و ساختن یك رابطه مثبت و پایدار است.
شاید بسیاری از خانواده های امروزی با عشق واقعی بسیار فاصله داشته باشند. بسیاری از زوجین دوست دارند همسرشان را تغییر دهند و خصوصیات و رفتار او را همانند ایده آل خود بسازند. در نزد چنین فردی این تغییر وفاداری به همسر نامیده می شود و خود یك عشق واقعی است. تجربه ثابت كرده است كه انسان با تغییر اساسی رفتار و باورهایش صرفاً برای ایجاد یك رابطه خوب با طرف مقابلش به تعادل نمی رسد و بالاخره این عدم تعادل در مواردی خود را نشان می دهد و در زندگی زناشویی تأثیر خود را خواهد گذاشت.
عشق واقعی و عشقی كه امروزه تمام روان شناسان مسائل خانواده متفق القول بر آن صحه می گذارندپذیرش و احترام به تفاوت طرف مقابل است. مطمئن باشید اگر تمام كره زمین را نیز بگردید همسری كه در تمام جنبه ها همانند شما باشد پیدا نخواهید كرد. تنها با پذیرش تفاوت های همسرتان خواهید توانست در ساختن یك زندگی خوب قدم های مثبتی بردارید.
احساس تنهایی، ترک خانه توسط فرزندان ، کار بدون دستمزد، فقر اقتصادی ، بها ندادن به ارزش اقتصادی و اجتماعی در جامعه و ... از جمله علل بروز افسردگی در میان زنان خانه دار است.به گزارش سلامت نیوز افسردگی بیماری شایع عصر ماست و در تمامی جهان روند فزاینده ای دارد. این در حالی است که حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند یا بیماری آنها چیز دیگری تشخیص داده شده است.
رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران در رابطه با این بیماری شایع میگوید: زنان بیشتر از مردان در معرض بیماریهای روانی و افسردگی قرار دارند به طوری که درصد ابتلای زنان به اختلالات روانی در جامعه ما 2 برابر مردان است. دلیل آن مسائل بیولوژیکی و شرایط محیطی است همچنین نابسامانیهای اجتماعی و قانونی نیز در این مسأله موثر است.
به گفته دکتر مجید صفاری نیا، در مطالعات انجام شده ۲۳ درصد از زنان کارمند دچار افسردگی میشوند در حالی که این رقم برای زنان طبقه متوسط فقط ۶ درصد است. در صورتی که زنان شاغل به علت گذراندن زندگی سرشار از فشار در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از خبر آنلاین او با تاکید بر این که زنانی که زیر خط فقر زندگی می کنند و به تنهایی با مشکلات می جنگند بیشتر در معرض آسیب های افسردگی قرار دارند میگوید: بسیاری از زنان سرپرست خانوار که به دلایل متعددی مثل مهاجرت شوهر، زندانی شدن یا از کار افتادگی او، طلاق و ... سرپرستی خانواده را به عهده گرفته اند، آسیب پذیرترین قشر اجتماع محسوب می شوند.
به گفته رئیس انجمن روان شناسی اجتماعی ایران، دو عامل در افزایش فقر در میان زنان سرپرست خانوار مؤثر است. یکی محدودیت مشارکت آنان در مشاغل رسمی و پردرآمد ، دوم فقدان تأمین اجتماعی فراگیر و در نهایت بسیاری از این شرایط دست به دست هم داده و به رنج این زنان می افزاید.
او همچنین اشاره میکند: علاوه بر زنان سرپرست خانوار رقم افسردگی در میان زنان خانه دار رو به افزایش است. احساس تنهایی، ترک خانه توسط فرزندان ، کار بدون دستمزد، فقر اقتصادی ، بها ندادن به ارزش اقتصادی و اجتماعی در جامعه، قدرناشناسی نسبت به تلاش زنان خانه دار، خشونت ، نداشتن مشارکت اجتماعی، کمبود مراکز تفریحی، بالا بودن هزینه ها جهت تفریح و پرکردن اوقات فراغت از جمله علل بروز افسردگی در میان زنان خانه دار است.
چرا مردها ،وقتي زنها ناراحت مي شود و احساساتي برخورد مي كنند از اين حالت عصباني مي شوند؟
بارابارا در كتاب خود مي نويسدو دلايل مختلفي را بيان ميكند كه عبارتند از:
دليل اول:
مردها با اين احساس بزرگ شده اند كه مسئوليت راست و درست كردن همه موارد با آنهاست
اينو همواره به خاطر داشته باشيد كه :هيچ عاملي به اندازه يافتن راه حل براي مردها مهم نيست.مردها همواره به راه حل فكر مي كنند.
هنگامي كه مرد زندگيتان مي بيند كه از چيزي ناراحت هستيد ،ذهنش به طور جاري و خودكار مي گويد:"راه حل، راه حل...حتي ممكن است به راه حل هم نرسد .اما موضوع اين نيست. موضوع آن است كه با پرسيدن سوالهايي در مورد مشكلاتتان سعي مي كند تا براي خود وقت بيشتري تدارك ببيند.ممكن است ساكت شده و چنين به نظر بيايد كه در خود فرو رفته .ممكن است فكر كنيد كه اهميت چنداني براي احساساتتان قائل نيست در حالي كه او خود را شواليه شما مي داند كه مي بايست به كمك و نجاتتان بشتابد.
پس وقتي مشكلاتتان را با همسرتان در ميان مي گذاريد و يا آسيب پذيريتان را برايش فاش مي سازيد خود را مسئول مي داند كه براي مشكل شما راه حل پيدا كند
هنگامي كه در يافتن راه چاره عاجز و ناتوان مي ماند ،احساس ناراحتي مي كند و حس مي كند كه شما را مايوس كرده است.
دليل دوم :
مردها خود را مسئول درد و رنجتان مي دانند و چنان چه نتوانند ناراحتيتان را برطرف كنند ،احساس گناه خواهند كرد.
آيا تا به حال اين سوال برايتان پيش امده كه چا وقتي ناراحت هستيد و براي دلداري نزد نامزد و يا همسرتان مي رويد ،او خشمش را متوجه شما مي كند؟
بخش ممكن است به اين دليل باشد كه اونتوانسته به شما كمك كنه و و بخش ديگر به اين دليل كه خودش مسبب ناراحتيتان بوده است.
مردها عادت دارند كه ياس هايشان را به شكل خشم ابراز كنند،به جاي اين كه احساسات ديگري را از خودشان نشان بدهند.چرا كه احساس خشم از هر احساس ديگري امنيت بيشتري برايشان دارد.
پس هنگامي كه شوهرتان به خاطر احساتي بودنتان از دستتان عصباني است،احتمالا احساسي از قبيل رنجش و احساس گناه را تجربه مي كند در واقع هر گونه احساسي را به غير از خشم تجربه مي كند.
دليل سوم:
مردها غالبا احساساتي برخورد كردن زن ها را فرض بر اين مي گذارند كه وضعيت روحيتان خرابتر از آن است كه تصورش را مي كنيد.آنها مي ترسند،كه مبادا هرگز دست از گريه كردن بر نداريد.
براي اغلب مردها نشان دادن احساسات قوي نظير ناتواني و يا ترس بسيار مشكل است.تنها هنگامي چنين احساساتي را از خودشان بروز مي دهند كه وضع انها خيلي خراب باشد.بنابراين وقتي مي بينند كه از چيزي ناراحت هستيد فرض را بر اين مي گذارند كه وضعتان بايد خيلي خراب باشد.
مردها نمي توانند بفهمند كه زن ها چطور مي توانند راجع به يك مورد چنان احساسات قوي را در يك لحظه تجربه كنند،بدون اين كه تعادل رواني و احساسي خود را از دست بدهند.
مردها فكر مي كنند به محض شروع به گله و شكايت ديگر دست از اين كار بر نداشته و تا ابد به اين كار ادامه مي دهيد
مردها نمي دانند كه يك زن مي تواند يك لحظه عصباني باشد و لحظه ديگر بسيار بخشنده و مهربان.مردها به سختي مي توانند از يك حالت احساسي به حالت احساسي ديگر تغيير وضعيت بدهند،بنابر اين فرض را بر اين مي گذارند كه اين تغيير حالت براي زنان ،نيز غير ممكن است به همين دليل است كه هنگامي كه مي بينند كه زنها خيلي ناراحت هستند ،وحشت مي كنند.
بر گرفته از كتاب "رازهايي در مورد مردان"اثر بارا برا دي آنجليس
خوب خانم ها راه حل چيست؟ به نظرتان چطوري با همسرتان رفتار كنيد كه اين وضع پيش نياد
براي اين كه راه حل رو بدونيد منتظر پست بعدي باشيد
ارسال شده در تاریخ : پنج شنبه 26 / 3 / 1390برچسب:احساسات,خشم,مردان,زنان, :: 1:50 قبل از ظهر :: توسط :

چه خوب بود اگر امکان داشت تمامی زوجها در دوران نامزدی ، می توانستند یکدیگر را خوب بشناسند و ازاین فرصت در جهت شناخت هرچه بهتر طرف مقابل کوشش کنند. واقعاً چه تعداد روابط ناسالم پایان پذیرفته بود تنها اگر طرفین معنای «بیست و چهار ساعت با هم بودن زیر یک سقف» را درک کرده بودند و با مسائل و موضوعاتی روبرو بودند که به طور معمول از رویارویی با آن اجتناب می کنند. مسائل و موضوعاتی که به واسطه ی دیدارهای محدود آخر هفته و یا حداکثر چند بار در طول هفته اصولاً امکان پذیر نبود و فرصتی نیز رخ نمی داد تا بروز کرده و یا به عبارت دیگر «رو شوند». این مقاله به شما کمک می کند تا هر دو عواقب مثبت و منفی نامزدی طولانی با شخص مورد علاقه تان را درک کنید.
جنبه های مثبت نامزدی طولانی
در نامزدی های طولانی شما قسمتهائی از شخصیت همسرتان را خواهید شناخت که به طور معمول امکان ندارد بر آنها آگاهی یابید، مگر آنکه با هم زندگی کنید. برای شناخت شخصی که به طور متناوب و نه پیوسته او را می بیند، هیچ راهی بهتر از اینکه عملاً با او زندگی کنید، وجود ندارد.
در دیدارهای کوتاه افراد اغلب بهترین رفتارشان را نشان می دهند، اما واقعیت در زمان طولانی تر آن هم هنگامی که با هم زیر یک سقف زندگی کنید، آشکار می شود.
هنگامی که با کسی زندگی می کنید، عادتها، نگرش ها و رفتارهائی را از او می بینید که هرگز از او سراغ نداشتید. چرا که او را در محل زندگی دائم و یا به عبارتی «منطقه ی امن» او که همانا خانه اش باشد، می بینید.
او را هنگامی که خسته، مریض، عصبانی و مأیوس است، می بینید. زندگی مشترک قدرت و خویشتن داری می طلبد و ایجاب می کند که طرفین، سازش و انعطاف پذیری هائی از خود نشان دهند. تنها با زندگی مشترک است که طیف کامل تری از عکس العمل های احساسی و روحی شریک زندگیتان بر شما فاش می شود.
ویژگی هائی که باعث می شوند، عاشق کسی شوید و یا از دیدن او لذت ببرید، ممکن است کافی نباشد تا هماهنگی همیشگی شما را بعد از شروع زندگی مشترک تضمین کند. ممکن است، دریابید که سبک زندگی شما و همسرتان با یکدیگر هماهنگی و همخوانی ندارند و این چیزی است که هرگز نمی توانستید بفهمید مگر آنکه همخانه بودید.
در این دامنه زمانی در می یابید که قالبیت و توانائی همسرتان در خلق ارتباط حقیقی و کانونی گرم، به چه میزان است.
همانگونه که قبلاً نیز گفتم، زندگی مشترک، قدرت و خویشتن داری می طلبد و ایجاب می کند که طرفین سازشکار و انعطاف پذیر باشند. به این دلیل که عادات و خواسته های دو انسان متفاوت و منحصر به فرد، حال با یکدیگر ادغام می شوند. تنها وقتی که مجبورید با هم راجع به امور اقتصادی، غذا، مسئولیت های خانه، تملکات و... تصمیم بگیرید، می توانید از اینکه آیا همسرتان همراه خوبی است، مطمئن شوید.
از ازدواج به دلائل نادرست و زندگی مشترک زود هنگام و نسنجیده برحذر باشید. گرچه زندگی مشترک می تواند تجربه ی شیرینی از یک رابطه باشد، اما چنانچه زود هنگام، نپخته و نسنجیده بدان وارد شوید، اشتباهی بزرگ خواهد بود.
دلایل نادرست مثل:
به این دلیل که می خواستند زودتر «مستقل» شوند. به این دلیل که یکی از طرفین می ترسیده است که دیگری را از دست بدهد و ...
زندگی مشترک پیش از رسیدن دو طرف به پختگی لازم و تعهد می تواند عملاً موجب تسریع فروپاشی رابطه گردد و چنانچه آمادگی تحمل فشارهای زندگی مشترک را ندارید، ممکن است رابطه تان زیر بار تنشی که زندگی مشترک زود هنگام با خود به همراه خواهد آورد، از هم بپاشد.
جنبه های منفی نامزدی طولانی
ممکن است رابطه تان را که هنوز به ازدواج نیانجامیده است، با توقعات زیاد و نابجا از همسرتان که برای شما همه کار انجام دهد، تخریب کنید.
ممکن است انگیزه و تمایلتان را نسبت به تعهد مادام العمر از دست بدهید.
اگر شخصی در ارتباط با شما از مزایای زندگی خانوادگی بهره مند باشد، انگیزه ای نخواهد داشت تا از شما بخواهد با او زندگی مشترکی را آغاز کنید.»
بعضی از اشخاص که نسبت به تعهد هراس دارند ممکن است خود را پشت نامزدی پنهان کنند تا صمیمیتی را که محتاجانه به دنبالش هستند؛ تجربه کنند و در عین حال از تعهد نهائی و خاتمه دوران نامزدی و مسئولیت های آن راحت باشند.
چنانچه به زندگی مشترک با کسی می اندیشید، و ساختار رسمی و سنتی ازدواج را ترجیح می دهید، قبل از شروع زندگی مشترک می بایستی که در باره ی تمامی موضوعات فوق با همسرتان مذاکره و گفتگو کنید تا از سوء تفاهم های احتمالی جلوگیری کنید. ممکن است بخواهید تا برای خود یک مهلت زمانی در نظر بگیرید. به عنوان مثال، نه ماه الی یکسال؛ تا اینکه در خلال این مدت بتوانید رابطه تان را مجدداً ارزیابی کنید و بفهمید که آیا آمادگی ازدواج را دارید یا نه.

رفتارها و برخوردهای خانواده «عروس» و «داماد» از زمان آشنایی تا روزی كه دو خانواده در مجلسی به نام« بله بران» بر سر مسائل و موضوعهای مختلف مرتبط با تشكیل زندگی مشترك زوجهای جوان بحث میكنند ، معمولا شكل و شمایلی مودبانه دارد. هر دو خانواده با مهربانی با هم تعامل میكنند.
آن ها فقط به دنبال خوشبختی دو جوان هستند و میخواهند هرچه زودتر زندگی مشترك آن ها «سر» بگیرد ، اما وقتی پای مسائل مالی به میان میآید ، معمولا شكل رفتارها تغییر میكند و هر یك از طرفین تلاش میكنند تا شرایط خود را به شكلی مودبانه و محترمانه به طرف مقابل تحمیل كنند.این وضعیت معمولا در اغلب خانوادهها تكرار میشود و البته تعداد محدودی از خانوادهها نیز در شرایطی عاقلانه و برابر با هم به تفاهم میرسند و دیگر كار به چانه زنی بر سر میزان مهریه و تعداد و نوع سكه و... نمیرسد. یكی از مهم ترین مباحثی كه در چنین جلساتی مایه دردسر و گاه اختلاف میان خانواده داماد و عروس میشود مساله تعیین مهریه است. در شرایطی كه قانون در زمینه ازدواج تنها به مسائلی كلی توجه دارد و همچنین ثابت كردن هر یك از مشكلات و مسائل خانوادگی در زمان بروز اختلاف، نیاز به طی كردن مسیری سخت و دشوار دارد ، طبیعی است كه زنان به عنوان بخش آسیبپذیرتر در مشكلات خانوادگی تلاش میكنند تا در همان ابتدای زندگی كه آقا داماد محو جمال و خلق و خوی عروسخانم شده و حاضر است برای او « جان» فدا كند ، از داماد یك تضمین درست و حسابی بگیرند. البته برخلاف خود داماد ، معمولا خانواده او كه آخر و عاقبت كار را میبینند ، كمی معقولانه فكر میكنند و به همین دلیل به سادگی ممكن است زیر بار مهریه سنگین نروند اما در نهایت و در اغلب خانوادهها نیز آنچه كه به عنوان مهریه تعیین میشود ، چندان منطقی نیست و به همین دلیل در زمان بروز اختلافهای خانوادگی نمیتواند مشكل چندانی را از هر دو طرف حل كند و معمولا تبدیل به گرهی كور میشود كه بر شدت مشكلات نیز اضافه میكند.
مهریه بر خلاف تصور بسیاری از زوجهای جوان تضمین زندگی مشترك نیست بلكه به لحاظ دینی و مذهبی، هدیهای است كه در زمان عقد داماد به عروس میدهد.
آنچه كه سبب شده تا وجود مهریه در عقدنامه كاركردی تضمینی پیدا كند ، از یك طرف رقم بالای مهریههای امروزی و از سوی دیگر وجود عبارت « عندالمطالبه » در مقابل میزان مهریه است و این به آن معنی است كه از زمان عقد و وقوع نكاح آقا داماد به میزان مهریه درج شده در عقدنامه به همسرش بدهكار است و زن هر زمانی كه بخواهد میتواند این حق را با بهانه و بیبهانه مطالبه كند و كسی هم حق ندارد او را از مطالبه این حق منع كند. اگر داماد قصد پرداخت مهریهای كه تعیین میكند را نداشته باشد آن ازدواج شرعا مشكل دارد. بسیاری از افراد تصور میكنند تعیین مهریه سنگین مسالهای دینی است و این مساله مورد تاكید و تایید دین اسلام هم هست، اما اسلام به عنوان دینی كه به ازدواج خیلی بها می دهد ، شرایط بسیار سادهای را برای ازدواج در نظر گرفته و از نظر این دین، ازدواج در حد یك قرارداد ساده اما مقدس است. با این نگاه تاكید اسلام نیز بر مساله مهریه تنها در حد و اندازه یك هدیه است و البته دین ما مانعی برای اینكه مرد بخواهد در ابتدای زندگی هدیهای بزرگ به همسرش بدهد و یا اینكه طرفین تضمینهای دیگری را هم برای ازدواج تعیین كنند ایجاد نكرده است.
چگونه در زندگی خانوادگی تضمین به دست بیاوریم؟
مطالبه مهریه در بسیاری از خانوادههای ایرانی تنها زمانی صورت میگیرد كه كارد به یكی از استخوانهای زن رسیده باشد و او برای رهایی از شرایط مشقت بار زندگی، مهریه خود را به اجرا میگذارد تا بتواند در مقابل بخشش آن، از همسر خود طلاق بگیرد البته در موارد متعددی نیز به اجرا گذاشتن مهریه با هدف كسب درآمد مالی از سوی زن صورت میگیرد. در موارد بسیار محدودی نیز زن و شوهر با توافق مهریه را پرداخت و دریافت میكنند ، اما زمانی كه كار به دادگاه میرسد معمولا مهریه برای درخواست طلاق و یا گرفتن حضانت فرزندان به اجرا گذاشته میشود. حالا اگر از همین مسیر به عقب بازگردیم و به زمان تعیین مهریه برسیم میتوان نكات فراوانی را در این زمینه بیان كرد.
یكی از این نكات این است كه در دنیایی كه انسانها برای حفاظت از اموال و اشیای قیمتی و جان خود انواع و اقسام بیمه نامهها را تهیه میكنند ، مهریه هم میتواند یك بیمهنامه برای حفظ زندگی مشترك و یا مانند كمربند ایمنی زندگی مشترك باشد.
مهریه در واقع مالی است كه مرد طبق توافق با همسرش برای او تعیین میكند.
یكی از ویژگیهای مال خوب و واقعی هم این است كه به سرعت و به سادگی و با راحتی وصول شود و اگر قرار باشد فردی برای دریافت چیزی كه از نظر شرع و قانون از شیر مادر هم برای او حلال تر است به زحمت بیفتد ، قطعا یك جای كار مشكل دارد.
ویژگی دیگر مهریه این است كه در اثر گذشت زمان از ازرش آن كاسته نشود. در كشوری مانند ایران چیزهایی مانند سكه طلا و زمین به عنوان مهریه میتواند قابل توجه باشد زیرا این چیزها نیز اغلب با افزایش تورم به اندازه آن و یا كمی بیشتر رشد میكند .
اما این مساله كه زنی یك چك مثلا 200 میلیونی از همسر خود داشته باشد و هر زمان كه بخواهد بتواند آن را به اجرا بگذارد و علاوه بر ضبط اموال همسرش، قطع كردن تلفن همراهش، توقیف اتومبیل و خانهاش، مانع از خروج او از كشور شود و او را به زندان بیندازد؛ مسالهای است كه با توجه به اتفاقهایی كه در سالهای اخیر در دادگاههای خانواده رخ داده، میتواند آرامش روانی مردان را به خطر بیندازد و حتی سبب شود برخی از آنها برای فرار از خطر احتمالی پرداخت مهریه هیچگاه وسیله یا خانهای به اسم خود خریداری نكنند یا اینكه بخشی از اموال خود را از همسرشان پنهان كنند. ضمن اینكه چنین مسالهای برای برخی زنان نیز زمینه سوءاستفادهای جدی را فراهم میكند.
تعیین تكلیف مسالهای مانند مهریه و مسائل مالی در ازدواج ، به اندازه تعیین تكلیف مسالهای مانند تعیین خط مرزی در میان كشورها مهم و حساسیت برانگیز است.
به همین دلیل بهتر است هر دو طرف با نگاهی واقع بینانه نسبت به این مساله تصمیم گیری كنند. تجربه نشان داده مردان و زنانی كه درباره مهریه تصمیم احساسی میگیرند خیلی زود لطمه میخورند و شیوه مناسب در این مقطع این است كه هر دو طرف، به هر اندازه هم كه عاشق هم باشند بهتر است عاقلانه فكر كنند و پس از آن عاشقانه زندگی كنند.

خلاصه : بیاعتمادی در بین زوجها، عمدهترین آسیب ازدواج اینترنتی
متن کل خبر : خواستگاری در چت روم
به دنبال چاپ گزارشی در هفتهنامه سلامت با تیتر «9/98 درصد کاربران اینترنتی با جنس مخالف چت میکنند» خبرگزاری قرآنی ایران (ایکنا) در صدد برآمده است تا در همین راستا به واکاوی عواقب ازدواجهای اینترنتی در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان حوزه خانواده بپردازد...
واقعیت این است که ورود اینترنت به جوامع در حال توسعه ای همچون ایران در کنار تمام محاسن و نوآوریهایی که به دنبال داشته است دارای جوانب منفی و آثار سویی نیز بر فرهنگ کشورمان بوده است. شاید بتوان تغییراتی در شیوه ازدواج جوانان را یکی از تبعات ورود این فناوری در ایران دانست که به «ازدواجهای اینترنتی» مرسوم شدهاند اما مساله مهم در این میان این است که آیا میتوان اشتراک سلیقه افراد در «چتروم» را نخستین گام برای ازدواج دانست؟
هرچند ضرورت ازدواج به هنگام از جمله موضوعاتی است که تاکیدات قرآنی متعددی درباره آن وجود دارد. اما در کنار این موضوع، احکام اسلامیهمواره بر این ضرورت تاکید دارند که تشکیل خانواده باید با درایت و آگاهی صورت گیرد چرا که بیتوجهی به این امر از قوام این نهاد که اساس جامعه را تشکیل میدهد کاسته و زمینهساز بروز مشکلات متعددی میشود.
بیاعتمادی در بین زوجها، عمدهترین آسیب ازدواج اینترنتی
بابک سعیدی، روانشناس، از جمله منتقدان ازدواجهای اینترنتی است که در این خصوص معقتد است بیاعتمادی یکی از عمدهترین آسیبهایی است که زندگی زوجینی را که بهواسطه آشنایی در فضای مجازی با یکدیگر ازدواج میکنند، تهدید میکند چراکه همواره این دغدغه با آنهاست که «آیا همسرشان با افراد دیگری هم چت میکند.» وی میگوید: «آشنایی در فضای چترومها بعدها در روابط زوجها تأثیرات عمیقی میگذارد چراکه آنها در مرحله نخست برای برقراری ارتباط با یکدیگر ناگزیرند در برخی از موارد خود را بسیار ایدهآل معرفی کنند اما این مساله زمان زیادی طول نخواهد کشید.»
به باور این روانشناس این نوع ارتباط زمانی میتواند به یک آشنایی سالم تبدیل شود که با بلوغ هیجانی هر دو فرد، نظارت موسسات ذیصلاح در این امر و مشاوره متخصصان فضای مجازی همراه شود. وی حمایت خانوادهها از فرزندانشان را راهکار مناسبی برای کنترل آسیبهای ناشی از همسریابی اینترنتی میداند و میگوید: «اگر والدین از دریچه منع به این وسیله ارتباطی نگاه کنند قطعا فرزندانشان به شکل دیگری آسیب خواهند دید چراکه اینترنت واقعیت روز جامعه ماست و نمیتوانیم این واقعیت را انکار کنیم اما این سخن نیز به آن معنا نیست که فرزندمان را در برابر ابزارهای جدید تنها رها کنیم بنابراین والدین مسئول، کسانی هستند که علاوه بر دلسوزی با بصیرت به این فناوری و خدمات آن نگاه کنند.»
نگاه پسران به مقوله همسریابی اینترنتی صرفا نوعی سرگرمیاست
روانشناسی دیگر که از جمله منتقدان ازدواجهای اینترنتی است که معتقد است. بیشتر دختران از شیوه همسریابی اینترنتی برای انتخاب همسر مناسب استفاده میکنند و این در حالیاست که پسران بیشتر با نگرش سرگرمیوارد «چتروم» میشوند. شاید بتوان ادعا کرد که آشنایی در چترومها بتواند به کاهش سن ازدواج کمک کند. اما نمیتوان توقع داشت این الگو در جامعه ما نیز جوابگو باشد زیرا بیشتر تعاملات جوانان در فضای مجازی انتزاعی و دور از واقعیت است و همین موضوع زمینهای برای افزایش مشکلات و آسیبهای همسریابی اینترنتی در جامعه ما است.»او تصریح میکند: «مشکل کنونی ما این است که پسران حاضر به قبول مسئولیت ازدواج نیستند و در نهایت این جامعه زنان هستند که از این شیوه ازدواج آسیب میبینند.» وی عنوان می کند بهترین راهکار برای رفع مشکلات ناشی از فضای مجازی فرهنگسازی است به این معنی که مسئولان فرهنگی جامعه با ارایه مشاوره به والدین و همچنین تولید برنامههای مختلف به آموزش خانوادهها و جوانان نسبت به نقاط قوت و ضعف استفاده از اینترنت و خدمات آن بپردازند.
ازدواجهای موفق که ریشه در آشنایی اینترنتی دارد نیز توسط افرادی صورت گرفته است که از شخصیتهای پختهای برخوردار بودهاند به این معنیکه بهطور تصادفی با هم در اینترنت آشنا شدهاند نه اینکه از این طریق با هم ازدواج کنند.
نسرین حاجیزاده، رییس مرکز مشاوره «مهرگان» با بیان این مطلب که نمیتوان ادعا کرد همه ازدواجهایی که از طریق اینترنت صورت گرفته، محکوم به جدایی است، میگوید: «آشنایی قبل از ازدواج مهمترین معیار تشکیل یک زندگی موفق است بنابراین صرفنظر از شیوه انتخاب همسر، جوانان باید مبنای خود برای آغاز زندگی مشترک را شناخت صحیح قرار دهند.» وی دختران را بیشترین متقاضیان این شیوه همسریابی میخواند و میگوید: «فارغ از جنس متقاضیان، بیشترین افرادی که از طریق همسریابی اینترنتی مبادرت به آغاز آشنایی میکنند شامل گروههایی هستند که محدودیتهایی دارند؛ حالا این محدودیتها ممکن است مربوط به مشکلات فردی، خانوادگی، ظاهری و فرهنگ حاکم بر محیط زندگی فرد باشد.» این کارشناس ارشد مشاوره با اشاره به نقاط ضعف این نوع از همسریابی میافزاید: «در فضای مجازی تضمینی وجود ندارد که اطلاعات ارایه شده توسط کاربران تا چه حد صحت دارد زیرا در بسیاری از موارد افراد ایدهآلهای خود را به طرف مقابل منعکس میکنند.»
حجتالاسلام سالاریفر، عضو هیات علمی و گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه نیز در این باره معتقد است آشنایی خانوادهها با همسریابی اینترنتی نیازمند گذر زمان به نسبت طولانی است البته درصورت فراگیری آن نیز فرهنگ حاکم بر جامعه ایران زمینهای را فراهم میکند که خانوادهها از این شیوه استقبال نکنند و ترجیح دهند امر ازدواج را با شیوه سنتی آن پیگیری کنند. وی میافزاید: «فضای مجازی مجال خوبی برای افرادی است که به دلایلی منزوی شدهاند و قادر به برقراری ارتباط اجتماعی صحیحی نیستند. بسیاری از افراد در ارتباط چهره به چهره قادر به ارایه پرسشهای خود نیستند از همینرو فضای مجازی در این زمینه نیز راهگشاست. البته این نقاط مثبت به دلیل بیبرنامگی و نبود مدیریت به نقطه ضعف تبدیل شده است.»
سالاریفر اظهار میکند: «از آنجا که شناخت افراد در فضای مجازی نسبت به یکدیگر چهره به چهره نیست، بسیاری از کاربران درصدد فریب همدیگر برآمده و به ارایه اطلاعات غیرواقعی میپردازند که این روند نه تنها به ازدواج منجر نشده بلکه تبدیل به موضوعی سرگرمکننده میشود که بیتوجهی به آن آسیبهای زیادی را به دنبال دارد.»
بیشترین افرادی که از طریق همسریابی اینترنتی مبادرت به آغاز آشنایی میکنند شامل گروههایی هستند که محدودیتهایی دارند.
این کارشناس دینی درباره ارایه راهکار درباره کاهش آسیبهای همسریابی اینترنتی میگوید: «ایجاد محدودیت در برخی سایتها یکی از این راهکارهاست به این معنی که گزینه همسریابی در همه پایگاههای اینترنتی موجود نباشد و تنها برخی از سایتهای دینی و فرهنگی از این امکان برخوردار شوند همچنین پرهیز از ارتباط مجازی طولانیمدت را نیز باید دیگر راهکار دانست به طوری که پس از آنکه کاربران اطلاعات مقدماتی را از یکدیگر کسب کردند، شرایط آشنایی چهره به چهره آنها تحت نظر خانواده فراهم شود تا رابطه مجازی محدود به مدت کوتاهی شود».

- قسمتی از وقت آزادتان را به مطالعه درباره جنس مخالفتان بگذارید تا به نکات جالبی در مورد نوع تفکر و رفتار آنان دست یابید
- در زمینهای ورزشی بدنبال عشق گم کرده تان بگردید
- بعد از ظهر یک روز بارانی در پی گنج ویژه خودتان در یک موزه آثار باستانی با نامزدتان قرار ملاقات بگذارید
- در کلاسهای که به شما طرز زندگی با همسرتان را می آموزند شرکت کنید
- یک مهمانی با شرکت دوستانتان هم ردیف دانشگاهیتان ترتیب دهید و در آن مهمانی با مجردها برخورد بسیار خوبی داشته باشید
- اگر هم اکنون شخص خاصی در زندگیتان وجود ندارد از مادرتان بخواهید زمینه آشنایی شما را با فرزندان دوستانش فراهم آورد
- عشق قدیمیتان را دوباره بیاد بیاورید شاید بتوانید مشکلات را حل کنید و دوباره بهترین و ایده آل ترین ارتباط عاطفی را با او برقرار کنید
- در سخنرانیها با موضوعات متفاوت خصوصا آنهایی که در رابطه با زندگی زناشویی است حاضر شوید
- همانا عاشقان شیفتگانند
- رقصهای دسته جمعی را بیاموزید
- با تورهای سیاحتی به سفر بروید و توجهتان را به چیزهایی فراتر از مسائل مورد علاقه تان متمرکز نمایید
- عضو یک ارکستر کلاسیک بزرگ شوید و مکان کشخصی را برای نواختن ساز انتخاب نمایید
- حداقل یک ماه در میان جشن بزرگی بر پا کنید. مطمئن باشید افراد زیادی در جشن شما شرکت خواهند کرد
- از همسایگانتان بخواهید ترتیب یک خواستگاری کاملا ویژه را برای شما بدهند
- در فصل بهار به باغهای عمومی سر بزنید
- هنر ظریف عشوه گری را بیاموزید. این هنر بسیار آسانتر از آن است که شما می اندیشید
- محلهای مناسبی که در آن میتوان با دوستان خوبی آشنا شد را پیدا کنید
- در برنامه هایی که مربوط به جوانان می شود حضور فعال داشته باشید
- در اردوهای جوانان شرکت کنید و با دیگر جوانان آشنا شوید
- در دوره های فامیلی از بستگانتان بخواهید همسر زیبایی برای شما پیدا کنند و به شما معرفی کنند
- دکوراسیون منزلتان را تغییر دهید و در این رابطه از نظر فروشندگان فروشگاههای مورد نظر بهره مند شوید
- یک مشت آب کف آلود دریا را بردارید و توجه کنید که چه کسی یا کسانی بیشتر به این عمل شما توجه دارند
- چرا که آنان نیز همچون شما احساسات شکننده ای دارند
- بعدازظهر یک روز آخر هفته را با همدیگر در پارک بگذرانید
- صبح زود پیش از رفتن به محل کار به پیاده روی صبحگاهی بروید
- حتما در مهمانی های سال نو شرکت کنید
- برای یکی از دوستان عزیزتان سیب ببرید یا اینکه او را برای صرف شام دعوت کنید
- هر چه دارید در اختیار یک وکیل زبردست بگذارید تا شاید بتواند کسی را که می خواهید پیدا کند
- برای اینکه شجاعتتان را محک بزنید و همینطور با افراد شجاع آشنا شوید به عضویت یک کلوپ کوهنوردی یا اتومیل رانی درائید
- بیمه نامه بیمه عمرتان را از کسی بگیرید که دستش خوب باشد و باعث شود دفعه بعد بیمه نامه دو نفره تان را از همان شخص دریافت کنید
- پرواز با بالن را امتحان کنید, چون این نوع پرواز خیلی رومانتیک است
- در عروسی بعدی که در آینده شرکت می کنید, بدنبال کسی باشید که همیشه در ذهنتان می پرورانید
- در بازیهای محلی شرکت کنید چون ممکن است قصه عشق و زندگی شما از همانجا آغاز شود. همیشه آپارتمانتان را تمیز نگهدارید
- در داخل آسانسور با نامزدتان صحبت کنید
- در یک باشگاه بدنسازی اسم نویسی کنید و عضلات بدنتان را پرورش دهید
- برای کارهایی که باید در طول روز انجام دهید برنامه ریزی مخصوصی داشته باشید
- داوطلبانه برای بیماران در بیمارستانها گل و هدیه ببرید و در این میان به مجرد ها بیشتر توجه کنید
- طراحی دکور منزلتان را طوری انتخاب کنید که جلب توجه افراد اطرافتان را بنماید
- به عضویت یک گروه موسیقی در ایید که شاید در آینده نزدیک بتوانید ترانه عاشقانه ای بخوانید
- اگر نمی توایند شخص مورد علاقه تان را هیجان زده کنید, او را سرشار از عشقتان کنید و اینرا نیز بدانید که در ذات او چیزهایی وجود دارد که با شما همخوانی و هماهنگی دارد
- شنا کردن را در حدی بیاموزید و تمرین کنید که بتوانید غریق نجات ماهری بشوید
- از دوستان نزدیتان در خواست کنید که برای شما همسر مناسبتان را پیدا کنند
- اتاق نشیمن منزلتان را با رنگ صورتی که تلفیقی از عشق و دوستی دارد رنگ آمیزی کنید
- طراحی جدول را یاد بگیرید, جدولی با مضمون عشق طراحی کنید و آنرا در روزنامه محلی تان به چاپ برسانید
- در شب شهرهای شهرتان شرکت کنید
- اگر طرفدار فعالیتهای ساحلی هستید موج سواری را شروع کنید
- آخر هفته به قایق سواری بروید و بگذارید باد قلبتان را هدایت نماید
- اگر دلتان می خواهد اندام مناسبی داشته باشید و همزمان نیز عشق را بیابید به باشگاههای بدنسازی بروید
- اگر از هنرمندان خوشتان می آید فراگیری نقاشی را آغاز کنید
- در کلاسهای کامپیوتر شرکت جوئید تا زندگی عاشقانه تان را بوسیله کامپیوتر زیباتر کنید
- اگر زیاد به مسافرتهای هوای می روید یکی از شرکتهای هواپیمایی بسیار خوب را برای مسافرتهایتان انتخاب کنید
- وقتی وسیله جدیدی به موزه شهرتان می آورند الوین نفری باشید که از آن بازدید می کنید
- اگر طبیعت را دوست دارید به فکر کوچ کردن به یک سرزمین سردسیر باشید
- شغل نیمه وقتی در کتابخانه محلتان بگیرید و با افرادی که برای خواندن کتاب به آنجا می آیند گفتگو کنید حقیقت بزرگ: مطابق آمار بدست آمده تنها بیست و سه درصد از ازدواجها به زندگی ایده آل و خوشبختی منجر شده است
- وقتی در پی عشق هستید بکوشید تا دائما مودب بوده و با جنس مقابلتان با احترام برخورد کنید
- وقتی غریبه خوشکلی را می بینید با او با محبت رفتار کنید و بکوشید با مهربانی توجهش را جلب کنید
- به دوستانتان کمک کنید
- همیشه راستگو و درستکار باشید تا بتوانید در میان مردم اعتبار کسب کنید
- وقتی با عشق زندگیتان برخورد می کنید دستپاچه نشوید. چون در اینصورت نمی توانید آنطور که شایسته است عشقتان را به وی نشان دهید
- زمانیکه می خواهید یک ملاقات بیادماندنی داشته باشید, بخاطر بسپارید که خوردن شکلات در کنار یکدیگر بهترین راه ابراز احساسات عاشقانه است
- وقتی می خواهید برای نخستین بار با کسی قرار ملاقات بگذارید در نظر داشته باشید که بسیاری از زوجها چنین ملاقاتهایی داشته و موفق بوده اند
- برای همسرتان یک دسته گل حاوی چهل شاخه از گلهای مختلف بفرستید
- پیش از اینکه در موقعیت یک رابطه جدی قرار بگیرید بهتر است ابتدا طرز چگونه عاشقی کردن را بیاموزید
- جالی است که بدانید از هر ده مرد یکی در ملاقاتهایش گل بهمراه می آورد
- همیشه با کسانی قرار ملاقات بگذارید که شما را حسابی تحویل می گیرند و درباره شما احساس خوبی دارند
- بعضی اوقات نامه های عاشقانه گذشته تان را مرور کنید تا حال و هوای رمانتیکی بشما دست دهد
- نامه هایتان را بر روی کاغذ هایی که با قلب تزئین شده بنویسید
- اگر می خواهید در زندگیتان عشق به دادتان برسد درباره همه چیز فقط از معشوقتان بپرسید.
شاید از خود پرسیده باشید که لحن قانون مدنی برای اذهان ، این القاء را به وجود می آورد که مرد خریدار زن است و تنها این مرد است که باید به خواستگاری زن برود.
زمانی این سوال در ذهن ما شکل می گیرد که به زن به دید یک کالا نگاه شده و از آن سو مرد را نیز مشتری و خریدار قلمداد شده است، در حالیکه:
اولاً : زن کالا نیست.
ثانیاً : قانون گذار در ماده ی قانونی مربوط به مبحث خواستگاری تنها خواستگاری از زنانی که دارای مانعی برای عقد نکاح باشند را جایز ندانسته بدون آنکه آن را منحصر در جنسیت خاصی کند.
گرچه در این مقاله قصد آن نیست که جواز خواستگاری زنان از مردان را به دلیل عدم صراحت قانون گذار ثابت و یا.. نفی کنیم ، اما باید متوجه باشیم که جنبش هنرمندانه ی خالق هستی در نظام خانواده با تفاوت در خصوصیات روحی و جسمی زن و مرد شکل زیبا و تحسین برانگیزی به آن بخشیده است و این موضوع گام اول ، یعنی خواستگاری را نیز در بر دارد.
خواستگاری مردان از زنان به معنای کوچک دانستن و یا تحقیر آنان به عنوان جنس مونث نیست بلکه برعکس ، تقاضای خواستگاری از زمانهای قدیم و کهن توسط مردان انجام می شد و این مطلب حکایت از احترام و حفظ حیثیت زن بوده است.
آفرینش زن و مرد در نظام زیبا و باشکوه خلقت به گونه ای طراحی شده که "مردان، مظهر طلب، عشق و تقاضا و زنان مظهر مطلوب و معشوق بودن آفریده شده اند"!
البته سرشت و طبیعت زن و مرد اموری نیستند که بخواهیم تحت عنوان دفاع از حقوق ، آن را کنار گذاشته و به زن بودن و مرد بودن خود با تمام خصوصیات جسمی و روحی پشت کنیم و حتی سعی در تغییر این خصوصیات به سمت جنس مخالف داشته باشیم! به بیانی روشن باید گفت خلاف حیثیت و مقام زن است که به دنبال مرد برود در حالیکه «برای مرد قابل تحمل است که از زنی خواستگاری کند و جواب رد بشنود و آنگاه از زن دیگری خواستگاری کند و باز جواب رد بشنود تا بالاخره زنی رضایت خود را به همسری با او اعلام کند».
به عقیده ی ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی، حیاء و خودداری ظریفانه ی زن ، غریزه نیست بلکه دختران در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند: خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد دور نگه دارند؛ زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.
بنابراین زیباترین شکل خواستگاری در تمامی فرهنگ ها و مذاهب تقاضای مرد از زن است. حال پس از برگزاری مراسم خواستگاری و رضایت طرفین نسبت به ازدواج با هم نوبت به مرحله ای به نام نامزدی است. این مرحله مانند خواستگاری از حساسیت و اهمیت ویژه ای برخوردار است و توجه و دقت در این قسمت به سرانجام یک ازدواج موفق کمک خواهد کرد.

مریم و حمید هر كدام دردانههای مامان و بابا بودند و چیز زیاذی از زندگی نمیدانستند تا این كه همدیگر را در دانشگاه دیدند و یاد گرفتند كه جز درس خواندن، چیز دیگری هم وجود دارد...
مریم و حمید هر كدام دردانههای مامان و بابا بودند و جز درس خواندن و بچه خوب بودن، چیز دیگری از زندگی نمیدانستند تا این كه همدیگر را در دانشگاه دیدند و یاد گرفتند كه جز درس خواندن، چیز دیگری هم وجود دارد و آن عشق و به دنبالش تعریف یك رابطه جدید به همراه تمام تعهداتش است.
اما آنها چقدر برای این كار آماده بودند؟
مریم میگوید: « من در جمع دوستانم، در مورد پسرها چیزهای زیادی شنیده بودم. بچهها میگفتند اگر پسرها را سر كار نگذاری، سر كارت میگذارند و مرد خوب كسی است كه برای آدم، خوب خرید كند و ماشین مدل بالا داشته باشد یا خودش یك منزل شیك و زیبا بخرد یا پدرش به او بدهد. آنها میگفتند عروسی زیبا و مجلل و مهریه بالا، خیلی به آدم شخصیت میدهد و اگر با خانواده داماد كنار بیایی، فكر میكنند بیكس و كاری.»
او ادامه میدهد: « وقتی كه دختر نوجوانی بودم، جرات نمیكردم در مورد شوهر كردن و رموز به دست آوردن دل همسر، از مادرم چیزی بپرسم. اگر هم چیزی میپرسیدم، مادرم میگفت به وقتش خودت میفهمی. وقتش هم كه شد گفت الان شما جوانها صدتا مثل من را درس میدهید؛ اما واقعا این طور نبود. من چیز زیادی از زندگی مشترك نمیدانستم و پس از ازدواج احساس كسی را پیدا كردم كه در بنبست گیر كرده باشد. خجالت میكشیدم هر چیزی را از مادرم بپرسم و اصلا دلم نمیخواست حس استقلالم خدشهدار شود؛ اما خسته و فرسوده شده بودم و از پس كارها برنمیآمدم. خیلی زود این مشكل به بداخلاقی و دعواهای زناشویی بدل شد. من نیاز به آموزش داشتم؛ آن هم از سوی كسی كه بدون پیشداوری با من صحبت كند و حرفهایم را بشنود.»
اما بشنوید از حمید. حمید شاخ شمشاد دردانه بابا هم وضعی بهتر از او ندارد. حمید میگوید: «وقتی برای اولین بار دلم تپید، نمیدانستم زندگی خیلی پیچیدهتر از عروسك و شكلات روز نامزدها و به خاطر سپردن روز تولد و سالگرد ازدواج است. من تنها كاری كه بلد بودم، این بود كه سر وقت سطل آشغال را از خانه بیرون ببرم و نان بخرم. یك دفعه در مقابل واقعیتی به نام ازدواج قرار گرفتم. یكی دو هفته از ازدواجمان كه گذشته بود، همسرم مریض شد و من آنقدر دستپاچه شدم كه داشت گریهام میگرفت. نمیدانستم در چنین وضعی، چه باید كرد.
همیشه در خرید به مشكل برمیخوردم و با وجود این كه پول خوبی میپرداختم، میوههای خراب به من میفروختند. نمیدانستم دقیقا برای زندگی باید چطور برنامهریزی كرد. هر كاری كه شروع میكردم، خراب میشد و همسرم روزبهروز از من رنجیدهتر میشد. كارهای فنی زیادی نمیدانستم و بابت هر تعمیر جزیی، باید بخشی از حقوق ناچیزم را هزینه میكردم.
نمیفهمم چرا هیچ كس در مورد جزییات رفتار یك زن، به من چیزی نیاموخته بود. رفتار با همسر، هیچ ربطی به رفتار و روابطی كه شما با خواهر یا مادر خود ممكن است داشته باشی، ندارد. شما دیگر یك پسر خونه نیستی كه مامان همیشه در خدمتت است. حالا شما باید در خدمت خانم خانه باشی و سعی كنی در مقابل رفتارهایش پاسخ صحیح بدهی وگرنه از آرامش و محبت و چیزهای دیگر خبری نیست و خانه تبدیل به میدان جنگ میشود. آن وقت بود كه احساس كردم واقعا هیچ چیز نمیدانم. این بود كه من و همسرم تصمیم گرفتیم از مشاوره ازدواج استفاده كنیم، گرچه كمی دیر بود، اما هنوز میشد كاری كرد.»
وضعیتی كه این زوج جوان به آن دچار شدهاند، یك امر بدیع نیست. شاید خیلی از شما كه دارید این مطلب را میخوانید، كم و بیش دچار چنین مشكلاتی شده باشید. به خاطر كمبودهایی كه در آموزش خانواده، مدارس و دانشگاهها برای پیشآگاهی موثر در زمینه ازدواج وجود دارد، امروزه سیستم مشاوره قبل و بعد از ازدواج، كمك شایانی به برقرار ماندن زندگی و كاهش آمار طلاق میكند. تكنیكها و شیوههای متنوع زیادی وجود دارند كه با استفاده از آنها، میتوان موفقیت زندگی مشترك را تضمین نمود.
كلاسهای آموزشی پیش از ازدواج میتوانند تا حد بسیار زیادی از احتمال طلاق بكاهند. تحقیقات، گویای این مطلب هستند كه شركت در این دورههای آموزشی میتواند تا 30 درصد احتمال بروز نفاق و جدایی را كاهش داده و زوجین را به سمت زندگی شادتری هدایت كند.
یك مشاور خانواده اعتقاد دارد؛ روابط همسری و والدینی نیاز به مهارتاندوزی دارد و از خانوادهها توقع میرود در این زمینه به فرزندان خود آموزش دهند. نسرین اعتباری میافزاید: امروزه توقعات والدین از فرزندان نسبت به نسلهای پیشین بسیار كاهش یافته و فرزندان اغلب جز درس خواندن، مسوولیتهای بیشتری را برعهده نمیگیرند كه این سبب میشود مهارت زیادی برای شروع یك زندگی مشترك نداشته باشند.
وی موثر بودن آموزشهای پیش از ازدواج را وابسته به حقیقتگویی میداند و اعتقاد دارد این كار، زوج جوان را برای رویارویی با چالشهای آینده آماده میكند. بهتر است این كار را در همین ابتدای رابطه كه هر دو نفر سرشار از انرژی و تازگی هستند، انجام دهید.
پژوهشهای اخیر حاكی از آنند كه حدود یك سال پیش از ازدواج یا حتی 6 ماه قبل از آن، فرصت بسیار مناسبی است كه به مراكز مربوطه مراجعه كنید و در كلاسها و دورههای آموزشی و آمادگی برای ازدواج شركت كنید. در این زمان، میزان استرس و عادات منفی در پایینترین حد خود قرار دارد و میتوان از همان لحظه، الگوهای ارتباطی را برقرار و محقق ساخت. این دوران درست زمانی است كه مشكلات خیلی راحتتر به نظر میآیند و قابل حل میباشند.
افراد در ابتدای رابطه، انتظارات مثبت غیرواقعیای را در سر میپرورانند كه بندرت كم و كمتر خواهد شد. آمادگیهای پیش از ازدواج به عنوان یك فاكتور مصونكننده عمل كرده و شما را قادر میكند كه قابلیتهایتان را ارتقا بخشیده و راحتتر بتوانید از عهده مقابله با مشكلات بالقوه برآیید.
جلسات مشاوره و كلاسهای آموزشی آمادگی ازدواج را میتوان به عنوان نوعی رویكرد مكمل یا متناوب در نظر گرفت كه خانمها و آقایان نامزد كرده را با مهارتها، عادات و نگرشهای یك زندگی موفق آشنا كرده و با آموزش تكنیكهای غنی، راه را برای رسیدن به موفقیت هموار میسازد. زوجین همچنین با بهرهگیری از این روشها میتوانند انتظار یك زندگی موفق و طولانیمدت را داشته باشند.باید در این جلسات رودربایستی و خجالت را كنار بگذارید و هر چیزی را كه لازم دارید بدانید، سوال كنید. به هر حال اگر پیش از ازدواج، این فرصت را از دست دادهاید، میتوانید بعد از ازدواج نیز از خدمات مشاورهای كمك بگیرید و در زندگی زناشویی مهارتهای لازم را كسب كنید.

چه بسیار خانمهایی که سرکلاسهای ما نشستهاند و هنوز ازدواج نکردهاند؛ بس که این کلاسهای ما باکلاس است. اینها، از آن دسته آدمهای بابرنامهای هستند که بدون کسب صلاحیتهای لازم، قصد ندارند دم به تله بدهند. ماهم برای این عده افراد خوشفکر و بافرهنگ، توصیههای ویژهای داریم تا قبل از ورود به دنیای سراسر رمزوراز و شگفتی آقایان، بتوانند شناختی- هرچند جزئی و مختصر- از آنها به دست آورند.
1 - آقایان تواناییهایی دارند که شما را به شگفتی وامیدارد. آنها میتوانند در هر نوع شیشهای را باز کنند؛ از شیشه مربای آلبالو گرفته تا عسل بهاره آویشن. در این باره تردید نکنید؛ بدون هیچگونه وسیله کمکی و در عرض چند ثانیه.
سفر به دنیای خانم ها و آقایان
ویژه خانمها: سفر به دنیای مردانه
چه بسیار خانمهایی که سرکلاسهای ما نشستهاند و هنوز ازدواج نکردهاند؛ بس که این کلاسهای ما باکلاس است. اینها، از آن دسته آدمهای بابرنامهای هستند که بدون کسب صلاحیتهای لازم، قصد ندارند دم به تله بدهند. ماهم برای این عده افراد خوشفکر و بافرهنگ، توصیههای ویژهای داریم تا قبل از ورود به دنیای سراسر رمزوراز و شگفتی آقایان، بتوانند شناختی- هرچند جزئی و مختصر- از آنها به دست آورند.
1 - آقایان تواناییهایی دارند که شما را به شگفتی وامیدارد. آنها میتوانند در هر نوع شیشهای را باز کنند؛ از شیشه مربای آلبالو گرفته تا عسل بهاره آویشن. در این باره تردید نکنید؛ بدون هیچگونه وسیله کمکی و در عرض چند ثانیه.
2 - آقایان میتوانند موقع گوش دادن دقیق و جدی به حرفهای شما، از ته قلب بخوابند. حتی ممکن است در این میان، با ادای کلماتی مانند «آها، چه جالب» و مانند آن، با شما همراهی هم بکنند اما این دلیل بر بیداری آنها نیست. تعجب نکنید، خودتان بعینه خواهید دید.
3 - آقایان میتوانند بدون حمل هیچکدام از انواع و اقسام کیفهای کوچک و بزرگی که شما دستتان میگیرید،با یک دست کت و شلوار بروند مهمانی؛ کلید و تلفن همراهشان را هم توی دستشان میچرخانند
ویژه آقایان: سفر به دنیای زنانه
چه بسیار آقایانی که سرکلاسهای ما نشستهاند و هنوز ازدواج نکردهاند؛ بس که این کلاسهای ما باکلاس است. اینها، فکر میکنند خانمها را شناختهاند و رگ خواب آنها را توی دستشان دارند. اما هیهات! اگر بتوانید حتی بعد از عمری زندگی مشترک باز هم ذرهای از آن دنیای پررمزوراز را درک کرده باشید. یک دنیا شگفتی است که در هر لحظه یک بارقه از آن را خواهید دید. برای اینکه از الان آماده باشید، به این نکات جادوگرساز توجه کنید.
باشد که به دردتان بخورد!
1 - خانمها میتوانند همزمان که غذا درست میکنند، با تلفن حرف بزنند، به بچه دیکته بگویند، سریال تلویزیون را تماشا كرده و انباری را تمیز کنند. (این را دیگر باور نمیکنید، نه؟) این برای خانمها خیلی عادی است که بتوانند همه این کارها را باهم انجام بدهند و گیج نشوند. چیزی که شما در خواب هم نمیتوانید ببینید.
2 - خانمها این قابلیت را دارند که موقع آمادهشدن برای مهمانی، 75 دقیقه وقت صرف کنند. البته این غیر از آماده شدن از روزهای قبل است که در اماکن دیگری مانند آرایشگاه، فروشگاههای لباس و غیره گذشته است. احتمالا شما - که این کار را حداکثر در 20 دقیقه انجام میدهید- هرگز به راز این دقایق و ساعتها پی نخواهید برد.
دانستن اینكه این اخلاق عمومی بیشتر خانمها و اغلب آقایان است، كمك میكند تا فكر نكنید همسرتان از كره مریخ آمده و خوش به حال دیگران كه «همسرانی چنین و چنان» دارند! این مهمترین درس كلاس جادوگری است!
نقش زن در تحکیم رابطه همسران غیرقابل انکار است. در گذرگاههای مختلف زندگی بشر، آثار عمیقی از رد پای زنان؛ هم در زندگیهای پایدار و هم در زندگیهای مترلزل و فرو ریخته شده، به چشم میخورد . این امر خود نشانگر اهمیت مسئولیت خطیر زنان در
عرصه ی حفظ ، تداوم و تعادل یک رابطه ایدهآل و مستمر در مبحث همسران میباشد.
مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت.
تفاوتهای فردی همواره در طبیعت خلقت انسان از جایگاه ویژهای برخوردار است و بر همین الزام، پیوسته تعارفات کوچک و بزرگ میان همسران وجود داشته است. زنان قابلیتهای بسیاری برای برانگیختن نقاط قوت رفتاری در شوهرشان دارند. تقریباً همه مردان میتوانند یک شخصیت مثبت داشته باشند و این ، بستگی بهشیوه رفتاری همسرشان دارد. بهعبارتی میتوان گفت:مردها دوبار تربیت میشوند؛ یکبار توسط والدینشان، بطوری که بتوانند فرزند خوبی برای آنها باشند و بار دوم توسط همسرشان بهنحوی که بتوانند شوهر خوبی برای همسرشان باشند، اما اگر در این راستا قدمی برداشته نشود، تحولی صورت نخواهد گرفت. در اینجا میخواهیم بخشی از شگردهای همسرداری یا اصطلاحاً سیاستهای زنانه را در جهت ارتقاء استقامت پایههای یک زندگی مشترک، در محور روابط همسران، از نظر بگذرانیم، بنابراین این مطلب را صرفاً زنانی بخوانند که میخواهند بدانند «چگونه میتوان شوهر خود را بهمهری مستمر و عمیق آلوده گرداند؟!»
1- صادق باشید، چون تنها در این صورت است که حق دارید از همسرتان توقع رفتار و گفتار صادقانه داشته باشید.
2- همزمان با رعایت اصل صداقت، بدانید هیچ لزومی ندارد هر مطلبی، با هر مضمونی بازگو شود!
3- زن و شوهر میتوانند توافق کنند که همواره جایگاهی برای تغییر در طول زندگی، قایل شوند.
4- پیوسته به دنبال یک رابطه در حال رشد باشید، در پیشرفت مثبت ارتباطات، توقف جایز نیست.
5- سعی کنید به تعریف خوشبختی از دیدگاه همسرتان دسترسی پیدا کنید.
6- شما میتوانید از زندگی کردن با مرد خود لذّت ببرید، بدون آنکه خود و خواستههایتان را به فراموشی بسپارید.
7- گاهی اوقات اگر بهطور واضح تقاضا نکنید، چیزی بدست نخواهید آورد.
8- گفتنیها را بگویید، امّا بهموقع! منتظر نمانید به این امید که شاید روزی خودش متوجه شود.
9- بهیاد داشته باشید معمولاً مردها آنگونه که شما به آنها مینگرید، بهخود نمینگرد.
10- شاید نتوانید مرد خود را کاملاً کنترل کنید، امّا قطعاً میتوانید بر او تأثیر بگذارید.
11- در برنامهریزیها بهصورت یک شریک ظاهر شوید، نه یک رقیب.
12- احترام شما، در گروی رفتار شماست.
13- برنامههای خود را طوری تنظیم کنید تا زمانی که همسرتان در منزل است، در کنارش حضور داشته باشید، نه احتمالاً در آشپزخانه.
14- به نوع پوشش، آرایش و پیرایش خود در منزل همواره اهمیت بدهید.
15- در طی روز از کلمات محبّتآمیز استفاده کنید.
16- بسیاری از زنان بر این باورند که باید بیش از حد عاطفی باشند . اینگونه نباشید!
17- بکوشید بدون آنکه در مسائل کاری و اجتماعی همسرتان مستقیماً دخالت کنید، خیلی دوستانه و غیرمتعصبانه به افعال وی ناظر باشید.
18- میزان وابستگی و دلبستگی یک زن میتواند قابلیتهای شوهرش را برای توجه نشان دادن به او تحتالشعاع قرار دهد.
19- هراز گاهی از او به خاطر حسناتش تمجید کنید.
20- گاهی گفتگوی متعادل میتواند قفلهایی که بر زندگی عاطفی همسرتان زده شده، باز کند.
21- هرگز به قصد آنکه همسرتان را برای انجام کاری سوق دهید، از او تعریف و تمجید نکنید.
22- برای او این حق را قایل باشید که بتواند احساسات مختلفی داشته باشد.

هرگز خودم را به دلیل شكست سرزنش نمیكنم. چرا كه دقیقا میدانم چگونه دوباره به برتری دست یابم. مهارت و استعداد را مانند ماهیچههای بدن میتوان قوی كرد.
بیش از دو دهه، اریكسون بر این باور بود كه تنها استعداد ذاتی تعیینكنندهی میزان موفقیت در كار نیست، بلكه بیش از آن، تلاشی است كه از خود نشان میدهیم. به گفتهی اریكسون این تلاش «تمرین برنامهریزی شده و مطالعه» است. در حال حاضر، بسیاری از محققان معتقدند كه انجام چنین تمریناتی به حداقل 1000 ساعت وقت نیاز دارد تا مهارتهای لازم جهت كار در محیطهای كاری سخت، كسب شود.
این دیدگاه، فوقالعاده است. با استناد به آن میتوانیم به طرز قابل توجهی بر نتایج كارمان تاثیر بگذاریم. اما از طرف دیگر، نگرانیهایی هم به دنبال میآورد. یكی از مهمترین نكاتی كه اریكسون متوجه شد، این بود كه تمرین، به عنوان اساسیترین پارامتر كسب موفقیت میتواند سخت و خسته كننده باشد.
اگر واقعا مصمم هستید كه ممتاز باشید، باید سرسختانه مبارزه كنید و تنبلی را كنار بگذارید. ناامیدی، كشمكشهای بیهوده، عقبنشینی و كمكاری، در این مسیر جایی ندارند.
حالا زمان آن رسیده كه این 6 كلید طلایی و موثر را با هم مرور كنیم:
1- فعالیتی را دنبال كنید كه دوست دارید و از انجام آن لذت می برید: علاقه، موجب افزایش انگیزه، تقویت تمركز، انعطافپذیری و پشتكار میشود.
2-ابتدا، دشوارترین كار را انجام دهید: بیشتر ما به طور معمول، ابتدا به سراغ فعالیتهای خوشایند و لذتبخش میرویم و از رنج و زحمت فراری هستیم. اریكسون و همكارانش به این نتیجه رسیدند كه اكثر افراد موفق و كارا، كارهای مورد علاقهی خود را به تاخیر میاندازند و در آغاز روز، فعالیتهای سخت را انجام میدهند. زیرا در شروع كار، بیشترین انرژی را داریم.
3-در انجام كارها، سخت گیر باشید: 90 دقیقه، بدون وقفه كار كنید و سپس به خودتان استراحت دهید. به نظر میرسد كه نود دقیقه، بهترین زمانی است كه میتوان حداكثر تمركز را در انجام هر نوع فعالیت داشته باشیم. شواهد نشان میدهد، افراد كارا، فعالیتهای سخت را بیش از 5/4 ساعت در روز انجام نمیدهند.
4-گهگاه بازخورد افراد متخصص را بررسی كنید: هر چه بازخورد ساده و مختصرتر باشد، شما هم در اعمال تغییرات مورد نظرتان موفقتر هستید. بازخوردهای طولانی و پیدرپی، در یادگیری اختلال ایجاد كرده، اضطرابآور هستند.
5-درفواصل منظم به خودتان زنگ تفریح بدهید: پس از انجام هر نوع فعالیت سخت، تمدد اعصاب و كمی استراحت لازم است تا تجدید قوا كرده متابولیسم بدنتان برای یادگیری و تلاش مجدد تنظیم شود. افزون بر این، در زمان استراحت نیم كرهی راست مغز متعادل شده، خلاقیت ایجاد میكند.
6- برای كار با خود قرارداد ببندید:
نظم و اراده اهمیت زیادی دارد اما ما آن را جدی نمیگیریم. بهترین روش برای اینكه از عهده وظایف سخت برآیید، این است كه بر مبنای پارهای تشریفات و قراردادهای مذهبی، زمانهای مخصوصی را به انجام هر كار اختصاص دهید تا نظم و قانون به طور جدی وارد زندگی شما شود. بعد از مدتی، متوجه میشوید كه دیگر بدون اتلاف انرژی، قادر به انجام فعالیتهایتان هستید.
هرگز خودم را به دلیل شكست سرزنش نمیكنم. چرا كه دقیقا میدانم چگونه دوباره به برتری دست یابم.
مهارت و استعداد را مانند ماهیچههای بدن میتوان قوی كرد.
ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 20 / 3 / 1390برچسب:كليد,خوشبختي, :: 12:30 قبل از ظهر :: توسط : علی عباسی
همانطور كه با دوستانتان در مورد همه چیز حرف میزنید و كمتر چیزی است كه از آنها مخفی باشد، با همسرتان نیز صحبت كنید.
حتماً شما هم شنیدهاید كه اگر بخواهید در زندگی مشترك خود موفق شوید، اول از همه باید دوست همسرتان باشید. اگر فكر میكنید این كار غیرممكن است یا تاثیری ندارد، مطمئن باشید مرتكب اشتباه بزرگی شدهاید؛ اشتباهی كه حتی شاید زندگی شما را از بین ببرد.
بنابراین بهتر است با انجام كارهایی خاص و در عین حال ساده، با همسرتان رابطهای دوستانه برقرار كنید. مطمئن باشید این كار بسیار ساده و در عین حال ارزشمند است.
با او صحبت كنید. همانطور كه با دوستانتان در مورد همه چیز حرف میزنید و كمتر چیزی است كه از آنها مخفی باشد، با همسرتان نیز صحبت كنید. از هر موضوعی استفاده كنید تا بتوانید بیشتر با هم صحبت كرده و احساساتتان را بیان كنید.
در حقیقت موضوع صحبت چندان مهم نیست و این كار تنها راهی برای نزدیك شدن بیشتر شما به یكدیگر است؛ میتوانید در مورد آب و هوا، خاطرات گذشته، دوستان، ورزش یا هر موضوع دیگری صحبت كنید. فقط نگذارید سكوت میان شما فاصله ایجاد كند.
وقتی را برای خودتان اختصاص دهید. لازم است هر از گاهی، شما 2 نفر تنها و بدون حضور هیچ كس ـ حتی بچهها ـ با هم باشید. این ساعتهایی كه شما با هم تنها هستید، میتواند به برطرف شدن مشكلات زندگی كمك كند.
وقتی همسرتان در محل كارش است، به او زنگ زده و از این طریق با او در ارتباط باشید. همانطور كه اگر از دوستی خبر نداشته باشید، به او زنگ میزنید و حالش را میپرسید، به همسرتان هم بدون هیچ دلیلی زنگ بزنید. با این كار به او نشان میدهید كه چقدر برای شما مهم است و چقدر به او اهمیت میدهید.
در زندگی مشترك خودخواه نباشید. خودخواهی به هر نوع رابطهای آسیب میزند و منجر به قطع آن رابطه میشود. بنابراین به نیازها و خواسته های همسرتان بیشتر اهمیت داده و به او نشان دهید كه برای شما چقدر مهم است.
اعتماد را در زندگی ایجاد كنید. اعتماد در هر رابطه دوستانهای باید وجود داشته باشد. بنابراین شما هم سعی كنید در زندگی خود این ویژگی را به وجود آورده و حتی آن را پرورش دهید. برای موفقیت و آرامش بیشتر در زندگی، همسرتان باید بتواند به شما اعتماد كند؛ بنابراین برای او فردی قابل اعتماد باشید.

در این مقاله نکاتی برای یک ارتباط عاشقانه و رمانتیک با همسرتان ذکر کردیم که برای بهتر شدن ارتباطتان کمک فراوانی می کند.
چطور شروع کنیم؟
ابتدا، ازدواج و ارتباط تان را مرور کنید. از خودتان بپرسید درحال حاضر ازدواجتان در چه مرحله ای است؟ در چه جایگاهی قرار دارد؟ چگونه به این نقطه رسیدید و چه اتفاقاتی افتاده است؟ آیا ازدواجتان شامل امور عادی شامل، استرس داشتن، زمان گذاشتن، خستگی، کار، رسیدگی به فرزندان که تا حدودی انرژی شما و ازدواجتان را می گیرد میشود یا شامل چیزهای دیگری است، چیزهای عمیق تر و جدی تر؟ خشم، خیانت، تنفر؟
آیا با همسرتان مشکلی دارید که نیاز به حل کردن داشته باشد یا چیز دیگری است؟ به هرحال، شما باید مشکلاتتان را با هم یا خودتان حل کنید. تا زمانی که مشکلاتتان را حل نکنید نمی توانید مثل سابق زندگی عاشقانه و رمانتیکی داشته باشید. برای اینکه دوباره به روزهای رمانتیک اول ازدواجتان برگردید، باید مروری بر کارها و صحبتهایی که در آن موقع می کردید داشته باشید و آنها را دوباره به کار بگیرید.
با همدیگر به آرامی صحبت کنید بدون اینکه کوچکترین دعوا و کشمکشی با هم داشته باشید. از یک دفتر برای نوشتن و دورریختن احساسات و افکار منفی تان استفاده کنید. از مشاورهای خانواده کمک بگیرید. مشاورها به شما کمک می کنند تا بدون هیچ جانبداری در قبال همسرتان، نگاه متفاوتی به ازدواج و رابطه تان داشته باشید.
نکات عاشقانه
تمام مواردی که باعث آزار همسرتان می شود را از او دور کنید مثلا لباسهای کثیف را داخل لباسشویی انداخته و بشویید یا زباله ها را از خانه دور کنید. بعد از یک روز سخت کاری، همراه با استرس و مسائل مالی، نگه داری بچه ها و مسائل دیگر، دیگر دوست ندارید در خانه بمانید. دوست دارید راحت و آسوده خاطر باشید.
درست است؟ اگر می خواهید ازدواج و ارتباطتان با همسرتان خوب باشد متاسفانه چاره ای جز انجام این کارها و البته کارهایی علاوه بر اینها ندارید. شما باید به شخصی که با او زندگی می کنید نشان دهید که او را دوست دارید و عاشقش هستید. به او احترام بگذارید و به احساساتش توجه کنید.
ابرازعشق مانند گذشته
گاهی اوقات شما باید به کارهای قبلی تان مراجعه کنید. کارهایی که با انجام آن همسرتان را شاد کردید و عشق تان را به او ابراز کردید. مثلا کارهایی که قبلا همراه با هم انجام می دادید یا مکان هایی که با یکدیگر به آنجا می رفتید. شاید مراجعه به کارها و مکان های قبلی راحت تر از امتحان کردن کارها و رفتن به جاهای جدید باشد.
در کلاسهایی که روحیه هردوتان را شاد می کند شرکت کنید. مثل کلاسهای هنری. هرآنچه که انتخاب می کنید خلاقیت و صمیمیت و شادی شما را دوباره متولد می کند. وقتی یک کار خلاقانه ای با یکدیگر انجام می دهد، تمام زندگی تان را تحت تاثیر خودش قرار می دهد.
زمان بیشتری را با یکدیگر سپری کنید. مثلا یک روز در هفته فرزندتان را در خانه مادربزرگش بگذارید و آن روز را به یک روز بسیار عاشقانه و رمانتیک تبدیل کنید.
به یکدیگر نشان دهید عاشق هم هستید
ما دوست داریم همیشه به همسرمان نشان دهیم که عاشقش هستیم. با تمرین کردن این نکات عاشقانه می توانید صمیمیت و عشق به همسرتان را ثابت کنید. فقط کمی تلاش نیاز دارید. ساده ترین راه گفتن "دوستت دارم" است. مثلا با همسرتان تماس بگیرید و به او بگویید فقط می خواستید صدای او را بشنوید و به او بگویید دوستت دارم.
در جیب لباسش، یا کیفش یادداشتهای عاشقانه بگذارید، پیامک های عاشقانه برای یکدیگر بفرستید، سعی کنید شعر عاشقانه برای یکدیگر بنویسید، یک کارت پستال یا یک هدیه خاص برای او تهیه کنید و به او هدیه دهید. با نشان دادن و ابراز علاقه تان به او، او هم متوجه میزان عشق و علاقه تان می شود و متقابلا تکرار می کند.
اگر مشکل مالی دارید، هدیه های کوچک بخرید، مثلا یک شاخه گل یا یک عطر کوچک. مراقب باشید هدیه هایی که به یکدیگر می رفتید معنادار باشد. اگر می دانید که همسرتان کتاب دوست دارد، آخرین و جدیدترین کتاب از نویسنده ای که او دوست دارد برایش بخرید. اگر او عاشق یک تیم ورزشی است، بلیط مسابقه تیم مورد دلخواهش را برایش بخرید.
هدیه تاثیر زیادی بر روحیه و علاقه افراد می گذارد مخصوصا اگر بدون هیچ دلیلی و بدون هیچ مناسبتی به یکدیگر هدیه دهید. افراد نسبت به رمانتیک بودن و عاشقانه زندگی کردن دیدگاه های متفاوتی دارند پس ببینید چه چیزی باعث خوشحال شدن همسرتان و ایجاد یک رابطه عاشقانه بین شما دو نفر می شود. آن را امتحان کنید.
اگر همه موارد را امتحان کردید و تاثیرگذار نبود
اگر با رعایت همه نکاتی که در بالا ذکر شد، تغییری در رابطه تان احساس نکردید و رابطه عاشقانه ای که در ابتدای ازدواج داشتید مجددا به سراغتان نیامد، بیشتر و بیشتر تلاش کنید. با او ارتباط برقرار کنید، با او ارتباط برقرار کنید، با او ارتباط برقرار کنید و همیشه برای یکدیگر زمان بگذارید. اگر باز هم موثر واقع نشد، به مشاور مراجعه کنید و توصیه های او را حتما و حتما به کار بگیرید. کتاب هایی که به ایجاد رابطه عاشقانه و رمانتیک بین شما کمک می کند بخوانید.
ايران ناز
نتایج یک تحقیق نشان میدهد زنان مردان با ظاهر مردانه را میپسندند و چندان به مردانی که بیش از حد به ظاهر خود توجه کرده و خصوصیات زنانه دارند توجه ندارند.
محققان معتقدند زنان افزایش تعداد مردان زننما یا مردانی که ظاهری زنانه دارند را قبول ندارند. زنان این خصوصیات را یک نقطه ضعف تصور میکنند که نتیجه معکوس به همراه دارد.
این مطالعه روی 132 زن و 100 مرد انجام شد و محققان متوجه شدند در مجموع مردان بر خلاف زنان نظر منفی نسبت به این موضوع ندارند.
شرکت کنندگان فیلمهای 15 دقیقهای از مصاحبههای شغلی زنان و مردان دیدند که در طی آن شرکت کنندگان به سوالاتی پاسخ میدادند که مهارتهای اجتماعی فرد را محک میزد.
در این مطالعات مشخص شد مردانی که دارای خصوصیات و ویژگیهای مردانه نیستند کمتر مورد توجه قرار گرفته و پذیرفته میشوند.
در اکثر ایام تاریخی نیز مردان بیشتر با الگوهای مستقلتر و خودمختارتر نسبت به زنان شناخته میشدند. این در حالی است که زنان اجازه داشتند ضعیف به نظر برسند اما این خصوصیت در مورد مردان به طور کل ممنوع است و نسبت به آن نظر منفی زیادی وجود دارد.
از سوی دیگر تسلط و قدرت از ویژگیهای خاص مردان است که چندان در مورد زنان داشتن این ویژگیها پذیرفته نیست. همین باورها باعث شده است الگوهای خاصی از هر جنسیت در ذهن ما شکل بگیرد که انتظارات و قوانین مرتبط با رفتارهای آنها را با یکدیگر متمایز میکند و به عبارت دیگر باعث ظهور بایدها و نبایدها در هر جنس میشود.
محققان متوجه شدند به همین دلیل مردانی که از این خصوصیات به دور هستند سختتر میتوانند شغل پیدا کنند.
* انگشت شست
* انگشت اشاره
* انگشت وسط
* انگشت انگشتری
* انگشت کوچک
* انگشتر به دست نمی کنم .
جواب تست
انگشت شست : شما مجذوب کالاهای مدرن و روز هستید از مورد توجه قرار گرفتن لذت می برید شما تفريح کردن را دوست دارید از زندگی لذت می برید و همشه آماده هستید تا با چیزهای جدید رو به رو شوید .
انگشت اشاره : شما دارای اعتماد به نفس و مسئولیت پذیر هستید رهبری و هدایت ر ا دوست دارید و می توانید در ظاهر بسیار جدی و خشن باشید اما در باطن ملایم و حساس هستید .
انگشت وسط: بیشتر افرادی که در این گروه قرار دارند از رشد و بالندگی سر باز می زنند و بیشتر خودمحور هستند با و جود این همشه بی ریا هستند بخصوص نسبت به خانواده و دوستانشان .
انگشت انگشتری : شما فردی حساس و رومانتیک هستید عمیقا امید دارید تا عشقی بیابید که گرما بخش دل و ابدی باشد .
انگشت کوچک : شما فردی مهربان و متواضع هستید به جزئیات توجه می کنید و دوست ندارید در کارهایتان کوچکترین اشتباهی از شما سر بزند شما بیش از حد خود را به کار مشغول می کنید .
در چند انگشت : آن عده از افراد که در دو انگشت یا بیشتر انگشتر دارند اعتماد به نفس ندارند و همیشه مراقب هستند تا عشق واقعی شان را بیابند عاشق تجملات هستند اما آن را جایگزین ناقابلی برای دوستان و عاشق خود می دانند.
انگشتر به دست نمی کنید : شما خواستار زندگی ساده و بدون تجملات هستید فردی بی ریا ، قابل اطمینان ، آرام ، باهوش و سختکوش هستید و همیشه دوستدار آموختن چیزهای تازه اید . به دلیل احساس خجالتی که دارید از جمع دوری کرده و تا جایی که بتوانید از مشاجره پرهیز می کنید.
اما چگونه میتوان به نعمت بزرگ آرامش دست یافت؟ آیا صرف استفاده از قرصهای مسکن و آرامش بخش میتواند برایمان آرامش به ارمغان آورد؟ یا اینکه راههای بهتر و طبیعیتر و بدون عوارضی نیز جهت دستیابی به آرامش وجود دارد؟
در بسیاری از مواقع افراد تصور میکنند تنها با حفظ یک رژیم غذایی متعادل و رعایت مواردی که پزشکان به آن توصیه میکنند میتوان به طول عمر زیاد و سلامت زیستن کاملا امیدوار بود. اما این دسته از افراد از این مسئله غافل هستند که انسان موجودی است دو وجهی؛ یک وجهش دارای جسم و وجه دیگرش دارای روح و روان است.
از قدیم نیز گفتهاند که عقل سالم در بدن سالم است. به واقع اگر افراد به مسائل روحی و روانی خود توجه نکنند بسیار امکان دارد وجود استرس و اضطراب و عدمتعادل روحی در آنها به بروز بیماریهای وخیم جسمانی بینجامد.
استرس و اضطراب تأثیرات مخربی دارند که ممکن است احتمال بروز عوارض قلبی و سکته قلبی را در افرا د تشدید کنند.
بسیاری از کارشناسان توصیه میکنند افراد به هنگام عصبانیت به پیادهروی تند بپردازند که این مسئله میتواند در کاهش استرس و اضطراب در افراد مؤثر باشد.
فعالیت ورزشی، بهویژه پیادهروی شیوه فوقالعاده مؤثری برای برطرف کردن فشار روحی است.
امروزه میلیونها نفر از مردم جهان برای مقابله با ناراحتیها و فشارهای روحی روزمره، بعد از کار روزانه خود به فعالیتهای جسمانی مانند نرمش کردن، دویدن در پارک، دوچرخه سواری با دوستان، پیاده روی و غیره میپردازند و از این فعالیتها لذت میبرند.
پیادهروی، بهترین و ارزانترین راه برای کنترل فشار روحی است. پیادهروی، صرفنظر از سرعت گامها، بهطور طبیعی میزان استرس را کم میکند. فعالیتهای ورزشی مناسب، بهطور قابل توجهی در مقابله با استرس نقش دارند.
دوش آب سرد نیز از دیگر راههای مقابله با فشارهای روحی و روانی است. سرگرم کردن خود به کار یا مطالعه نیز میتواند در شرایط خاص به آرامش افراد کمک کند؛ البته ایجاد احساس آرامش تنها به این عوامل بستگی ندارد و بیشتر بهخود فرد و خواست وی برای رسیدن به آرامش و تمرینات روحی و روانی که وی برای رسیدن به این مقصود انجام میدهد، وابسته است.
سوال:
هنگامی که شوهرم به زن دیگری نگاه می کند ، از خانم هایی که در محل کارش با آنها ارتباط دارد صحبت می کند یا در یک مهمانی با خانم های دیگر صحبت می کند ، تمام این موارد مرا آزار می دهد ،چه کاری انجام دهم؟
پاسخ مشاور:
اگر شما خانمی هستید که با پیش آمد تمام موارد بالا ناراحت می شوید و باعث شروع اختلافی جدید بین شما و همسرتان می شود، توصیه می کنیم این مقاله را مطالعه بفرمایید :
اگر موارد گفته شده در شما صدق می کند متاسفانه باید گفت شما شخصی مشکوک به روابط همسرتان هستید و این حس در روابط زناشویی مانند یک سم عمل می کند و باعث می شود افکار شما و همسرتان مسموم شود.
چرا هنگامی که همسرتان با زن دیگری صحبت می کند ناراحت می شوید؟
این موضوع تنها بیانگر این است که شما به خودتان شک دارید ، اگر همسر کاملی برای همسرتان بوده اید دیگر نگرانی وجود ندارد جز در موارد نادری که آقایان تمایل به چند همسری دارند در غیر این صورت زمانی که مردی عشق ، محبت و رابطه زيبايي را تنها در وجود همسر خود می یابد ، هرگز به دنبال زن دیگری نمی رود .
شک شما به همسرتان بی مورد است ، تنها او را آزار می دهید و این تفکر را به او القا می کنید که شما به او و رفتارهایش بی اعتنماد هستید به همین دلیل روابط آتی تان سست می شود .
این حس از کجا نشات می گیرد؟
شکاک بودن ، حسی است که در نهاد تمام آقایان و خانم ها وجود دارد اما در بعضی شدت بیشتری دارد بخصوص خانم ها .
شکاک بودن ، نتیجه ی حسی است که در اعماق وجود شما ریشه کرده است . این حس ناشی از کمبود اعتماد به نفس شماست .
زیرا این احساس زمانی آغاز می شود که شما خودتان را کوچک و حقیر فرض کنید . این احساس در مواردی کاملا طبیعی و قابل قبول است اما زمانی که افراط در آن صورت گیرد دیگر قابل تحمل نخواهد بود. خانم هایی که به همسرشان مشکوک هستند ، مدام به دنبال یک سوژه یا رفتار غیر عادی در شیوه ی گفتار یا کردار همسرشان هستند و این رفتار را همان گونه که خودشان دوست دارند تعبیر می کنند و به مقابله با شوهرشان بر می خیزند.
اما چگونه باید از حس شکاک بودن فاصله گرفت؟
در ابتدا باید از خودتان شروع کنید . تمام حالات ،رفتار یا گفتار همسرتان که شما را به شک می اندازد را یادداشت کنید .
در مرحله ی بعدی : به تمام مواردی که یادداشت کرده اید پاسخ بدهید چرا با فلان رفتار همسرتان شک وجود شما را در بر می گیرد.
به چه علت به او مشکوک می شوید؟
در این قسمت به عمق وجود خود بنگرید آیا تمام احساستی که شما را منقلب می کند به دلیل حسادت بیش از حد شما نیست ؟
آیا شما جزو آن دسته از خانم هایی هستید که دوست دارند شوهرشان تنها محدود به خودشان باشد یعنی با هیچ زن دیگری ارتباط نداشته باشد چون حسود هستند ؟
اما تا چه زمانی می توانید شوهرتان را محدود کنید؟
در ابتدا ممکن است همسرتان برای سخنان شما اهمیت قائل شود اما در دراز مدت از شما دوری می کند و به سادگی به شما دروغ می گوید پس از امروز تغییری اساسی در خود به وجود آورید تا دیرتر نشده است .
این موضوع را با همسرتان در میان بگذارید :
به همسرتان بگویید که با این رفتار یا گفتارت ، من ناراحت می شوم و باعث می شود که به رابطه هایت شک کنم تا شما را در حل مشکل تان یاری دهد . یا اینکه رفتاری که باعث آزرده شدن شما می شود را ترک کند .
اگر با تمام توصیه های گفته شده ، احساس می کنید مشکل شما حل نمی شود یا مشکل تان حاد تر از توصیه های گفته شده می باشد ، به شما پیشنهاد می کنیم به یک روان پزشک مراجعه کنید تا در بهبود رابطه ی زناشویی تان شما را یاری دهد .
هنوز از زمانی که پدرها نقش رییس خانه را بازی میکردند، مدت زیادی نگذشته. اما این روزها برخلاف آن روز و روزگار، پدرها به فرزندانشان بسیار نزدیکتر شدهاند....
روانشناسان میگویند اینکه پدر هم به اندازه مادر برای رشد روانی کودکان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندانشان میتواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود، از مسائلی است که این روزها زیاد در روانشناسی مورد بحث قرار میگیرد.
مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ هم به موجب حضور فیزیکی و هم به موجب جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را میدهد که هویت خاص خود بیابد. پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی میکند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر، او را به سمت بیرون گرایش میدهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیتها را میدهد.
پدر برای دختر بر خلاف پسرها نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز میشود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل میگیرد.
وقتی آزمایشات، باروری یک خانم را تایید میکند همسر او در رابطه با دختر یا پسر بودن فرزندش تفکر میکند. اما وقتی در سونوگرافی جنسیت جنین مشخص میشود هر یک از زن و مرد به شکل گوناگون در رابطه با فرزندش تفکر کرده و نگرانی، برنامه و خواستهای مخصوص به خودش را دنبال میکند.
اگر پدر در محیطی پدرسالار بزرگ شده باشد که در آن ارجحیت با پسر بوده است معمولا مرد از اینکه جنسیت فرزندش دختر است، ناراحت خواهد شد. اگر این حس به قدری شدید باشد که بعد از تولد هم ادامه یابد احتمال دارد فرزند دختر به دلیل جنسیت خود در خانواده تحقیر شود.
خوشبختانه روزگار عوض شده است. بسیاری از مردان به داشتن دختر افتخار میکنند چون زنان نیز توانستهاند مانند مردان تحصیل و کار کنند و سبب افتخار پدر شوند
رابطه پدر با دختر و تاریخچه زندگی
گاهی نوعی رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر هم بازمیگردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطهای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشتهاند و برخی دیگر عشقی را نثار او میکنند که نتوانستهاند تجربه کنند. نکته مهم اینجاست که پدر در ارتباط با دختر گذشته را رها کند و سعی نماید در زمان حال زندگی کند.
برخی مردان از داشتن دختر خوشحال میشوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشتهاند. برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی از او خرسند نبودهاند. در حالی که داشتن دختر سبب میشود وزن تاریخ گذشته سبکتر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.
پدر به دختر دنیا را میشناساند
پدر برای دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی میاندازد. مادر فرزند را به دنیا میآورد و پدر دنیا را به او میشناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شدهای است که او را از دستان قدرتمند مادر جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان میبخشد.
در واقع این پدر است که دختر را به سمت دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن و دیگر تواناییهای فیزیکی را میآموزاند. وی همچنین حامی همیشگی دختر در فعالیتهای اجتماعی و هوشی است و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی میدهد. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا میشود
عقده ادیپ و عقده الکترا
سن 3 تا 6 سالگی اصطلاحا سن عقده ادیپ نام دارد. عقده ادیپ به رابطه بین پسر و مادر اشاره دارد و معادل آن در رابطه بین دختر و پدر، عقده الکترا نامیده میشود. این مرحله، مرحلهای ساختاری برای رشد کودک است. در صورتی که این مرحله به خوبی گذرانده شود و تعادلات هورمونی برقرار شود، دختر بچه قادر خواهد بود در سن بلوغ دوستدار جنس مذکر باشد.
در واقع در این سن دختر عشقی را نسبت به مادر خود احساس میکند و فورا به حضور یک جداکننده خود از مادرش یعنی پدر پی میبرد. پدر که از نظر او غریبهای است که مادر را به سمت خود جلب میکند و مایه شادی او است، او را ناراحت میکند چون عشق مادر نسبت به او را کاهش داده است. در این مرحله دختر در تضاد با مادر قرار میگیرد و سعی میکند عشق پدر را به جای مادر به سمت خود جلب کند.
در همین موقع است که متوجه میشود مادر او، همسر پدر و مورد علاقه اوست. مهمترین وظیفه پدر در این سن مقابله با دختر و روشن کردن این مساله برای اوست که او جایگاه فرزندی دارد و نمیتواند جای همسر او باشد. در واقع در این مرحله ادیپ دختر ابتدا با از دست دادن عشق مادر و سپس پدر ـ برخلاف پسر که عشق مادر را از دست نمیدهد ـ بزرگ میشود.
والدین الگو هستند
پیروز شدن کودک برعقده ادیپ یا الکترا به نوع رفتار زوجین بستگی دارد. نقش مهم پدر جدا کردن دختر از مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دخترش است. دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوستداشتنی توسط مرد در آینده شود. مردی که به همسرش اظهار عشق نمیکند این احساس را به دختر آموزش نداده و عشق را در آینده در او خفه میکند.
منبع.ايران ناز
!
نتایج یک پژوهش جدید در ایالات متحده حاکی از آن است که زیاد موسیقی گوش کردن احتمال ابتلا به افسردگی را 8 برابر میكند و ممكن است این موضوع عامل افسردگی در بزرگسالان باشد.
به گزارش "شهر"، محققان دانشکده پزشكي دانشگاه پیتزبرگ دریافتهاند که احتمال ابتلای افراد بزرگسال به بیماری افسردگی، بین آنهایی که وقت بیشتری را صرف موسیقی گوش کردن میکنند، بیشتر است، در حالی كه احتمال افسردگی جوانانی که بیشتر کتاب میخوانند به مراتب کمتر است.
براساس گزارش «موسسه ملی سلامت روان ایالات متحده»، از هر 12نوجوان، یک نوجوان به افسردگی جدی مبتلاست.
یافتههای این پژوهش، بخشی از تحقیقات گسترده و روز افزونی است که به ارتباط بین سلامت روانی افراد با میزان بهرهگیری از رسانهها میپردازند.
دکتر برایان پریمک، پژوهشگر ارشد این تحقیق گفته است: «مشخص نیست که افراد افسرده برای رهایی از این بیماری بیشتر موسیقی گوش میدهند و یا گوش کردن موسیقی برای ساعات طولانی به افسردگی منتهی میشود و یا هر دو عامل موثری در این زمینه هستند. به هر حال، ممکن است این یافتهها به والدین و پزشکان کمک کند تا ارتباط بین رسانهها و افسردگی را دریابند.»
محققان دریافتهاند که احتمال بروز افسردگی در جوانانی که بیشتر وقت خود را صرف گوش دادن به موسیقی میکنند 3/8بار بیشتر از افرادی است که زمان اندکی را صرف موسیقی میکنند و این احتمال در افرادی که بیشتر اوقات کتاب میخوانند، یک دهم است.
106 فرد بزرگسال که 46 نفر از آنها افسردگی جدی داشتند، در این تحقیق شرکت کردند.
تفاوت این تحقیق با بیشتر پژوهشهایی که در این زمینه انجام شدهاند، این بود که پژوهشگران از شیوهای به نام «زندگی واقعی» استفاده کردند. آنها در این روش بیش از 60 بار در یک دوره متمادی در 5 آخر هفته با شرکت کنندگان تماس میگرفتند تا دریابند در حال استفاده از چه نوع رسانهای هستند.
نتایج این تحقیق در شماره ماه آوریل نشریه «Archives of Pediatric and Adolescent Medicine» منتشر شده است.
حالا هي بشين موزيك گوش بده!!!!!!!!!!
آیا شما هم خاطرات کودکی تان را فراموش کرده اید و برای به یاد آوردن آنها با مشکل مواجه می شوید؟
نتایج مطالعات دانشمندان نشان میدهد با بالا رفتن سن کودکان، امکان یادآوری خاطرات اولیه کودکیشان نیز بیشتر میشود.
هرچقدر هم که سعی کنید، یادآوری خاطرات دوران کودکی قبل از سه یا چهار سالگی بعید بهنظر میرسد. دلیل این پدیده، فراموشی دوران کودکی است که باعث میشود بزرگسالان قادر بهیادآوری خاطرات اولیه زندگی خود نباشند.
بر اساس گزارش دیسکاوری، اخیرا محققان بهبررسی محدوده زمانی که طی آن خاطرات اولیه دوران کودکی محو شده یا با گذشت زمان شفافتر میشود، پرداختهاند. برای انجام تحقیقات، محققان از 140کودک با گروه سنی متفاوت دعوت کردند تا بهسوالاتی در مورد اولین خاطراتشان پاسخ دهند.
محققان با بررسی و مقایسه پاسخ کودکان با پاسخهای دو سال قبلشان دریافتند که قدرت یادآوری آنها در مدت دو سال تغییر کرده است. نتایج این تحقیق نشان داد هرچقدر که سن کودکان بالاتر میرود، قدرت یادآوری اولین خاطراتشان نیز بیشتر میشود.
|
من نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:
درعصرهای انتظار،
به حوالی بی کسی قدم بگذار !
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو !
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن ،
... ... کناربیدمجنون خزان زده و کنارمرداب ارزوهای رنگی ام !
درکلبه را باز کن و به سراغ بغض خیس پنجره برو !
حریر غمش را کنار بزن ! مرا می یابی... :(
تبادل لینک هوشمند  ابتدا ما را با عنوان زندگی همراه عشق و آدرس 2nyabaeshg.mahtarin.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر بنویسید.
|